eitaa logo
•|قـرارگاه حـضرت حـجـٺ³¹³|•🇵🇸
1هزار دنبال‌کننده
4.4هزار عکس
1.7هزار ویدیو
70 فایل
﴿بھ نامْ خاݪق چشماݩ دݪربایِ مهدۍ🥀 •[ إِلَے مَتَے أَحَارُ فِيكَ يَا مَوْلاَےَ♥️🌱]• #فڪیف_اصبر_علی‌_فراقڪ✨ خـادم کـانـال:... •|اطݪاݞاټ+شࢪایط ٺبادݪ ۅکپۍ+پاسخ به ناشناس🍃↯ ♥️| @Sharaiet_Hazrat_hojat
مشاهده در ایتا
دانلود
🕊 ﴿سوره نساء،صفحه ۲۸۝﴾🌱 26 - ‌خدا‌ می‌خواهد [حکم‌ خویش‌ ‌را‌] ‌برای‌ ‌شما‌ بیان‌ کند و راه‌ و رسم‌ پیشینیان‌ ‌را‌ ‌به‌ ‌شما‌ ارائه‌ دهد و ‌بر‌ ‌شما‌ ببخشاید، و ‌خدا‌ دانای‌ حکیم‌ ‌است‌ ❀[ Ⓙⓞⓘⓝ→↓ √°•@Hazrat_Hojjat_Camp1 ]❀
¦❝♥️ و در کدام بهار درنگ خواهے کرد و سطح روح پر از برگ سبز خواهد شد؟! ❀[ Ⓙⓞⓘⓝ→↓ √°•@Hazrat_Hojjat_Camp1 ]❀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥واقعیت هایی از گشت ارشاد که خیلی از مردم نمی دانند. ✅لطفا منتشر کنید. ❀[ Ⓙⓞⓘⓝ→↓ √°•@Hazrat_Hojjat_Camp1 ]❀
حجاب آیین ملی ایرانیان - @Aminikhaah.mp3
3.25M
🎙پادکست 🔶 داسی بر سر آیین ملی حجت‌الاسلام مصطفی امینی خواه ❀[ Ⓙⓞⓘⓝ→↓ √°•@Hazrat_Hojjat_Camp1 ]❀
AUD-20210814-WA0023.mp3
11.65M
🎵 🗣️ 💔6روزتـــــامـحـــــرم ❀[ Ⓙⓞⓘⓝ→↓ √°•@Hazrat_Hojjat_Camp1 ]❀
روز‌ها‌رفت‌و‌گذشت‌و . . . در‌اندیشه‌ی‌باز‌آمدنت‌، لحظه‌ها‌طی‌شد‌و‌مرد و‌نگاهم‌هر‌روز باز‌هم‌با‌همه‌شوق، کوچه‌هارا‌پایید . . . مثل‌آن‌روز‌که‌می‌آمدی‌از‌دور، دریغ ! دل‌من‌در‌غم‌هجرانِ‌تو ای‌خوب‌ترین♥️ چه‌بگویم،چه‌کشید ! ••{📂🌿}•• ❀[ Ⓙⓞⓘⓝ→↓ √°•@Hazrat_Hojjat_Camp1 ]❀
🌱🌸 🌸🌱🌸🌱 🌱🌸🌱🌸🌱🌸 🌸🌱🌸🌱🌸🌱🌸🌱 ۱۱۷ هنوز تک تک اون کلمات توی گوشمه ... اون خواب و اون کلمات ... و صحبت های سخنران ... باز هم گریه ام گرفت ... اما این بار اشک های من از داغ و دلتنگی بی بی نبود ... از شرم بود ... شرم از روی خدا ... شرم از ام المصائب و سرورم زینب ... من ... 7 شب ... نماز شبم ترک شده بود ... در حالی که هیچ کس ... عزیز من رو مقابل چشمانم ... تکه تکه نکرده بود ... قسمت شصت: جایی برای مردها پرونده ام رو گرفتیم ... مدیر مدرسه، یه نامه بلند بالا برای مدیر جدید نوشت ... هر چند دلش نمی خواست پرونده ام رو بده ... و این رو هم به زبان آورد ... ولی کاری بود که باید انجام می شد ... نگران بود جا به جایی وسط سال تحصیلی... اونم با شرایطی