أَلاوَإِنِّی عِنْدَ انْقِضاءِ خُطْبَتی أَدْعُوکُمْ إِلی مُصافَقَتی
عَلی بَیْعَتِهِ وَ الإِقْرارِبِهِ، ثُمَّ مُصافَقَتِهِ بَعْدی ...(خطبه غدیر)
در هیچ جنگی حتی فتح مکه نفرمود به من تبریک بگویید،
اما در روز غدیر دستور داد به وی تبریک بگویند
شادترین روز پیامبر غدیر بود ...
🌹۲۴روز تا عیدالله الاکبر غدیرخم
#مبلغغدیرباشیم
بند بند دلم از بعد تو در آتش سوخت
هر چه موشک زدیم آرام نشد...
#همراه_شهدا
@Hamrahe_Shohada
همراه شهدا🇮🇷
🌸🌱🌸🌱🌸🌱🌸 🌱🌸🌱🌸🌱🌸 🌸🌱🌸🌱🌸 🌱🌸🌱🌸. قسمت 45 درباره ی انتخاب اسم مسجدبین اهالی محل ورفقای حمیداختلاف نظربود.
قسمت 46
میگفتم:"حمیدجان!میوه هاروآماده کن،چایی دم کن تامن برسم وخورشت روباربذارم."
گاهی کلاس هایم تاغروب طول میکشیدومهمانهازودترازمن به خانه میرسیدند!آن قدروقت کم می آوردم که حتی فرصت نمیکردم لباس دانشگاه راعوض کنم.بعدازاحوال پرسی بامهمان هایکسره میرفتم آشپزخانه ومشغول آشپزی میشدم.
حتی وقت نمیکردم چادرمعمولی سرکنم وباهمان چادرمشکی پای اجاق گازمیرفتم.وقتی حمیداین وضعیت رامیدید،میگفت:"عزیزم،واقعاممنونتم.
قبل ازدواج فکرمیکردم فقط درس خوندن بلدی ووقتی بریم سرخونه زندگی،تازه بایدآشپزی وخونه داری یادبگیری،ولی توهمه کارهارویک تنه انجام میدی."اگرکاری انجام میشدیامهمان راه می انداختم،حتماتشکرمیکرد.همین باعث میشدخستگی ازجانم دربرود.
مهمان هاراکه راه می انداختیم،ظرفهارامن میشستم.حمیدهم یاجاروبرقی میکشیدیامی آمد
ظرفهاراخشک میکرد.اکثرانمیگذاشت ظرفهارادست تنهابشورم.میگفتم:"حمید!فرداصبح زودمیخوای بری سرکار.
برواستراحت کن،من خودم جمع وجورمیکنم."دست من رامیگرفت،می نشاندروی صندلی ومیگفت:"یاباهم ظرفهاروبشوریم،باشمابشین،من بشورم.شمادست من امانتی.
دوست ندارم به خاطرشستن ظرف دستهات خراب بشه."وقتی این جمله که شمادست من امانت هستی رامیشنیدم،یادحرف روزاول ازدواجمان می افتادم که روی مبل نشسته بودم وبه حمیدگفتم:"ازحضرت زهراسلام ا...علیهاروایت داریم که می فرمایندهرزن سه منزل داره؛
اول منزل پدر،بعدمنزل شوهر،بعدهم منزل قبر.من دومنزل روبه خوبی اومدم.امیدوارم منزل سوم روهم روسپیدباشم."حمیدجواب داد:"امیدوارم بتونم همراه خوبی برای تودرمنزل دوم باشم وباعاقبت به خیری به منزل سوم برسیم".
ورودبه سال93ازابتدابرایم عجیب بود.حالات حمیدعوض شده بود.سجده های نمازش راطولانی ترکرده بود.تاقبل ازاین پیش من گریه نکرده بود،ولی ازهمان فروردین ماه گاه وبیگاه شاهداشکهایش بودم.
داخل اتاق تاریک میرفت وبی صدااشک میریخت.نمازشب که میخواندباسوز"الهی العفو"میگفت.وقتی به چهره اش نگاه میکردم انرژی مثبت وآرامش میگرفتم.
