هدایت شده از استیصال
اباعبدالله...
یادِ تو یادِ گناه از دل هرکس برده
روزهایی که به یاد تو میافتم عیدند
حسن معارف وند
@HassanMaarefvand
کالای ایرانی
اگر مانند یک جانی، سَری خواهی ببُرّانی
بخر چاقوی زنجانی، بخر کالای ایرانی
به قدر وسعت ای جانان، به هر اوضاعِ بازاران
گرانی یا که ارزانی، بخر کالای ایرانی
اگر آقای سلمانی، ندارد تیغ ایرانی
بگو آقای سلمانی، بخر کالای ایرانی!
به ما داد ادکلن دشمن، به کوریاش بزن بر تن
گلاب ناب کاشانی، بخر کالای ایرانی
به سُخره گر گرفتندت، دهم این بیت را پندت
برو بازار، پنهانی، بخر کالای ایرانی
ندیدم راستگویانه، به خوش طعمی تکدانه
نخر هی رد هم رانی*، بخر کالای ایرانی
نظر کن قرمه سبزی را، بیا دریاب دیزی را
نخور پیتزا پپرّانی، بخر کالای ایرانی
نده این ماجرا را کش، بخور با چای خود کشمش
به جای تافی و نانی، بخر کالای ایرانی
نشو درگیر کیفیت، از این کارت بکش خجلت
که این دنیا بود فانی، بخر کالای ایرانی
.
( * ): رانی برای عربستان سعودی است.
حسن معارف وند
@HassanMaarefvand
استیصال
: مثل آن خودروی معیوبِ عقب مالیده شدهام خسته و بیتاب و ادب مالیده کاشکی او عقب خودرو فقط میمالید
36.1M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
هرکسی هست پیِ بخششِ ماه رمضان
مطمئن باش که شعبان و رجب مالیده
.
شعر خوانی در
محفل طنز قمپز
٢٣اسفند١۴٠١
.
حسن معارف وند
@HassanMaarefvand
چه میدانند خوبان، قیمتِ دلهای مشتاقان
به کف، جنسی که مفت آمد، نباشد قدر چندانش
#بیدل_دهلوی
*کف: دست
@HassanMaarefvand
کریم های دو عالم به نام زاده شدند
زبانزد همهی خاص و عام زاده شدند
چقدر خام شدم تا مرا کمی بپزند
پیالهها همه از خشت خام زاده شدند
تو امر کردی و تکوینا استجابت شد
و عاشقانِ تو با یک کلام زاده شدند
جواب دادن تو اشتیاق میآرد
سلام ها ز علیک السلام زاده شدند
چه خوب شد که محبان، حلال زادهی عشق
و دشمنان حسن هم حرام زاده شدند
حسن حسین و یقینا حسین هم حسن است
نشسته ام که ببینم کدام زاده شدند
همین دو تا پسر فاطمه همان اول
امامزاده شدند و امام زاده شدند
چقدر دور و بر تو فرشته ریخته است
بزرگ ها همه با احترام زاده شدند
بساط نوکری ما کنار تو پهن است
از اول ایل و تبارم غلام زاده شدند
عجیب نیست به دنبال گنبدت هستیم
کبوتران همه بالای بام زاده شدند
چه بهتر است که بشینی و سکوت کنی
که از قعود تو صدها قیام زاده شدند
علی اکبر لطیفیان
@HassanMaarefvand
کرم همیشه کنارت کشیده است خجالت
غلام حلقه به گوش تواند حق و عدالت
تمام رحمت خود را خدا از اول خلقت
به سفرهٔ دار ترین مرد خلق داده وکالت
همه زمین و زمان و قضا و قسمت و تقدیر
مگر که اند به میل حسن کنند دخالت
تمام عمر به صلحت اگر که فکر نماییم
نرفته ذره ای از عمر ما به سمت بطالت
هزار شکر که دارم به سینه دست ارادت
به خانوادهات آقا، ولیکن آه عیالت...
حسن معارف وند
@HassanMaarefvand
زبان حال امیرالمؤمنین علی علیه السلام
یه حاجتی داشتم که آخر هم رَوا شد
آخر خدا به رفتن حیدر رضا شد
فزت و رب الکعبه رو گفتم بدونید
زخم سرم زخم دلم بوده که وا شد
زخم زبون میزد به من دنیا همیشه
زخم بدن راحت تر از زخمای نیشه
جوری زدن خانوممو که هی میگفتن
زهرا دیگه واسه علی زهرا نمیشه
گفتم چرا به رفتنت اصرار داری
گفتی میخوام ثابت کنم تو یار داری
یادم نمیره با سراپای وجودم
گفتم نرو زهرای من! تو بارداری...
