eitaa logo
『بوی‌حرم』
227 دنبال‌کننده
1.9هزار عکس
795 ویدیو
3 فایل
کپی با شرط صلوات! کانال جهادیمون @Borhangruop
مشاهده در ایتا
دانلود
بخشی از وصیت نامه شهید رضا پناهی هدف من از رفتن به جبهه این است که: اولاً به ندای «هل من ناصر ینصرنی» لبیک گفته باشم و امام عزیز و اسلام را یاری کنم و آن وظیفه‌ای را که امام عزیزمان بارها در پیام‌ها تکرار کرده، که هر کس که قدرت دارد واجب است که به جبهه برود، و من می‌روم که تا به پیام امام لبیک گفته باشم. آرزوی من پیروزی اسلام و ترویج آن در تمام جهان است و امیدوارم که روزی به یاری رزمندگان، تمام ملت‌های زیر سلطه آزاد شوند و صدام بداند که اگر هزاران هزار کشور به او کمک کنند او نمی‌تواند در مقابل نیروی اسلام مقاومت کند. من به جبهه می‌روم و امید آن دارم که پدر و مادرم ناراحت نباشند، حتی اگر شهید شدم، چون من هدف خود را و راه خود را تعیین کرده‌ام و امیدوارم که پیروز هم بشوم من عاشق خدا و امام زمان گشته‌ام و این عشق هرگز با هیچ مانعی از قلب من بیرون نمی‌رود، تا اینکه به معشوق خود یعنی «الله» برسم؛ و به حق که ما می‌رویم که این حسین زمان و خمینی بت‌شکن را یاری کنیم و به حق که خداوند به کسانی که در راه او پیکار می‌کنند، پاداش عظیم می‌بخشد. من برای خدا از مادیات گذشتم و به معنویات فکر کردم، از مال و اموال و پدر و مادر و برادر و خواهر چشم پوشیدم، فقط برای هدفم یعنی الله. 
شهید حمید سیاهکالی «با سلام وصلوات بر محمد و آل محمد (ص) این جانب حمید سیاهکالی مرادی فرزند حشمت الله، لازم دیدم تا چندجمله ای را از باب درد و دل در چند سطر مکتوب کنیم. ابتدا لازم است بگویم دفاع از حرم حضرت زینب (س) را بر خود واجب می دانم و سعادت خود را خط مشی این خانواده دانسته و از خداوند می خواهم تا مرا در این راه ثابت قدم بدارد. آنچه این حقیر تاکنون در زندگی خویش از کج فهمی ها و بی بصیرتی های برخی از انسان ها فهمیده ام این است که یا این خانواده اهل بیت (ع) را درک نکرده اند و در هیچ برهه ای در کنارشان قرار نگرفته اند و یا در کنارشان بوده اند ولی درصحنه های حساس میدان را خالی کرده اند و یا مانعی بوده اند در این مسیر. آنان که ماندند از دین داری به دین یاری رسیده بودند و فهم درک کرده بودند که این مسیر تنها راه رسیدن به خداست و عامل انحراف بشریت دور ماندن و کور ماندن از راه و از نور هدایت است. وای از روزی که آنان که ولایت دارند قدر آن را ندانسته و بی راهه بروند زیرا تا مادامی که پشتیبان ولایت باشیم و ره رو این مسیر همیشه سرافرازیم و نوک پیکان ارتش و سپاه ولی عصر (عج ) ان شاالله... زیرا نقطه قوت ما ولایت است و نقطه ضعف ما نیز بی توجهی به این امر، زیرا ما آنچنان که لازم است باید به حدود و ثغور آن توجه کرده و خود را ذوب در این امر بدانیم. اما می نویسم تا هر آنکس که می خواند یا می شنود بداند شرمنده ام از این که یک جان بیشتر ندارم تا در راه ولی عصر (عج ) و نایب بر حقش امام خامنه ای ( مدظله العالی) فدا کنم و با یقین به این امر که خونم موجب سعادتم می شود و تعالی روح و شرابی است طهور که به قول حضرت علی اکبر(ع) شیرین تر از عسل ، می روم تا به تأسی از مولایم اباعبدالله (ع) با خدایم عشق بازی کنم تا عمق در خدا شوم. اما یک نکته و آن این است اگر در حال حاضر در جبهه سخت تعدادی از برادران در حال جهادند دلخوش هستند که جبهه فرهنگی که عقبه هستند ، عقبه ای که تداوم جبهه سخت را شامل می شوند و عامل اصلی جهادگران جبهه سخت می باشد توسط تمامی جوانان رعایت می شود و امید است که خواهران در این زمینه با حفظ حجابشان پیشگام این جبهه باشند ان شاالله ... اما به نظر این حقیر هیچ چیز بالاتر از حسن کلام و حسن رفتار نیست در عموم جامعه و مخصوصاً در بین نظامیان و بالاخص در میان پاسداران حریم ولایت. اما در جمله آخر می نویسم آنچه که در این دنیا از مادیات دارم من باب گذران زندگی در اذن همسرم باشد تا بتواند امورات زندگی کند ان شاالله. و در آخر هر کس که این متن را می خواند و یا می شنود ان شاالله که این حقیر سراپا تقصیر را حلال نماید. همیشه یادتان را من به هنگام نظربازی زرخسار علی جویم و این است اوج طنازی همیشه با لبت آرام می خندم و با چشمان تو مستم قسم خوردم به جان تو که پای رهبرم هستم همیشه خار بودم من به چشم دشمن ناپاک خدارو شکر در راهت به خون افتاده ام بر خاک وکفی بالعلم ناصرا حمید سیاهکالی مرادی ۱۳۹۴/۸/۱۹
بخشی از شهید چمران: بسم الله الرحمن الرحیم ....خوشحالم که از این دنیا دل بریده ام.همه چیز را ترک کرده ام و علایق را زیرپا گذاشته ام و قید و بند را پاره کرده ام و دنیا و مافیها را سه طلاقه کرده ام و با آغوش باز به استقبال شهادت می روم.از اینکه به لبنان آمدم و پنج یا شش سال با مشکلاتی سخت دست به گریبان بوده ام متاسف نیستم.از اینکه آمریکا را ترک گفته ام،از اینکه دنیای لذات و راحت طلبی را پشت سر گذاشتم،از اینکه دنیای علم را فراموش کرده ام،از اینکه از همه زیباییها و خاطره زن عزیز و فرزندان دلبندم گذشته ام متاسف نیستم.... به سه خصلت ممتازم:اول عشق که از سخنم و نگاهم،دستم و حرکاتم،حیات و مماتم عشق می بارد.درآتش عشق می سوزم و هدف حیات را جز عشق نمی شناسم.در زندگی جز عشق نمی خواهم و به جز عشق زنده نیستم.دوم فقر که از قید همه چیز آزادم و بی نیازم و اگرآسمان و زمین را به من ارزانی کنند تاثیری نمی کند.سوم تنهایی که مرا به عرفان اتصال میدهد و مرا با محرومیت آشنا می کند.... وصیت من درباره مال و منال نیست.زیرا میدانی که چیزی ندارم...از آنچه به دست من رسیده به خاطر احتیاجات شخصی چیزی برنداشتم و جز زندگی درویشانه چیزی نخواستم... ...در زندگی خود جز محبت ،فداکاری،تواضع و احترام روا نداشته ام و از این نظر به کسی مدیون نیستم....آری وصیتم درباره این چیزها نیست...وصیت من درباره عشق و حیات و وظیفه است..
