eitaa logo
⊰کانال مداحی ترکی باسبک ⊱
48.4هزار دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
1.1هزار ویدیو
323 فایل
#اشعار_ترکی گلچین زیباترین اشعار و نوحه های ترکی https://eitaa.com/joinchat/2348744791Cd1e41b0233 ─┅─⊱✾♡✾⊰─┅─ کانال اشعار عاشقان حضرت ابالفضل(ع) مدیریت کانال:شعبانپور @Noferesti12 تعرفه وتبلیغات این آیدی👇🏼 @kianatv @Hazrate_Abalfazll ---⊱✾♡✾⊰---
مشاهده در ایتا
دانلود
متن روضه 1 ای اهل حرم میرو علمدار نیامد یا ابوالفضل العباس ای اهل حرم میرو علمدار نیامد سقای حرم سید و سالار نیامد یاابوالفضل العباس باب الحوائج... اقا جان.... امشب اومدیم در خونه شما اقای من... آقا امشب کلیمی ها... امشب مسیحی ها میان در خونتون... دست خالی ردشون نمیکنی آقا... من که یه عمره گدای در خونه شمام.... میشه یه نگاهی هم به مجلس ما کنید آقا.... خدا ميدونه ... اینها همشون عاشق شما هستند... امشب به عشق ابالفضل اومدند آقا... به یه امیدی اومدند آقا... خیلی ها مریض دارند... گرفتارند...حاجت دارند... سقای حرم میر و علمدار نیامد روز عاشورا وقتی صدای غربت ابی عبدالله بلند شد... ابالفضل العباس سریع خودش رو رسوند کنار برادر... صدازد ‌آقا جانم... قَدْ ضَاقَ صَدْرِي دیگه سینه ام تنگ شده... دیگه طاقت ندارم صدای غربتت رو بشنوم... ‌ اجازه میدان بده ... ابی عبدالله فرمودند.. برادرم... يا أَخِي أَنْتَ صَاحِبُ لِوَائِي تو علمدار منی .‌.. تو پرچمدار منی .. عباسم میخای بری برادرت رو تنها بگذاری... تمام دلخوشی بچه ها تویی عباسم... این بچه ها میان نگاه میکنند میبینند... هنوز خیمه عباس برپاست خوشحال میشند... فَاطْلُبْ لِهَؤُلَاءِ الْأَطْفَالِ قَلِيلًا مِنَ الْمَاءِ میخواهی بری اول برا بچه ها آب بیار عباسم... صدا زد سمعا و طاعتا مولای... عباس علمدار مشک و گرفت... حرکت کرد... اما دید صدای غربت بچه های حسین بلنده... هی بچها میگن االعطش العطش... خدا ميدونه چه کرد صدا العطش بچه ها با دل عباس... رفت به سمت شریعه ی فرات... دیدن مشک رو پر از آب کرد ... دست برد زیر آب... میخواد آب بنوشه اما... ذَكَرَ عَطَش الحسين و اهل بيته یادش اومد از لب تشنه ی حسین... یادش اومد از لب تشنه علی اصغر یادش اومد از لبان تشنه بچه های ابی عبدالله... آی عباس تو میخای آب بنوشی... درحالیکه بچه های حسین توی خیمه ها تشنه اند... صداشون به ناله بلنده... هی میگن العطش... برگشت به سمت خیمه ها... یه نانجیبی خدا لعنتش کنه... دست راست حضرت رو قطع کرد... صدا زد... وَ اللهِ اِنْ قَطَعْتُموا يَميني، اِنّي اُحامي اَبَداً عَنْ ديني بخدا اگه دست راستم رو قطع کنید من از دینم دست برنمیدارم... یه نانجیبی هم دست چپ آقا رو قطع کرد... (یارب مکن امید کسی را تو ناامید) همه ی امید اباالفضل اینه آب رو به خیمه ها برسونه... ای مشک تو لااقل وفاداری کن من دست ندارم تو مرا یاری کن من وعده آب تو به اصغر دادم یک جرعه برای او نگهداری کن چهار هزار نفر کمان دار دور آقا رو گرفتند... هرکسی تیری از کمان رها میکنه... یک تیر آمد و به مشک اصابت کرد... آب روی زمین ریخت..‌. ‌یا زهراا ... همین جا بود که دیگه امید اباالفضل نا امید شد... آقا جانم ابالفضل ....اینام امشب به یه امیدی اومدن درخونه ی شما آقا... فَوَقَف متحیرا متحیر ایستاد... دیگه دست دربدن نداره... آب هم نداره... با چه رویی برگرده به سمت خیمه ها... در همون حالت تیری آمد و به چشم مبارک.... ای وای... ای وای... هرچی سر رو حرکت داد این تیر از چشم بیرون نیومد... سر رو خم‌ کرد... ‌‌ نانجیب... آنچنان با عمود آهنین بر فرق ابالفضل زد... صدای ناله اش بلند شد... (یا اخا ادرک اخاک) برادر حسین به فریادم برس یاصاحب الزمان منو ببخشید آقا... هر کسی از بلندی بر زمین میخوره... اول کاری که میکنه دستانش را سپر میکنه... عباس که دست در بدن نداشت... بمیرم باصورت به زمین افتاد... تا صدای ابالفضل رو ابی عبدالله شنید... خودش رو سریع رساند کنار برادر... خدایا چکار کردن با برادرم... اومد کنار بدن عباسش نشست... صدا زد... گر نخیزی تو زجا کار حسین سخت تر است برادرم عباسم پاشو ببین دیگه تنها شدم نگران حرمم آبرویم در خطر است آی برادر خوبم... بلند شو ببین بچه ها بهونه ی آب گرفتند نه... میگن دیگه آب هم نمیخواهیم... بگید عموجانمون عباس برگرده... قامت خم شده را هر که ببیند گوید‌ برادر ببین دیگه قدم خمیده... بی علمدار شده دست حسین بر کمر است نگاه کرد به بدن عباسش... دید دستهای برادر رو قطع کردن... تیر به چشم عباسش زدند... عمود آهنین به فرقش زدند... بدن رو قطعه قطعه کردند... طاقت نیاورد... دستهاش رو گذاشت روی کمر... صدا زد... اَلآن اِنْکَسَر ظهری، وَقَلَّتْ حیلتی ، وَشَمَتَ بی عدوّی الان کمرم رو شکستند... بلند شو عباسم ببین دشمن داره به من میخنده... تا تو بودی خیمه ها آرام بود دشمنم در کربلا ناکام بود تا تو بودی خیمه ها پاینده بود اصغر ششماهه ی من زنده بود تا تو رفتی چهره ها نیلی شدند دستها آماده سیلی شدند https://chat.whatsapp.com/CysqXna80jUE49wrBXwqOd
🍂نوحه حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام 🍂 🎼به سبک :ای منیم نازنین نگاریم... گوزلرین آچ حسینی دیندور یاوریم یولداشیم ابالفضل سیندی بیل گتمه گین چتیندور باخ منه قارداشیم ابالفضل آچ گوزون باخ منه باخیر دشمنیمیز ویر الین خیمه یه گیداخ عشقیله بیز امان قارداش امان قارداش(۲) گوزلریم قالمشیدی سنده شهپرینله گویه اوجالدین سن آتیندان یره دوشنده اوخ گوزونده نه حاله قالدین آچ گوزون بیل سینیب حسینون قوجالیب قارداشیم شهپریله عرشه اوجالیب امان قارداش امان قارداش(۲) یوخ منیم طاقت و قراریم گوزلرین آچ رقیه باخسین سیندی بو قلب دا غداریم مشکیدن آخسا سو قوی آخسین عشقی من گوزلرینده گوردوم منه باخ سن ساغ اولسان اؤلونجه والله دیمم اخ امان قارداش امان قارداش(۲) سو سوزون واللهی سوروشماز خیمه ده قیزلاریم ابالفضل حالیوه دل نجه آلیشماز آچ گوزون سوز واریم اباالفضل گوزلریندن دگیبدیر اوخ قان اخیری دور خیامه گیدیک رقیه باخیری امان قارداش،امان قارداش(۲) ✍به قلم :کربلائی ولی جعفری آقبلاغی ✨اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج✨
حاج سید رضا نریمانیDaryaye-Bi-Karan.mp3
زمان: حجم: 10.2M
سایه ی مستدام این پرچم تا روزی که رو سر نوکرها ست …. بزرگ نوکرا ابا الفضل و ام بنین مادر نوکرها ست …. دلدارم ابا الفضل …. کس و کارم ابا الفضل …. خوش به حال دل من که تو رو دارم ابا الفضل …‌. دنیامی ابا الفضل …. تو آقامی ابا الفضل …. ته مردونگی و عشق و مرامی ابا الفضل …. تو دلت دریا ست …. لقبت سقا ست …. تا خود محشر علمت بالا ست …. یا ابو فاضل …. میگن قدیمی تر هامون وقتی گره تو کارشون میفتاده …. تو خونه شون یه سفره مینداختن با نون پنیر و سبزی ساده …. سلطانه ابا الفضل …. بیکرانه ابا الفضل …. همه عالم روزی خور سر خانه ابا الفضل ….‌ جنگاور ابا الفضل …. سر و سرور ابا الفضل …. می شه دست تو شفیعم روز محشر ابا الفضل …. کرمت غوغا ست …. حرمت زیبا ست …. تو قد ارباب علمت بالا ست …. یا ابو فاضل …. هر کسی که به غیر تو دل داد یه روز آخرش پشیمون شد …. هر کسی که بهش نگا کردی روزی زندگیش فراوون شد …. ای دلخواه ابا الفضل …. قمر الله ابا الفضل …. می درخشه روی ماه تو مثه ماه ابا الفضل …. محبوبم ابا الفضل …. با تو خوبم ابا الفضل …. تا آخر سنگ تو به سینه می کوبم ابا الفضل …. پا تو پا بر جا ست …. غیرت و احساس …. تو جوون مردی علمت بالا ست …. یا ابو فاضل ______ 🎤سید رضا نریمانی 📝دریای بی کران ⬛️شب نهم محرم۱۴۰۳
Mohjat.NetHaftegi 26 Farvardin 1404 Shokri [Mohjat_Net] (4).mp3
زمان: حجم: 2.2M
جذابیت یعنی چشمای عباس اصلا هیبت یعنی چشمای عباس احسن الخالقین تبارک الله خلاقیت یعنی چشمای عباس چشماشو برم که بت پرستو میتونه بنده کنه چشماشو برم که میتونه خورشیدو شرمنده کنه تمثالش یقینا فرق داره با واقعیت ولی خُب چشماش از تو تمثال میتونه مُرده رو هم زنده کنه صاحب چشم گیرا ابالفضل غــوغــا ابــالـفضل گفته یوسف نداریم روی دستش زیــبا ابــالـفضل اسم اعظم چیه پرسیدم از عشق گـفت یـا ابــالـفضل توی دنیا هرچی عشقه دروغه الا ابــالـفضل **** تیغ حیدر یعنی ابروی عباس ذاتا دلبر یعنی ابروی عباس مرگ آنی یعنی اخم علمدار صبح محشر یعنی ابروی عباس ابروشو برم که دلای عاشق ازش خیلی میگن مشتی ها از عباس با چه اشتیاق و چه مِیلی میگن واسه هرکی یک اسم تو همه اسما مقدس تره و توی شهر مجنون به ابالفضلِ علی لیلی میگن لیلی قمر شمایل ابــالـفضل خوشگل ابــالـفضل تشخیصه قبله رو کرده با چشماش مشکل ابــالـفضل اونکه پادشاهی میکنه توی هر دل ابــالـفضل حرمش نمیزاره عاشقاشو عاقل ابــالـفضل شور حضرت_عباس هفتگی؛ فروردین 1404 .
