Hossein Sharifi - Ghafele Salare Man (320).mp3
14.92M
قافله سالارِ💔من.. کجایی دوایِ دَردَم💔 . . .
دم دمای اربعینه...
همه دل دل میزنن برن کربلا
ولی ببین اگه نرفتی ام نرفتیا...
رقیه ام نرفت...
رقیه ام تو خرابه ها جا موند
#همراه_شهدا
@Hamrahe_Shohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🥀سالگرد شهادت
✨شاید آن روز که سهراب نوشت:
تا شقایق هست زندگی باید کرد؛
خبری از دل پر درد گل یاس نداشت
باید این طور نوشت:
چه شقایق باشد...چه گل پیچک و یاس... جای یک گل خالیست.
🌹 عباسعلی خزایی زوزنی
#همراه_شهدا
@Hamrahe_Shohada
🌿#ڪݪام_شـھید💌
عیبندارد،ڪسۍراڪهتـاحالاهیئـت
نَرفتـهوگریہنڪرده...؛
بہسـویهیئـتببریـممطمئـنبـاش
باامـامحسین‹ع›ڪهرفیقبشہ
آدمدرستیمیشہ🗞^..
#شهیـد_ابراهیـم_هـادی♥️🕊
#همراه_شهدا
@Hamrahe_Shohada
معرفی کتاب ما افسانه نبودیم 🕊🌱
«ما افسانه نبودیم» خاطرات سیدرضا رسولزاده طباطبایی از دوران هشت سال دفاع مقدس است.
سیّدرضا رسولزاده طباطبایی یکی از سربازان و رزمندگانی است که سالهای جوانیاش را در میدان جنگ سپری کرده ولی به قول خودش، او و همرزمانش یک فرق اساسی با دیگر سربازان دنیا دارند.
او میگوید: «اگر تمام دنیا برای دفاع از آرمانهای ملّیشان در صحنهٔ نبرد حاضر میشوند، ما برای اعتقاداتمان ایستادیم و جنگیدیم و جان دادیم تا توانستیم به دنیا ثابت کنیم که با دست خالی هم میشود جنگید؛ اگر خدا کنارمان باشد. ما خدا را در لحظههای سخت و تلخ و شیرین دفاع مقدّس، با تمام وجود حس کردیم.»
سیّدرضا طباطبایی حالا یکی از پیشکسوتان خراسانی دفاع مقدّس است.
او عَلَم روایتگری را به دوش گرفته و هر کجا که عدّهای را جمع میبیند، برایشان از سالهای عاشورایی دفاع مقدّس و خاطرات آن روزها میگوید.
#معرفی_کتاب_شهدا 🕊🌱
#خاطرات_سیدرضا_رسول_زاده 🕊🌱
#همراه_شهدا
@Hamrahe_Shohada
همراه شهدا🇮🇷
🌹زندگینامه شهید جلال افشار قسمت اول:👇 ✍شهید جلال افشار در تابستان 1335 در خانواده ای مذهبی در ا
قسمت دوم :
✍روایت میکنند، آیتالله بهاءالدینی (ره)، استاد این شهید بزرگوار که خود تندیس عرفان و آیینه بصیرت و سالک واصل است، او را «ذاکر قریب البکا» نامید.
زمانی که آیتالله بهاءالدینی (ره) بعد از شهادت جلال از اصفهان میگذشتند، به همراهان گفتند: «من ستون نوری میبینم که از یکگوشه اصفهان تا عرش اعلی امتداد یافته است» زمانی که همراهان اتومبیل را تا محل موردنظر هدایت کردند، به گلستان شهدای اصفهان رسیدند و آن زمان آیتالله بهاءالدینی گوشهای از گلستان شهدا را با دست نشان دادند و گفتند: این ستون نور از اینجا برمیخیزد و زمانی که همراهان به محل موردنظر رفتند، سنگ مزار شهید روحانی جلال افشار را مشاهده کردند.
حضرت آیتاللهالعظمی بهاءالدینی مکرر میفرمودند «آنکه اذان را بامعنا میگوید، اذان بگوید» و منظور ایشان جلال افشار بود.
وقتی هم پس از شهادت او، عکسش را به محضر آیتالله بهاءالدینی عرضه کردند، بیاختیار اشک از چشمان ایشان جاری شد، بهطوریکه قطرات اشک روی عکس جلال افتاد، در همین حین ایشان گفتند: «امام زمان (عج) از من یک سرباز خواست، من هم صاحب این عکس را معرفی کردم. اشک من، اشک شوق است.»
✅وصیت نامه شهید در قسمت بعدی...
💜🕊
#همراه_شهدا
@Hamrahe_Shohada
سخت است پاره تنت را
به مسلخ جنگ رهسپار کنی...
اما مادران در مکتب حسین گویند:
🥀 جوانم به فدای جوان أبا عبدالله... 🥀
#همراه_شهدا
@Hamrahe_Shohada
#شهدا اصرار داشتند
هر چه زودتر در بهترین
حالت #خداوند رو ملاقات کنند
دنیایی نبودند!!