شهید دهقان «و فدیناه بذبح العظیم» او را به قربانی بزرگی بازخردییم. سوره مبارکه صافات آیه ۱۰۷ اینجانب «محمدرضا دهقان امیری» فرزند علی در سلامت کامل روانی و جسمی و در آرامش کامل شهادت می‌دهم و به یگانگی حضرت حق و شهادت می‌دهم به دین مبین اسلام و قرآن و نبوت خاتم الانبیاء. حضرت محمد (ص) و امامت امیرالمومنین حیدر کرار علی ابن ابی طالب (ع) و یازده فرزند ایشان که آخرینشان حضرت حجت قائم آل محمد (عج) برپاکننده عدل علوی در جهان و منتقم خون مادر سادات خانوم فاطمه الزهرا (س) می‌باشد (الهم عجل لولیک الفرج) با سلام بر همه دوستان، آشنایان و اقوام و... این حقیر از همه شما عزیزان تقاضای حلالیت دارم و تشکر می‌کنم از پدر و مادر عزیزتر از جانم که تمام تلاش خود برای نشان دادن راه سعادت به فرزندشان انجام دادند و این حقیر حتی نتوانستم قدر کوچکی از این فداکاری‌ها را پاسخ دهم از این دو بزرگوار حلالیت می‌خواهم و از صمیم قلب نیازمند دعایشان هستم؛ و تشکر می‌کنم از برادر عزیزم و امیدوارم که شهادت و روحیه جهادی را سرلوحه خود قرار دهی و همچنین خواهر عزیزم و حامی همیشگی من که نهایت لطف را بر من داشته است و من فقط با بدی پاسخش را دادم امیدوارم هم اکنون نیز دعایت را برای برادرت دریغ نکنی و همیشه به یادش و زینب گونه پایداری کنی. از همه دوستان دانشگاه و مسجد و استادان و مربیانم و ... درخواست حلالیت دارم و از شما دوستان می‌خواهم این حقیر را از دعای خیرتان محروم نفرمایید و اگر کوتاهی کردم در حق شما عزیزان به بزرگواری خود عفو کنید و از حقی که بر گردنم دارید درگذرید. براساس آیه مبارکه ۱۵۶ سوره بقره «الذین اذا اصابتهم مصیبه قالو انا الله و انا الیه راجعون» آن‌ها که هرگاه مصیبتی به آن‌ها رسد صبوری کنند و گویند ما از آن خداییم و به سوی او بازمی‌گردیم. صبر را سرلوحه خود قرار دهید و مطمئن باشد که هر کسی از این دنیا خواهد رفت و تنها کسی که باقی می‌ماند خداوند متعال است اگر دلتان گرفت یاد عاشورا کنید و مطمئن باشید غم شما از غم ام الصائب خانوم زینب کبری (س) کوچک قرار است روضه ابا عبدلله و خانوم زینب کبری فراموش نشود و حقیقتا مطمئن باشید که تنها با یاد خداست که دل‌ها آرام می‌گیرد. قال الحسین (ع): «إن کان دین محمّد لم‌یستقم الاّ بقتلی فیاسیوف خذینی» اگر دین محمد تداوم نمی‌یابد مگر با کشته شدن من، پس ای شمشیر‌ها مرا در بر گیرید. بال هایم هوس با تو پریدن دارد بوسه بر خاک قدم‌های تو چیدن دارد من شنیدم سر عشاق به زانوی شماست و از آن روز سرم میل بریدن دارد غالبا آن گذری که خطرش بیشتر است ‌می‌شود قسمت آنکه جگرش بیشتر است قیمت عبد به افتادن در سجادست سنگ فرشی حرم دوست زرش بیشتر است خانه‌ای است در این جا که کریم از همه سر این کوچه اگر رهگذرش بیشتر است دل ما سوخت در این راه، ولی ارزش داشت هر که اینگونه نباشد ضررش بیشتر است بی سبب نیست که آواره هر دشت شدیم هر که عاشق شود اصلا سفرش بیشتر است هر گدایی برسد لطف که دارد، اما به گدایان برادر نظرش بیشتر است ﻫﻤﻪ ﮔﻔﺘﻨﺪ ﺧﺪﯾﺠﻪ ﺳﺖ ﻭﻟﯽ ﻣﺎ ﺩﯾﺪﯾﻢ ﺩﺭ ﺟﻤﺎﻟﺶ ﻛﻪ ﺟﻼ‌ﻝ ﭘﺪﺭﺵ ﺑﻴﺸﺘﺮ ﺍﺳﺖ وسعت روح بدن را به فنا می‌گیرد غیر زینب چه کسی درد سرش بیشتر است و من الله توفیق محمد رضا دهقان امیری ۹۴/۶/۱۴تهران
بخشی از شهید رجایی فر بسم الله الرحمن الرحیم ایاک نعبد و ایاک نستعین تنها تو را می‌پرستم و تنها از تو یاری می‌جویم. ای خداوند متعال سرنوشت را به گونه‌ای رقم بزن تا در پیشگاه تو و اهل بیت (ع) شرمنده نباشم. ای مردم پشتیبان ولایت فقیه باشید تا به مملکت شما آسیب نرسد. اخلاق نیکو در پیش گیرید که پسندیده‌ترین رفتار در نزد خدا است. ببخشید تا خداوند ببخشد شما را. بپوشانید گناهان یک دیگر را تا خداوند بپوشاند گناهان شما را. والسلام علیکم و رحمه الله برکاته حسن رجایی فر
بخشی از شهید وصیتم به مردم ایران و در بعضی از قسمتها برای مردم عراق این است که من الان حدود سه سال است که خارج از کشور زندگی میکنم . مشکلات خارج کشور بیشتر از داخل کشور است .  قدر کشورمان را بدانند و پشت سر ولی فقیه باشند و با بصیرت باشند . چون همین ولی فقیه است که باعث شده ایران از مشکلات بیرون بیاید . و از خواهران میخواهم که حجابشان را مثل حجاب حضرت زهرا رعایت بکنند نه مثل حجابهای روز چون این حجابها بوی حضرت زهرا(س) را نمیدهد.   امام زمان را تنها نگذارید. از برادرانم میخواهم که غیر حرف آقا حرف کس دیگری را گوش ندهند جهان در حال تحول است دنیا دیگر طبیعی نیست الان دو جهاد در پیش داریم اول جهاد نفس که واجبتر است زیرا همه چیز لحظه آخر معلوم میشود که اهل جهنم هستیم یا بهشت ، حتی در جهاد با دشمنها احتمال میرود که طرف کشته شود ولی شهید به حساب نیاید چون برای هوای نفس رفته جبهه و اگر برای هوای نفس رفته باشید یعنی برای شیطان رفتید و در این حال چه فرقی است بین ما و دشمن؟ امام زمان را تنها نگذارید .
بخشی از شهید بابایی «بسم الله الرحمن الرحيم انا لله و انا اليه راجعون خدايا، خدايا، تو را به جان مهدی (عج) تا انقلاب مهدی (عج) خمينی را نگهدار. به خدا قسم من از شهدا و خانواده شهدا خجالت می‌کشم وصيت‌نامه بنويسم. حال سخنانم را برای خدا در چند جمله ان شاءالله خلاصه می‌کنم. خدايا مرگ مرا و فرزندان و همسرم را شهادت قرار بده. خدايا، همسر و فرزندانم را به تو می‌سپارم. خدايا، در اين دنيا چيزی ندارم، هرچه هست از آن توست. پدر و مادر عزيزم، ما خيلی به اين انقلاب بدهکاريم. عباس بابایی ا61.4.22 21 ماه مبارک رمضان»
شهید بسم الله الرحمن الرحیم سوره آل عمران آیه 195  "فَالَّذِینَ هَاجَرُوا وَأُخْرِجُوا مِنْ دِیَارِهِمْ وَأُوذُوا فِی سَبِیلِی وَقَاتَلُوا وَقُتِلُوا لَأُکَفِّرَنَّ عَنْهُمْ سَیِّئَاتِهِمْ وَلَأُدْخِلَنَّهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ ثَوَابًا مِنْ عِنْدِ اللَّهِ وَاللَّهُ عِنْدَهُ حُسْنُ الثَّوَابِ" آنان که از وطن خود هجرت کردند و از دیار خود بیرون رانده شدند و در راه خدا رنج کشیدند جهاد کردند و کشته شدند، همانجا بدی های آنان را می پوشانیم و آنان را به بهشت هایی که زیر درختان آن نهرهای اب جاری و روان است، داخل می کنیم و این پاداشی است از جانب خدا. با نام و یاد خداوند رحمان و رحیم و مهربان که در حق بنده حقیر از هیچ چیزی کم نگذاشته است و سلام و دورد به محضر صاحب العصر و الزمان (عج) و روح پاک امام راحل (ره) و رهبر عالم تشیع و اسلام قائدنا آیت الله سید علی خامنه ای (مدظله العالی) و روح پاک تمامی شهدای اسلام به خصوص سیدالشهداء ابا عبدالله الحسین (ع) که جان ها همه فدای آن بزرگوار. به موجب آیه شریفه "کل نفس ذائقه الموت" تمامی موجودات از چشیدن شربت مرگ ناگزیر بوده و حیات ابدی منحصر به ذات اقدس باری تعالی می باشد. این دنیا با تمامی زیبایی ها و انسان های خوب و نیکوی آن محل گذر است نه وقوف و ماندن! و تمامی ما باید برویم و راه این است. دیر یا زود فرقی نمی کند؛ اما چه بهتر که زیبا برویم. پدر و مادر عزیزم که سلام و درود خداوند بر شما باد از شما کمال قدردانی را دارم که مرا با محبت اهل بیت (ع) و راه ایشان و در کمال صبر و عاشقانه بزرگ کردید و همیشه کمک حال من بوده اید. از شما عذرخواهی می کنم و سرافکنده ام که فرزندی خوب برای شما نبودم و در حق شما آنچنان که باید خوبی نکرده ام. از شما می خواهم که مرا حلال کنید. در حق این فرزند حقیرتان دعا کرده و از خداوند بخواهید که او را ببخشد و این قربانی را در راه خود بپذیرد. می دانم که شما ناراحت نیستید؛ زیرا هیچ راهی بهتر از این نیست و این را شما به من آموخته اید و این همیشه آروزی دیرینه من بوده که خدا عاقبت مرا با شهادت در راهش ختم به خیر گرداند. خوش ندارم که این شادمانی را با لباس های سیاه و غمگین ببینم، غم اگر هست برای بی بی جان حضرت زینب (س) باید باشد، اشک و آه و ناله اگر هست برای اربابمان ابا عبدالله