به نام خدا احوالات امام حسین ع بربالین حضرت عباس ع(ترکی) 🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 دوراباالفضلیم اویان سیندی بِئلیم جان قارداشیم چاره م اَلدَن گِئتدی ای هر درده درمان قاداشیم پاره پاره سَپدیلَر گؤل جسمیوی تپراقلارا آیه آیه پخش اولان آیات قرآن قارداشیم ای دلاور ای اباالفضل شیر حیدر ای اباالفضل 🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 گؤزلرون آچ ای منیم لب تشنه سرداریم اویان غم گؤنؤنده ای منیم غیرتلی غمخواریم اویان قُویما گؤلسؤنلر منه میدان دا یالقوز قالمیشام رحم اِئلَه گؤز یاشیمه یار وفاداریم اویان ای دلاور ای اباالفضل شیر حیدر ای اباالفضل 🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 رقیه سعیدی(کیمیا) ۱۴۰۰/۵/۲۶
❁﷽❁ ─‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅❃༅࿇༅═‎─‌ ای قبله ی حاجات و سلطان وفا عباس دریای کرم سَنسَن، ای روح دعا عباس ای ماه بنی هاشم ، خورشیدلقا عباس ای ساقی طفلان شاه شهدا عباس عباس ابوفاضل(۲) تاگؤردی ابوفاضل ،عطشاندی علی اصغر تِئز عزم فرات اِئتدی ،با اذن شَه بی سر تا راهیِ نخلستان اُولدی اُ مَه اَنور اَیلَشدی فرات اؤستَه ،مَشکیلَه یل حیدر مهمان فرات اولدی اول کان وفا عباس عباس ابوفاضل(۲) چون گۏردی سویی سقا،اصغر یادینا دؤشدی دُولدورودی اَلین ،اما،لب لَر یادینا دؤشدی سو خاطیرینَه آغلار گؤزلَر یادینا دؤشدی تؤکدی سویی سو اؤستَه ،مادر یادینا دؤشدی سو ایچماقا بیر لحظه اولمادی رضا عباس عباس ابوفاضل(۲) یُول باشلادی نهر اؤستَن،تاعزم خیام اِئتدی لشکر یُولونی کَسدی، بیرتازه قیام اِئتدی غیرتلَه،وفا رسمین،میداندا تمام اِئتدی آتدان یِئرَه چون دؤشدی زهرایَه سلام اِئتدی اوخلار دَمینَه اولدی آماج بلا عباس عباس ابوفاضل(۲) بو عرصه ی میداندا،قُول دؤشدی،عَلَم یاتدی اُوخ دَیدی سو مَشکینَه،دریای کَرم یاتدی تا دَیدی عمود،آهن،سقای حرم یاتدی بوماتم عظمادن،شرم اِئتدی،قلم یاتدی قان آغلادی دفتر ده،با ناله ی یاعباس عباس ابوفاضل(۲) زهرا دیزینین اؤستَه آلدی یارالی باشین سیلدی یارالی گؤزدَن قانَه قاریشان یاشین آغلاتدی بوماتملَن کرب وبلا داغ داشین فرمایش اِئدیب مادر،تِئز سَسلَدی قارداشین سَسلندی اَخا اَدرِک اُول کان حیا عباس عباس ابوفاضل(۲) ای غم گونی غمخواریم عباسیم اَمان گلدیم سرلشکر وسرداریم احوالی یامان گلدیم آلدیم سَسیوی قارداش اُلدوم نگران گلدیم بیلدیم باشیوین اؤسته زهرادی آنان گلدیم قربانیِ مظلومِ بو قانلی مِنا عباس عباس ابوفاضل(۲) سَسلندون اَخااَدرک،تؤکدیم یؤزه گؤزیاشی یاندیردی سَنون داغون،هم تُپراقی ،داغ داشی تاگؤردی گؤزیم قارداش،اُول پارچالانان باشی چوخ مشکل اُولار قارداش،اَلدَن وِئرَه قاراداشی دور خسته جانیم قارداش،جانیوه فدا عباس عباس ابوفاضل(۲) یاس عطری گَلور بوردان،زهرا سَنَه مهماندی گؤزلور یُولیوی زینب،دلخون و پریشاندی سو ایسته میر اطفالیم ، قیزلار سَنه گریاندی ای ماه بنی هاشم جانیم سَنه قورباندی یالقوز منی میداندا ،سَن اِئتمَه رها عباس عباس ابوفاضل(۲) یاتما بِئلَه آسوده،دور سیندی بِئلیم قارداش هم پشت و پناهیم سن ، هم آرخام اِلیم قارداش آچ گؤزلَریوی بیر دَم ،یاتما گؤزَلیم قارداش دنیای شجاعت ده ،ضرب المثلیم قارداش دور قویما گؤلَه دشمن ،قارداشیوه یاعباس عباس ابوفاضل(۲) ─‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅❃༅࿇༅═‎─‌ ✍رقیه سعیدی(کیمیا)