که من پشت سر گذاشتم ... به درسم حسابی لطمه بزنه ... روز برگشت ... بدجور دلم گرفته بود ... چند بار توی خونه مادربزرگ چرخیدم ... دلم می خواست همون جا بمونم ... ولی ... دیگه زمان برگشت بود ... روزهای اول، توی مدرسه جدید ... دل و دماغ هیچ کاری رو نداشتم ... توی دو هفته اول ... با همه وجود تلاش کردم تا عقب موندگی هام رو جبران کنم ... از مدرسه که برمی گشتم سرم رو از توی کتاب در نمی آوردم ... نویسنده:شهید سید طاها ایمانی📝
🕊 ﴿سوره نساء ،صفحه ۳۸۝﴾🌱 27 - و خدا می‌خواهد بر شما (به رحمت و مغفرت) بازگشت فرماید، و مردم هوسناکِ پیرو شهوات می‌خواهند که شما (از راه حقّ و رحمت) دور و منحرف گردید. ❀[ Ⓙⓞⓘⓝ→↓ √°•@Hazrat_Hojjat_Camp1 ]❀
°•「📻🔗」•° میگفت! هرروزبنشینید یك‌مقدارباامام‌زمان'عج'دردودل‌کنید.. خوب‌نیست‌شیعہ‌روزش‌شب‌شود وشبش‌روزشود واصلابہ‌یاداونباشد . . 💔! -آیت‌الله‌میلانی 「📻🔗」⇢ ❀[ Ⓙⓞⓘⓝ→↓ √°•@Hazrat_Hojjat_Camp1 ]❀
AUD-20210814-WA0023.mp3
11.65M
🎵 🗣️ 💔5روزتـــــامـحـــــرم ❀[ Ⓙⓞⓘⓝ→↓ √°•@Hazrat_Hojjat_Camp1 ]❀
🌱🌸 🌸🌱🌸🌱 🌱🌸🌱🌸🌱🌸 🌸🌱🌸🌱🌸🌱🌸🌱 ۱۱۸ یه بهانه ای هم شده بود که ذهن و حواسم رو پرت کنم ... اما حقیقت این بود ... توی این چند ماه ... من خیلی فرق کرده بودم ... روحیه ام ... اخالقم ... حالتم ... تا حدی که رفقای قدیم که بهم رسیدن ... اولش حسابی جا خوردن ... سعید هم که این مدت ... یکه تاز بود و اتاق دربست در اختیارش ... با برگشت من به شدت مشکل داشت ... اما این همه علت غربت من نبود ... اون خونه، خونه همه بود ... پدرم، مادرم، برادرم، خواهرم ... همه ... جز من ... این رو رفتار پدرم بهم ثابت کرده بود ... تنها عنصر اضافی خونه ... که هیچ سهمی از اون زندگی نداشت ... شب که برگشت ... براش چای آوردم و خسته نباشید گفتم... نشستم کنارش ... یکم زل زل بهم نگاه کرد ... ـ کاری داری؟ ... ـ دفعه قبلی گفتید اینجا خونه شماست ... و حق ندارم زیر سن تکلیف روزه بگیرم ... الان که به تکلیف رسیدم ... روزه مستحبی رو هم راضی نیستید؟ ... توی دفتر پدربزرگ دیدم... از قول امام خمینی نوشته بود ... برای برنامه عبادی ... روزه گرفتن روزهای دوشنبه و پنجشنبه رو پیشنهاد داده بودن ... خیلی جدی ولی با احترام ... بدون اینکه مستقیم بهش زل بزنم ... حرفم رو زدم ... یکم بهم نگاه کرد ... خم شد قند برداشت ... ـ پس بالاخره اون ساک رو دادن به تو ... و سکوت عمیقی بین ما حاکم شد ... فقط صدای تلویزیون بلند بود ... و چشم های منتظر من ... نمی دونستم به چی داره فکر می کنه؟ ... یا ... نویسنده:شهید سید طاها ایمانی📝