الحسین (ع) باید باشد و اگر دلتان گرفته روضه ایشان را بخوانید که منم دلم برای روضه ارباب و خانم جان تنگ است. اما چه خوشحالی بالاتر از اینکه فدایی راه این بزرگواران شویم. پس غمگین نباشد. برادر عزیزم مرا حلال کن و ببخش ، می دانم که در حق تو هم کوتاهی کردم، برایم دعا کن و مرا نیز حلال کن، خدا را سرلوحه کارهای خود قرار بده. از خداوند می خواهم همیشه کمک حال تو برادر عزیزم باشد. دعا برایم یادت نرود. از فامیل، همبستگان نیز می خواهم که مرا حلال کنند و ببخشند و برایم دعا کنند. رفقا، دوستان و همکاران و همنشینان عزیرم  که شاید بیشترین اوقات زندگیم را در کنار شما بوده ام، خداوند را شاکرم که در رفاقت هم به من لطف عطا کرده که دوستان و هم نشینانی به خوبی شما دارم تا تکمیل کننده و یاری دهنده من باشید. شما همگی می دانید من راه خود را انتخاب کردم و این راه را دوست داشته و دارم و خیلی از شماها هم کمک کننده من بودید از تمامی شما عذر می خواهم که رفاقت را در حق شما تمام نکرده و ملتمسانه خواهانم که مرا عفو کنید و حلالم کنید. مرا ببخشید، برایم بسیار دعا کنید و در روضه های ارباب و مجالس عزاداری اهل بیت (ع) مرا فراموش نکنید. من خود را در حد و اندازه ای نمی بینم که برای کسی نصیحت و پندی داشته باشم و اگر ما دنبال پند و نصیحت باشیم چه بسیار است. فقط می خواهد چشم بینا و گوش شنوا. خنک آن روز که پرواز کنم تا بر دوست به امید سر کویش پر و بالی بزنم من به خود نامدم اینجا که به خود باز روم آن که آورد مرا باز برد تا وطنم  مرغ بال ملکوتم نیم از عالم خاک چند روزی قفسی ساخته اند از بدنم پناه می برم به خداوند مهربان و از او می خواهم که بر من سخت نگیرد. شب اول قبر دعا برایم را فراموش نکنید رفقا و من الله التوفیق العبد الحقیر محمد حسن خلیلی (رسول)
شهید بسم الله الرحمن الرحیم الهی انت کما احب واجعلنی کما تحب الهی هب لی کمال انقطاع الیک سلام و درود خداوند بر ارواح پاک حضرت محمد (ص) و آل محمد و درود و سلام ما و خدا به مولا و آقای عالم حضرت بقیه‌الله(عج)؛ شهادت می‌دهم که خداوند یگانه است و محمد(ص) خاتم رسولان و برترین بنده خداست و امیر المومنین علی مرتضی(ع) برادر و وصی او بود و فرزندان معصوم مولا، امامان پس از او هستند و تا قیامت امامت در خاندان پاک محمد (ص) قرار دارد و لاغیر "و رضیت بذلک". خداوندا دو چیز را لااقل از اختیار انسان خارج کردی و آن اولی مرگ و دومی تولد است که انسان به اندازه ذره‌ای در آن دخالت ندارد. ابتدا خدا را شاکرم که به من نعمت وجود را عطا کرد و پس بر آن شاکرم که در موجودات از جمله موجوداتی هستم که حرکت می‌کنند. در میان این موجودات مرا انسان خلق کردی و در میان انسان‌ها مرا عاقل خلق کردی و در میان عاقل‌ها مرا یکتاپرست خلق کردی، در میان یکتاپرستان مرا مسلمان آفریدی و در میان مسلمانان شیعه و در میان شیعیان شیعه‌ی اثنی عشری آفریدی و ای کاش در میان این شیعه‌ها مرا از ذریه‌ی زهرا خلق می‌کردی و در میان آن‌ها از جمله کسانی بودم که مادر و پدرم هر دو سید می‌بودند. خداوندا باز هم بگویم به من چه دادی؟ چرا؟! مگر من با آن بچه مسیحی و بچه یهودی و آن کافر چه فرقی داشتم...، خدایا چه دادی که شکرش را به‌جا آوردم؟ و شاید «علی جان»! به یمن والدینی خوب و عشاق/ مرا عبد و غلامت آفریدند خدایا! بهشت را بهشته‌ام/ بهشت من علی بود خدایا! اگر روزی آمد که محبت علی را از من گرفتی جان من در بدنم نباشد. خدایا حال می‌دانم که علی چرا چیزی را جز دل چاه برای درد دل انتخاب نکرد. خیلی چیزها را نمی‌توان به هیچ‌کس گفت؛‌ خدایا جان آن امام زمان را سالم بدار که او امید شیعه است. در طول 1400 سال شیعه را کشتند به خاطر مولایشان به خاطر یک کلام "عشق چهارده تن" چرا؟!
بخشی از شهید بسم الله الرحمن الرحیم سلام بر امام زمان و درود بر شهیدپروران راه خدا و مرگ بر کفار . خداوند ما را دارد آزمایش می‌کند؛ چون ما می‌دانیم که آزمایش شویم حال که حق و حقیقت را می‌دانیم و به پوچ بودن دنیا اعتقاد داریم؛ پس چرا خودمان را گول بزنیم و جز راه الله راانتخاب کنیم. پدرم ! مادرم! بدانید که شهادت حد نهایی تکامل انسان است و آماده از دست دادن دیگر فرزندان خود در راه میهنت و خدا باشید و کوه باشید و چون کوه استقامت کنید. لحظه ای از نام خدا غافل مباشید و برای فرزندان خود آرزوی پیوستن به سرور شهیدان حسین ابن علی( ع ) را داشته باشید و بر خودتان ببالید که امانت خدا به خود خدا برگردانیده‌اید. اگر زنده بودم همیشه یک راه را انتخاب می‌کردم و همچنان که انتخاب کردم راه الله؛ شهادت و ایمان یکتاپرستی بود. چون من از سرورم حسین درس مبارزه و جهاد و درس شهادت را یاد گرفته ام. من آموخته‌ام که زندگی مادی نکبت بار است و نباید منتظر باشیم که مرگ ما را فرا گیرد. خودتان را مهیای سفر آخرت کنید. فراموش نکنید امام زمان شما حضرت مهدی(عج) است. لحظه‌ای از دعا برای سلامتی ایشان غفلت نکنید. گرفتاری‌های خود را به واسطه ایشان حل و رفع کنید. با تمام قدرت کوشش کنید تا هر چه زودتر امام زمان حضرت مهدی(عج) ظهور فرماید. اطلاعات و معرفت خود را به امام زمان زیاد کنید و سعی کنید دلتان با محبت به امام انس بگیرد. ای برادران! پیوسته در راه اعتلای اسلام عزیز کوشا و تمامی فرامین امام را به جان و دل پذیرا باشید.( و زمان زمان حسین و ایام عاشورا ) ای خواهران! حجاب و عصمت و پاکدامنی را سرلوحه زندگی خودتان قرار دهید و همیشه فاطمه وار و زینب گونه زندگی و مبارزه کنید. خواهران و برادران! در هر زمان منافقین بوده‌اند که خواسته‌اند با اسلام مبارزه کنند از شما می‌خواهیم که هیچ وقت به من ناکام نگویید؛ چون در نهایت کام را گرفتم و این خودش بهترین نعمت‌های خدا به من است. به یکدیگر تبریک بگویید و به انقلابیون بگویید جان او هدیه‌ای برای امام امت خمینی بت شکن و راه خداست و بگویید فقط برای خداوند متعال به جهاد رفته و شهید شده. از شما می‌خواهم که نگران حال رهبرمان امام خمینی باشید و اگر مسلمان هستید واقعا ذره ای به مال این دنیا دل نبندید؛ زیرا که هر چه بیشتر مال و زر و سیم داشته باشید، آتش دوزخ هم برای شما بیشتر است. پس با مال و جان خود دنیای آخرت را برای خود خریداری کنید.  “الدنیا مزرعة الاخرة” دنیا کشتزار آخرت است. خدایا ترا به یگانگیت قسم می‌دهم شهادت در راه اسلام را نصیبم کن و این بنده حقیرت را جزء غلامان سرور شهیدان حسین ابن علی(ع) قرار بده. خدایا به حدی گناه کردم و از فرمان تو سرپیچی کردم که شرمنده‌ام؛ مرا از بخشنده شدگان درگاه خود قرار بده. پروردگارا! آنچنان لطفی در حق من بنما که در آخرین لحظات عمرم نام تو را به زبان داشته باشم. والسلام محمد رضا موحد دانش دوشنبه ۱۳۶۰۸۰۲/۲۸   مطابق ۱۰ رجب 
بخشی از شهید بسمه تعالی الحمدلله رب العالمین والصلاة والسلام علی سیدنا محمد و آله الطیبین الطاهرین،سیّما خاتم الاوصیاء،حجة بن الحسن العسکری روحی و ارواح العالمین لتراب مقدم الفداء. حمد و سپاس به محضر حق سبحانه و تعالی که با انزال کتب و ارسال رسل نعمت خود را بر بندگانش تکمیل فرموده و طریق حق و صراط مستقیم و جاده کمال را هویدا ساخت و شکر بی پایان به درگاه با عظمتش که از لطف و کرم و رحمت است. بی انتهایش بر ما تفضل فرموده و زادگاه ما را در مرکز قلمرو اسلام و مهد ولایت و امامت قرار داد و راه رسیدن به حق را بر ما آسان فرمود هزاران شکر که حیات دنیوی مارا با ظهور اسلام در عرصه زندگی و تبلور آن در راه است. ادامه ی اجتماع توأم ساخته و توفیق درک دوران حیات رهبرکبیر انقلاب اسلامی، حضرت امام خمینی (قدس الله نفسه زکیه) را برما ارزانی داشت. خداوندا از تو می اندیشم که توفیق شکر نعمت های بی شما را بر ما ارزانی داری. اکنون که دست این بنده‌ی حقیر و عاصی از جمع دوستان و خویشاوندان است چند تذکر و سفارش دارم که امیدوارم مورد عنایت و توجه بازماندگان قرار گیرند.