مهدی آهنی، گل پر پر.mp3
زمان: حجم: 10.46M
🎼 تکمیلی 🎧 فقطعوه بالسیوف تن تو تن نمیشه بچینمت کنارهم   این که بدن نمیشه جوونا دست به دست تورو دارن برام میارن باید باباتو جای تو، رو این عبا بزارن تو تشییعت،  حرم به زحمت افتاده هرجا که چش می چرخونم یه تیکه ت افتاده قد و بالات چی شد  چه درهم اومدی با خون دل شمردمت بازم کم اومدی ... بند دوم نشستم از غم تو خاک روی سرم می ریزم به هرکی یه تیکت رسید،   قربونیه عزیزم خون لخته بیرون می کشم که بشنوم صداتو عمه رسیده ازحرم ، برگردونه باباتو بی رمقه چشام می لرزه زانوهام این اولین بارته که پا نمیشی به پام دردسری شده حرم آوردنت عصای پیری بابا چه بد شکستنت ...................... . (ع) از دستای قلم شده ت از تو خبر گرفته یه کاری کرده داغ تو دس به کمر گرفته‌ اونی که دور علقمه داره می گرده شمره اونی که بیشتر از همه خوشحالی کرده شمره یل ام البنین ، درد آوره همین بی دست باشی و از رو اسب بیفتی رو زمین غرور تو شکست چه سخت گذشت بهش سر تو رو با معجرا به نیزه بستنش بند دوم انتظاری نداشت ازت لبای آب نخوردم پاشو علمدار حرم که دستاتو آوردم خیرت قبول سر تو ام مثل سر بابات شد سکینه مشکو داد به تو شرمنده ی چشات شد ببین داره به ما می خنده حرمله قدم زدن با شمر شده درد یه قافله بیا بریم حرم ، اصلا نخواستیم آب به خاطر منم نشد بخاطر رباب
متن روضه 1 🔸ای اهل حرم میرو علمدار نیامد یا ابوالفضل العباس 🔸ای اهل حرم میرو علمدار نیامد 🔸سقای حرم سید و سالار نیامد یاابوالفضل العباس باب الحوائج... اقا جان.... امشب اومدیم در خونه شما اقای من... آقا امشب کلیمی ها... امشب مسیحی ها میان در خونتون... دست خالی ردشون نمیکنی آقا... من که یه عمره گدای در خونه شمام.... میشه یه نگاهی هم به مجلس ما کنید آقا.... خدا ميدونه ... اینها همشون عاشق شما هستند... امشب به عشق ابالفضل اومدند آقا... به یه امیدی اومدند آقا... خیلی ها مریض دارند... گرفتارند...حاجت دارند... 🔸سقای حرم میر و علمدار نیامد روز عاشورا وقتی صدای غربت ابی عبدالله بلند شد... ابالفضل العباس سریع خودش رو رسوند کنار برادر... صدازد ‌آقا جانم... قَدْ ضَاقَ صَدْرِي دیگه سینه ام تنگ شده... دیگه طاقت ندارم صدای غربتت رو بشنوم... ‌ اجازه میدان بده ... ابی عبدالله فرمودند.. برادرم... يا أَخِي أَنْتَ صَاحِبُ لِوَائِي تو علمدار منی .