این غصههای کهنه جا کرده تو سینه
آره دیگه... دنیای بی زهرا همینه
این زینبم غصه زیاد داره، بذارید
حداقل دیگه منو اینجور نبینه
سنگه خلاصه دشمن اصلی شیشه
شد وقت رفتن دمدمای گرگ و میشه
خون خیلی از من رفته و خشکیده لبهام
آدم که زخمی باشه دائم تشنه میشه
از تشنگی هر آدمی از حال میره
با حالت زخمی شکسته بال میره
فکر حسینم دردمو از یاد برده
وقتی تک و تنها ته گودال میره
باید دلیل کشتنو از دست پرسید
حالات وحشی بودنو از مست پرسید
هیچی از اعضای تنت جای خودش نیست
باید اینو از اون سنانِ پست پرسید
حسن معارف وند
#روضه
@HassanMaarefvand
اعلام برنامه
شعرخوانی شهادت امیرالمؤمنین علیه السلام
امشب 22 فروردین 1402
ساعت 12:45
خیابان 15 خرداد
حسینیه شهداء
@HassanMaarefvand
مدح امیرالمؤمنین علیه السلام
چُنان لب که معذب میشود از زخمِ تبخالی
پریشان میشود هر آدمی با یک تبِ خالی
سراسر ناتوان اما، زبانِ ادعا گویا
چه با خود میکند آری بشر -این طبل توخالی-
بپرسد از خودش ایکاش انسان که چه میخواهی؟
تو که دائم به دنبالی، چرا هر لحظه بَدحالی؟
همه در رفت و آمدها و مجذوب دروغیها
میان این شلوغیها، بپرس از یار احوالی
بپرس از یار احوالی برای وضع و حال خود
نیازی که ندارد او، تویی کز غصه مینالی
بگیرد کاش آخر بار دوشِ تو زمینگیری
که باشد قسمتت با ترک «سنگینی»، سبکبالی
به کاوشهای انگشتان میآید فال، اما با
«الا یا ایها الساقی» به ندرت آمده فالی
الا یا ایها الساقیِ کوثر، یا امین الله!
بِنَفسی اَنتَ یا مَولَی الْمَوالی اهلیومالی
تویی توحید ذاتی و تو توحید صفاتی و
تو توحید عبادی و تویی توحید اَفعالی
زبان، با این بلندی که میان سینه جا کرده
شگفتا اینکه حیدر را کند توصیفِ اجمالی
چقدر از خلق بی مقدار گفتن؟ ای زبان بس کن
معطل کردهای ما را، بگو از او، مگر لالی!
مداوم نام حیدر را تکلم کن بدان نامش
به دردت میخورد در عمر، مخصوصاً کهنسالی
علی اول، علی آخِر، علی باطن، علی ظاهر
علی والا، علی والی، علی اعلی، علی عالی
نیازی به تملق نیست در مدح تو یا مولا
تویی کز هر نظر تکمیلی و تکمیلِ اِکمالی
به راه انداخته نوع عبادتهات، جریانی
از آنور ذوالفقارت هم به پا کردهست جنجالی
نبردت بین اعراب و عجمها که به جای خود
نباشد در همه عالم چنان تو مردِ قَتّالی
خداوند من الله است و مربوب علی هستم
علی رب من است و این ندارد هیچ اشکالی
علی جان! بِاَبی اَنتَ وَ اُمّی دوستت دارم
بِنَفسی اَنتَ یا حِصن الحَصین یا فوق آمالی
حسن معارف وند
#مدح
@HassanMaarefvand
مدح امیرالمؤمنین علیه السلام
همان اول تمایز داد احمد را؛ «امین بودن»
و در دینِ مبین او تو را هم «اولین بودن»
به محضِ اینکه نامت در دلِ «اسلام» روشن شد
نمایان شد برایش تازه مختصّاتِ دین بودن
عرقهای جبین را پاک میکردی و خِلقت هم
لبالب میشد از خواهش برای آستین بودن
چه میفهمیم ما از «به ستمکاران، غضب کردن»
چه میفهمیم ما از «با ضعیفان همنشین بودن»
نجف شد فرش زیر پات و احوالش دگرگون شد
که دُرّش نیز مایل شد بر انگشتر نگین بودن
محبت را به تنهایی نمیخواهم، که در مدحت
محبت با جنون گُل میکند، وقتِ عجین بودن
هزاران بار میگویم، نمیآید نمیآید
به جز تو بر کسی دیگر امیرالمؤمنین بودن
حسن_معارف_وند
@HassanMaarefvand