بخشی از شهید پدر و مادر عزيزم مرا به خاطر بدي ها و خطاهايم حلال کنيد که هر آنچه از محبت اهل بيت (عليه السلام) و دوستي و علاقه به اسلام و انقلاب و رهبر عزيز دارم بواسطه شماست. همسر عزيزم و با کرامتم اولا مرا به خاطر همه بد اخلاقي ها و اشتباهاتم حلال کنيد و دوما سعي کنيد مايه آبروي من مثل قبل باشيد و همواره بياد شهداء و خانواده آنان باشيد و گوش بفرمان رهبر فرزانه انقلاب باشيد و از سختي ها نهراسيد که خداوند همواره با ما بوده و هست و گاه تا لبه پرتگاه مرا برده و زندگي ما را در آزمون هاي سخت قرار داده ولي همواره حامي ما و ياور ما بوده است. فرزند نازنينم بدان که شما را بسيار دوست مي داشتم و مرا بخاطر همه کمبودهاي حضوري و مادي حلال کن و اميدوارم که خدا شما را مانند حضرت علي اکبر (عليه السلام) در پناه خودش حفظ نمايد. دست از نماز و دعا و قرآن بر ندار تا هيچ گاه محتاج خلق ضعيف نشوي و بدان خدا ما را تنها نميگذارد و از رگ گردن به ما نزديکتر است و ما با وجود خدا بسيار ثروتمنديم. خواهران و برادر عزيزم مرا بواسطه بدي هايم حلال کنيد و شما را به صبر ، روزه و نماز سفارش ميکنيم و اينکه خدا را ياد آوريد که خدا بر تمام افعال و اعمال ما ناظر و حاضر است پس مجالس خود را به نور قرآن گرم کنيد و نگذاريد  شيطان و لشکرش بر مجالس شما حاکم باشد و شما را سرباز خود قرار بدهد و به خدا پناه ببريد و بر او توکل کنيد و همواره در لشکر خدا بندگي و اطاعت کنيد. همکاران و دوستن عزيزم، از خدا بخواهيد ثواب همه مجاهدتها و رشادهتهاي لشکريان حسين (عليه السلام) را در همه جا و همه حالات هم رتبه و هم درجه و هم مقام شهداي عزيز بدر و احد و خندق و صفين و جمل و کربلا قرار دهد و ما را از زمره بهترين ياوران ولايت و امام عصر (عج) بر شمرد و نگذاريد که پرچم عزت و اقتدار اسلام و انقلاب عزيز لحظاتي از سرافرازي بايستد و مايه عزت و آبروي لشکر 14 امام حسين (عليه السلام) باشيد و اميدوارم که خداوند شهادت مرا در گردان حضرت زهرا (س) رقم بزند و مرا نوکر و خادم بهترين ياران علي (عليه السلام) قرار دهد. و تا آخرين لحظه دست از حمايت ولي و رهبر عزيزم بر نداريم و عاقبت به خير شويم و نزد بنيانگذار کبير انقلاب و اسلام ناب محمدي (ص) در ايران اسلامي رو سفيد باشيم و در نزد شهداي دفاع مقدس سربلند و راست قامت محشور شويم ان شا الله... و نيز خطاب به خانواده همسرم عرض پوزش و حلاليت دارم و شما را بسيار به زحمت انداختم و آرزوي شفاعت حضرت زهرا (سلام الله عليها) را براي شما دارم. به همه عزيزان توصيه به صبر و شکيبايي و استمداد و توکل از خدا را دارم و عليکم بالقرآن و عليکم  به يتيم ها و فقرا و نيازمندان و عليکم به سرکشي از خانواده شهداء و با ورزش جسم و روح خود را قوي کنيد و بلند همت باشيد و از تکبر و غرور بيجا و همسايه آزاري بپرهيزيد  و مجالس عزاداري و قرائت قرآن و نماز را بپا داريد. باشد که مورد عنايت ويژه امام عصر (عجل الله تعالي فرجه الشريف) قرار گيريد. ان شاء الله مسلم خيزاب
قسمتی از وصیت نامه ناتمام شهید یوسف نجاری که قبل از به اتمام رساندنش به دست مزدوران بعثی به شهادت رسیده است وصیت نامه ناتمام در دفترچه جیبش بود که می خواست به اتمام برسانش که موفق به آن نشد آن دفترچه را از بدن متلاشی شده که قابل شناسایی نبوده در آوردند... بسم الله الرحمن الرحیم پدر و مادرم دعا به جان رهبر عزیزم امام خمینی یادتان نرود همان دعای مشهور خدایا خدایا تا انقلاب مهدی (عج)خمینی را نگه دار. به یاری خداوند متعال به یاری برادران رزمنده مان راه کربلا را باز خواهیم کرد . پدر و مادرم حلالم کنید زیرا اگر راضی نباشید مرا به صف شهدا نمی برند البته شما باید افتخار کنید چنین فرزندی تربیت کردید برای قرآن و اسلام به شهادت می رسد و اما پدر و مادرم چیزی چیزی که مرا وا داشت به جبهه بیایم عشق به امام زمان (عج) و امام امت و انقلاب بود من چطور می توانستم می توانستم ببینم که برادران عزیزم در جبهه با کافران بعثی مبارزه می کنند و مثل گل پرپر می شوند در منزل بمانم بخورم و بخوابم و بی تفاوت باشم . پدر و مادرم بعد از شهادت من برادرم علی اصغر را لباس رزم بپوشان و برای آزادی بیت المقدس به فلسطین بفرست و زمانی که بر مزارم میایید گریه نکنید اگر منافقین کوردل شما را ببینند خوشحال می شوند و البته می بایست ادامه میداد که مجال نشده برایش........
بخشی از شهید زندگی زیباست، اما شهادت از آن زیباتر است؛ سلامت تن زیباست، اما پرنده‌ی عشق، تن را قفسی می‌بیند که در باغ نهاده باشند. و مگر نه آنکه گردن‌ها را باریک آفریده‌اند، تا در مقتل کربلای عشق، آسانتر بریده شوند. و مگر نه آن‌که از پسر آدم، عهدی ازلی ستانده‌اند که حسین را از سر خویش، بیشتر دوست داشته باشد. و مگر نه آن‌که خانه تن، راه فرسودگی می‌پیماید تا خانه روح، آباد شود. و مگر این عاشق بی‌قرار را بر این سفینه سرگردان آسمانی، که کره‌ی زمین باشد، برای ماندن در اصطبل خواب و خور آفریده‌اند. و مگر از درون این خاک، اگر نردبانی به آسمان نباشد، جز کرم‌هایی فربه و تن‌پرور برمی‌آید. ای شهید، ای آن‌که بر کرانه‌ی ازلی و ابدی وجود بر نشسته‌ای، دستی برار و ما قبرستان نشینان عادات سخیف را نیز، از این منجلاب بیرون کش”.
بخشی از شهید …خدای بزرگ را شکر به خاطر نعمت‌ برخورداری از ولایت، ولایت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب (علیه السلام). مگر می‌توان از نعمت بزرگی که خدای مهربان به ما داده برآییم. نعمت ولایت فقیه، امام بزرگوارمان، آن پیر جمارانی؛ نعمت جانشین خلف آن، علی زمانمان که ادامه‌دهنده همان راه و کاروان انقلاب را چه مدبرانه و زیبا از همه گردنه‌ها و کمین‎ها عبور می‎دهد؛ اما نه! باید بیش از این شاکر باشیم نه زبانی، بلکه عملی مثل شهیدانمان لبیک بگوییم. …بنده حقیر، حسین همدانی، شاگرد تنبل دفاع مقدس اعتراف می‎کنم که وظایف خودم را به خوبی انجام ندادم و بعضی موقع‎ها این نفس سرکش سراغ من می‎آمد و مرا گول می‎زد، وسوسه می‎شدم، نق می‎زدم، در درونم اعتراض ایجاد می‌شد؛ اما خداوند مرا کمک می‌کرد، متوجه می‌شدم، پشیمان می‌شدم، توبه می‌کردم و از خداوند طلب عفو و بخشش می‌کردم و مرا می‌پذیرفت و این اواخر هم خیلی دلم هوای رفتن کرده بود. خدا کند که در موقع جان دادن راضی باشد خدای مهربان خودم به رحمت تو امیدوار هستم نه به عملکرد خودم…
شهید بسم الله الرحمن الرحیم اینجانب یاسین قنبری، از جمیع حق جویان و عدالت خواهان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی شهرستان ارومیه، دوستان و آشنایان و به خصوص خانواده گرامی ام و همسر و مادر مهربانم حلالیت می طلبم. در ادامه این وصیت نامه آمده است، اگر خداوند قبول كرد و از تقصیرات این بنده حقیر گذشت، راضی نشود در بستر مرگ طبیعی بمیرم بلكه شهادت كه راه سرخ محمد و آل محمد (ص ) است نصیب این بنده حقیر كند؛ زمان شهادتم گریه و زاری نكیند كه آن وقت دشمن فكر می كند ضربه ای زده است. همچنین در این وصیت نامه آمده است: از تمامی كسانیكه این وصیت نامه را می خوانند، می خواهم كه همیشه پیرو خط رهبری باشند و حامی اسلام و قرآن باشند و نگذارید كه نامحرمان بر اسلام و ایران حكومت كنند. در ادامه این وصیت نامه آمده است: دوستان انقلاب اسلامی و دشمنان را مقایسه كنید تا حقانیت جمهوری اسلامی برایتان ثابت گردد و در آخر شهادت می دهم خداوند مهربان خالق زمین و زمان و یگانه و بی همتاست، و محمد (ص) آخرین پیامبر اوست. در پایان این وصیت نامه آمده است: امانت من نزد شما فرزندم امیر رضا. به گزارش ایرنا، در درگیری پنجشنبه شب‌/ 29 تیر 1396/ پاسداران لشگر 3 حمزه سیدالشهدا (ع) با تعدادی از تروریست‌های وابسته به استكبار جهانی از سرویس‌های جاسوسی بیگانه كه در منطقه صفر مرزی شمال غرب كشور قصد انجام اقدامات تروریستی را داشتند، سه تن از تروریست‌ها به هلاكت رسیدند، چهار تن زخمی و یك تن از تروریست ها نیز دستگیر شدند. در این درگیری سرهنگ یاسین قنبری به درجه رفیع شهادت نایل و یكی دیگر از پاسداران نیز زخمی شد. به گزارش ایرنا، آذربایجان غربی 12 هزار شهید، 18 هزار و 500 جانباز و 2 هزار و 20 نفر آزاده برای دفاع از حریم انقلاب اسلامی تقدیم كرده است. 6009/3072
شهید خدایا نگذار نقاب نفاق و بیطرفی بر چهره‌مان افتد و در این هنگامه جنگ حسین را تنها گذاریم. اینها از یزدید بدترند و جایگاهشان اسفل السافلین است و بس ... «ماذا وجدک من فقدک و ماذا فقد من وجدک» چه یافت آن کسی که تو را گم کرد و چه گم کرد آن کس که تو  را یافت.(قسمتی از مناجات امام حسین علیه السلام ) به دلیل اینکه هر مسلمانی باید وصیت نامه‌ای داشته باشد من نیز تصمیم گرفتم این متن را به عنوان وصیت‌نامه بنویسم و آخرین حرف‌های خود را برای دوستان و خانواده و تمام عاشقان شهادت بنویسم. از شما عاشقان شهادت می‌خواهم که راه این شهیدان به خون خفته را ادامه دهید. هیچ‌گاه از پشتیبانی امام سرد نشوید. همیشه سخن ولی فقیه را به گوش جان بشنوید و به کار ببندید . چون هرکس روزی به سوی خدا باز خواهد گشت. همیشه به یاد مرگ باشید تا کبر و غرور و دیگر گناهان شما را فرا نگیرد . نمازهایتان را فراموش نکنید و برای سلامتی امام‌مان همیشه دعا کنید و در انتظار ظهور مهدی (عج) باشید. مادر جان تو که از بدو تولد همیشه پرستار و غمخوار من بودی حال که وصیت‌نامه مرا می‌خوانی خوشحال باش که از امتحان خدا سربلند بیرون آمده ای و هرگز  در نبود من ناراحت نشو؛  زیرا که من در پیشگاه خدای خود روزی می‌خورم و چه چیزی از این بهتر است که تشنه‌ای به آب برسد و عاشقی به معشوق . مادر جان می دانم که برای رساندن من به این مرحله از زندگی زحمات بسیار کشیده ای و به همین دلیل تو را به رنج‌های حضرت زینب سلام الله علیها قسم می‌دهم مرا حلال کن و مرا دعای خیر بفرما . در آخر از همه شما خواهران و برادران عزیزم و تمام دوستانم تقاضا می‌کنم که مرا حلال کنند و اگر من باعث ناراحتی شده‌ام ،مرا ببخشید . شما را به خون جوشان حسین علیه السلام قسمتان می‌دهم دعا برای امام را فراموش نکنید.
شهید شهید اینجانب «محمد امین کریمیان بهنمیری» چون قصد عزیمت به سوریه جهت جهاد علیه دشمنان اهل‌بیت (ع) را دارم و احتمال کشته شدن در راه دفاع از حریم آل‌الله وجود دارد، چند خطی به‌ عنوان وصیت می‌نویسم. اولاً به همه مردم شریف و شهیدپرور ایران عرض می‌کنم؛ افتخار می‌کنم که در خدمت برادران فاطمیون هستم. مردم شریفی که برای رضای خدا جان خود را کف دست گرفتند و از حرم بی‌بی زینب (س) دفاع می‌کنند و اگر برای خانواده‌ام مشقت نداشت به خانواده‌ام می‌گفتم مرا در مزار شهدای فاطمیون دفن کنند. ثانیاً خدمت مردم شریف ایران عرض می‌کنم آتش‌افروز فتنه و اعوان ‌و انصارش خائن به انقلاب هستند و اگر کسی ذره‌ای ارادت به این شخص‌ها را دارد زیر تابوت مرا نگیرد. در ادامه به تمام برادران عرض می‌کنم حضرت آیت‌الله‌العظمی سیدعلی خامنه‌ای (حفظه الله علیه) ولی امر تمام مسلمین جهان است. اگر کسی می‌خواهد بداند تابع و مرید شهدا است باید مطیع این سید بزرگوار باشد. دیدن روی حسین(ع) تمام هستی من است. سخنی با پدر و مادرم؛ من زندگی با شما را دوست دارم اما زندگی در کنار حسین (ع) تمام آرزوی من است، من دیدار روی شما را دوست می‌دارم، اما دیدن روی حسین (ع) تمام هستی من است. اگر فرزند خوبی برای شما نبوده‌ام به خاطر شهدا از من بگذرید، در سوگ من از خدا شکایت نکنید، چراکه آرزوی هر کسی شهادت در راه خدا و حسین فاطمه (ع) است و من هم جز جان ناقابلم چیزی برای حسین فاطمه (ع) نداشته‌ام. پدر و مادر عزیزم! زندگی برایم سخت شده بود وقتی می‌دیدم از شهدا فقط اسم‌شان به‌جامانده و آرمان‌های شهدا تقریباً مرده بود. دنیا بدون شهدا و لگد کردن خون شهدا از مردن برای من سخت‌تر بود وقتی برادر به برادر رحم نمی‌کند، حجاب‌ها به بهانه آزادی رعایت نمی‌شود، شکم‌ها از حرام پر می‌شود و همه و همه، مهدی (عج) فاطمه را تنها گذاشته‌اند دیگر نمی‌توانم دنیا را تحمل‌ کنم. پدر و مادر عزیزم! کمک به خانواده شهدا را ادامه دهید و لحظه‌ای کوتاهی نکنید و تا می‌توانید دل آنها را شاد کنید که اگر چیزی آن دنیا به کمک‌تان بیاید همین کار است. سخنی با برادرم؛ بعد از من قطعاً تنهایی را احساس خواهی کرد، یاد خدا را در همه احوال فراموش نکن و آرزو نکن زودتر به سالار شهیدان ملحق شوی. وصیت من به تو؛ نماز اول وقت، احترام به پدر و مادرمان و پیروی از ولایت‌ فقیه است. بعد از من این