امام رضا عليه السلام :
مَن لم يَقدِرْ على ما يُكَفِّرُ بهِ ذُنوبَهُ فَلْيُكثِرْ مِنَ الصَّلاةِ على محمّدٍ و آلِهِ فإنّها تَهدِمُ الذُّنوبَ هَدماً .
هر كه نمى تواند كارى كند
كه به سبب آن گناهانش زدوده شود،
🌸بر محمّد و خاندان او
بسيار درود فرستد ؛
زيرا صلوات گناهان را ريشه كن مى كند .
📚الأمالي للصدوق: ۱۳۱/۱۲۳
#همراه_شهدا
.@Hamrahe_Shohada
🌹استاد فرشچیان:
چهره امام رضا(ع) را در خواب دیدم و کشیدم
♦️علیرضا ذاکری، طراح و نقاش پیشکسوت: سال ۱۳۷۵ در مشهد در مراسمی نسبتا خصوصی از استاد فرشچیان پرسیدم مینیاتوریستها چهره اهلبیت را با نور یا پوشیه نشان میدهند، شما چهره امام رضا(ع) را از کجا در تابلوی ضامن آهو ترسیم کردید؟
♦️فرشچیان پاسخ داد: سال ۵۹ برای عمل قلب به آمریکا رفته بودم. دکترها اصرار داشتند که حتماً عمل قلب انجام دهم و چندین نوبت آزمایش گرفتند و من در این فواصل متوسل بودم به امام هشتم که «آقا کمکم کنید». در آخرین آزمایش دکترها شگفتزده گفتند که شما طی این مدت نزد کدام دکتر دیگر رفتهای؟! هر چه گفتم جایی نرفتم باور نمیکردند و به من گفتند که قلب شما کامل سالم است و نیازی به عمل ندارد. شما درمان شدهاید!
♦️پس از این اتفاق در همانجا که برای طولانی مدت در هتل بودم، تصمیم گرفتم تابلوی «ضامن آهو» را بکشم. تابلو ۶ ماه طول کشید. وقتی به قسمتهای چهره مبارک حضرت رسید، به دلم افتاد که تمثال ایشان را بکشم. لذا متوسل شدم و همان شب در خواب صورت مبارک حضرت را دیدم و ایشان با مهربانی فرمودند من را ببین و بکش! وقتی بیدار شدم، چیزی از چهره مبارک حضرت در ذهنم نمانده بود. مجدد متوسل شدم و باز هم در شب دوم حضرت تشریف آرودند و این اتفاق تا سه شب تکرار شد و این افتخار را داشتم که چهره حضرت را در نور بکشم.
#همراه_شهدا
.@Hamrahe_Shohada
#همراه_شهدا
🔰 پیکر این شهید در سوریه جا ماند تا حاج قاسم اذیت نشود.
🔹#شهید_حسین_بادپا دلش نمیخواست پیکرش بعد از شهادت برگردد. میدانست حاج قاسم که خود شهدای کرمان را به خاک میسپارد، طاقت ندارد پیکر یار دیرینش را در خاک بگذارد.
حسین نمیخواست حاج قاسم را اذیت کند.
آخر هم به آرزویش رسید و پیکرش بعد از شهادت پیدا نشد و جاویدالاثر ماند
شهید مدافع حرم🕊🌹
#حسین_بادپا
#همراه_شهدا
@Hamrahe_Shohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
رَقص اَندر خون خود مَردان کنند...😭)
#همراه_شهدا
@Hamrahe_Shohada
🏴 با اجازه مادر سادات رخت عزای پسرش را
نه از جان بلکه از تن در میآوریم و میگوییم
ای حسین داغ تو تا ابد در سینه ما خواهد ماند... 🏴
💐 حلولِ ماهِ ربیع الاول ماهِ شادی و شادمانیِ اهل بيت(ع) را تبریک عرض مینماییم 💐
🇮🇷 تعجیل در فرج آقا امام زمان (عج) و سلامتی نائب برحقش امام خامنه ای (حفظ الله) صلوات
#ربیعلاول
#همراه_شهدا
@Hamrahe_Shohada
https://eitaa.com/joinchat/895746927C874a9200d4
گروه سیاسی اجتماعی یاران انقلاب
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢 زیـارتنامهشهــــــداء 💢
❣بِسمِ اللّٰهِ الرَّحمٰن الرَّحیم❣
🚩 اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یَا اَولِیاءَ اللہ وَ اَحِبّائَهُ
🚩 اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یَا اَصفِیَآءَ اللہ و َاَوِدّآئَهُ
🚩 اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ
🚩 اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللہِ
🚩 اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ
🚩 اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ
🚩 اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَبے مُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِےّ الوَلِےّ النّاصِحِ
🚩 اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَبے عَبدِ اللهِ، بِاَبے اَنتُم وَ اُمّے طِبتُم وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم، وَ فُزتُم فَوزًا عَظیمًا فَیا لَیتَنے کُنتُ مَعَڪُم فَاَفُوزَ مَعَڪُم🌹
کاشمیشـدهمچوشهداخاکیباشیم
شهدا نگاهی...
