38.01M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
نوای: #حاج_محمود_کریمی
شعر: حسن معارف وند
اجرا شده در شب بیستم ماه رمضان 1402
حرم امام رضا علیه السلام
.
یه حاجتی داشتم که آخر هم رَوا شد
آخر خدا به رفتن حیدر رضا شد
فزت و رب الکعبه رو گفتم بدونید
زخم سرم زخم دلم بوده که وا شد
زخم زبون میزد به من دنیا همیشه
زخم بدن راحت تر از زخمای نیشه
جوری زدن خانوممو که هی میگفتن
زهرا دیگه واسه علی زهرا نمیشه
گفتم چرا به رفتنت اصرار داری
گفتی میخوام ثابت کنم تو یار داری
یادم نمیره با سراپای وجودم
گفتم نرو زهرای من! تو بارداری...
این غصههای کهنه جا کرده تو سینه
آره دیگه... دنیای بی زهرا همینه
این زینبم غصه زیاد داره، بذارید
حداقل دیگه منو اینجور نبینه
سنگه خلاصه دشمن اصلی شیشه
شد وقت رفتن دمدمای گرگ و میشه
خون خیلی از من رفته و خشکیده لبهام
آدم که زخمی باشه دائم تشنه میشه
از تشنگی هر آدمی از حال میره
با حالت زخمی شکسته بال میره
فکر حسینم دردمو از یاد برده
وقتی تک و تنها ته گودال میره
باید دلیل کشتنو از دست پرسید
حالات وحشی بودنو از مست پرسید
هیچی از اعضای تنت جای خودش نیست
باید اینو از اون سنانِ پست پرسید
@HassanMaarefvand
در بیتبی بر لحظهی تب میخورم غبطه
بعداً به احوالات امشب میخورم غبطه
وقتی که از ذکر خدا دورم چه بد حالم
حتی به حال «خشکه مذهب» میخورم غبطه
گاهی «نمیدانم نمیدانم» ولی خوبم
گاهی به آن جهل مرکب میخورم غبطه
وقتی که راحت تر ز من او اشک میریزد
آنجا به حال این مخاطب میخورم غبطه
ای خوش به حال آن کسی که پیر شد در عشق
آری به آن قد مُحدّب میخورم غبطه
::
پنجاه سال او با تو بوده من سهسال، آری
خیلی به حال عمه زینب میخورم غبطه
این «زخم» بوسیده لبت را زودتر از من
بابا به زخمت روی هر لب میخورم غبطه
ای کاش جای تو، تن من زیر و رو میشد
خیلی به جسم نامرتب میخورم غبطه
حسن معارف وند
#نجوا #روضه
@HassanMaarefvand
استیصال
نوای: #حاج_محمود_کریمی شعر: حسن معارف وند اجرا شده در شب بیستم ماه رمضان 1402 حرم امام رضا علیه الس
14.22M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
گفتم چرا به رفتنت اصرار داری...
اجرای سید امیر حسینی
@HassanMaarefvand
سلام علیکم
هرکدوم از ذاکران بزرگوار اهلبیت علیهم السلام که شعرها رو خوندن، اگر فایل صوتی یا تصویری از اجراشون داشتن، در صورت تمایل میتونن بفرستند برای بنده تا در کانالها و صفحه مجازی قرار بدم.
@hassanmrf
@HassanMaarefvand
May 11
راه قدس، با کاهلی و تن آسایی و دل به جیفهی بی مقدار دنیا بستن میانه ای ندارد؛ راه قدس، مرد جنگ میخواهد.
راه ما به سوی قدس که معرج نخستین معراج تکامل انسان است، راهی کربلایی است و راه کربلایی راهی است که با تحمل مشقات و از خود گذشتگی همراه است.
قدس جلوهی برکت خدا و پلهی نخستین معراج انسان است و مسلمین برای دستیابی به اهداف نهایی اسلام چارهای ندارند جز اینکه بر قدس شریف دست یابند، و راه قدس نیز از کربلاست که میگذرد. حضرت امام امت، ادام الله ظله الشریف، همواره بر همین معناست که تأکید میورزد. وظیفهی ما عمل به تکلیف است، هر چند که این به از بین رفتن همهی ما بینجامد؛ که البته اینچنین نخواهد شد.
سید شهیدان اهل قلم
شهید سید مرتضی آوینی
@HassanMaarefvand
این حال تا بهتر شدن، درکی ندارد زود را
اذیت نباید کرد این چشمان خواب آلود را
راضی شدم به دیدنت تنها، نه به بوسیدنت
محدودتر از این مخواه، این آدم محدود را
از مالِ دنیا خالیام -سخت است- اما بیشتر
وقتی نمیبینم تو را حس میکنم کمبود را
با قلب سرشار از یقین، در دامت افتادم ولی
سردی نمیخواهم بگیرد آتش نمرود را
::
از هرکجا رانده شده، رو میکند سمت خودت
آخر تویی که میپذیری مردم مردود را
حسن معارف وند
@HassanMaarefvand
38.21M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تآییدرخیالُم... چونننالُم؟؟
#شهید_خوش_غیرت
@HassanMaarefvand
سلام علیکم
امشب چند شعر خوب در جلسه استاد حسینی شنیدم؛ خیلی لذت بردم.
اینجا هم قرار میدم که استفاده بفرمایید.
گوارای وجود🌹
تا بفهماند به من طعم محبت را حسین
در دلم انداخته شوق زیارت را حسین
هر قَدَر در طالع من دوری از او آمده
از قضا تغییر خواهد داد قسمت را حسین
هرکه آمد تحت قبه مستجاب الدعوه شد
زیر دینخویش برده استجابت را حسین
ان لقتل الحسین.... آتش به پا شد در دلم
لحظه ای هم کمنکرده این حرارت را حسین
آب اگر از دشمنانش خواسته کرده تمام
بر تمام دشمنان خویش حجت را حسین
دست و پا میزد اگر در خون میان قتلگاه
دست و پا میکرد اسباب شفاعت را حسین
عده ای شمشیر و نیزه ، عده ای سنگ و عصا
بر تن خود داشت انواع جراحت را حسین
زخمهای او زیاد و اشک های ما کم است
میپذیرد باز از ما این بضاعت را حسین...
احمدجواد نوآبادی
@HassanMaarefvand
من از خودم به نیم دیگرم پناه می برم
به کوره راه در برابرم پناه می برم
به گریه ای که روح پرور است و مرد آفرین
از این جمود رقت آورم پناه می برم
و از محاق بی تحمل دقیقه های عمر
به رنج لحظه های آخرم پناه می برم
جهان برادری شد و مرا به درهمی فروخت
به چاه مکر نابرادرم پناه می برم
از این جهان سایه ها از این جهان فتنه ها
به حوض لاجوردی حرم پناه می برم
اگر چه موی من سپید شد شبیه کودکی
به چادر سیاه مادرم پناه می برم
حسین عباسپور
@HassanMaarefvand