eitaa logo
حَنـʜᴀɴɪɴـین'🤍
598 دنبال‌کننده
3.1هزار عکس
1.2هزار ویدیو
10 فایل
﷽ «یا مَن لا یُرجَۍ اِلا هُو» اِی آن کہ جز او امیدے نیست👀♥️! ˼ حَنـیـن، دلتنگے تا وقٺ ِ قࢪار(:✨ ˹ " ما را بقیہ پـس زدھ بودند هزارباࢪ! ما را حـسیـن بود کہ آدم حساب کرد🙃🫀. " کانال ناشناس‌مون↓ - @Nagofteh_Hanin < بہ یاد حضرٺ‌مادࢪۜ >
مشاهده در ایتا
دانلود
السلام‌علي‌الحسين وعلي‌علي‌أبن‌الحسين وعلي‌أولادالحسين وعلي‌اصحاب‌الحسين✨ ♥️⁩
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شهیده ربابه اسماعیلی علی‌شاه✨
حَنـʜᴀɴɪɴـین'🤍
شهیده ربابه اسماعیلی علی‌شاه✨
شهیده ربابه اسماعیلی علی‌شاه، فرزند اسماعیل در سال1345 در تهران به دنیا آمد. او پیش از آن‌که به مدرسه برود، مطالعات دینی خود را شروع کرد و همراه با تحصیلاتش ادامه داد. وی در همان دوران تحصیل با بافت کلاه و جوراب به رزمندگان کمک می‌کرد. ربابه پس از آن که دیپلم گرفت، به کلاس‌های امدادگری رفت. کلاس در کانون حر تشکیل می‌شد که نزدیک راه‌آهن بود. شهادت اولین روز شهریور ماه سال1363 بود. ربابه داشت به سمت کلاس می‌رفت که صدای انفجار بلند شد! بمب داخل باجه تلفنی در همان نزدیکی جاسازی شده بود. ربابه با اینکه خود زخمی شده بود، سعی می‌کرد به مجروحان کمک کند. او را به بیمارستانی در همان نزدیکی منتقل می‌کنند که در آنجا به شهادت می‌رسد(: مادر شهیده، خانم بتول نوروزی می‌گویند: « آن روز هرچه منتظر شدم نیامد. همیشه کلاس که می‌رفت، سر ساعت مشخصی خانه بود! دلم شور می‌زد. همراه پدرش رفتیم به محل کلاسش، آنجا به ما گفتند که نیامده. گفتند در میدان راه‌آهن بمب گذاشته‌اند. به خودم گفتم حتما مانده تا به زخمی‌ها کمک کند ، روحیه‌اش این‌طور بود. نمی‌خواستم باور کنم که اتفاقی برایش افتاده، گفتند زخمی‌ها را برده‌اند به بیمارستان بهارلوی راه آهن... رفتم آنجا، باردار بودم. پدرش رفت و دید و… وقتی برگشت از حالتش فهمیدم که او را از دست داده‌ام! دیگر هیچ چیز نفهیدم. فقط یادم هست که آشنایان آمدند و ما را بردند، همسرم به آنها زنگ زده بود. هیچ‌کدام از ما توان حرکت نداشتیم، نمی‌توانستیم قدم ازقدم برداریم... »
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
السلام‌علي‌الحسين وعلي‌علي‌أبن‌الحسين وعلي‌أولادالحسين وعلي‌اصحاب‌الحسين✨ ♥️⁩
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از ــ مهموم !
رفیق من . . الان بیشتر از همیشه به درس خوندنت واسه انقلاب و کشور نیازه‌‌ ! مبادا بذاری جبهه‌ی جهادعلمی ، خالی از بچه‌ حزب‌اللهی بمونه و سنگر علم و مدرسه و دانشگاه رو بیخیال شی ! خوب درس بخون تا وقتی دانشجو شدی ، رسالت دانشجو شدنت برابری کنه با نخبه‌ی علمی بودن . . دشمن با بچه مسلمونای توخالی کاری نداره ! گلوله‌هاشو خرج اونایی می‌کنه که یه تهدید بزرگ واسه امپریالیسم و صهیونیسم به حساب میان‌‌ . . ببینم جوری درس میخونی که اسمت بره توی لیست سیاه بندازن دنبالت واسه ترور ؟! جوری که مثلِ شهید صدرزاده،سینه سپر کنی بگی نحن شیعه‌ی علی‌بن ابی طالب ؟ سخته درس خوندن ؟ خب باشه ، واسه تو که کاری نداره . . ! تو خیلی کارهای بزرگی می‌تونی انجام بدی‌ . یادت نره که باید پرچم اسلام رو روی قله نصب کنی 🤍 . [مصطفی برقبانی]
-بࢪاےخوشگل‌کردݩ‌ِصفحہ‌گوشی‌تون:)!
شهیده پروین ناصحی✨
حَنـʜᴀɴɪɴـین'🤍
شهیده پروین ناصحی✨
شهیده پروین ناصحی در سال1334 در روستایی به اسم کیلان در دامنه دماوند متولد شد. پدرش ناصر ناصحی افسر ژاندارمری شیفته اهل بیت مخصوصاً امام رضا«ع» بود. وی زمانی‌ که می‌توانست ایران را ترک کند و در بهترین بیمارستان‌های آمریکا و اروپا مشغول به کار شود، بین رفتن و ماندن از ایران، ماندن را انتخاب کرد و با تلاش بی‌وقفه رکورد عمل جراحی عمومی در زمان جنگ را به نام خودش به ثبت رساند! او بعد از اتمام دوره تخصص، برای گذراندن دوره رزیدنتی خود به خاطر علاقه زیادش به حضرت معصومهۜ شهر مقدس قم را انتخاب و مشغول خدمت شد. این سال‌ها مصادف شد با جنگ تحمیلی و او علاوه بر خدمت به مردم قم، از خدمت و مداوای مجروحین جنگی نیز دریغ نکرد و در بیمارستان‌‎ها تمام تلاش و همتش را صرف جراحی و مداوای رزمندگان دفاع مقدس کرد، اما پایان رزیدنتی او در شهر قم به شکلی متفاوت رقم خورد. شهادت شهیده ناصحی که مدارج علمی را طی کرده و با تخصص پزشکی خود شبانه‌روز یاری‌گر رزمندگان بود؛ سرانجام در 33سالگی و حین بارداری به فیض شهادت نائل آمد و مزار این شهیدهٔ عزیز نیز در حرم مطهر حضرت معصومهۜ است(: