eitaa logo
همراه شهدا🇮🇷
2.2هزار دنبال‌کننده
13.1هزار عکس
6.9هزار ویدیو
73 فایل
ٖؒ﷽‌ 💌#شهـבا امامزاבگاט عشقنـב كـہ مزارشاט زيارتگاـہ اهل يقين است. آنها همچوט ستارگانے هستنـב کـہ مے تواט با آنها راـہ را پیـבا کرב. پل ارتباطی @Mali50 @Hamrahe_Shohada
مشاهده در ایتا
دانلود
نگاههایتان ... تسبیح ذکرخداوند بود...✨ که اینگونه دلنشین مانده است😍 صبح دلنشینی میشود با نگاه شما📿 تون_متبرک_به نگاه _شهدا✨ @Hamrahe_Shohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃 امرزها دلتنگ همه دلتنگ توییم «اخلاص در عمل میتواند به اعمال قدسیت ببخشد شهیدان ما قبل از اینکه شهید بشوند ، کریم شدند.″ شهدای ما کریمانند، که به مقام کرامت رسیده اند...» صحبت‌های شنیدنی شهید جمهور آیت‌الله رئیسی درمورد رسیدن به جایگاه شهادت [یادواره ۲۶۶ شهید محله ستارخان پنجشنبه ۱۳۹۳/۰۷/۰۳ ‌‌ کفران نعمت کرده ایم ایران مان را قفس نامیدند قطع کردند برق مان را نامش را نفس نامیدن 🖌سیّد اخلاص موسوی @Hamrahe_Shohada
948_54954984166916.mp3
7.3M
🎧 زیبا و احساسی🖤 🎵 حیدر حیرونه 🎵 عالم گریونه 🎤 ◼ 🏴 (س) @Hamrahe_Shohada
همراه شهدا🇮🇷
‍ #قسمت_يازدهم #شهيد_مهدي_زين_الدين ما هم آدم های معمولی بودیم . جوان بودیم . می دانستیم خوش گذران
حالا که حرفی از مجید زدم باید از این بردار بیش تر بگویم . مجید پسر دوست داشتنی فامیل زین الدین بود . کوچک ترین بچه ی خانواده بود . قیافه نورانی داشت . مهدی پای مجید را به منطقه باز کرده بود ، گردان تخریب . هر جا می رفت مجید را هم با خودش می برد . همدیگر را خوب می فهمیدند . بعضی وقت ها می شد مهدی هنوز حرفی را نگفته مجید می گفت " می دونم چی می خوای بگی . " و می رفت تا کار را انجام دهد . در یکی از عملیات ها مجید مجبور شده بود دو سه روز در نی زارها قایم شود . وقتی آقا مهدی او را به خانه آورد . از شدت مسمومیت همه ی بدنش تاول زده بود . یک هفته ازش پرستاری کردم آن قدر سردی بهش بستم که حالش خوب شد . همان جا او را خوب شناختم . با مهدی هم که دیگر حسابی صمیمی شده بودم ، ولی باز هم به روش خودمان . وسط اتاقمان رخت خواب ها را چیده بودم و اتاق را دو قسمت کرده بودم . پشت رختخواب ها اتاق مهدی بود . بعضی شب ها که از منطقه بر می گشت ، می رفت می نشست توی قسمت خودش و بیدار می ماند . من هم سعی می کردم وقتی او آن جا است زیاد مزاحمش نشوم ، راحت باشد . زن خانه بودم و باید به کارهایم می رسیدم ، ولی گوشم پیش صدای دعا خواندن او بود . یک بار هم سعی کردم وقتی دعا می خواند صدایش را ضبط کنم . فهمید گفت " این کارها چیه می کنی ؟ " بعد از چند روز آقا مهدی تلفن زد گفت " آماده شوید می خواهیم برویم مشهد . " گفتم " چه طور ؟ مگر شما کار ندارید ؟ " گفت " فعلاً عملیات نیست . دارند بچه ها را آموزش می دهند . " برایم خیلی عجیب بود . همیشه فکر می کردم این ها آن قدر کار دارند که سفر کردن خوش گذارنی ِ زیادی برایشان حساب می شود . آن قدر سؤال پیچش کردم که " حالا چه شده می خواهی بری مسافرت ؟ " گفت " مدت ها دنبال فرصت بودم که یک جایی ببرمت . فکر کردم چه جایی بهتر از امام رضا ، که زیارت هم رفته باشیم . " با راننده اش ، آقای یزدی ، آمدیم قم و دو خانواده همراه یکدیگر رفتیم مشهد . مشهد خیلی خوش گذشت . رفت و برگشتنمان چهار روز طول کشید . بعد از مشهد رفتن ، و بر گشتنمان به اهواز مهدی تغییر کرده بود . دیگر حرف زدنهایمان فقط در صحبت های پنج دقیقه ای پشت تلفن خلاصه نمی شد . راحت تر شده بود . شاید می دانست وقت چندانی نمانده ، ولی من نمی دانستم . 🌸پايان قسمت دوازدهم داستان زندگي 🌸 ‌‎
