eitaa logo
حرف آخر • حکایت و پند •
76.6هزار دنبال‌کننده
6.1هزار عکس
2.7هزار ویدیو
0 فایل
تابع قوانین جمهوری اسلامی ایران 🇮🇷 -سخنان پر مفهوم بزرگان ایران و جهان -حکایت های جالب و آموزنده تعرفه تبلیغات 👇 https://eitaa.com/joinchat/1314784094C8c098d28af
مشاهده در ایتا
دانلود
ازخداپرسیدم : چرافا‌سدها‌خوشگل‌ترن؟ چرا‌آدمای‌الکی‌وسیگاری‌با‌حال‌ترن؟ چرااونایی‌که‌دیگران‌رومسخره‌میکنن... بیشترتودل‌مردم‌میرن؟ چرااونایی‌که‌خیانت‌میکنن، تهمت‌میزنن،غیبت‌میکنن، دروغ‌میگن‌موفق‌ترن؟ چرآ‌همیشه‌بدآبهترن😄؟ پرسید: 💔؟ دیگه‌چیزی‌نگفتم🖐🏽 @Harf_Akhaar
یه جا خدا در نهایت همدردی میگه: وَلَقَدْ نَعْلَمُ أَنَّكَ يَضِيقُ صَدْرُكَ بِمَا يَقُولُونَ یعنی: «و ما میدانیم سینه‌ات تنگ می‌شود از آنچه می‌گویند...» +یعنی فکر کن اون لحظه هم که دلت از همه ی آدما میگیره خدا حسش میکنه: @Harf_Akhaar
بروس ویلیس یه جایی خیلی حق میگه: اینو به خاطر بسپار؛ همیشه به آدما به اندازه ای محبت کن که بعدش مجبور نشی ، ثابت کنی که یه احمق نیستی :) @Harf_Akhaar
طناب کوهنورد کوهنوردي مي‌خواست به قله‌اي بلندي صعود کند. پس از سال‌ها تمرين و آمادگي، سفرش را آغاز کرد. به صعودش ادامه داد تا اين‌که هوا کاملاً تاريک شد. به‌جز تاريکي هيچ‌چيز ديده نمي‌شد. سياهي شب، همه‌جا را پوشانده بود و مرد نمي‌توانست چيزي ببيند حتي ماه و ستاره‌ها پشت انبوهي از ابر پنهان‌شده بودند. کوهنورد همچنان که بالا مي‌رفت، درحالي‌که چيزي به فتح قله نمانده بود، پايش ليز خورد و با سرعت هرچه‌تمام‌تر سقوط کرد. سقوط همچنان ادامه داشت و او در آن لحظات سرشار از هراس، تمامي خاطرات خوب و بد زندگي‌اش را به ياد آورد. داشت فکر مي‌کرد چقدر به مرگ نزديک شده است که ناگهان دنباله طنابي که به دور کمرش حلقه خورده بود بين شاخه‌هاي درختي درشيب کوه گير کرد و مانع از سقوط کاملش شد. در آن لحظات سنگين سکوت که هيچ اميدي نداشت از ته دل فرياد زد: خدايا کمکم کن. ندايي از دل آسمان پاسخ داد: از من چه مي‌خواهي؟‌ ‌گفت: نجاتم بده اي خداي من. ‌- آيا به من ايمان‌داري؟‌ ‌گفت: آري. هميشه به تو ايمان داشته‌ام. ‌- پس آن طناب دور کمرت را پاره کن. کوهنورد وحشت کرد. پاره شدن طناب يعني سقوط بي‌ترديد، از فراز صدها متر ارتفاع. گفت: خدايا نمي‌توانم. خدا گفت: آيا به گفته من ايمان نداري؟‌ کوهنورد گفت: خدايا نمي‌توانم. نمي‌توانم. روز بعد، گروه نجات گزارش داد که جسد منجمد شده يک کوهنورد در حالي پيداشده که طنابي به دور کمرش حلقه شده بود و تنها دو متر با زمين فاصله داشت. @Harf_Akhaar
هیچکس برای همیشه نمیمونه همه بالاخره ادمو ترک میکنن فق کافیه یچیز ازت بشنون دیگه راست و دروغشم براشون مهم نی😅🥀 @Harf_Akhaar
