🥀🥀🌾🥀🥀🌾🥀🥀🌾
✔️تفسیرآيه ٤٦ سوره انفال :
۳ ــ يكى ديگر از مهمّترين برنامههاى مبارزه، توجّه به مسألۀ رهبرى و اطاعت از دستور پيشوا و رهبر است همان دستورى كه اگر انجام نمىگرفت جنگ بدر به شكست كامل مسلمانان منتهى مىشد، لذا در اين آيه مىگويد: «و فرمان خدا و پيامبرش را اطاعت نماييد» (وَ أَطِيعُوا اللّهَ وَ رَسُولَهُ).
۴ ــ «و از پراكندگى و نزاع بپرهيزيد تا سست نشويد» (وَ لا تَنازَعُوا فَتَفْشَلُوا). زيرا كشمكش و نزاع و اختلاف مجاهدان در برابر دشمن نخستين اثرش سستى و ناتوانى و ضعف در مبارزه است. «و نتيجۀ اين سستى و فتور از ميان رفتن قدرت و قوّت و هيبت و عظمت شماست» (وَ تَذْهَبَ رِيحُكُمْ).
۵ ــ سپس دستور به استقامت در برابر دشمنان و در مقابل حوادث سخت داده، مىگويد: «استقامت كنيد كه خداوند با استقامت كنندگان است» (وَ اصْبِرُوا إِنَّ اللّهَ مَعَ الصّابِرِينَ). تفاوت ميان ثبات قدم (دستور اوّل) و استقامت و صبر (دستور پنجم) از اين نظر است كه ثبات قدم بيشتر جنبۀ جسمانى و ظاهرى دارد، در حالى كه استقامت و صبر بيشتر جنبههاى روانى باطنى را شامل مىشود.
📚برگزیده تفسیر نمونه
#همراه_شهدا
شهید مسیّب مهابادی
سال ۱۲۹۴ در خانوادهای متدیّن و مذهبی به دنیا آمد
پدرش مشهدی محمّد صادق مهابادی از روستای قلعهنو کهنک بوده است
او با جوانی انقلابی به نام شهید سیّدمرتضی طباطبایی ارتباط نزدیک داشت و استمرار این ارتباط باعث شد وی در مراسمهای دینی و فرهنگی حضوری فعّال داشته باشد
پس از گذراندن دوران سربازی ازدواج کرد که ثمره آن چهار فرزند به نامهای حسن و حسین و عبّاس و زینب بود
در قیام ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ از حوالی پیشوای ورامین با قیامکنندگان همراه شد که در بین راه در باقرآباد به دست ماموران حکومت پهلوی هدف گلوله قرار گرفت و به شهادت رسید
مزار این شهید در منطقه مسگرآباد تهران قرار دارد. #همراه_شهدا
@Hamrahe_Shohada
77.66M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 شور | #جهاد_تبیین
🎙حاج ابوذر روحی
📆 #شب_ششم
محرم الحرام ١٤٤٤
چهارشنبه ۱۲ مرداد ماه ۱۴۰۱
#همراه_شهدا
@Hamrahe_Shohada
با اقدامات زیر بنایی رییس جمهور شهید کار برای دولت بعدی راحت تر شده اما به شرطی که کار کنند.
الان رییس جهور شهید مبدل به یک معیار شده است.
معیار تلاش و کوشش شبانه روزی برای خدمت به مملکت.
واز این جهت کار برای رییس جمهور بعدی سخت شده است،زیرا الان همه به خوبی میدانند که دیگر رییس جمهور آینده نمیتواند با حضور در دفتر کارش مملکت را ریموتی اداره نماید.
محمد معصومی
#همراه_شهدا
@Hamrahe_Shohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 شهید رئیسی قبل از پرواز پرخطر خطاب به همراهان: شما سوار هلیکوپتر نشوید!
