دلم برای گوشه نشینی های صحنت که خیره میشدم به گنبد و ایوان طلات خیلی تنگ شده...
وقتی تو دلم باهات حرف میزدم و آخر هرکدومش یه یاعلی میگفتم و دلم قرص بود که مگه میشه آدم چیزی رو از پدرش بخواد وپدرش از کنارش بگذره...اونم شما که برای یتیم های کوفه پدری کردید چه برسه شیعه و ذریه تون...
اما هر وقت خیلی دلم میگرفت میومدم و تو رو به عزیزت «زهرا» قسم میدادم...
مشکلات هست ،اشک هست، دلتنگی هست فقط من اونجا توی اون کنج نیستم و از دور صدات میزنم...🍇💔
#مرورخاطرات
#امیرالمومنین