eitaa logo
همراه شهدا🇮🇷
2.1هزار دنبال‌کننده
12.9هزار عکس
6.7هزار ویدیو
72 فایل
ٖؒ﷽‌ 💌#شهـבا امامزاבگاט عشقنـב كـہ مزارشاט زيارتگاـہ اهل يقين است. آنها همچوט ستارگانے هستنـב کـہ مے تواט با آنها راـہ را پیـבا کرב. پل ارتباطی @Mali50 @Hamrahe_Shohada
مشاهده در ایتا
دانلود
◻️◻️◽️◽️◽️ 🌸خلاصه نامه ی خواندنی شهید حاج قاسم به شهید حسین پور جعفری: قول می‌دهم که اگر رفتم و آبرو داشتم،بدون تو وارد بهشت نشوم... بسم الله الرحمن الرحیم عزیز برادرم حسین، پس از سی سال خصوصا در این بیست سال که نفس تو پیوسته تنفسم بود،اولین سفر را بدون تو درحال انجام هستم...... در طول سفر بارها بر حسب عادت صدایت کردم. همه تعجب کردند،در هواپیما، ماشین و . . بارها نگاه کردم،جایت خالی بود، معلوم شد خیلی دوستت داشته‌ام. حسین عزیز تو نسبتی با من داشتی که حتما فرزندانت با شما و شما با فرزندانت نداشته ای و فرزندانم هم با من نداشته اند. ◻️همیشه نه تنها از جسمم مراقبت می کردی، بلکه مراقب روحم هم بودی. ◻️بیست سال اخیر پیوسته مراقبت کردی که تمام وقت من صرف اسلام و جهاد شود و اجازه ندادی وقت من بیهوده هدر رود. ♦️حسین عزیز!خوشحالم از من جدا شدی، خیلی خوشحالم. اگر چه مدتی از لحاظ روحی گمشده ای دارم، اما از جدا شدن تو خوشحالم، چون طاقت نداشتم تو را از دست بدهم. من همه عزیزانم را از دست داده ام و عزادار ابدی آنها هستم، 😭 لحظه ای نمی توانم بدون آنها شاد باشم. هر وقت خواستم زندگی کنم و آرامش داشته باشم، یک صف طولانی از دوستان شهیدم که همراهم بودند، مثل پروانه دورم می چرخیدند و جلو چشمم هستند. همیشه جلو که می رفتم نگران پشت سرم بودم که نکند گلوله ای بخورد و تو شهید شوی. ♦️حسین جان!شهادت می دهم که سی سال با اخلاص و پاکی و سلامت و صداقت زندگیت را فدای اسلام کردی. تو بی نظیری در وفا، صداقت، اخلاص و کتمان سر. ♦️حسین! پسرم، عزیزم، برادرم، دوستم، از خداوند می خواهم عمری با برکت داشته باشی ◻️و حسین پورجعفری را همانگونه که بود، با همان خصوصیت تا آخر حفظ کنی. ♦️حسین عزیز! فقط قیامت است که حقیقت ارزش اعمال معلوم میشود و چه زیباست آنوقتی که همه حیران و متحیرند و تو خوشحال و خندانی. اجر این خستگی ها را آنوقت دریافت خواهی کرد، آنوقت که خانواده و وابستگان به تو نیازمندند و به تو توسل می جویند، خداوند اجر جهاد تو برادر خوبم را اجر شهید قرار دهد. به تو قول می دهم که اگر رفتم و آبرو داشتم، بدون تو وارد بهشت نشوم. ♦️حسین عزیزم! سعی کن پیوسته تر و تازه بودن جهادی را در هر حالتی در خودت حفظ کنی، اجازه نده روزمرگی روزانه و دنیا یاد دوستان شهیدت را از یادت ببرد. ♦️حسین جان! عمر انسان در دنیا به سرعت سپری می شود، ما همه به سرعت از هم پراکنده می شویم و بین ما و عزیزانمان فاصله می افتد. ما را غریبانه در گودال و حفره وحشت که می گذارند،در این حالت هیچ فریادرسی جز اعمال انسان نیست. چون فقط چراغ اعمال مقبول است که امکان روشنایی در آن خاموشی و ظلمت مطلق را دارد. ♦️حسین عزیز! اجازه نده در هر شرایطی هیچ محبتی بر محبت خداوند سبحان و هیچ رضایتی بر رضایت خداوند سبحان غلبه کند. 