احمد
به یاد احمدهای شهید فلسطین
شکسته قامت گلهای یاسمن احمد!
نمانده شور بهاران در این چمن احمد!
کجاست خنده زیتون سبز چشمانت
نگاه امن تو آرامش وطن احمد!
تو باصلابت طوفان به جنگ میرفتی
میآورند تو را خسته در کفن احمد!
به پایبوسیات آمد تلاطم دریا
به دست موج سپردی تو جان و تن احمد!
نشسته دخترکت کنجی از اتاقش باز
به این فرشته غمگین سری بزن احمد!
بگو به موشک و خمپارهها به خواب روند
نخفته کودکت از ترس اهرمن احمد!
صدای بازی و لبخند کودکان زیباست
به قتلشان زده امضا چرا وین احمد!
به جای خوشه گندم، شدهست خوشه بمب
میان مزرعه مشغول سر زدن احمد!
شکفته غنچه صد آه و ماندهام دلتنگ
که بستهاند خزان را به پای من احمد!
چه در سکوت فرو رفتهای، برای وطن
بخوان سرود بخوان باز یک دهن احمد!
شاعر: #عارف_ساسانی
#شعر_فلسطین
#شعر_صلح
#شعر_پایداری