🕊 ﴿سوره نساء ،صفحه ۴۸۝﴾🌱 37 - همان‌ کسانی‌ ‌که‌ بخل‌ می‌ورزند و مردم‌ ‌را‌ ‌به‌ بخل‌ وا می‌دارند، و آنچه‌ ‌را‌ ‌خدا‌ ‌از‌ فضل‌ خویش‌ بدانها ارزانی‌ داشته‌ پنهان‌ می‌دارند و ‌برای‌ کافران‌ عذابی‌ خفت‌ بار آماده‌ کرده‌ایم‌ ❀[ Ⓙⓞⓘⓝ→↓ √°•@Hazrat_Hojjat_Camp1 ]❀
•☁️💙• وقتے‌حاجتت‌رابہ‌تاخیرمےاندازد، داردچیزبزرگترۍبہ‌تومےدهد.. منتھاتوحواست‌بہ‌خواستہ‌خودت‌هست! ومتوجہ‌نمےشوۍ... تونان‌مےخواهے، اوبہ‌توجان‌مےدهد...(:🍃 ❀[ Ⓙⓞⓘⓝ→↓ √°•@Hazrat_Hojjat_Camp1 ]❀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چگونه علاقه ام را به بیشتر کنم؟ 🔵 دستورالعمل مشترک آیت الله بهجت و آیت الله اراکی رحمة الله 🎙 ❀[ Ⓙⓞⓘⓝ→↓ √°•@Hazrat_Hojjat_Camp1 ]❀
AUD-20210814-WA0023.mp3
11.65M
🎵 🗣️ 💔2روزتـــــامـحـــــرم ❀[ Ⓙⓞⓘⓝ→↓ √°•@Hazrat_Hojjat_Camp1 ]❀
🌱🌸 🌸🌱🌸🌱 🌱🌸🌱🌸🌱🌸 🌸🌱🌸🌱🌸🌱🌸🌱 ۱۱۹ - هر کار دلت می خواد بکن ... و زیر چشمی بهم نگاه کرد ... - تو دیگه بچه نیستی ... باورم نمی شد ... حس پیروزی تمام وجودم رو فرا گرفته بود... فکرش رو هم نمی کردم ... روزی برسه که مثل یه مرد باهام برخورد کنه ... و شخصیت و رفتار من رو بپذیره ... این یه پیروزی بزرگ بود ... قسمت شصت و یکم: شاگرد جدای از برنامه های عبادی اون دفتر ... برنامه های سابق خودم رو هم ادامه می دادم ... قدم به قدم و ذره به ذره ... از قول یکی از اون هادی ها شنیده بودم ... نباید یهو تخت گاز جلو بری ... یا ترمز می بری و از اون طرف بوم می افتی ... یا کلا می بری و از این طرف بوم ... چله حدیثیم تموم شده بود ... دنبال هر حدیث اخلاقی ای که می گشتم ... که برنامه جدید این چله بشه ... یا چیزی پیدا نمی کردم ... یا ... چند روز از تموم شدن چله قبلی می گشت ... و من همچنان ... دست از پا درازتر ... سوار تاکسی های خطی ... داشتم از مدرسه برمی گشتم که یهو ... روی یه دیوار نوشته بود ... "خوشا به حال شخصی که تفریحش، کار باشه" ... امام علی علیه السلام ... نویسنده:شهید سید طاها ایمانی📝