🔰🔰🔰 ♦️برادر خوبم! اگر می خواهی دردمند نشوی، دردمند شو! دردی که خنکای وجودت را در گرمای سوزنده غیر طاقت است. دردی که گرمای وجودت در سرمای جانکاه باشد، عزیز برادرم همه دردها، درد نیستند و همه بلاها، بلا نمی باشند. چه بسیار دردهایی که دوای دردند و چه بسیار بلاهایی که در حقیقت خودت را به او بسپار و رضایتش را عین نعمت و لطف و محبت بدان. ♦️حسین! می دانی چه وضعی دارم و آگاهی بر غم و اندوه درونم. می دانی چقدر به دعایت نیازمندم. خوب می دانی چقدر هراسناکم و ترس همه وجودم را فراگرفته است و لحظه ای رهایم نمی کند. اما نه ترس از دشمن و نه ترس از نداشتن، نه ترس از از مقام و مکان. تو می دانی! چون پاره ای از وجودم بودی، 🕊 ترس من از چگونه رفتن است، تو آگاهی به همه اسرارم! دعایم کن و در دعایت رهایم نکن. خداحافظ،برادرت قاسم سلیمانی ۱۰ / ۸ /۱۳۹۵ سفر حلب @Hamrahe_Shohada
- با شھدا صحبت‌ کنید ؛ آنھا صدای‌ شما را به‌ خوبی‌ می‌شنوند‌‌ . . . و برایتان‌ دعا میکنند )! ارتباط‌ با شھدا دو طرفه‌ است =)! @Hamrahe_Shohada
مناجات با خدا.mp3
1.34M
مناجات با خدا با روی سیاه با گریه و آه از راه اومدم با بار گناه من خیلی بَدَم من دیر اومدم... 🎙حاج محمود کریمی @Hamrahe_Shohada
🌷 این چه انقلابی است که از نوجوانان 14 ساله، قاسم‌ها و علی‌اکبرها و از پیر مردان 60 ساله ساخته است. خدایا این چه امتی است که همه‌شان و جملگی‌شان .🌷 @Hamrahe_Shohada
✅ شهادت بیش از ۱۰۰ دانشمند و استاد دانشگاه در تجاوزات اسرائیل به نوار غزه دفتر رسانه‌های دولتی غزه روز پنجشنبه اعلام کرد @Hamrahe_Shohada
آیت الله خزعلی (ره): "در لیبی، خیمه ای بر پا كرده بودند كه ارتفاع در ورودی آن خیمه كوتاه بود و به ناچار هركس می خواست وارد بشود، باید خم می شد. از طرفی داخل خیمه، روبروی در، عكس قذاّفی بود، یعنی هر كس وارد میشد ناخواسته در مقابل عكس قذّافی سر خم می كرد. حضرت آیت الله خامنه ای وقتی می خواستند وارد خیمه شوند، به قهقرا (پشت) وارد می شوند تا در مقابل عكس قذّافی سر خم نكنند. 📚"(کتاب آب، آیینه، آفتاب) این حرکت امام خامنه ای نشان داد که ایشان در راستای حفظ اقتدار ملی و شان اسلام حاضر نیستند که حتی اندکی مسامحه نمایند. @Hamrahe_Shohada
همراه شهدا🇮🇷
📗 ادامه کتابِ 《 راستي دردهایم کو ؟ 》 #قسمت_چهلُ_نه دو سه روزی که در مشهدیم مثل باد می‌گذر
📗 ادامه کتابِ 《 راستي دردهایم کو ؟ 》 چند روزی از عید گذشته، دسته‌جمعی با برادرها و همسرهایشان می‌رویم به ورامین، پیش مادربزرگ. چه زود گذشت این عید! تمام فکر و ذکرِ این روزهایم رفتن است. آن‌ها که می‌دانند سفرم نزدیک است، دلواپس‌اند و گهگاه دلواپسی‌شان را ابراز می‌کنند. دوست ندارم، این نگرانی‌ها به مادر و پدرم و فاطمه برسد. بابا یکی دو باری خواست سر صحبت را باز کند؛ هربار از زمانِ رفتن می‌پرسد و می‌داند که خودم هم منتظر خبرم. یکی از روزهای عید، رفتیم به عیددیدنی؛ خانه خواهرم. آقاهادی، شوهرخواهرم، پا پِی شده بود که برای چه می‌خواهی به سوریه بروی؟ برایش توضیح دادم که نیروهای رزمنده نیاز به آموزش دارند؛ من هم که دوره کارشناسی و مربی‌گری جنگ‌افزار را گذرانده‌ام؛ می‌خواهم این تخصص را به نیروهای سوری آموزش بدهم تا برای جنگ با دشمنانِ امنیت منطقه آماده‌تر باشند. اگر در سوریه با آن‌ها نجنگیم، دیر یا زود باید نزدیک مرزهای خودمان با آن‌ها روبرو شویم. از همه این‌ها گذشته، به عنوان یک انسان، در برابر مردمی که بی‌پناه مانده‌اند، احساس مسئولیت می‌کنم. این، یک مسئولیت دینی هم هست. نمی‌شود بیش از این دست روی دست بگذاریم و فقط نظاره‌گر جنگ در سوریه باشیم. من نمی‌خواهم تماشاچی باشم! مثل تماشاچی مسابقه‌های فوتبال که هرازچندی، تشویقی هم بکنم، و در نهایت هیچ!.... ۵۰ 📔
659_42213226158126.mp3
6.59M
🎧 مثل هوای خوب بعد بارون شبیه قصه لیلا و مجنون قرار عاشقانه داشته باشی بری و وایسی روبروی ایوون♥️ 🎤 کربلایی 💖 (ع)🌹 @Hamrahe_Shohada
575_42213223712686.mp3
8.97M
🎧 فوق زیبا💖 💐 ایران تحت فرامین علی 🎤 💚 (ع)🌹 @Hamrahe_Shohada
🌷ــــَـہداء.. خوشا به حال آنان ڪ پࢪوازشان اسیࢪهیچ قفسی نشد.. و هیچ بالی اسیࢪپࢪوازشان نساخت .. خوشا به حال آنان که از ࢪهایی ࢪهیدند و بال وبال جانشان نشد🕊🌷 شُـھداءاࢪا به یادبسپاࢪیم نہ بھ خاڪ💔 اَلَّلهُمـّ صَݪ عݪێ ݦُحـَـــ♡ــــݦَدۅٵݪ ݦُحَـــ♡ـــݦَد و؏جِّل‌فرَجَھُم💖 @Hamrahe_Shohada
🌷 در تاریخ ۶۹/۷/۱۰ در تهران به دنیا آمد و در سال ۷۶ در دبستان رسالت منطقه ۱۱ ثبت نام و کلاس اول رو سپری نمود و سال ۷۷ به دبستان امید امام منتقل و تا کلاس پنجم دبستان را در آنجا گذراند دوران راهنمایی را در مدرسه راهنمایی ابن سینا منطقه ۱۱ سپری نمود کلاس اول دبیرستان را در دبیرستان شهید مفتح گذراند و دوم و سوم دبیرستان را در هنرستان فنی شهدا در منطقه ۱۲ در رشته و گذراند . کاردانی رشته الکترونیک خود را در دانشگاه آزاد اسلامی واحد شهر ری سپری نمود . بلافاصله پس از اتمام درس در سال ۱۳۹۰ به استخدام انقلاب اسلامی درآمد و پس از گذراندن یک دوره یکساله در (علیه السلام) در سپاه انصار مشغول خدمت شد . در سال ۹۱ ازدواج نمود و در سال ۹۳ صاحب فرزند پسری به نام امیرحسین شد . در تاریخ ۹۴/۹/۲۲ پس از دو سال پیگیری موفق به اعزام به سوریه گردید و در تاریخ ۹۴/۱۰/۲۳ درست ۳۱ روز پس از اعزام در منطقه به درجه رفیع نائل گردید و پیکر مطهر ایشان تاکنون است و همانطور که به «سلام الله علیها» ارادت ویژه ای داشت همانند ایشان ماند .🌷 @Hamrahe_Shohada
🌹 سردار «قاسم سلیمانی» مهر ماه سال۹۸ در جواب به نامه «ابوخالد» فرمانده کل گردان‌های عزالدین قسام فلسطین: هر کس ندای شما را بشنود و به یاری شما نشتابد مسلمان نیست. @Hamrahe_Shohada
عشق یعنی استخوان و یک پلاک سال‌ها تنهای تنها زیر خاک🖤
💫بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ💫