وظیفه توست که هر سال اربعین به کربلا بروی. کوچک‌ترین هدف من که مبارزه با افکار غربی و سکولاری در جامعه بود را ادامه دهید. سخنی با خواهرم فاطمه زهرا؛ خواهر عزیزم! در تمام زندگی‌ام ازن صمیمی قلب دوستت داشتم. تو راه خوبی را در پیش‌گرفته‌ای راه شهدا را فراموش نکن. وظیفه تو این است کوچک‌ترین هدف من که مبارزه با افکار غربی و سکولاری در جامعه بود را ادامه دهی و تا آخرین قطره خونت را دریغ نکن. سخنی با خواهرم زینب؛ می‌دانم الآن متوجه الفاظ من نمی‌شوی اما در صحرای محشر از سر تقصیرات خانواده ما بگذر. تو نعمت خانواده ما بودی و هستی. وصیت من به تو احترام به والدین، حجاب و نماز اول وقت است. سخنی با خواهرم فاطمه؛ وصیت من به تو احترام به والدین، حجاب و نماز اول وقت است. راه شهیدتان را فراموش نکنید. کلامی با خانواده عموی شهیدم حاج علی کریمیان؛ افتخار من در دنیا این بود که با شما بزرگواران آشنا شدم و آرزوی من خدمت به همه شهدا مخصوصاً شما بوده است. راه شهیدتان را فراموش نکنید و برای من زیارت عاشورا بخوانید که غوغا می‌کند. سخنی پایان خطاب به خانواده و همه مردمی که به این وصیت‌نامه گوش می‌دهید. من از این دنیا با همه زیبایی‌اش می‌روم و همه آرزوهایم را رها می‌کنم اما به ولایت و حقانیت علی ابن ابی‌طالب و خداوندی خدا یقه‌تان را می‌گیرم اگر امام خامنه‌ای را تنها بگذارید. اگر از سرهای ما کوه درست کنند هرگز نخواهیم گذاشت روزی نسل‌های بعدی در کتاب تاریخشان بخوانند امام خامنه‌ای مثل جدش حسین(ع) تنها ماند. سلام مرا به حضرت آقا برسانید ون بگویید اگر دوباره زنده شود از تکه‌تکه شدن در راه ایشان ابایی ندارم. وصیت آخرم مرا در قبر عموی شهیدم دفن کنید. و در آخر زحمت را کم می‌کنم و از همه شما پوزش و حلالیت می‌طلبم. آمریکا اگر «لا اله الا الله» بگوید ما باور نمی‌کنیم. امام خمینی(ره) العبد الحقیرمحمد امین کریمیان
شهید حسن تهرانی مقدم در بخشی از وصیت نامه خود بر لزوم اقامه عزا برای سید و سالار شهیدان حضرت حسین بن علی(ع) تأکید کرده و اورده است که: «هر وقت به یاد من افتادید برای شادیم یاد و ذکر اهل بیت (ع) و ذکر مصیبت آقا اباعبدالله و ائمه اطهار(ع) نمائید.» در میان وسایل شخصی شهید تهرانی مقدم، خانواده ایشان دستمال مشکی پیدا کردند که این شهید بزرگوار با الصاق کاغذی بر روی آن خواسته بودند که این دستمال همراه ایشان دفن شده و در قبرشان قرار گیرد. این دستمال اشک مربوط به عزاداری های ایشان در مراسم عزای محرم بوده است. بر روی کاغذی که روی این پارچه قرار داشت با دستخط شهید نوشته شده بود: «عنایت فرموده و این دستمال مشکی را در کفن بنده قرار دهید. حسن مقدم». این دستمال مطابق با وصیتِ حاج حسن در کنار پیکر ایشان او به خاک سپرده شد. زینب تهرانی مقدم، دختر شهید تهرانی مقدم، درباره این دستمال مشکی می گوید:«این دستمال در کمد شخصی ایشان قرار داشت پارچه ای است که پدرم در ایام سوگواری امام حسین(ع) با آن اشک چشم های خود را پاک می کرد.»  بر من لباس نوکری ام را کفن کنید/ نوکر بهشت هم برود، باز نوکر است
شهید بسمه تعالی اولین شرط لازم برای پاسداری از اسلام، اعتقاد داشتن به امام حسین(ع) است. هیچ کس نمی تواند پاسداری از اسلام کند در حالی که ایمان و یقین به اباعبدالله الحسین(ع) نداشته باشد. اگر امروز ما در صحنه های پیکار می رزمیم و اگر امروز ما پاسدار انقلابمان هستیم و اگر امروز پاسدار خون شهدا هستیم و اگر مشیت الهی بر این قرار گرفته که به دست شما رزمندگان و ملت ایران، اسلام در جهان پیاده شود و زمینه ظهور حضرت امام زمان(عج) فراهم گردد، به واسطه عشق، علاقه و محبت به امام حسین(ع) است. من تکلیف می کنم شما «رزمندگان» را به وظیفه عمل کردن و حسین وار زندگی کردن. در زمان غیبت کبری به کسی «منتظر» گفته می شود و کسی می تواند زندگی کند که منتظر باشد، منتظر شهادت، منتظر ظهور امام زمان(عج). خداوند امروز از ما همت، اراده و شهادت طلبی می خواهد.  مهدی زین‌الدین
شهید بسم الله الرحمن الرحیم اشهد ان لااله الله و اشهد ان محمد رسول الله و اشهد ان علی ولی الله و الائمه المعصومین من ذریته الحسین الی حجه الله ان ... انهم و الحجه علیهم. ان الدین حق و کتاب الحق و المیزان حق لاریب فیه. همسر عزیزم، پدرم، خواهرم، برادرم و بقیه دوستانم؛ اگر شهید شدم یک کلام حاج آقا مجتبی به نقل از علی (ص) که می گفتند منتهی فضل الهی، تقوی است. شهادت خوب است اما تقوی بهتر است. تقوایی که در قلب است و در رفتار بروز پیدا می کند، فکر نکنم مال یک روز باشد. شاید یک روزه هم باشد ولی حاج آقا می گفت پی ساختمان، فنداسیون آهن است. چیزی که نمی دانید، عمل نکنید. ادای کسی را در نیاورید. بدون علم درست، وارد کاری نشوید؛ مخصوصا دین. اول واجبات، بعد مستجبات موکد، مثل کمک به پدر و مادر و دور و بری ها؛ نه حج و کربلا صدبار بدون این کارها. هیئت و زیارت با توجه به نیاز با توجه به دین و سیدالشهدا (ص)، مستثنی است و فقط قال الله: افضل الاعمال بر والدین و اولادها. مادر، از تو متشکرم وقتی تحلم کردی، وقتی با اسم ارباب شیرم دادی، وقتی دعا کردی شهید شوم. وقتی بابام عراق و سوریه و اردوگاه و جنگ و کمیته و بوسنی، پاکستان و افغانستان، جنوب، غرب و شرق بود و تو ما را بزرگ کردی، تنها و سخت. ان شاءالله همیشه پیرو بی بی باشی. ان شاءالله با شهادتم شفاعتت کنم. دوست دارم وقتی که بهم شیر می دادی، وقتی که بهم نماز یاد می دادی، وقتی می فرستادیم هیئت پابرهنه، وقتی می فرستادیم ایستگاه صلواتی، وقتی که باهام درس هایم را مرور می کردی، ازم می پرسیدی که هیچ مادری این کارها را نمی کرد یا هیچ مادری تنهایی نمی کرد یا هیچ کدوم روزی 50 بار نمی کرد. به زینب گفتم مثل تو غضروف نخوره و استخوان میک بزنه و گوشتا رو دهن ما بذاره، باشه که ان شاءالله دو روز سایه اش بیشتر بالای سر ما باشد. سر خاک مادرم بروید. علی و فائزه شما دو تا مخصوص. حالم نداشتید بروید، حاجت بگیرید آروم شوید. من را کنار مادرم دفن کنید که هر چی دارم از مادر و پدرم است. بابا را همون جا بگذارید. خواهرم را هم همین طور تا همه دور هم باشیم ان شاءالله امام زمان (عج) هممون را با هم قبول کند. خوبی مامان، سختی تو و زحمت های بابا و ... زینب منم پیش من خاک کنید. عشقم که سخت ترین موقع ها به دادم رسید، آرومم کرد، قبولم کرد، دوستم داشت همه چیز. من دوست دارم. یادم باشه که چند روز بیشتر زنده نیستم و چند باری بیشتر پیش نمیاد که کسی از من چیزی بخواد و منم بتونم کمکش کنم و بعد من با کمال میل به آخرت این کار را بکنم. باشه که خدا هم خوشش بیاد. من اونی نیستم که بگم برای خدا کاری می کنم. بیشتر برای خوف و عقاب. ولی نمی دانم پدر و مادرم چکار کردن، خدا چی می خواست. حضرت زهرا (ص) چی دوست داشته که امام علی (ص) و بچه هایش و رسول الله (ص) این جوری تو دلم هستن. شاید خیلیشم به خاطر چیزهایی که تو زندگی ازشون گرفتم. (همه وصیت نامه هاشون را خوش خط می نویسن ولی من خوش خط نبودم که بخواهم خط خوش نشان بدهم) دوست داشتم از همون اول لاتی تا کرده بودم و اون چند روز آقاجونی هم نداشتم.... منبع: لبیک یا زینب/وصیت نامه پنجاه شهید مدافع حرم/عباس مرعشی/1395