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
نوشته‌بود: رفیق‌اونی‌هست‌‌ك‌به‌رشد دینت‌کمک‌کنه‌،نه‌اینکه تورونسبت‌به‌دینت‌بی‌تفاوت‌کنه:)! - شهیدآرمان‌علی‌وردی @Hamrahe_Shohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 مرحوم علامه مصباح یزدی: من ندیدم کسی مانند حاج‌قاسم سلیمانی مقام حضرت زهراسلام‌الله‌علیها را شناخته باشد و در هیچ حالی از توسل به آن بزرگوار غافل نشود 🔹بنده مقابل این فرمانده نظامی خجالت می کشم... شادی روح هردو بزرگوار @Hamrahe_Shohada
📸 تصویری از حضور رهبر عزیز انقلاب در مراسم تشییع پیکر شهدای جهاد خودکفایی سپاه پاسداران. ۱۳۹۰/۸/۲۳ 🗓 سالگرد شهادت سردار عالی‌قدر، دانشمند برجسته و پارسای بی‌ادعا، سردار حسن طهرانی‌ مقدم @Hamrahe_Shohada
دیروز، فرزندان شـ‌هدا، امام روح‌الله پدرشان بود؛ وامروز امّا، دست نوازش شماست، بر سر دردانہ‌هاے یتیم شـ‌هدا کہ آن دستان و این دست، نشان از یتیم‌نوازے جدتان علے دارد @Hamrahe_Shohada
همراه شهدا🇮🇷
‍ #قسمت_دوازدهم #شهيد_مهدي_زين_الدين حالا که حرفی از مجید زدم باید از این بردار بیش تر بگویم . مجی
بعد از مدتی آقا مهدی گفت " منطقه ی عملیاتی من دیگر جنوب نیست . دیگر نمی توانم بیایم اهواز . " گفت " دارم می روم غرب آنجا ها نا امن است و نمی توانم تو را با خودم ببرم . وسایلتان را جمع کنید تا برویم و من شما را بگذارم قم . " وسایل زیادی که نداشتیم . آقا مهدی باکری با مهدی صحبت کرده بود که همسر بردارش ، حمید حالا که حمید شهید شده ، نمی خواهد ارومیه بماند . خانم شهید همت هم بعد از سه چهار ماه تصمیم گرفته بود بیاید قم . با آقا مهدی صحبت کرده بودند که شما که با قم آشنایید یک جایی برای ما پیدا کنید که مستقل باشیم . بعد آقا مهدی به من گفت " اگر موافقی یک جا بگیریم ، شما هم وسایلت را یک گوشه آن جا بگذاری . " بعد از دو سال دوره کردن شب های تنهایی در گرما و غربت اهواز ، دوباره به قم برگشتم . دقیقاً روز عاشورا بود که آمدیم قم . مهدی فردا همان روز برگشت . آدم بعدها می گوید که به دلم آمده بود که آخرین باری است که می بینمش . ولی من نمی دانستم . نمی دانستم که دیگر نمی بینمش . آن روز خانه ی پدرشان یک مهمانی خانوادگی بود . من هم آن جا بودم . مهمان ها که رفتند ، من آن جا ماندم . یک ساعت بعد مهدی آمد . من رفتم و در را برایش باز کردم . محرّم بود و لباس مشکی پوشیده بودم . آمدم داخل و تا مهدی با خواهر و مادر و پدرش از هر دری حرف می زد ، از پیروزی ها ؛ از شکست ها . من تند تند انار دانه کردم . ظرف انار را بردم توی اتاق و کنارش نشستم و لیلا را گذاشتم بینمان . دم غروب بود . چند دقیقه همه ساکت شدند . حرف نزدن او هم مرا اذیت کننده نبود . لبخند