آدرس خوشبختی! منتظر چی هستی منتظر این هستی که فلان آرزوت برآورده بشه بعد خوشبخت بشی؟ منتظر این هستی که فلان چیو داشته باشی یا به فلان کس برسی بعد خوشبخت باشی؟ یکم به دور و برت نگاه کن ببین چه چیزهایی الان داری که قبلا آرزوت بودن چه کوچیک چه بزرگ و چه آدمهایی که توی زندگیت اومدن و رفتن و تو موندیو خودت. خوشبختی یه فرمول ساده داره اونم اینه "نهایت لذت بردن از حداقل چیزهایی که داری و تلاش برای رسیدن به حداکثر خواسته هات" دنبال خوشبختی که رفتی درون خودت بگرد. باور کن خوشبختیو نه توی ویترین کسی پیدا میکنی نه از دستهای کسی میتونی بگیری، خوشبختی در درون توست باید احساسش کنی، پیدا کردنی نیست. پس پر قدرت به خودت بگو من خوشبختم برای داشته هایم که شاید برای دیگری آرزوست. 🤍🌼🤍🌼🤍🌼🤍🌼🤍🌼🤍🌼 @Harf_Akhaar
5.51M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تو تنها می توانی آخرین درمان من باشی و بی‌شک دیگران بیهوده می‌جویند تسکینم @Harf_Akhaar
🔻رضایت مادر 🌻رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم بر بالین جوانی که در حال مرگ بود، حاضر شد و فرمود: ای جوان کلمه توحید (لا اله الا الله) بر زبان بیاور. جوان زبانش بند آمده بود و قادر بود ادای توحید نبود. 🌻پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم خطاب به حاضرین فرمود: آیا مادر این جوان در اینجا حاضر است؟ زنی که در بالای سر جوان ایستاده بود گفت: آری، من مادر او هستم. 🌻رسول خدا ص و سلم فرمود: آیا تو از فرزندت راضی و خشنود هستی؟ گفت: نه، من مدت شش سال است که با او حرف نزده‌ام. فرمود: ای زن او را حلال کن و از او راضی باش! گفت برای رضایت خاطر شما او را حلال کردم، خداوند از او راضی باشد. 🌻پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم رو به آن جوان نمود و کلمه توحید را به او تلقین نمود. جوان بعد از رضایت مادر زبانش باز شد و به یگانگی خدا اقرار کرد. 🌻پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: ای جوان چه می‌بینی؟ گفت: مردی بسیار زشت و بدبو را مشاهده می‌کنم و اکنون گلوی مرا گرفته است. پیامبر دعائی به این مضمون به جوان یاد داد و فرمود: بخوان: (ای خدایی که عمل اندک را می‌پذیری و از گناه و خطای بزرگ درمی گذری از من نیز عمل اندک را بپذیر و از گناه بسیار من درگذر، چرا که تو بخشنده و مهربانی). جوان دعا را آموخت و خواند؛ سپس پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم پرسید: اکنون چه می‌بینی؟ گفت: اکنون مردی (ملکی) را می‌بینم که صورتی سفید و زیبا و پیکری خوشبو و لباسی زیبا بر تن دارد و با من خوش رفتاری می‌کند (بعد از دنیا رحلت کرد). وَ بِالْوالِدَيْنِ إِحْساناً...(اسراء/۲۳) @Harf_Akhaar
به خداوند اعتمادکن گاهی بهترین ها را بعد از تلخ ترین تجربه ها به تو می دهد ...! تا قدر زیباترین چیزهایی که به دست آوردی را بدانی ...! @Harf_Akhaar