•|قـرارگاه حـضرت حـجـٺ³¹³|•🇵🇸
#ملاقاتجوانانباامامزمانﷻ🌱 #قسمتدوم✏️ سرعتم را بیشتر کردم بن بست دراز را تا به اخر رفتم کاش ش
#ملاقاتجوانانباامامزمانﷻ🌱
#قسمتسوم✏️
در مجلسی بودیم صحبت شما شد وماجرایی که بر شما رفته ؛این آقا مشتاق شد که ماجرا را از زبان خود شما بشنود.
ایشان میرزا حسین کاتب هستند وگویا نذر دارند که روایات مربوط به ائمه (ع) را بنویسید. حالا اگر صلاح میدانید ماجرا را برایشان نقل کنید.
محمود نفسش را با آهی بیرون داد وگفت: مسلم جان، شما میدانید که من برای هرکسی این ماجرا را نقل نمی کنم مخصوصا برای غریبه های نامحرمی هستند که از شنیدن این ماجرا نه تنها اثر نمی گیریند بلکه موجب زحمت هم می شوند.
گفتم: من غریبه نیستم برادر،اهل ایمانم ومشتاق شنیدن ماجرا، اگر برایم تعریف نکنید، همین جا بست می نشینم.
مسلم به کمک امد وگفت: شاید کار خداست وایشان هم واسطه خیر. بلکه انچه که می گویید و مینویسید موجب هدایت دیگران شود.
محمود فارسی بی حرف قران را برداشت و روبه قبله نشست تا استخاره کند. خوشبختانه استخاره خوب آمد.
محمود گفت: من این ماجرا را به زبان الکن خودم میگویم و با شما است که با قلمتان حق مطلب را ادا کنید. و پس از مکث طولانی گفت: اما یک شرط دارم و آن اینکه حقایق مخدوش نشوند.
گفتم:حاشا وکلا که چنین شود.
به سرعت قلم وجوهر وکاغذ را حاضر کردم وآماده به شنیدن ونوشتن نشستم.
محمود فارسی اشتیاق مرا که دید، لبخندی زد و چنین اغاز کرد:
من در دهی نزدیک حله که مردمش از برادران اهل تسنن هستند، به دنیا آمده ام. دوره نوجوانی را آنجا گذراندم.
دهِ ما بعد از صحرایی بی آب وعلف قرار گرفته بود. کار ما بچه ها این بود که پيشاپيش به استقبال کاروانیان برویم و با دادن مژده آبادی مژدگانی بگیریم.
#ادامه_دارد...
Ⓙⓞⓘⓝ→↓
√°•@Hazrat_Hojjat_Camp1
هدایت شده از محفل الجهاد
🔊#کلیپ_مذهبی
🔸ویژهبرنامهطراوتبندگی
#قسمتسوم
♦️باسخنرانی:حجتالاسلامرفیعی
♦️موضوع:پاسخبهسوالیکازجوانان
(چرانمیگذاریدجوانیکنیم؟!!)
🔹درجوانیراستبودنشیوهپیغمبریاست
🔹مقایسهجوانیکردنیارانپیامبروامامان
🔸#لحظهافطار:صلاللهعلیکیااباعبدالله
▪️▫️▪️▫️▪️▫️▪️▫️
☑️#قرارگاهشهیدمحمدزاده
#قرارگاهجهادتبیینوروایتشهرستانتایباد
☑️#دستهروشنگریشهیدنوابصفوی
▪️▫️▪️▫️▪️▫️▪️▫️
https://eitaa.com/smhm_ik