#همراه_شهدا
@Hamrahe_Shohada
اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ
وَعَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ
وَعَلی اَوْلادِ الْحُسَیْنِ
وَعَلی اَصْحابِ الْحُسَیْن
#همراه_شهدا
@Hamrahe_Shohada
السَّلامُ علیڪَ یا بقیَّةَ اللهِ
یااباصالحَ المَهدی
یاخلیفةَالرَّحمن
و یا شریڪَ القران
ایُّها الاِمامَ الاِنسُ و الجّانّ
سیِّدی و مَولای
ْ الاَمان الاَمان الاَمان ورحمة الله وبرکاته
#همراه_شهدا
@Hamrahe_Shohada
🍃🌷سلام صبح بخیردوستان✋
🍃🌼 آغاز ماه ربیع الاول، ‼️
🍃🌷ماه شادمانی و سرور اهلبیت(ع) برشمامبارک باد
🌼ان شاءالله شروع این ماه پربرکت
برای همه شما عزیزان همراه با موفقیت و شادی باشد🤲🌺☘
سجده_بر_آب
.
🇮🇷🏴در عملیات کربلا سه، وقتی دچار مد و امواج متلاطم آب شده بودیم، نگران و متحیر، ستون در حال حرکت در آب را کنترل میکردم. وقتی دیدم که یکی از بچهها سرش را بدون حرکت در آب قرار داده است، بیشتر نگران شدم. شانه ایشان را گرفتم و تکان دادم، سرش را بلند کرد و با نگرانی و تعجب پرسیدم: چی شده؟ چرا تکان نمیخوری؟
خیلی خونسرد و بدون نگرانی گفت: مشغول نماز شب بودم و ضمناً با طناب متصل به ستون، بقیه را همراهی میکردم. اطمینان و آرامش خاطر بسیجی «شهید غلامرضا(اکبر) تنها» زبانم را بند آورده بود گفتم: «اشکالی نداره، ادامه بده! التماس دعا» صبح روز بعد، روی سکوی الامیه اولین شهیدی بود که به دیدار معشوق نایل آمد.
شهید_غلامرضا_تنها
#همراه_شهدا
@Hamrahe_Shohada
حوادث وشهدای شاخص 15 شهریور 🌴🌹شهادت سردار شهید مدافع حرم اکبر نظری فرمانده تیپ زینبیون و مدافع حرم سعید علیخانی از کرمانشاه 1395ش
🌴🌷مدافع حرم «عادل سعد» از رزمندگان دوران دفاع مقدس از دزفول خوزستان
🌍دستگیری حاج احمد متوسلیان توسط مامورین کمیته مشترک رژیم طاغوت در شهرستان خرمآباد 1357ش
#همراه_شهدا
@Hamrahe_Shohada
شهیدان از نفس افتادند تا ما از نفس نیفتیم، قامت راست کردند تا ما قامت خم نکنیم، به خاک افتادند تا ما به خاک نیفتیم.
صفای سفره های جبهه ها ...
