eitaa logo
همراه شهدا🇮🇷
2.3هزار دنبال‌کننده
15.4هزار عکس
8.3هزار ویدیو
75 فایل
ٖؒ﷽‌ 💌#شهـבا امامزاבگاט عشقنـב كـہ مزارشاט زيارتگاـہ اهل يقين است. آنها همچوט ستارگانے هستنـב کـہ مے تواט با آنها راـہ را پیـבا کرב. #کپی_ازاد
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷 این شهید در سال ۶۵ در سن هجده سالگی مشغول و بود، حتی مصرف شراب اکثر جوانهای شهر را هم او تامین می کرد. بعد کم کم بزرگان اطراف وفامیل او را پیش بردند و قاضی هم برایش حکم شلاق صادر کرد، در یک روز جمعه بعد از ، او را در مقابل چشم نمازگزاران و قاضی روی یک چهارپایه خواباندند و او را شلاق زدند سرش را که بلند کرد، پدرش جلو آمد و گفت؛ آبروی من را پیش همه بردی. کاش تو را به من نمی داد. که در همین هنگام یک امام زاده اونجا بود، ناگهان با پشیمانی سرش را بلند کرد و رو به امام زاده گفت؛ آبروی پدرم را برگردان. تقریبا دو هفته بعد اعلام کرد که برای جبهه نیرو می خواهند، تلاش کرد برای رفتن به جبهه در بسیج ثبت نام کند اما چون پایگاه بسیج محله او را می شناختند، موافقت نکردند، از طریق یکی از دوستانش به پایگاه محله دیگری معرفی شد، اما متاسفانه آن پایگاه هم با پایگاه محله خودشان در ارتباط بود و آنها هم از ثبت نام کردن او به جبهه امتناع کردند، از باز هم دست بردار نشد، طریق تمان دوستش، به صورت ناشناس در یکی از محله هایی که هیچ کس او را نمی شناخت، برای رفتن به در بسیج ثبت نام کرد، قبل از رفتن به دوستش گفت تو زحمت کشیدی و من را برای رفتن به جبهه ثبت نام و رهنمایی کردی، بگذار این حرف را بگویم، من تا ۲۷ روز دیگر شهید می شوم، بعد از ۲۰ روز جنازه م را پیدا می کنند، دقیقا ۴۷ روز دیگر جنازه ام را برمی گردانند، وصیتم این است که جنازه ام را در همان جایی که مرا شلاق زدن بگذارید، ببینید پدرم چی میگوید؟