هدایت شده از KHAMENEI.IR
4_6010516296473513680.mp3
5.99M
🎙 بشنوید | صوت کامل بیانات رهبر انقلاب در دیدار مردم آذربایجان شرقی. ۱۴۰۱/۱۱/۲۶
💻 Farsi.Khamenei.ir
#علامه_طباطبایی:
ما بزرگترین و مهمترین کاری که در دنیا داریم، و هیچکاری از اطوار و شئون زندگی ما مهمتر ازآننیست، اینست که خودمان را درست بسازیم!
#همراه_شهدا
هنگامی که ب آقا مجید می گفتیم: چرا از سپاه حقوق نمی گیری؟
پاسخ می داد که وقتی نیاز ندارم چرا بگیرم
همرزم شهید
#شهید_مجید_بقایی
#همراه_شهدا
@Hamrahe_Shohada
همراه شهدا🇮🇷
🎙 بشنوید | صوت کامل بیانات رهبر انقلاب در دیدار مردم آذربایجان شرقی. ۱۴۰۱/۱۱/۲۶ 💻 Farsi.Khamenei.ir
رهبر انقلاب: شنبه ۲۲ بهمن تاریخی بود؛ به ملت ایران اظهار تعظیم میکنم
همراه شهدا🇮🇷
اما محمودرضا فرزند دیگر رضا شاه نیز همچون دیگر خواهر و برادران خود ثبات اخلاقی نداشت. محمودرضا هم دو
حمیدرضا برادر هوسران و آلوده به مواد مخدر محمدرضا، عضو دیگر این خاندان بود. فسادهای اخلاقی او نیز مانند اشرف شهره بود. با توجه به اسناد ساواک، حمیدرضا هم پس از ترک ایران مرگ شومی داشت. او دو فرزند نامشروع از هما خامنه به نامهای نازّک و بهزاد داشت که البته آنها هم سرنوشتی مشابه پدر داشتند.
#همراه_شهدا
@Hamrahe_Shohada
📗 ادامه کتابِ《 راستي دردهایم کو ؟ 》
۱۰
...واقعیت این است که خیلیها هوا برشان میدارد که عاشقاند اما نیستند! واقعیت دوم این است که ازدواج تازه اول عشق است. هنوز خیلی راه مانده برای تجربه عاشقی... من میخواهم عشق را بفهمم، درک کنم، ببینم! وسط حرفهایمان یادم میافتد روزی را که از «حاجحمید» پرسیدم عشق چیست؟ و میدانستم که شاید به تعداد آدمهایی که زیستهاند برای این سوال جواب وجود داشته باشد اما جوابِ حاجحمید برای من چیزِ دیگری است. هرروز از این دو سالی که در دفتر فرماندهی، مسئولیت دفترش را بر عهده داشتهام، از او آموختهام و بارها نگاهش به دنیا را ستودهام.
یادم هست با آن نگاه نافذش، چند لحظهای به جایی خیره شد. کاش میدانستم توی ذهنش چه میگذرد! فکری کرد و گفت:«عشق همان است که انسان را بیقرار میکند و در او سوز و گداز ایجاد میکند...» و من چند وقتی است که بیقرارم! این را از همان نگاه توی آینه، و بعدتر از همان روز و شبِ خواستگاری فهمیدم!
...
#ادامه_دارد
#یادشهداباصلوات
📔#راستی_دردهایم_کو
۲۶ بهمن سالروز شهادت #شهید_محمدهادی_ذوالفقاری🌷
اولین بار که ایشان را دیدم با یک خودرو به سمت نجف برمی گشتیم، موقع اذان صبح بود که به ورودی نجف و کنار وادی السلام رسیدیم، هادی به راننده گفت: نگه دار، تعجب کردم، گفتم: شیخ هادی اینجا چکار داری؟
گفت: می خواهم برم وادی السلام.
گفتم: نمی ترسی؟ اینجا پر از سگ و حیوانات است، صبر کن وسط روز برو توی قبرستان، هادی برگشت و گفت: مرد میدان نبرد از این چیزها نباید بترسد، بعد هم پیاده شد و رفت.
بعدها فهمیدم که مدتها در ساعات سحر به وادی السلام می رفته و بر سر مزاری که برای خودش مشخص کرده بود مشغول عبادت می شده.
✍راوی: دوست عراقی شهید🌷
#همراه_شهدا
@Hamrahe_Shohada
بسمربالزهرا..
❏اَلسَـلامُعَلیڪَیـٰابقیهالله•••|♥️