شهید بسم الله الرحمن الرحیم برويد بجنگيد و زمينه را براي آينده‌ فرزندان خود، مساعد نماييد. سلام بر محمد (ص)؛ كه با خدمات خود، سعادت و شرافت را برای انسانيت تضمين كرد؛ و درود بر حضرت مهدی (عج) و نائب بر حقش امام خمينی و امت حزب‌الله و از خودگذشته. درود و سلام خدا بر شما باد كه با حضور دائم خود در صحنه، اسلام عزيز و امام را ياری كرديد. برادران عزيز و خواهران محترم امروز اسلام با خون انسان‌های پاكدل و معصوم، همچون حسين‌ بن علی (ع) و قاسم‌ بن الحسن (ع) و با زحمات شبانه‌روزی رسول اكرم (ص) باقيمانده است. بهای اين مكتب، تحمل اسارت موسی ‌بن جعفر (ع) سمبل مقاومت و ايثار، جگر پاشيده ‌شده‌ی امام رضا (ع) و ديگر شهدای اسلام بوده است. گذشتگان، با جان و همه‌ی وجود، از اين مكتب دفاع كردند و به ما سپردند. اما امروز، دشمنان قسم‌خورده‌ی ما، فرزندان معاويه‌ بن ابی‌سفيان و عمروعاص‌ها، به طور مصمم، عزم نابودی قرآن كريم دارند و راه يزيدبن معاويه را دنبال می‌كنند. امروز دشمن ما صدام نيست؛ امروز دشمن ما حزب بعث نيست؛ اين‌ها عروسک‌های كوكی استكبارند و ما دشمن واقعی خود را استكبار جهانی، به سركردگی آمريكا می‌دانيم. شرق و غرب، گذشته از اختلافات درونی خود، متحدانه موضعی خصمانه در برابر اسلام گرفته‌اند. بدانيد كه امروز، شرافت و عزت، در سايه‌ی جهاد و ايثار و شمشير است. بكشيد دشمنان اسلام و دين خدا را؛ تا فكر تجاوز و غارت را در سر نپرورانند. خداوند گاهی با غضب و گاهی با رحمت خود، ما را امتحان می‌نمايد. امروز، وسيله‌ی امتحان ما جنگ و بسيج است. بر هر فرد مسلمان كه سحرگاه بر می‌خيزد و ندای «لااله الا الله» را سر می‌دهد و خواب گران را فدای شرافت و انسانيت می‌كند، واجب است كه در اين امتحان، شركت كرده، يا با شهادت و يا با مدفون نمودن دشمن، پیروزمندانه به درآيد. در دريای مرگ شنا كنيد تا به ساحل پيروزی برسيد. ای به ‌ظاهر زندگان! آگاه باشيد كه قافله‌ی مرگ، همچنان به مقصد نيستی در حركت است؛ شما نيز امور دنيوی را كنار گذاشته و بدان ملحق شويد. سعی كنيد اين مرگ را با چشمان باز و جسورانه انتخاب نماييد. قبل از آنكه در چنگال مخوفش گرفتار شويد، دل از دنيا بركنيد و پا در عرصه‌ی ميدان بگذاريد و بر عليه دشمنان اسلام برزميد كه در اين نبرد، چه كشته شويد و چه بكشيد، پيروزيد. اكنون، من به پيروی از امام‌حسين (ع) پای در چكمه كرده به جبهه می‌روم. به جبهه رفتن يعنی به معشوق خود پيوستن. اميدوارم چه با قليل‌خدمتی كه بدان قادرم، و چه ان‌شاءالله با شهادتم، به وظيفه‌ی الهی خود كه پروردگار عالم برايم منظور داشته عمل نمايم. عزيزانم! حسين زمان شدن، سخت است. حسين زمان شدن يا يزيديان زمان را نابود كردن، جز با ساييدن تن در زير تانک‌ها و تكه‌تكه ‌شدن در زير خمپاره‌ی دشمن، امكان‌پذير نيست. امت قهرمان! همچون گذشته، جز برای خدا كار نكنيد؛ هدفتان فقط «الله»، كتابتان قرآن و رهبرتان خمینی باشد.
شهید “پیام من به ملت مسلمان ایران این است که دست از حمایت رهبر عزیزمان تا پیروزی اسلام بر علیه کفر جهانی، نکشید و پوزه ی همه ی ابرقدرت های جنایتکار را به خاک بمالید و پرچم جمهوری اسلامی را در سراسر جهان برافراشته نمایید. چه سعادت بزرگی در تاریخ این قرن نصیب ما شده که برای اسلام و قرآن مجید جانفشانی کنیم. من برای انجام وظیفه شرعی و الهی و به فرمان رهبر کبیرمان عازم جبهه‌های حق علیه باطل شدم که  در راه اسلام و انقلاب اسلامی انجام وظیفه کنم.
شهید خواهر عزیزم  هرگاه خواستی از حجاب خارج شوی و لباس اجنبی را بپوشی به یادآور که اشک امام زمانت را جاری میکنی به خون های پاکی که ریخته شد برای حفظ این وصیت خیانت میکنی به یاد آر که غرب را در تهاجم فرهنگی اش یاری میکنی و فساد را منتشر میکنی و توجه جوانی که صبح و شب سعی کرده نگاهش را حفظ کند جلب میکنی به یاد آر حجابی که بر تو واجب شده تا تو را در حصن نجابت فاطمی حفظ کند تغییر میدهی... تو هم شامل آبرویی بعد از همه این ها اگر توجه نکردی ( متنبه نشدی) هویت شیعه را از خودت بردار ( دیگه اسم خودتو شیعه نزار) شهید علاء حسن نجمه یاد شهدا صلوات
شهید بسم الله الرحمن الرحیم  سلام اول حرفم را با یكی از اشعار حافظ كه خیلی به آن علاقه دارم شروع می كنم  درد عشقی كشیده ام كه نپرس                   زهر هجری چشیده ام كه مپرس    گشته ام در جهان و آخر كار                        دلبری برگزیده ام كه نپرس  سوی من لب چه می گزی كه مگ                ولب لعلی گزیده ام كه مپرس  گفتند كه هر مسلمانی باید یك وصیت نامه داشته باشد منم این وقت شب نمی دونم چی شد كه یك دفعه این زد به سرم كه برم وصیت نامه بنویسم شاید به نظر شما حرفهایم و مخصوصا این خط خرچنگ قورباغه من خنده دار باشد بازی سرنوشت كه این حرفها را نمی شناسد اول از همه از پدر و مادر عزیزم تشكر می كنم بابت این همه زحمات كه در حق بنده قدر نشناس داشته اند شنیده بودم كه فرمانده های ما گفتند دست پدر ومادر را باید بوسید ومن هم چند بار قصد چنین كاری را داشتم كه یك بار به شوخی توانستم دست پدرم را ببوسم البته پدرم اجازه نمی داد كه دستش را ببوسم وبالاخره با چند ترفند پاسداری توانستم به مقصود خود برسم و از مادر نیز چند بار خواستم كه اجازه بدهد تا دست و پای او را ببوسم و ایندفعه هم با چند ترفند پاسداری توانستم پای مادر را ببوسم . خوب بریم سر بقیه مطلب كه من مال و اموالی ندارم كه بگم این مال داداشم و این یكی برای فلانی ، فقط چند توصیه به خواهرانم دارم كه خیلی خیلی دوستشان دارم اول اینكه حجاب را رعایت كنند چون شهدای ما برای حفظ ناموس و حفظ اسلام شهید شدند تا حتی یك تار موی ناموس آنها را نا محرم نگاه نكند چه برسد به اینكه بیگانه ها بخواهند نگاه كج به آنها داشته باشند .منظورم از حجاب این است كه حتی یك تار موی خود را در معرض دید نامحرم قرار ندهید دوم اینكه فرزندان خود را طوری تربیت كنید كه با روحیه ایثار و انفاق وگذشت از جان خود در راه خداوند تبارك و تعالی بزرگ شوند و طبق فرمایش امام عزیز و راحلمان كه می گوید از دامن زن مرد به معراج می رود . در اینجا جا دارد كه بگویم من از اول به عشق شهادت وارد سپاه شدم ولی وقتی وارد مادیات آن می شوی منظورم این است كه غرق مادیات شوی فكر شهادت كم رنگ می شه من آنقدر غرق گناه هستم كه خجالت می كشم از خدا طلب كنم توی ذهنم فكر می كنم كه خدا به من می گه این همه گناه كردی الان شهات می خوای كه هر چی گناه كردی یكدفعه پاك بشه، البته فكر مثبت تو ذهنم می آد كه می گه خدا آنقدر رحمان و رحیم هست كه با توبه(صد بار شكستیم حق خودشو می بخشه ولی حق الناس می مونه كه این مردم هستند اون دنیا یقه ما را میگیرند، در اینجا از تمام كسانی كه به گردن بنده حقیر حقی دارند می خواهم كه حلالم كنند چون اگر یكی را در این دنیا حلال كنند مطمئن باشند كه شخص دیگری هست كه اون دنیا حلالش كنه، اگر هم ما را البته بگویم بنده حقیر را بهتر است، حلال نكردند وعده ما قیامت ان شاالله كه آقامون امام حسین(ع) شفاعت ما رو بكنه كه از سر تقصیر ما بگذرین. احساس كردم این مطلب را اینجا ذكر كنم: من خیلی به حضرت زهرا(س) علاقه داشتم طوری كه هر وقت به فكرش می افتم اشكم جاری می شود و از این خانم بزرگوار می خواهم كه از خدا بخواد كه از سر تقصیر ما بگذره تا هر چه زودتر به اون عشق كه وارد سپاه شدم برسم. شهادت شهادت شهادت. در آخر با یك دعا حرفهایم را به پایان می رسونم: اللهم عجل لولیك الفرج والعافیة والنصر و جعلنا من خیر اعوانه و انصاره والمستشهدین بین یده. آمین یا رب العالمین                   28/3/88                  ساعت 00:48 بامداد
