eitaa logo
•|قـرارگاه حـضرت حـجـٺ³¹³|•🇵🇸
963 دنبال‌کننده
4.4هزار عکس
1.7هزار ویدیو
70 فایل
﴿بھ نامْ خاݪق چشماݩ دݪربایِ مهدۍ🥀 •[ إِلَے مَتَے أَحَارُ فِيكَ يَا مَوْلاَےَ♥️🌱]• #فڪیف_اصبر_علی‌_فراقڪ✨ خـادم کـانـال:... •|اطݪاݞاټ+شࢪایط ٺبادݪ ۅکپۍ+پاسخ به ناشناس🍃↯ ♥️| @Sharaiet_Hazrat_hojat
مشاهده در ایتا
دانلود
18.78M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❁﷽❁ 🎥 • 💠دعای روز بیست و دوم ❀[ Ⓙⓞⓘⓝ→↓ √°•@Hazrat_Hojjat_Camp1 ]❀
🌱🌸 🌸🌱🌸🌱 🌱🌸🌱🌸🌱🌸 🌸🌱🌸🌱🌸🌱🌸🌱 ۴۰ مادر احسان، گاهی براش ساندویچ های کوچیکی درست می کرد ما خوراکی هامون رو با هم تقسیم می کردیم و بعضی ها من رو سرزنش می کردن حرف هاشون از سر دوستی بود اما همین تفاوت های رفتاری بیشتر من رو به فکر می برد و من هر روز با احسان بیشتر گرم می گرفتم تنها بود و می خواستم این بت فکری رو بین بچه ها بشکنم اما دیدن همین رفتارها و تفکرها کم کم این فکر رو در من ایجاد کرد تا چه اندازه میشه روی دوستی و ثبات ارتباط بین آدم ها حساب کرد؟ بچه هایی که تا دیروز با احسان دوست بودن امروز ازش فاصله می گرفتن ... و پدری که تا چند وقت پیش علی رغم همه بدرفتاری هاش در حقم پدری می کرد کم کم داشت من رو طرد می کرد حس تنهایی و غمی که از فشار زندگی و رفتارهای پدرم در وجودم ایجاد شده بود با این افکار از حس دلسوزی برای خودم حالت منطقی تری پیدا می کرد اما به عمق تنهاییم بیشتر از قبل اضافه می شد ... نویسنده:شهید سید طاها ایمانی📝
4_5983329540036889620.mp3
10.71M
۵ 🔅امیرکلام، علی علیه‌السلام؛ قِیمَهُ کُلِّ امْرئٍ مَا یُحْسِنُهُ! قیمت هر کس، به محبوب‌های اوست! ✔️ شب قدر، شبِ محبوب‌سنجی است! ✔️ شبِ قیمت سنجی است! سنجیِ است! در شب قدر آسمان، قیمت شما را چقدر می‌یابد؟ ❀[ Ⓙⓞⓘⓝ→↓ √°•@Hazrat_Hojjat_Camp1 ]❀
اوج قله تقدیر ۶.mp3
12.33M
۶ ؛ شب برنامه‌ریزی، و دریافت تقدیرات است؛ متناسب با ظرفیت نَفْس هر انسان. ✦ تقدیر بعضی‌ کوچک است،به اندازه‌ چشم‌انداز و ظرفیت‌شان، ✦ ولی بعضی‌ها،تقدیرات میلیاردها انسان را باهم جذب می‌کنند. چگونه می‌توان از گروهِ دوم بود ؟ ❀[ Ⓙⓞⓘⓝ→↓ √°•@Hazrat_Hojjat_Camp1 ]❀
2798062.mp3
899.4K
🎵برای پیمودن راه صدساله در یک شب آماده‌ای؟ ❀[ Ⓙⓞⓘⓝ→↓ √°•@Hazrat_Hojjat_Camp1 ]❀
7.73M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📱 ویژه 📝 مناسب‌ترین فرصت قرب... ◾ ❀[ Ⓙⓞⓘⓝ→↓ √°•@Hazrat_Hojjat_Camp1 ]❀
🕊 🌿🕊 🕊🌿🕊🌿 🌿🕊🌿🕊🌿 🕊🌿🕊🌿🕊🌿 (شلمچه) ۳۹ بعضـی از ایـن بچه ها، مجروح در خط افتـاده بودند که نیروهای بعثـی بـا تانـک از روی جسـم مجروحشـان عبـور کردنـد. یـا آن صحنه ای که گلولۀ تانک دشـمن درست به وسط بی.ام.پی حامل بچه های گروهان شـهید باهنر خـورد و همۀ نیروهای داخل و روی آن و از جمله برادر شـعبانی فرمانده گروهان شـهید باهنر زندهزنده ً مرحلۀ سختی بود.« در آتش سوختند. مرحلۀ سوم عملیات، واقعا شـلمچه در بدو ورود نیروهای سـپاه توحید به خون نشسـت، اما ایـن ایثارها و از خود گذشـتگی ها، پلی شـدند بـرای فتح بزرگ. »فقط مانده بود خونینشـهر. از شـمال تا منطقۀ طلاییه جلو رفته بودیم و در کوشـک به جادۀ زید ـ حسـینیه رسـیده بودیم و الحاق انجام شـده بود. •نویسنده:آقای کمال سپاهی 📖