▪️سفره لاکچری گردان مقداد، لشکر ۲۷
چنانه ، دهکده حضرت رسول(صلی الله علیه و آله )
عاقبتمون شهدایی
#همراه_شهدا
@Hamrahe_Shohada
1017_50684701738060.mp3
10.08M
هر چقدر گریه کنم
سیر نمیشم حسین جانم
من چجوری از غم تو
پیر نمیشم حسین جانم
🎤 کربلایی #محمدحسین_پویانفر
💔 #وداع_با_محرم_و_صفر 😭
#همراه_شهدا
@Hamrahe_Shohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سینه زنا دوماه عزا قبول باشه🖤
🎤 کربلایی #محمدحسین_حدادیان
💔 #وداع_با_محرم_و_صفر
#همراه_شهدا
@Hamrahe_Shohada
همراه شهدا🇮🇷
. 📗 ادامه کتابِ 《 راستي دردهایم کو ؟ 》 #قسمت_صدوبیستُ_نه هوا رفتهرفته تاریک و تاریکتر می
.
📗 ادامه کتابِ
《 راستي دردهایم کو ؟ 》
#قسمت_صدوسی
تا به خودمان بیاییم، آفتاب، آخرین موجهای نورش را روی دشت پاشید و رفت. خانههای مخروبه قراصی، رفتهرفته توی تاریکی گم شدند. قنداقه تفنگ را گذاشتم روی خاکهای گرم جلوی خانه. چند دقیقهای منتظر ماندم. به استقبال شب میرفتیم. خانهی من، تقریبا آخرین خانه از سمت چپ روستا بود و رحیم، به موازات من، در انتهای سمت راست روستا در خانهای آماده حرکت میشد.
بین من و رحیم، 500 متری فاصله بود و نمیدانستیم که در خانههایی که توی این فاصله واقع شدهاند، تروریستها لانه کردهاند یا نه. رحیم بیسیم زد:
-کمیل! میتوانی به سمت راست روستا حرکت کنی، من هم به سمت چپ بیایم و به هم دست بدهیم؟
تا بله را گفتم، رحیم گفت خدا خیرت بدهد! پس خانه به خانه، پاکسازی کنید و بیایید جلو!
نیروهایی را دیدم که در تاریکی شب، لبشان به ذکر مترنم بود. میخواستم دلشان را قرص کنم. اغلب از شیعیان عرب بودند و زبان مشترکمان قرآن بود. هر لحظه امکان داشت از یکی از این خانهها، نیروهای تکفیری به سویمان آتش بریزند. آیهای را که رحیم برای نیروهایش خوانده بود به یاد آوردم. آرام برایشان نجوا کردم:«...هل تربصون بنا الا احدیالحسنیین؟» چه دشمن را شکست دهیم و چه شهید شویم، پیروز شدهایم... آرامش قرآن، رفت توی نهانخانه دلمان. خانه به خانه پاکسازی میکردیم و به سمت رحیم حرکت میکردیم. همهجا تاریک است. چکچک صدای پوتینها سکوت شب را میشکند. صدای آرامِ رحیم از توی بیسیم آمد؛ حضورِ نزدیکش را احساس میکنم:
-کمیل کجایی؟
-توی یکی از خونهها
-چراغ بیسیمت رو خاموشروشن کن!
در آن ظلمات، چراغ بیسیمم به سختی دیده میشد. رحیم گفت چراغ بیسیم مرا میبینی؟ نمیدیدمش! گفت چراغقوهام را روشن و خاموش میکنم؛ بگو آن را میبینی یا نه! نور چراغ قوه رحیم را که دیدیم، صدای تکبیر بچههای مقاومت، رفت تا آسمان. رحیم پشت بیسیم اعلام کرد که قراصی تثبیت شد. شوقی در دلم بود که واژهها در بیانش، کم میآوردند. حالا لابد فرماندهانی که میخواستند من و رحیم برگردیم، فهمیدهاند که تصمیم درستی گرفتهایم. اگر نمیایستادیم، ممکن بود دشمن تا حلب برسد و تمام زحمات جبهه مقاومت به هدر برود. چهاردهم خردادمان را اینگونه گذراندیم! «هرجا مبارزه هست ما هستیم...»
....
۱۳۰
#ادامه_دارد
#یادشهداباصلوات
📔#راستی_دردهایم_کو
#همراه_شهدا