⭕️ روایتی ناگفته از پرواز پرخطر رئیسجمهور در استان بوشهر و حضور ایشان در نزدیکی مرز
#همراه_شهدا
@Hamrahe_Shohada
کسانیکه به جای پرداختن به ناکارآمدی کاندیدهای اصلاح طلب از جمله همتی و جهانگیری،به بهانه حمایت از جلیلی به قالیباف حمله میکنند و به بهانه دفاع از قالیباف به جلیلی حمله میکنند،در واقع هیچکدومشون نه طرفدار قالیباف هستند و نه طرفدار جلیلی،بلکه اینان اصلاح طلبانی هستند در لباس حامیان جلیلی و قالیباف. و البته تعدادی هم ناآگاه و بی بهره از بینش و بصیرت.
مراقب گرگها باشیم
محمد معصومی
#همراه_شهدا
@Hamrahe_Shohada
🌷شهید جلال افشار
🔸شهید جلال افشار از شاگردان خاص آیت الله بهاءالدینی بود؛ یک بار ایشان به جمع طلبه ها وارد شدند و فرمودند:
« بین شما یکی از سربازان #امام_زمان عجل الله است و به زودی از میان شما می رود.»
🔸 بعدها که جلال افشار شهید شد عکسش را بردند خدمت استادش،
آیت الله بهاءالدینی بی اختیار گریه کردند و طوری که اشک هایشان از گونه سرازیر میشد و روی عکس جلال می افتاد.
فرمودند: امام زمان عجل الله از من یک سرباز می خواستند من هم آقای افشار و معرفی کردم، اشک من اشک شوق است...
از مزار جلال نور خاصی به سوی آسمان ساعد است...
شهید #جواد_افشار
هدیه به روح مطهر شهید #صلوات
#همراه_شهدا
@Hamrahe_Shohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
منطق عشق میگه :
خیلی ها کربلا رفتن ...
و کربلایی نشدن...
و خیلی ها کربلا نرفتند ...
و کربلایی شدند...
#همراه_شهدا
@Hamrahe_Shohada
همراه شهدا🇮🇷
📗 ادامه کتابِ 《 راستي دردهایم کو ؟ 》 #قسمت_شصتُ_چهار باز با فاطمه راه میافتیم. میپرسد ک
📗 ادامه کتابِ
《 راستي دردهایم کو ؟ 》
#قسمت_شصتُ_پنج
... خوشحالم. من ماههاست که به انتظار این شب نشستهام. حتما دیگران هم توی صورتم میبینند که این شوق، برای دلخوشی آنها نیست. نشستهایم دور هم و میوهها و شیرینیها میانداری میکنند؛ مثل شبِ بزم! مگسی میکوشد که بیش از سهمش با ما شریک شود! هرچه دورش میکنم به ماندن اصرار میکند! به مگسکُش مسلح میشوم. تا مگسکُش را میبیند، میرود و در دورترین نقطه روی سقف مینشیند و دیگر پایین نمیآید! میگویم انگار کشتن داعشیها از کشتن این مگس آسانتر است! میخندیم اما اینبار بابا جور دیگری نگاهم میکند. از من چشم برنمیدارد. انگار توی لبخندم، چیزی میبیند که دیگران ندیدهاند... دلم میریزد... دارم فکر میکنم که چند بار، چند ساعت، چند دقیقه دیگر میتوانم بابا را ببینم... وسط حرفها و فکرها و خندهها، بابا که حالا دیگر آرامآرام لبخند از روی صورتش محو میشود، میگوید بلندشو و به پدربزرگ و مادربزرگ و عمه و خالههایت زنگ بزن و از همه خداحافظی کن. خداحافظی... میتوانم کلماتِ توی خیال و احساسش را حدس بزنم. انگار امشب برای بابا بوی وداع میدهد. نگران حالش هستم.
تک به تک با همهشان تماس میگیرم؛ هرچند برایم سخت است. با مادر بیش از همه حرف میزنم. گرمای مهرِ توی صدایش، از پشت تلفن دلم را گرم میکند.