‌.. تو پرچمدار منی .. عباسم میخای بری برادرت رو تنها بگذاری... تمام دلخوشی بچه ها تویی عباسم... این بچه ها میان نگاه میکنند میبینند... هنوز خیمه عباس برپاست خوشحال میشند... فَاطْلُبْ لِهَؤُلَاءِ الْأَطْفَالِ قَلِيلًا مِنَ الْمَاءِ میخواهی بری اول برا بچه ها آب بیار عباسم... صدا زد سمعا و طاعتا مولای... عباس علمدار مشک و گرفت... حرکت کرد... اما دید صدای غربت بچه های حسین بلنده... هی بچها میگن االعطش العطش... خدا ميدونه چه کرد صدا العطش بچه ها با دل عباس... رفت به سمت شریعه ی فرات... دیدن مشک رو پر از آب کرد ... دست برد زیر آب... میخواد آب بنوشه اما... ذَكَرَ عَطَش الحسين و اهل بيته یادش اومد از لب تشنه ی حسین... یادش اومد از لب تشنه علی اصغر یادش اومد از لبان تشنه بچه های ابی عبدالله... آی عباس تو میخای آب بنوشی... درحالیکه بچه های حسین توی خیمه ها تشنه اند... صداشون به ناله بلنده... هی میگن العطش... برگشت به سمت خیمه ها... یه نانجیبی خدا لعنتش کنه... دست راست حضرت رو قطع کرد... صدا زد... وَ اللهِ اِنْ قَطَعْتُموا يَميني، اِنّي اُحامي اَبَداً عَنْ ديني بخدا اگه دست راستم رو قطع کنید من از دینم دست برنمیدارم... یه نانجیبی هم دست چپ آقا رو قطع کرد... (یارب مکن امید کسی را تو ناامید) همه ی امید اباالفضل اینه آب رو به خیمه ها برسونه... 🔸ای مشک تو لااقل وفاداری کن 🔸من دست ندارم تو مرا یاری کن 🔸من وعده آب تو به اصغر دادم 🔸یک جرعه برای او نگهداری کن چهار هزار نفر کمان دار دور آقا رو گرفتند... هرکسی تیری از کمان رها میکنه... یک تیر آمد و به مشک اصابت کرد... آب روی زمین ریخت..‌. ‌یا زهراا ... همین جا بود که دیگه امید اباالفضل نا امید شد... آقا جانم ابالفضل ....اینام امشب به یه امیدی اومدن درخونه ی شما آقا... فَوَقَف متحیرا متحیر ایستاد... دیگه دست دربدن نداره... آب هم نداره... با چه رویی برگرده به سمت خیمه ها... در همون حالت تیری آمد و به چشم مبارک.... ای وای... ای وای... هرچی سر رو حرکت داد این تیر از چشم بیرون نیومد... سر رو خم‌ کرد... ‌‌ نانجیب... آنچنان با عمود آهنین بر فرق ابالفضل زد... صدای ناله اش بلند شد... (یا اخا ادرک اخاک) برادر حسین به فریادم برس یاصاحب الزمان منو ببخشید آقا... هر کسی از بلندی بر زمین میخوره... اول کاری که میکنه دستانش را سپر میکنه... عباس که دست در بدن نداشت... بمیرم باصورت به زمین افتاد... تا صدای ابالفضل رو ابی عبدالله شنید... خودش رو سریع رساند کنار برادر... خدایا چکار کردن با برادرم... اومد کنار بدن عباسش نشست... صدا زد... 🔸گر نخیزی تو زجا کار حسین سخت تر است برادرم عباسم پاشو ببین دیگه تنها شدم 🔸نگران حرمم آبرویم در خطر است آی برادر خوبم... بلند شو ببین بچه ها بهونه ی آب گرفتند نه... میگن دیگه آب هم نمیخواهیم... بگید عموجانمون عباس برگرده... 🔸قامت خم شده را هر که ببیند گوید‌ برادر ببین دیگه قدم خمیده... 🔸بی علمدار شده دست حسین بر کمر است نگاه کرد به بدن عباسش... دید دستهای برادر رو قطع کردن... تیر به چشم عباسش زدند... عمود آهنین به فرقش زدند... بدن رو قطعه قطعه کردند... طاقت نیاورد... دستهاش رو گذاشت روی کمر... صدا زد... اَلآن اِنْکَسَر ظهری، وَقَلَّتْ حیلتی ، وَشَمَتَ بی عدوّی الان کمرم رو شکستند... بلند شو عباسم ببین دشمن داره به من میخنده... 🔸تا تو بودی خیمه ها آرام بود 🔸دشمنم در کربلا ناکام بود 🔸تا تو بودی خیمه ها پاینده بود 🔸اصغر ششماهه ی من زنده بود 🔸تا تو رفتی چهره ها نیلی شدند 🔸دستها آماده سیلی شدند -