چشم هایش زیبابود،ولی جوردیگری زیباییش رانشان میداد.پیش خودم میگفتم احتمالاازدوست داشتن زیاداست که حمیدرااین شکلی می بینم؛ولی این تنهانظرمن نبود.
دوستان خودش هم شوخی میکردندومیگفتند:"حمیدنوربالامیزنی!"
این احساس بی علت نبود.حمیدواقعاآسمانی تر
شده بود.شایدبه همین خاطربودکه مابه
فاصله ی کمترازیک ماه،مجددخادم الشهداشدیم.
مثل همیشه باحاج آقای صباغیان تماس گرفت.هماهنگ کردوماهجدهم فروردین عازم دوکوهه شدیم.ازپادگان که واردشدیم انگارخودساختمان هابه ماخوش آمدمیگفتند.
ساختمان هایی که روزگاری طعم خوش مصاحبت باشهداراچشیده بودندوحالامیزبان زایران شهدابودند.عکس های بزرگ قدی روی دیوارساختمان هابه اندازه یک کتاب حرف برای گفتن داشت.
ساختمان هایی که هنوزهم بچه های گردان های کمیل ومقدادوابوذرومالک رافراموش نکرده بودند
جلوی حسینیه ی حاج ابراهیم همت که رسیدیم،حمیدگفت:"یه روزی صدای بچه های رزمنده توی صبحگاه دوکوهه می پیچیده.
بعدازدعای صبح گاهی که شهیدگلستانی میخوندنرمش میکردن ومیگفتن یک،دو،سه؛شهید!ولی الان انگاردوکوهه خلوت کرده ومنتظره.منتظریه روزی که یه سری مثل همون شهداپیدابشن واینجادوباره نفس بکشن."
چندروزی به عنوان خادم دردوکوهه ماندیم.گاهی ازاوقات حمیدرامیدیدم که باماشین درحال ترددوکمک برای خدمت به زایران شهداست.
روزسوم که دوکوهه بودیم،کاروانی ازتهران میخواستندبه دیدن حسینیه بچه های گردان تخریب بروند.این حسینیه دوکیلومتری ازساختمان های اصلی دوکوهه فاصله دارد؛جایی که بچه های تخریب برای آموزش هاوخلوت های شبانه ی خودشان انتخاب کرده بودند.
چون هواگرم شده بودامکان پیاده روی وجودنداشت.باتصمیم مسیولین قرارشدزایران راباماشین به حسینیه تخریب برسانیم.من هم همراهشان رفتم.
طول مسیربه خانم هایی که تاحالادوکوهه راندیده بودند،گفتم:"اینجامثل باندپروازمیمونه.
خیلی ازشهداازهمین جا،ازهمین ساختمون هاپروازشون روشروع کردن ونهایتاتوی مناطق مختلف به شهادت رسیدن.قدراین چندساعتی که دوکوهه هستیدروبدونید."چنددقیقه ای طول نکشیدکه به حسینیه تخریب رسیدیم.
یک جای خلوت بدون هیج امکانات که ساخته شده بودبرای خودسازی
بچه های گردان تخریب هنوزهم پشت حسینیه قبرهایی که کنده شده بودوبچه های تخریب شبهاداخل آن میخوابیدند ورازونیازمیکردند،دست نخورده باقی مانده بود.مراسم روایت گری ومداحی که انجام شد،دوباره سوارماشین هاشدیم وبرگشتیم.
ادامه دارد...
#همراه_شهدا
🍃🍃🍃
@Hamrahe_Shohada
پَر کشیدی در نگاهت شور حیدر داشتی
مالک اشتـــر! شهــادت را تو باور داشتی
بامداد جمعهای تاریک، روشن شد سپهر
شد محقـّـــق آرزوهایی که در سر داشتی
♥️حٰاج قٰاسِم سُلِیمٰانی
#همراه_شهدا
@Hamrahe_Shohada
میآیی، ای صاحب جمعهها...
السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا حُجّةَ الله فِي أرْضِهِ ...
