پندارما این است که ما مانده ایم وشهدا رفته اند اما حقیقت آن است که ،زمان ماراباخود برده است وشهدا مانده اند https://eitaa.com/joinchat/3078029840Ce8cae4d6f0

▪️اَلسلامُ عَلیکَ یا موُسَی بنَ جَعفَرٍ اَیُّهَا الکاظِمُ(ع) ▪️شهادت امام موسی کاظم(ع) تسلیت باد. #قرارگاه_فرهنگی_شهیده_فائزه_رحیمی ╭━━⊰ ❀ 🇮🇷 ❀ ⊱━━╮ https://eitaa.com/FaeRahimi ╰━━⊰ ❀ 🌹 ❀ ⊱━━

دل ها در فراق امام غریبی سوگوار اسـت کـه سالها تحت اذیت و تعقیب و شکنجه بود، امامی کـه مدت ها زیر نظر بودو در تبعید و زندان های تک سلولی و سیاهچال های بغداد در غل و زنجیر بـه سر می برد.🥺😔 25 رجب شهادت هفتمین مقتدای مومنان، حضرت امام موسی کاظم«ع» را بر رهروان شکیبای قافله ایمان تسلیت عرض می نمائیم🏴🏴🏴

🔴 مظلومیت امام زمان ارواحنا فداه در بیان حضرت موسی بن جعفر علیه السلام 🔵 داود بن کثیر رِقّی می گوید: 🌕 از امام موسی بن جعفر علیه السلام درباره صاحب این امر (یعنی امام زمان علیه السلام) پرسیدم؟ 🟢 حضرت فرمودند: ◾️ او رانده شده از میان مردم! بی کس! تنها! غریب! و غایب از خاندان خود! و خونخواه پدرش می باشد. 📚 کمال الدین ص ۳۶۱ ح ۴

آجرک الله یا صاحب الزمان 🖤

بسم الله الرحمن الرحیم

السلام علیک یا صاحب الزمان

🌹🌹🌹دل نوشته ای برای شهید جوان مرزبان حسن بادامکی چند روزی است همرزمانت در مرزبانی خراسان جنوبی ستاد را برایت آب و جارو می زنند، هر روز اشک در چشم و به یاد فرزند کوچک یک  و ساله و نیم ات خود را برای مراسم استقبال از تو آماده می کنند. روزی که پدرت، مادرت و همسرت آمدند وارد ستاد شدند، چشم همرزمان به ابوالفضل کوچولو افتاد، درجه دار، افسر، سرهنگ و سردار آمدند دست و پایش را بوسیدند چون می دانند احترام به یتیم چقدر ارزش دارد آنهم یتیمی که پدرش تو باشی. هنوز مانده بود که از دیار سیستان برسی خانواده ات را دعوت کردیم به داخل مسجد ستاد ولی گویا خیلی بی تابند، وقتی کمر خم پدر تو را دیدم یاد مقتل امام حسین (ع)و علی اکبر(ع) افتادم، تا وارد مسجد ستاد شدند عکست را دیدند، بسیار مظلوم ومعصوم داشتی نگاهشان می کردی نمی دانم به پدر چه گفتی که یکدفعه ناله زد و خود را به روی عکس انداخت و حرف هایی به زبان محلی خودتان می زد، ولی همه می دانند شهدا زنده اند و نزد پرودگارشان روزی می خورند آن طرف مادرت که ابوالفضل کوچولو بغلش بود، داشت به آداب و رسوم محلی با تو حرف و به قول معروف نوا می آورد، حرف های قشنگی و زیبایی میزد، حسن جان تو باید زیر تابوت منو میگرفتی، هنوز زود بود،پسرت تازه بابا را یاد گرفته، بیابریم خونه و ... همسرت که خیلی از رنگ و رو رفته بود می خواست گریه کند ولی شوکه شده بود،گفت: خیلی خوب بودی،خیلی برنامه داشتیم برای زندگی مون، از آخرین مکالمه با تو گفت؛ زنگ زدی به همسرت حال خودش و بچه رو پرسیدی و چون فرداش همسرت امتحان داشت ادامه ندادی و گفتی برو درساتو بخون یک ساعت دیگه بهت زنگ میزنم،اما همسرت خیلی منتظر شد ولی دیگه گوشیت خاموش شده بود و دل همسرت به حسرت آخرین واگویه با تو ماند. تابوت اومد داخل ستاد، با عزت و احترام و با چشم های پر اشک فرماندهان و همرزمانت از تو استقبال نظامی کردند، افسر تشریفات با بغض و صدای گرفته داشت گزارش می داد؛ بدرقه کردند تا مسجد، پدر و مادر و برادرانت منتظر و با گریه به تابوت زیبایت نگاه می کردند... اما بوسه ابوالفضل کوچولو بر تابوت صدای ناله همه رو درآورد، بغلش کردم و آوردم کنارت اما داشت می خندید گویا تورا می دیدید، به یاد خنده های زیبایش در حرم امام رضا(ع)، با گل های روی تابوت بازی می کرد، بچه یک وساله نیمه بوسه بلد نیست، سرش به نشان بوسه زدن بر تابوت گذاشت همه این صحنه ها را دیدند و ناله زدند،قاری قرآن دیگر توان قرائت قرآن هم نداشت، بغض کرده بود، ابوالفضل جان همه ما جای پدر نداشته ات،یادت باشد پدرت برای امنیت شهرک هاشمیه قاین رفت، یادت باشد پدرت جانش را برای اقتدار کشور،آسایش دختران وزنان این کشور داد، یادت باشد جانش را برای این داد که نکند کسی چادر از سر مادرت بردارد؛ به قول رهبرمان واقعا پدرت مظلوم است و کسی هم خبر نداشت  و ندارد او در خدمت صادقانه در مرزهای پهناور چه کشید و چه سختی هایی را تحمل کرد. یادش گرامی و راهرش پر رهرو باد.

دلنوشته ای از دوستان در مورد حال و احوال خانواده موقع شهادت شهید اجرتون با سیدالشهدا 🌺

🔴واکنش پیکر شهید مدافع حرم #مرتضی_عطایی به صحبت‌های همسرش وقتی پیکر شهید در واکنش به همسرش از هر دو چشمش اشک میریزد. https://eitaa.com/joinchat/3078029840Ce8cae4d6f0