زمان:
حجم:
356.5K
#شهادت_امام_رضا
#کربلایی_سعید_سلطانی
♦السلام علیک یا اباعبدالله الحسین (ع)♦
1_1703337906.m4a
حجم:
8.25M
#شهادت_امام_رضا
سبک حاج علی سیفی افشار
✅حضرت امام رضا علیه السلام
✍بقلماستادکلامی زنجانی
ای بیزیم مملکتین شاهی رضا
آسمان شرفین ماهی رضا
کُر::
ای خراسان گوزلی
هامی ایران گوزلی
فاطمه یوسفی سن
شاه مردان گوزلی
آقا بیز ایلده سلامه گلروق
ادبیله بو مقامه گلروق
یعنی پابوس امامه گلروق
قویما دلده قالا بو آهی رضا
کُر::
ای خراسان گوزلی
هامی ایران گوزلی
فاطمه یوسفی سن
شاه مردان گوزلی
ای وران مرکزایرانه علم
ناز ایدر باغ بهشته بو حرم
سائلوق بیز ولی سن کان کرم
ای ئورک دردینون آگاهی رضا
کُر::
ای خراسان گوزلی
هامی ایران گوزلی
فاطمه یوسفی سن
شاه مردان گوزلی
کربلا منظره سی پوزدی بیزی
عمون عباسه یتیر دردیمیزی
شیعه هر درده بولور چاره سیزی
بیمه ایت قبر یداللهی رضا
کُر::
ای خراسان گوزلی
هامی ایران گوزلی
فاطمه یوسفی سن
شاه مردان گوزلی
آغلاروق گوز یاشیمیز درد ایتوره
قلبیدن غصه نی الله گوتوره
حجت ابن الحسنی تز یتوره
اهلبیتین اودی خونخواهی رضا
کُر::
ای خراسان گوزلی
هامی ایران گوزلی
فاطمه یوسفی سن
شاه مردان گوزلی
زمان:
حجم:
356.5K
#شهادت_امام_رضا
#کربلایی_سعید_سلطانی
♦السلام علیک یا اباعبدالله الحسین (ع)♦
زمان:
حجم:
516.6K
#زمزمه
#شهادت_امام_رضا
🎤کربلایی صادق گل محمدی
زمان:
حجم:
516.6K
#زمزمه
#شهادت_امام_رضا
🎤کربلایی صادق گل محمدی
هدایت شده از کانال مداحی باسبک عاشقان حضرت زینب(س)
.
🏴روضه #شهادت_امام_رضا(ع)
🏴روضه_امام_حسین(ع)
🏴حاج_محمود_کریمی
زانویِ خسته اش تکان میخورد
پیکرش را کشان کشان میبُرد
چند باری میانِ راه، افتاد
گفت یا فاطمه به راه افتاد
هردو دستش به پهلویش دارد
عرقِ سرد بر رویش دارد
تا که لرزه به پیکرش افتاد
وای،عمامه از سرش افتاد
تار می دید دیدگان ترش
گوئیا ریخته بهم جگرش
با لبِ آستین چنان زهرا
پاک می کرد خونِ لبها را
بر زمین میکشید پایش را
جمع میکرد هِی عبایش را
یک نگاهی به دور وبر انداخت
اشکی از دیدگانِ تر انداخت
تا که بر آستانِ حجره رسید
جگرش پاره بود ناله کشید
کاسه ی صبرِ عالمین شکست
همه درهایِ حجره را تا بست
زیر لب گفت : آه «أین جواد»
سرِ پا بود یک دفه افتاد
فرش ها را یکی یکی تا زد
تا گلویش لباس بالا زد
سینه اش را به خاکِ سرد گذاشت
یک مزاحم به رویِ سینه نداشت
گرد و خاکی بپاست در حجره
صحنه ی کربلاست در حجره
دست و پا می زد وکنارِ تنش
نیزه جا وانکرد در دهنش
کربلا جَدِ او چه بد جان داد
وسط نیزه دارها افتاد
یک نفر زد لگد به پهلویش
یک نفر پا گذاشت بر رویش
یک نفر آستین خود تا زد
گوشه هایِ رداش بالا زد
رویِ کُرسیِ عرش زانو زد
پنجه اول میانِ گیسو زد
خنجرش را گذاشت زیرِ گلو
وحده لااله الاهو
این گلو جایِ بوسة نبی است
حرز آن اشکهایِ زینبی است
هرچه خنجر کشید و باز کشید
جایِ لب هایِ خواهرش نبُرید
روضه را تا کنار عرش کشاند
وای ،جسمِ حسین برگرداند
گیسویِ مادری بهم می ریخت
حالتِ حنجری بهم می ریخت
کار بالا گرفت ای مردم
وای از ضربه ی دوازدهم
شکل رگ ها که نامرتب شد
این سخن دلخوری زینب شد
.👇