شب عید است، شبِ روز پدر! نگرانی بابا را پشت خندههایش حس میکنم. تصویرش را قاب میگیرم توی ذهنم...
هنوز اذان ندادهاند که بیدار میشوم. باز هم تاریکی، باز هم خلوت... فاطمه آرام خوابیده است... تماشایش میکنم...
۶۵
#ادامه_دارد
#یادشهداباصلوات
📔#راستی_دردهایم_کو
#همراه_شهدا
زینب جان!❣
◽️ای کاش که از تبار غم بودم، کاش...
◾️يک مصرع شعر محتشم بودم کاش
◽️در روضه ی عباس به خود می گفتم
◾️ای کاش مدافع حرم بودم،....
🥀#شهید_گمنام_علی_آقاعبداللهی🥀
#فرزند_شهید
#ابوامیر
#شیرخانطومان
#همراه_شهدا
@Hamrahe_Shohada
تصویر شهید حسین امیرعبداالهیان، دیپلمات تراز ایرانی در خیابانهای لبنان
#همراه_شهدا
@Hamrahe_Shohada
شب...
دنج ترین گوشه،
برایِ خیالِ توست..
حٰاجقٰاسِمسُلِیمٰانی
#همراه_شهدا
@Hamrahe_Shohada
⚪️ وقتی حاج آقا خودش پیراهن یک جوان را دوخت
سید علی اکبر ابوترابیفرد قبل از پیروزی نهضت اسلامی، یک مبارز انقلابی بود. ایشان بعد از پیروزی انقلاب اسلامی هم در جبهه حق علیه باطل حاضر شد و در سال ۱۳۵۹ به اسارت دشمن بعثی درآمد و بیش از ده سال سختی های اسارت را تحمل کرد و با وجود تمام سختی ها، در مقاومت به الگویی برای رزمندگان مبدل شد
او با سعه صدر،بردباری بسیار بالا و با تمسک به اهل بیت(ع) شمعی در محفل رزمندگان ایرانی بود و امید و ایمان را در آنها تقویت می کرد
حسین مندنیزاده در خاطرهای از ایشان روایت میکند:
توی حیاط اردوگاه نشسته بود.هرکس میآمد و حرفی پیش میکشید؛ یکی از برنامههای فرهنگی اردوگاه میگفت، یکی از مشکلش میگفت، یکی به روش او در رهبری اردوگاه انتقاد میکرد. او هم با حوصله به حرفهایشان گوش میداد.توی این گیرودار بسیجی جوانی سر رسید.به حاجآقا گفت «چند دقیقهای کارتون دارم». حاجآقا گفت «درخدمتم آقاجون». جوان که سرش را پایین انداخته بود گفت «پیرهنم گشاد بود،شکافتمش و دوباره اندازه کردم. بردم پیش خیاط اردوگاه. خیاط میگه باید یک ماهی صبر کنم.من جز آن پیرهن لباسی ندارم. اگه میشه شما بگید پیرهن رو زودتر بدوزه». حاجآقا کمی فکر کرد و گفت «باشه، پیرهن رو بیار تا بگم برات بدوزن»
یک هفته تمام، وقتی همه خواب بودند، حاجآقا بیدار مینشست و پیراهن را با دقت میدوخت. یکروز صبح، چجوان را در محوطة اردوگاه پیدا کرد و پیراهن را دستش داد
جوان هیچ وقت نفهمید خیاط آن پیراهن خود حاجی بوده
👆📷 ابوترابی فرد، در زندان زمان شاه // در بند اسارت صدام
#همراه_شهدا
@Hamrahe_Shohada
انقلاب کارمند نمیخواد آدم جهادی میخواد.
فرق حاج قاسم با بقیه همکاراش تو همین بود... 💞
#همراه_شهدا
@Hamrahe_Shohada