هَذَا يَوْمُ الْجُمُعَةِ وَ هُوَ يَوْمُكَ الْمُتَوَقّعُ فِيهِ ظُهُورُكَ
وَ الْفَرَجُ فِيهِ لِلْمُؤمِنِينَ عَلَى يَدِكَ.
اللّهُمّ عَجّلْ لِوَلیّکَ الفَرج
#سلام_امام_مهربانم
#همراه_شهدا
@Hamrahe_Shohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
وظیفه حکومت اسلامی
در رابطه با خیانتکاران مروج
« بی حجابی در ملائ عام»
#همراه_شهدا
@Hamrahe_Shohada
💌#خاطرات_شهدا
🌕شهید مدافعحرم هادی کجباف
♨️بهخاطرِاینهادرایننبردحاضرشدهاید؟
🌻همسر شهید نقل میکند: زمانی که به سوریه رفته بودیم، تکفیریها خیلی به حرم نزدیک شده بودند و صدای تیراندازی آنها به راحتی به گوش ما میرسید. یکبار حاج هادی ما را به بازار سوریه بُرد تا کمی روحیهی ما عوض شود؛ وقتی آنجا رفتیم، من زنانِ بیحجابِ زیادی دیدم؛ واقعاً از دیدنِ این صحنهها ناراحت شدم. به همسرم گفتم: «شما به خاطر اینها در این نبرد حاضر شدهاید؟ من راضی نیستم تو یک لحظه دیگر اینجا باشی و خودت را به خطر بیندازی!»
🌻شهید کجباف بعداً برایم توضیح داد که ماندنش در سوریه برای دفاع از حریم اهلبیت علیهمالسلام و به ویژه حرم مطهر حضرت زینب علیهاالسلام است و اینکه این چندنفر بیحجاب که همهی مردم سوریه نیستند. او قانعم کرد که حضور رزمندگان اسلام برای مقابل با دسیسههای صهیونیسم و استکبار است و امروز سنگر اسلام در سوریه و عراق است.
🎁#بهمناسبت_سالروز_ولادت
🌟هدیه به روح مطهر شهید صلوات
🌈اَللهُمَّصَلِّعَلَىمُحمَّـدٍوآلمُحَمَّد🌈
#همراه_شهدا
@Hamrahe_Shohada
«دنیا مثل شیشه ای می ماند
که یکدفعه می بینی از
دستت افتاد و شکست»
| شهید مهدی باکری🕊!
#همراه_شهدا
@Hamrahe_Shohada
سید علی .:
#تقویم_علما
📅 امروز جمعه
☀️ 3 #تیر ماه 1401 شمسی
🌙 24 #ذی_القعده 1443 قمری
☀️ #شمسی
➕ درگذشت میرزا احمد آشتیانی فقیه، فیلسوف، شاعر شیعه و از اساتید حوزه علمیه تهران (۱۳۵۴ش)
🌙 #قمری
➕ حرکت امام رضا(ع) از مدینه به مرو(۲۰۰ق)
➕ درگذشت شریفالعلماء مازندرانی از فقهای شیعه(۱۲۴۶ق)
➕ درگذشت محمدصالح حائری مازندرانی فقیه، فیلسوف، متکلم، مفسر و ادیب شیعی (۱۳۹۱ق)
➕ درگذشت حسن کافی سخنران و روحانی فعال در انقلاب اسلامی (۱۴۲۱ق)
📆 روزشمار:
▪️6 روز تا شهادت امام جواد علیه السلام
▪️13 روز تا شهادت امام محمد باقر علیه السلام
▪️15 روز تا روز عرفه
▪️16 روز تا عید سعید قربان
▪️21 روز تا ولادت امام هادی علیه السلام
▪️24روز تا عید غدیر
▪️36روزتا محرم
▪️86روز تا اربعین
✅ به #ندای_تهذیب
🏴با حسین(ع) تا مهدی(عج)
امام حسین به ما هویت میدهد
امام مهدی به ما هدف میدهد
کسی که هدف و هویت دارد
بمب اتم هم نمیتواند نابودش کند.
#خودمونیهایمهدوی
#امام_زمان♥
#همراه_شهدا
@Hamrahe_Shohada