همیشگی اش را بر لب داشت . دوتایی لیلا را نگاه می کردیم . بالاخره مادرش سکوت بینمان را شکست . به مهدی گفت " باز هم بگو ! تعریف کن . " مهدی با لحنی بغض آلود گفت " مادر دیگه خسته شده ام . می خواهم شهید شوم . " بعد رو کرد به من و لبخند زد . یعنی که این هم می داند . همه فکر کردیم خوب دلش گرفته خوب می شود . فردا صبح دوتایی قبل از اذان بیدار شدیم و رفتیم زیارت . خنکی هوای دم سحر و رفتن او هوای حرم را برایم غمگین کرده بود . وقتی داشتیم بر می گشتیم ، توی یکی از ایوان های حرم دو تا بچه ی پنج شش ساله ی عبا به دوش دیدم که با پدرشان نشسته بودند و جلویشان کتاب سیوطی باز بود . مهدی رفت و با پدر بچه ها صحبت کرد . بچه ها هم برایش از حفظ دو سه خط قرآن خواندند . بچه های جالبی بودند . مهدی آمد و مرا رساند دم خانه و رفت . این آخرین باری بود که دیدمش .. 🌸پايان قسمت سيزدهم داستان زندگي 🌸 ‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
توسل به حضرت زهرا(س) وسط میدان به حضرت زهرا(س) متوسل شد و لحظاتی بعد قرآن را باز کرد و به آیات آن نگاه کرد. پس از اینکه قرآن را بست گفت: «از این معبر نمی‌رویم، باید از معبر دست راستی، گرای باغ شماره هفت برویم و آنجا به دشمن بزنیم.» به قدری با قدرت این حرف را زد، که حتی حاج حسین خرازی هم چون و چرایی نیاورد و روی حرف او حرف نزد. گردان‌ها از همان مسیری که او گفته بود، به طرف دشمن حمله کردند و ساعاتی بعد، منطقه مورد نظر فتح شد. بعدا در بررسی‌ها متوجه شدیم که با انتخاب مسیر، عراقی‌ها را دور زده بودیم! 🕊 @Hamrahe_Shohada
451_54954972485162.mp3
5.12M
🎧 فوق زیبا🖤 🎵 با نام علی برمی‌خیزد زهرا 🎵 لا حول و لا قوة إلا بالله 🎤 حاج ◼ 🏴 (س) @Hamrahe_Shohada
💫بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ💫
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢 زیـارتنامه‌شهــــــداء 💢              ❣بِسمِ اللّٰهِ الرَّحمٰن الرَّحیم❣ 🚩 اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یَا اَولِیاءَ اللہ وَ اَحِبّائَهُ 🚩 اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یَا اَصفِیَآءَ اللہ و َاَوِدّآئَهُ 🚩 اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ 🚩 اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللہِ 🚩 اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ 🚩 اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ 🚩 اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَبے مُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِےّ الوَلِےّ النّاصِحِ 🚩 اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَبے عَبدِ اللهِ، بِاَبے اَنتُم وَ اُمّے طِبتُم وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم، وَ فُزتُم فَوزًا عَظیمًا فَیا لَیتَنے کُنتُ مَعَڪُم فَاَفُوزَ مَعَڪُم🌹 کاش‌می‌شـدهمچوشهداخاکی‌باشیم شهدا نگاهی... @Hamrahe_Shohada
اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ وَعَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَعَلی اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَعَلی اَصْحابِ الْحُسَیْن ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ @Hamrahe_Shohada
