eitaa logo
💞هوای عاشقی💞
1.4هزار دنبال‌کننده
505 عکس
88 ویدیو
1 فایل
چند لحظه در هوای دوست نفس بکش! از هیاهوی دنیا دور شو؛ و هر روزت را با خدا عاشقی کن! . ارتباط با ادمین: @Mm_vakili پیام ناشناس: https://harfeto.timefriend.net/16782945139707 https://eitaa.com/joinchat/2467037479Ccfe91a96a7
مشاهده در ایتا
دانلود
💞هوای عاشقی💞
‌ همهٔ جواب‌ها قشنگ بود، ولی برخی‌هــاشون یخورده نیاز به بررسی بیشتر داره! ان‌شاءالله سر یه فرصـت، باهم بحث می‌کنیم... ‌ | هـــوای عاشــقی❣️
‌ 📜گنجینةالاسرار📜 شانزدهمین‌قسمت اسرار بازگشت علی‌اکبر و طلب آب نمودن جام را چون ساقی آوردی به‌دور از فرودینه خطش تا خط جور هیچکس را جای طعن و دق نبود از خط او سرکشیدن، حق نبود آری از قسمت نمی‌باید گریخت عین الطافست، ساقی هرچه ریخت ور یکی را حال دیگرگون شدی اختلاف اندر مزاج افزون شدی اکبر آمد العطش گویان ز راه از میان رزمگه تا پیش شاه کای پدر جان، از عطش افسرده‌ام می‌ندانم زنده‌ام یا مرده‌ام! این عطش رمزست و عارف، واقفست سرّ حق‌ است این و عشقش کاشفست دید شاه دین که سلطان هدی‌ است، اکبر خود را که لبریز از خداست عشق پاکش را، بنای سرکشی‌ست آب و خاکش را هوای آتشی‌ست اینک از مجلس جدایی می‌کند! فاش دعوی خدایی می‌کند! مغز بر خود می‌شکافد، پوست را فاش می‌سازد حدیث دوست را پس سلیمان بر دهانش بوسه داد اندک‌اندک خاتَمش بر لب نهاد مُهر، آن لب‌های گوهرپاش کرد تا نیارد سرّ حق را فاش کرد هر که را اسرار حق آموختند مهر کردند ودهانش دوختند | هــوای عاشــــقی ❤️
‌39 🕒 ساعات یکی از همین شب‌ها بود که شاید برای اولین بار، بارقهٔ امیدی از همانجا که فکرش را هم نمی‌کردیم، تابید... همه مبهوت بودند که باز چه خبر شده و نکند دوباره شرّی دامن‌گیرمان شود! اما ما که خاندان نبوّتیم و نور توحید به‌قلبمان می‌تابد، محکم و استوار بودیم و هرگز به‌هم نریختیم؛ چرا که تا اینجا هرچه پیش آمده، قضای حتمی خدا بوده و از این به بعد هم، نه ما و نه هیچ‌کس دیگری، از ظرف مشیت او خارج نمی‌شویم. ...صدای جیغ و فریاد، از حرم‌سرای یزید به گوش می‌رسید؛ برای اولین‌بار بود که بر لبانِ زینب نیمه‌جان من، لبخند خشکی نشست! گمان کنم سرِ حسین کار خودش را کرده بود... ⬇️ ‌‌ | هـــوای عاشقیــــــــ ❤️
💞هوای عاشقی💞
‌39 🕒 ساعات یکی از همین شب‌ها بود که شاید برای اولین بار، بارقهٔ امیدی از همانجا که فکرش را هم نمی‌
‌ صدای زنی که به گریه و زاری و شکایت بلند بود صدای هنده، همسر یزید بود! از آن فاصله، مفهوم نبود که چه می‌گوید، ولی نوری که از ناله‌هایش در کاخ تاریک اموی منعکس می‌شد، معلوم بود که همان تلألؤ پر تکرارِ لبخند اطفال ماست؛ این نور را کسی ندارد، جز آن کسی که جدمان رسول‌خدا، به رویش نظر کرده باشد. فردا صبح که خبرش پیچید، همه، مثل دیشبِ من و زینب، محکم شدند. امیدهایشان زنده شد و بعد مدت‌ها، آرام گرفتند. گویا هنده، خواب پیامبر را دیده بود که حضرت، با همراهی پدرم، برادرم و دیگران، به زیارت سر حسین آمده‌اند و لب و دندان برادرم را بوسیده‌‌اند؛ و آن زن هم از خواب پریده و نیمه‌شب بر یزید شوریده که جواب رسول‌خدا را چه خواهی داد؟! و یزید هم کم آورده و به عبیدالله ناسزا گفته... البته می‌دانی؛ عموماً خواب، حجت نیست؛ مگر آنکه در خواب، حجت‌خدا بیاید! ورق دارد برمی‌گردد. ‌هـــوای عاشقیــــــــ ❤️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‌ کریم بودن بهانهٔ جلب توجه ما و بالا بردن سرهایی است که سخت مشغول خویشند؛ چه دنیــــای خود و چه آخرتش! از خود چشم بگیر و به او چشم بدوز! علیه‌السلام ‌هـــوای عاشقیــــــــ ❤️
کـرامتِ کـریم را باید آنجایی دید که او، صاحب‌خانه است؛ فَقالَ صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم: وَعَلَيْكَ السَّلامُ يا وَلَدِی! وَ يا صــــاحِـــبَ حَـــوْضِـی! پیامبراکرم به کریم آل‌الله فرمود: سلام بر تو باد ای فرزندم! و ای صـاحـب حــوض مـن! ‌ قرار جوشیدن کرامت حسنی، بر لبِ حـــوض کـــوثـــر است... ‌ هـــوای عاشقیــــــــ ❤️
‌ سرورم! هان؛ این منم، گدای بی‌دست و پا... ‌ هـــوای عاشقیــــــــ ❤️
‌ اینکه دوستت دارم، بخاطر این نیست که از دو دست کریمت هر روز کرم و بخشش‌های فراوان دیده‌ام؛ بلکه مادرزادی دوستت دارم، ای صاحب سرّ مادر! چه بدهــی و چه ندهــی، دوستت دارم عـزیزِ دلم! ‌‌ هـــوای عاشقیــــــــ ❤️
‌ هرکس، پشت زبانش پنهان است . . . ! ‌ | هـــوای عاشــقی❣️