🔴 پس از کالبد شکافی جسد یحیی السنوار، پزشکان کالبدشکافی به این نتیجه رسیدند که السنوار در ٧٢ ساعت پیش از شهادتش چیزی نخورده
#همراه_شهدا
@Hamrahe_Shohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
"صوت الشهدا ۱۹۶
در محضر شهدا🕊
مقلد امام حسین علیه السلام باید باشیم
🎙سردار شهید حاج حسین همدانی
#اللهم_ارزقنا_کربلا_بحق_الحسین_ع
#عشاق_الحسین_محب_الحسین_ع
#همراه_شهدا
@Hamrahe_Shohada
29.25M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔷 برشی از مستند «روایت فتح» و گزارشی صمیمانه از رزمندگان استان خراسان
#روایت_فتح_آوینی
#همراه_شهدا
@Hamrahe_Shohada
12.81M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 خداکنه با چاقو نزده باشن!
روایت مادر شهید روحالله عجمیان از زمانیکه نحوۀ بهشهادترسیدنِ فرزندش را پرسیده بود
#همراه_شهدا
@Hamrahe_Shohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 شهید حاج قاسم سلیمانی: فلسطین گردنهای است که اگر دشمن بر آن مسلط شود، ما در تهران نمیتوانیم بمانیم
#همراه_شهدا
@Hamrahe_Shohada
🔻شهادت ۲ سرنشین هواپیمای سبک در رزمایش عملیاتی شهدای امنیت
🔹روابط عمومی قرارگاه قدس نیروی زمینی سپاه: سردار حمید مازندرانی فرمانده تیپ نینوا استان گلستان و خلبان جایروپلن پاسدار حامد جندقی از رزمندگان نیروی زمینی سپاه در این سانحه به شهادت رسیدند.
#همراه_شهدا
@Hamrahe_Shohada
همراه شهدا🇮🇷
🔻شهادت ۲ سرنشین هواپیمای سبک در رزمایش عملیاتی شهدای امنیت 🔹روابط عمومی قرارگاه قدس نیروی زمینی سپا
🔻تصویری از سردار حمید مازندرانی فرمانده تیپ نینوا استان گلستان که امروز در سانحه سقوط هواپیما به شهادت رسید.
#همراه_شهدا
@Hamrahe_Shohada
همراه شهدا🇮🇷
#قسمت_اول #شهيد_مهدي_زين_الدين لباس نو نداشت . دادم به او . " گفت " شما ها فکر می کنید من خیلی
#قسمت_دوم
#شهيد_مهدي_زين_الدين
داشته باشم . یک روز گفت " می خواهی برویم بیرون ؟ امروز را می توانم خانه بمانم . " قرار شد یک گشتی توی شهرهای اطراف بزنیم . من هم از خدا خواسته سالاد الویه درست کردم که ظهر بخوریم . از اهواز راه افتادیم طرف دزفول . دزفول را با موشک می زدند . از کنار ساختمانی رد شدیم که ده دقیقه قبلش موشک خورده بود . گفتیم این جا که نمی شود . جای گشتن نبود ، همه جا سنگر و همه ی آدم ها نظامی . حداقل برویم مزار شهدا فاتحه ای بخوانیم . ظهر هم شده بود . همان جا ناهار را خوردیم . حاشیه ی قبرستان . پیش خودم گفتم " این جا درِ غذا را بردارم پر خاک می شود . " هیچ خوشم نمی آمد آن جا غذا بخوریم اما چاره ای نبود . با اکراه چند لقمه خوردم . گفتم نکند فکر کند دارم لوس بازی در می آورم . چند لقمه هم او خورد . زیاد هم حرف نزدیم .
🌸پايان قسمت دوم داستان زندگي #شهيد_مهدي_زين_الدين 🌸
#همراه_شهدا
همراه شهدا🇮🇷
🔻شهادت ۲ سرنشین هواپیمای سبک در رزمایش عملیاتی شهدای امنیت 🔹روابط عمومی قرارگاه قدس نیروی زمینی سپا
️تصویری از شهید خلبان پاسدار جندقی
🔹 خلبان پاسدار حامد جندقی صبح امروز در رزمایش شهدای امنیت در سیستان و بلوچستان به شهادت رسید
#همراه_شهدا
@Hamrahe_Shohada
🕊🌸🕊🌸🕊🌸
💠رؤیای صادقه یکی از مدافعان حرم به نقل از راوی کتاب سه دقیقه در قیامت
شب چهلم حاج قاسم بود.
سالن بزرگ و پر از جمعیت بود.
سخنران می خواست به جایگاه برود.
با تعجب دیدم سخنران، خود حاج قاسم است!
یادم افتاد حاجی شهید شده.
جلو رفتم و گفتم:
شما اینجاچیکار می کنید؟
راستی چطور شهید شدید؟
گفت:
خیلی راحت، یک گل خوش بو را مقابل من گرفتند و بلافاصله به خدمت امیرالمؤمنین علیه السلام منتقل شدم.
گفتم :
ما هم می توانیم شهید شویم؟
گفت:
بله، دست خودتونه.
گفتم:
راستی ، حساب و کتاب اونطرف چطور بود؟
عجله داشت.
گفت:
(کتاب)سه دقیقه در قیامت را خواندی؟ همون جوریه...
📚سه دقیقه در قیامت ص اول چاپ جدید
#همراه_شهدا
@Hamrahe_Shohada
همراه شهدا🇮🇷
#قسمت_دوم #شهيد_مهدي_زين_الدين داشته باشم . یک روز گفت " می خواهی برویم بیرون ؟ امروز را می تو
#قسمت_سوم
#شهيد_مهدي_زين_الدين
از قدیم گفته اند آدم ها توی سفر بیش تر با هم آشنا می شوند . سفر سوریه هم همین خوبی را برای ما داشت . گفتند از طرف سپاه یک مأموریتی به چند نفر داده اند ، گفته اند خانم هایتان را هم می توانید ببرید . یک هفته قبلش به من گفت از دکتر بپرسم با توجه به اینکه بچه ای در راه دارم آیا می توانم سوار هواپیما شوم . مشکلی نبود . سوریه که رسیدیم فهمیدم آن ها برنامه شان این است که ما را سوریه بگذارند و خودشان بروند لبنان . یک روز و نصفی قبل از رفتن به لبنان و دو روز بعدش با هم بودیم . خوش حال بودم ، خیلی . از دو چیز ؛ یکی زیارت حضرت زینب و رقیه . دیگر ، فرصتی که پیش آمده بود تا با هم باشیم . آن قدر ذوق کرده بودم که می گفتم اصلاً همین جا در هتل بمانیم . لازم نیست مثلاً برویم خرید یا این جور کارها .
یک روز صبح خوابیده بودم . چشم هایم را باز کردم، دیدم یک آدم غریبه با سر ماشین شده بالای سرم نشسته دارد نگاهم می کند . اول ترسیدم ، بعد دیدم خود آقا مهدی است . موهایش را با نمره ی هشت زده بود . گفت " چه طور شدم " و خندید . خنده اش مخصوص خودش بود
🌸پايان قسمت سوم داستان زندگي #شهيد_مهدي_زين_الدين 🌸
#همراه_شهدا