السَّلامُ علیڪَ یا بقیَّةَ اللهِ یااباصالحَ المَهدی یاخلیفةَالرَّحمن و یا شریڪَ القران ایُّها الاِمامَ الاِنسُ و الجّانّ سیِّدی و مَولای ْ الاَمان الاَمان الاَمان ورحمة الله وبرکاته @Hamrahe_Shohada
شهید حجت‌الاسلام والمسلمین «مصطفی ردانی‌پور»: اگر ما به سراغ اسرائیل نرویم اسرائیل داخل خاک خودمان با ما خواهد جنگید 🥀🌱حجت‌الاسلام والمسلمین شهید «مصطفی ردانی‌پور» در سخنرانی که در قرارگاه فتح طی عملیات رمضان در روز سوم شهریور سال ۱۳۶۱ داشته است بر مبارزه با رژیم صهیونیستی تأکید داشته و مسئولیت اصلی را بر دوش سپاه پاسداران انقلاب اسلامی گذاشته است. 🔸 شهید ردانی‌پور در ادامه سخنرانی خود به ویژگی یک پاسدار واقعی می‌پردازد.در این صوت می‌شنویم: «امروز اگر ما سراغ اسرائیل نرویم و کشور‌های اسلامی را از چنگال این طاغوت‌ها نجات ندهیم، اسرائیل می‌آید و کشور ما را می‌گیرد. 🔹 اگر ما در مرز‌های اسرائیل نرویم و با اسرائیل نجنگیم در آینده نزدیک اسرائیل با ما هم‌مرز خواهد شد و داخل خاک خودمان با ما خواهد جنگید. این چیزی است که همه می‌دانند و امام هم فرمودند و در این رابطه سپاه بیش از همه مسئول است. پاسداری که در سپاه می‌آید باید از همه‌چیزش بگذرد و از زمانی که در سپاه آمد باید بجنگد تا وقتی‌که جان از بدنش بیرون برود. ▪️اگر کسی در سپاه آمد و بعد از مدتی فکر خانه و زندگی و زن به سرش زد و از هدف خود باز ماند، این پاسدار نیست.» 🥀🍃شهیدمصطفی_ردانی پور @Hamrahe_Shohada
وصیت شهید حجت‌الاسلام والمسلمین «مصطفی ردانی‌پور»: تنها راه رسیدن به کمال بندگی خداست 🤲بسم الله الرحمن الرحیم؛ «اَشهَدُ اَن لااِلله اِلا الله وَاَشهَد اَنَ مُحَمَداً رَسول الله وَ اَنَ علیاً ولیُ الله وَاولادِه اَلمَعصومین حجَج الله صَلَواتُ الله عَلیهِمُ اَجمَعین». 🔸برداشتم از زندگی: آنچه خوانده ام و لمس کرده ام خلاصه اش این است که تنها راه سعادت رسیدن به کمال، بندگی خداست و بندگی او در اطاعت از اوامرش و ترک نواهیش می‌باشد. 🔹 همه دستورات اسلام در این دو جمله خلاصه می‌گردد: فرمان برداری از خدا و نافرمانی از شیطان برای انسان شدن. این برنامه اسلام است. ▪️ با غیر اسلام کاری ندارم که انسان را با انسان کار است نه با حیوان که هرآنکه مسلمان و تسلیم خدا بود انسان است و بقیه فقط از انسانیت حیوانیتش را دارند. 🥀🍃شهید مصطفی_ردانی_پور @Hamrahe_Shohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مصاحبه فوق العاده زیبا دانش آموز شهید مهرداد عزیزاللهی شهید دفاع مقدس سلام بر تو ای شهید راه حق این منم در راه مانده‌ای بی پناه و پرو بال شکسته‌ای که بی حضورتان توان پرواز ندارد. مرا جدا کن از زمین، مرا بخر، مرا ببر.. @Hamrahe_Shohada
(   ) 🌷خداوند از مومن را می خواهد، نه نوع کار و بزرگی و کوچکی آن را. فقط ، و با دید تکلیفی به وظیفه توجه کردن."🌷 @Hamrahe_Shohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ڪسـانی ڪہ بـــــرای هـدایت دیـگـــران تــلاش مـی ڪنـنـد؛ بہ جای مردن، شهید می شوند..♥️ @Hamrahe_Shohada