شهید بِسمِ رَبِّ الشُّهَداءِ وَالصِّدِّیقِینَ در این لحظات آخر عمر سر تا پا گناه و پشیمانی وصیت خود را می نویسم و علم کامل دارم که در این مأموریت شهادت، جان به پروردگار بزرگ تسلیم نمایم. انشاءالله که خداوند متعال با رحمت و بزرگواری خود، گناهان بی شمار این بنده خطاکار را ببخشد. وصیت به احسان و آسیه عزیز : 1 انشاءالله هرگاه به سنی رسیدید که توانستید این وصایا را درک نمائید هرچند روز یکبار این وصیتنامه را بخوانید؛ 2 شناخت کامل در حد استطاعت خود از خداوند متعال پیدا نمائید و در پی مسائل اعتقادی تحقیق و مطالعه نمائید و با تفکر زیاد، تا به اصول اعتقادی یقین کامل داشته باشید؛ 3 احکام اسلامی را (فروع دین) با تعبد کامل و به طور دقیق و با معنی به جا آورید؛ 4 آشنایی کامل با قرآن کریم که نجات بخش شما در این دنیای سر تا پا گناه خواهد بود داشته و در آیات تفکر زیاد نمائید و با صوت قرآن را فرا گیرید؛ 5  از راحت طلبی و به دست آوردن روزی به طور ساده دوری نمائید و دائم باید فردی پرتلاش و خستگی ناپذیر باشید؛ 6  یقین بدانید تنها اعمال شما که مورد رضایت خداوند متعال قرار خواهد گرفت اعمالی است که تحت ولایت الهی و رسول(ص) و امامش باشد در هر زمان و در هر وقت همت به اعمالی بگمارید که مورد تأیید رهبری و امامت باشد؛ 7 به کسب علم و آگاهی و شناخت در تاریخ اسلام و تاریخ انقلاب اسلامی اهمیت زیادی قائل باشید؛ 8  قدر انقلاب اسلامی را بدانید و مدام در جهت تحکیم مبانی جمهوری اسلامی کوشا باشید و زندگی خود را صرف تحکیم پایه های آن قرار دهید؛ 9 به اخلاقیات اسلام اهمیت زیادی قائل و آن را کسب و عمل نمائید؛ 10  در جماعات و مراسم بخصوص نماز جمعه، دعای کمیل و . . . و در مجالس بزرگداشت شهدا مرتب شرکت نمائید؛ 11  رساله حضرت امام را دقیق خوانده و مو به مو اجرا نمائید؛ 12  حرمت مادرتان را نگهدارید و قدرش را بدانید و احترام به مادرتان را به عنوان تکلیف دانسته و خود را عصای دست او قلمداد نمائید؛ 13  در زندگیتان همواره آزاد باشید و به هیچ چیز غیر از خدا آنچه که آنی است دل مبندید و بدانید که دنیا زودگذر و فانی است و فریب زرق و برق دنیا را نخورید. برحذر باشید از وسوسه های نفس و مدام به یاد خدا باشید تا از شر نفس و شیطان در امان باشید؛ 14  برحذر باشید از وسوسه های نفس و مدام به یاد خدا باشید تا از شر نفس و شیطان در امان باشید. وصیت من به فاطمه(همسر شهید) میدانم در حق شما مدام ظلم کرده و وظیفه ام را به جا نیاورده ام ولی یقین بدان که خود را بنده ای قاصر و کمکار می دانم و امید دارم حلالم کنی ؛ احسان و آسیه امانت هائی هستند در دست تو و مدام در تربیت اسلامی آنها باید همت گماری و توجیه و کنترل مواردی که به آنها وصیت نمودم به عهده شماست احسان و آسیه امانت هائی هستند در دست تو و مدام در تربیت اسلامی آنها باید همت گماری و توجیه و کنترل مواردی که به آنها وصیت نمودم به عهده شماست؛ 1 از کوچکی آنها را با قرآن آشنا کرده و به کلاس قرائت قرآن بفرست؛ 2 از کوچکی آنها را در مجالس و مجامع خصوصاً نماز جمعه و دعای کمیل و یادبود شهدا شرکت دهید؛ 3 درآمد یا پولی نداشته و ندارم که مهریه ات را بدهم انشاءالله که حلال خواهید کرد؛ 4 مقداری به مهدی مقروضم به شکلی که برایتان مقدور باشد پرداخت نمائید منتهی فشار مادی بیش از حد به خودتان در این مورد وارد نکنید ؛ 5  انشاءالله که شما و عموم فامیل در یادبود من با یاد شهدای کربلا و امام حسین(ع) گریه و عزاداری نمائید و مرتب به یاد بیاورید که هستی دهنده اوست و باید شکر به مصلحت الهی گفت . متأسفانه به علت نبودن وقت نتوانستم وصیتم را تمام نمایم از عموم آشنایان و فامیل حلالیت می خواهم . انشاءالله همه خدمتگذار اسلام خواهند بود. حمید باکری ا1362/11/30 منبع: ماهنامه شاهد یاران شماره 157
شهید بسم الله الرحمن الرحیم سلام علیکم اینجانب مرتضی عطائی ثواب زیارت امام حسین(ع) و دو رکعت نماز تحت قبه سیدالشهدا (ع) در تاریخ هفدهم شهریور ماه 1390 مصادف با نهم شوال 1432 را که به جا آوردم برسد به کسانی که در تشییع جنازه‌ام شرکت کرده‌اند، غسلم داده‌ و کفنم کرده و به خاک سپرده و در مراسم تعزیه‌ام شرکت می‌کنند هدیه نموده و امیدوارم خداوند متعال، اربابم ابا عبدالله الحسین(ع) را شفیع و دستگیرشان در یوم الحسرت قرار دهد ان شاالله. ضمنا همه را تحت قبه دعا نمودم مخصوصا تمامی همسفرانی که اینجانب را همراهی کردند و احتمالا از من دلخور و یا رنجیده شده‌اند. برای شب اول قبرم دعا نموده و در زیارت عاشورایی که از تاریخ دهم محرم الحرام تا اربعین بعد از نماز صبح که انشاءالله تحت قبه می‌خوانم دعا گویم و برای فرج امام زمان(عج) بسیار دعا کنید که فرجمان در فرج آقا و مولایمان صاحب الزمان(عج) است. از همه حلالیت می‌طلبم مخصوصا همسرم مریم، دخترم نفیسه و پسرم علی.
شهیده صدیقه رودباری 27 تیر 1359 یک ماه قبل از شهادت: «خدایا! وقتی به خاکم می‌سپارند به یادم باش. چرا که زنده بودنم، همیشه با یاد تو همراه بود. خدایا! خدایا! شهادت را نصیب‌مان گردان، و دل پر درد پاسداران اسلام را با فتح و پیروزی دادن بر کافران خوشحال و شاداب گردان.» دست‌نوشته در تاریخ 6 مرداد 1359: «خدایا! در هنگام شهادت، در هنگام رفتن و از دنیای زشتی‌ها بریدن، در هنگام دل کندن از این بودن‌ها، یادم باش. خدایا! در این شب تنهایی با تو می‌گویم با تو که تنهایی‌هایم را پر، دردم را درمان و هر نبودنی را با بودنی پر می‌کنی، با بودنی که بهترین بودن‌هاست. معبودا! به دخترک عزیز از دست داده، به مادران در راه نشسته، به پدران رخ ز غم چروکیده، با یاران هم سنگر، به ... بی‌نهایت همراه، به هر چه که می‌دانی هست و برای بنده‌هایت عزیز است، به قلم که می‌نویسند، به شب که می‌آید و به فجر که از دل سیاه امشب تیره، راه روشنی را طی می‌کند، به خوبی و نیکی و ... قسمت می‌دهم که پاسداران ما را نگه‌دار و انقلاب را تداوم و امام ما را طول عمر و مردم ما را صبر و شکیبایی و امت را ایمان و دشمنان ما را روسیاهی و پلیدی عطا کن.»
بخشی از شهید محمد بلباسی مردم عزیز آگاه باشید اکنون دشمن با نقاب اسلام به میدان مبارزه با ما آمده است و این اتفاق ریشه تاریخی دارد و در زمان امیرالمومنین در جنگ صفین با نقشه عمر و عاص ملعون، خوارج قرآن را به نیزه کردند و با گفتن لا اله الا الله و محمد رسول الله یاران حضرت علی(ع) را فریب دادند و اصحاب امام را تنها گذاشتند و گفتند ما با قرآن نمیجنگیم و از حیله دشمن غافل شدند و قرآن ناطق را رها کردند و اکنون بعضیها در داخل دارند این حرفها را تکرار می کنند و ما را متهم به بردارکشی می کنند و حضور در این جبهه را باطل می دانند اما زهی خیال باطل که دوباره تاریخ تکرار شود، شهادت در این راه برای ما افتخار است.