eitaa logo
همسران بهشتی
533 دنبال‌کننده
5.9هزار عکس
2.1هزار ویدیو
48 فایل
🌺برگزاری روضه خانگی برای افرادکم بضاعت @Masakin_H 🌸کانالی مخصوص بندگی خدا        @darrahbandgi ☘️کانال‌محصولات‌ارگانیک‌‌(بخشی ازسودفروش‌برای‌خانواده‌های نیازمندصرف‌میشه)    @Organik_toba ناشناس‌ جواب میدم https://abzarek.ir/service-p/msg/1983669
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از درراه بندگی
🏴 به مناسبت شهادت امام کاظم علیه السلام: ▪️به شوق دیدار امام، مسافر بغداد شده بود. به هر زحمتی بود، خودش را رساند. امام، تازه از نماز عصر فارغ شده بود. نشسته بر سجاده، رو به قبله، دست‌هایش سمت آسمان. مناجات امام را می‌شنید: «خدایا!... در فرج منتقم شتاب کن! و آنچه را به او وعده داده‌ای، به انجام رسان!» با خودش گفت: «امام چه کسی را دعا می‌کند؟ تحقق کدام مژده را از خدا می‌خواهد؟» سوالش را پرسید. امام کاظم علیه‌السلام فرمود: «او، مهدی ما آل محمّد است... پدرم فدای او باد! صورتی گندم‌گون دارد؛ اما با این حال، زردی شب‌زنده‌داری در چهره‌اش پیداست!... شب‌هایش با رکوع و سجود به صبح می‌رسند... اوست چراغ روشنِ تاریکی‌ها... پدرم فدای او باد که روزی به امر خدا قیام خواهد کرد...» 📚فلاح السائل ص۲۰۰. 📚بحارالانوار ج۸۳ ص ۸۰. -----------*✨🌹✨*----------         @darrahbandgi    -----------*✨🌹✨*-----------
همسران بهشتی
▫️ای ماهِ جمکران... عجّل ظهورک یا صاحب الزمان 🤲 🎉 هفدهم رمضان سالروز تاسیس مسجد مقدّس جمکران به ا
▫️به مناسبت سالروز تاسیس مسجد مقدس جمکران به امر امام عصر علیه السلام (17 رمضان) بازسازی مسجد تازه شروع شده بود. برای بنایی، آب را از قم می آوردند. سخت بود. قرار شد به حفر چاه. رفت تهران. با یک شرکت حفّاری صحبت کرد. چک داد تا بیایند و چاه حفر کنند. جایی از زمین جمکران، برای حفر چاه انتخاب شد. قرار شد از شنبه شروع کنند. شب جمعه، در صحن مسجد، مشغول راز و نیاز بود که دستی بر شانه اش نشست. قاصدی بود از طرف صاحب مسجد؛ حضرت، پیغام داده بودند که: «آنجا نه! آنجا بعدها بخشی از مسجد میشود. به آب هم نخواهد رسید!» قاصد حجت خدا، جای دیگری را برای حفر چاه نشانش داد. صبح شنبه شد. از مهندسان حفاری انکار که جای تازه مناسب نیست. از او اصرار که فقط همین جا! تعهد داد و مسئولیت همه چیز را بر عهده گرفت. چند روز بعد، مهندس ها آمدند سراغش؛ خوشحال و حیرت زده! آسانتر از همیشه به آب رسیده بودند. آب که جاری شد، ماند تامین مبلغ چک. متوسل شد به صاحب جمکران! روز قبل از موعد چک، اتفاقی افتاد. صاحب شرکت حفاری و پسرش آمدند مسجد. مشتاق اینکه بدانند کار چه کسی بوده، جانمایی تازه چاه. از حاج آقای لطیفی نسب شنیدند که: «این مسجد صاحب دارد.» گفتند: پس این چاه هم هدیه ما به مسجد جمکران. چک را پس دادند و گره،گشوده شد. 📚 راه وصال، ص119. -----------*✨🌹✨*----------         @darrahbandgi    -----------*✨🌹✨*-----------