💢 زیـارتنامه‌شهــــــداء 💢              ❣بِسمِ اللّٰهِ الرَّحمٰن الرَّحیم❣ 🚩 اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یَا اَولِیاءَ اللہ وَ اَحِبّائَهُ 🚩 اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یَا اَصفِیَآءَ اللہ و َاَوِدّآئَهُ 🚩 اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ 🚩 اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللہِ 🚩 اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ 🚩 اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ 🚩 اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَبے مُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِےّ الوَلِےّ النّاصِحِ 🚩 اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَبے عَبدِ اللهِ، بِاَبے اَنتُم وَ اُمّے طِبتُم وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم، وَ فُزتُم فَوزًا عَظیمًا فَیا لَیتَنے کُنتُ مَعَڪُم فَاَفُوزَ مَعَڪُم🌹 کاش‌می‌شـدهمچوشهداخاکی‌باشیم شهدا نگاهی... ❤️شهید عزیز سید روح الله عجمیان❤️ @Hamrahe_Shohada
اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ وَعَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَعَلی اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَعَلی اَصْحابِ الْحُسَیْن ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
السَّلامُ علیڪَ یا بقیَّةَ اللهِ یااباصالحَ المَهدی یاخلیفةَالرَّحمن و یا شریڪَ القران ایُّها الاِمامَ الاِنسُ و الجّانّ سیِّدی و مَولای ْ الاَمان الاَمان الاَمان ورحمة الله وبرکاته
༻﷽༺ مصطفی حواست را بیشتر جمع کن ! این چهارمین بار است که شهید می‌شوی؛ نترس رفیق من پنج تا جان دارم.... از بچگی مصطفی را میشناختم. همیشه دوست داشت پزشک شود. اینجا که ما زندگی می‌کنیم مردم دکتر نمیشوند تا ثروتمند شوند! داستان ما کاملا متفاوت است. ما اینجا پزشک می‌شویم تا دست و پاهایی که هر چند وقت یک بار در حمله ی به ما، از بدن‌ها جدا میشد را، دوباره به صاحبینشان هدیه دهیم یا اگر نشد حداقل آنها را از مرگ نجات دهیم یا به هر شکل ممکن به مجروحین برسیم.... اینجا پزشکی دلیل دیگری ندارد. مردم ما معمولا برای پیشگیری به دکتر مراجعه نمی‌کنند. نمیدانم شاید این جمله هم درست نباشد که بگویم اینجا فقط برای درمان به پزشک مراجعه می‌کنند. اگر مرگ هم یک بیماری یا بلا باشد شاید بتوانم بگویم: اینجا هم مردم مثل همه ی دنیا برای پیشگیری به پزشک مراجعه میکنند. البته پیشگیری از مرگ.... بگذریم؛ مصطفی هم به همین چیزها فکر می‌کرد که پزشک شد. تا جان آدم ها را نجات دهد. ۱۲۰ روز از شروع این جنگ میگذرد. یک بار به او گفتم: مصطفی باید بیشتر حواست را جمع کنی، این چهارمین بار است که شهید میشوی! این را گفتم تا شاید بخندد و کمی حال و هوایش عوض شود و روحیه اش را بدست آورد. ولی مگر در این شرایط میشد خندید؟ به ویژه این که در همین چهارمین باری که مصطفی از مرگ نجات پیدا کرده بود همه خانواده اش جلوی چشمش شهید شده بودند. خودش اینگونه تعریف میکرد: باد شدیدی وزید و به اطراف پرت شدیم و سنگ ها و گرد و غبار به سوی ما آمدند. گوشم که سوت کشید فهمیدم یک انفجار رخ داده است. نمیدانستم زنده ام یا شهید شده‌ام. خانواده ام. پسر برادرم و مادرم به شدت مجروح بودند. وقتی جمعیت آمد و با من حرف زدند کم کم فهمیدم زنده هستم و این بار چهارمی بود که زنده می ماندم. مردم کمک کردند تا مادر و بقیه اعضای خانواده را به بیمارستان منتقل کنیم خودم هم ماندم تا به بقیه ی کسانی که نمی توانند به بیمارستان بروند کمک کنم.... روزهای سختی است. اینجا در غزه هم باید پزشک باشی، هم پدر، هم مدافع شهر و هم بتوانی زمانی که فرزندی بدون مادر می آورند دایه ای مهربان تر از مادر شوی.... در غزه اگر میخواهی انسان موفقی باشی به این معنا که زنده بمانی باید در بدو تولد همه ی اینها را به همراه خیلی چیزهای دیگر یاد بگیری ... مصطفی را دست کم نگیرید. او همه ی اینها را یاد گرفته بود که توانست چهار بار در غزه زنده بماند و این کارِ هرکسی نیست. هربار که او را میدیدم و هر بار که می‌فهمیدم خبر شهادت یکی دیگر از عزیزانش را گرفته حس میکردم روحیه اش قوی تر شده و به دنبال این است که کارهای بیشتری برای مردم انجام دهد. یک روز دیدم سیم کارتی خریده، دلیلش را پرسیدم گفت: میخواهم با مردم دنیا صحبت کنم و از آنها بخواهم به من پول دهند تا به مردم غزه کمک کنم. خیلی عجیب بود. تا همینجا باید دنیا از ما به عنوان پزشکان وظیفه شناس تشکر می‌کرد. اما مصطفی انگار جور دیگری فکر میکرد و گویا از نظرش هنوز هیچ کاری نکرده و به مردم بدهکار بود. تا قبل از آخرین دیدارمان، او توانسته بود برای ۳۰ خانواده کمک جمع کند. ۵ روز از اهداء این کمک ها گذشته بود و آخرین باری بود که ملاقاتش میکردم. گفتم مصطفی چهار بار شهید شدی و ماندی، نمی‌شود بار پنجم هم بمانی؟ نمی‌شود تا آخر کنارمان باشی؟ گویی خواسته‌ی زیادی بود!!! مصطفی برای بار پنجم هم با مرگ ملاقات کرد اما این بار آن را در آغوش گرفته بود. اینجا غزه است و تو اگر مصطفی نجار هم باشی، پنج جان هم که داشته باشی بالاخره شهید میشوی..... روایتی که امشب برایتان نوشتم برگرفته از حقیقت است. زندگی شهید پزشک، مصطفی نجار که در غزه 5 بار تا پای مرگ رفت و بعد از کمک هایی بی حد به مردمش شهید شد. برای شادی روح همه‌ی شهدا به ویژه پزشکان شهید فاتحه ای قرائت کند. @Hamrahe_Shohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شهید ابراهیم هادی ... امام_زمان لبیک_یا_خامنه_ای الـٰلّهُمَ؏َجــِّلِ‌لوَلــیِّڪَ‌اَلْفــَرَجْ‌. @Hamrahe_Shohada
💢زمان انقلاب چون وضعیت هم سیاسی و هم مبارزاتی و شبهای نگهبانی و ارتباطات روزانه و وضعیت خاصی در آن زمان حاکم بود همه خاطره بود. 🌷 شهید از کسانی بودند که زمان انقلاب با آوردن اعلامیه و نوشتن روی دیوار و شعارهای انقلابی حساسیت کدخدای محل را بر انگیخت و کدخدای محل را تهدید کرده بود همه ی این ها نشانه جسارت شهید بود . 🌷با توجه به سن کم درگیری های محلی که صورت می گرفت با منافقین و درگیری های شرعی و ساختن برخی وسایل تخریبی در جهت مبارزه با منافقین و گروهک ها همه برای من خاطره بوده است . "شهید محمد هاشم زاده" ✍ راوی: دوست شهید @Hamrahe_Shohada