اما ما تازه میخواهیم سعی کنیم گناه نکنیم‼️
#همراه_شهدا
@Hamrahe_Shohada
قرار گذاشتیم برای هر زخمش
بوسهای #کنار بگذارم ...
#رفیق
چقدر زخم داری تو!
و چقدر #من بدهکارم
#همراه_شهدا
@Hamrahe_Shohada
🕊›
بزرگیمیگفت:
ازعَقربنبایدترسید!
ازعَقربههایۍبایدترسید
کهبدونیادخدابِگذره🙂✋🏼
عصرتون شهدایی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کلیپ آخرین صحبتهای شهید محسن کمالی دهقان:
ان شاءالله انتقام سیلی حضرت زهرا رو بگیریم
ان شاءالله انتقام اسارت حضرت زینب رو میگیریم✌️
#همراه_شهدا
@Hamrahe_Shohada
اویکنفرنبودیکراهونمادبود"
وچهزیبافرمودعزیزِما:حاجقاسمیکمکتببود
#همراه_شهدا
@Hamrahe_Shohada
در دام تــوأم،نیست مـــرا راه گـریــــزی
من عاشق ایــن دام و تو صیّاد،کجایی؟
محبوس شدم گوشه ی ویرانه ی عشقت
آوار غمت بـــر ســــرم افتـــاد،کجایی؟
آســودگی ام،زنــدگی ام،دار و نــدارم
در راه تــو دادم همه بـر بــــاد،کجایی؟
#سلامجانجهانم🌱
#همراه_شهدا
@Hamrahe_Shohada
🔺«عارف رمشکی» از بسیجیان قرارگاه قدس نیرو زمینی سپاه در محور سراوان به شهادت رسید
🔹به نقل از روابط عمومی قرارگاه قدس جنوب شرق نیرو زمینی سپاه، «عارف رمشکی» از رزمندگان بسیجی لشکر ۴۱ ثارالله قرارگاه منطقه ای قدس نیروی زمینی سپاه، در حادثه رانندگی در حین ماموریت در محور سراوان به شهادت رسید.
🔹مراسم تشییع و خاکسپاری روز شنبه نوزدهم شهریور ماه در شهر رمشک شهرستان قلعه گنج کرمان برگزار می شود.
#همراه_شهدا
@Hamrahe_Shohada
دگر فرقی ندارد جمعه و شنبه فقط برگرد
گرفتاریم ما از دست این هجران طولانی...
#علیاکبر_لطیفیان
#عجل_فی_فرج_مولانا_یا_صاحبالزمان
#همراه_شهدا
@Hamrahe_Shohada
#خاطراتشهدا
شب قبل از شهادت محمدرضا احساس کردم مهر محمدرضا از دلم جدا شده است.
آن موقع نیمهشب از خواب بیدار شدم.
حالت غریبی داشتم،
آن شب برادر شهیدم در خواب به من گفت خواهر نگران نباش محمدرضا پیش من است.
صبح که از خواب بیدار شدم حالم منقلب بود.
به بچهها و همسرم گفتم شما بروید بهشت زهرا(س) من خانه را مرتب کنم.
احساس میکردم مهمان داریم.
عصر بود که همسرم، مهدیه دخترم و محسن پسر کوچکم از بهشت زهرا(س)آمدند.
صدای زنگ در بلند شد.
به همسرم گفتم حاجی قویباش خبر شهادت محمدرضا را آوردهاند.
وقتی حاجی به اتاق بازگشت به من گفت فاطمه محمدرضا زخمی شده است.
من میدانستم محمدرضا به آرزویش رسیده است...
به روایت مادر شهید 20 ساله مدافع حرم ، #شهیدمحمدرضادهقان
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
#همراه_شهدا
@Hamrahe_Shohada
زمانی که در جنوب شرق ماموریت داشتیم شب به یک پاسگاه ژاندارمری که روستا بود رفتیم و قرار بود صبح برای شناسایی حرکت کنیم.
آن شب به دلیل کمبود جا باید حدود ۱۴ نفر در یک اتاق می خوابیدیم در حالی که فقط یک تخت سربازی در اتاق بود.
من به گمان اینکه سردار حاج قاسم سلیمانی برای استراحت به اتاق دیگری می رود قبل از ورود بقیه روی تخت دراز کشیدم.
زمانی حاج قاسم را در حال ورود به اتاق دیدم از جا بلند شدم اما حاج قاسم آمد داخل همان اتاق و از من خواست سر جایم دراز بکشم.
من با اصرار خواستم ایشان به جای من روی تخت بخوابند اما خطاب به من گفت من فرمانده تو هستم و به تو امر می کنم همانجا بخوابی.
آن شب حاج قاسم با وجود کمبود جا زیر تختی که من خوابیده بودم با سختی خوابید و به ما درس های بزرگی داد...
#شهید_حاج_قاسم_سلیمانی 🕊🌱
#همراه_شهدا
@Hamrahe_Shohada
«إنني لا أخبر أحدًا بك ، لكنكَ تفيض من عينايْ»
من درباره ی تو با کسی حرف نمی زنم
اما تو از چشم های من سرریز می شوی♥️✨