eitaa logo
⊰کانال مداحی ترکی باسبک ⊱
48.3هزار دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
1.1هزار ویدیو
319 فایل
#اشعار_ترکی گلچین زیباترین اشعار و نوحه های ترکی https://eitaa.com/joinchat/2348744791Cd1e41b0233 ─┅─⊱✾♡✾⊰─┅─ کانال اشعار عاشقان حضرت ابالفضل(ع) مدیریت کانال:شعبانپور @Noferesti12 تعرفه وتبلیغات این آیدی👇🏼 @kianatv @Hazrate_Abalfazll ---⊱✾♡✾⊰---
مشاهده در ایتا
دانلود
لب تشنه حسین عمریست که من طالب احسان حسینم لب تشنه ام و تشنه ی باران حسینم در زندگی ام منت اغیار نجویم درسایه ی حق دست به دامان حسینم از دولت و عنوان و غم مال و ریاست صد شکر خدا را که پریشان حسینم جز کرب وبلا جلوه گهی نیست دلم را مشتاق گل روی و گلستان حسینم از اهل ادب رسم وفا یاد گرفتم از کودی ام عاشق عنوان حسینم آزاده ام و ذلت وخفت نپذیرم در زندگی ام تابع فرمان حسینم با یاد حسین ابن علی می شوم آرام چون یاهوی بنشسته به ایوان حسینم از کودکی ام چشم طمع در سر من نیست با فخر و شرف ریزه خور خوان حسینم وابسته قید رسن غیر نباشم در دایره دولت شایان حسینم جز کرببلا دردل من نیست ملالی محتاج به درد و غم و درمان حسینم خواندم همه جا مبحث ایثار و شهامت اما همه سر گشته و حیران حسینم شاعر شده ام وصف کنم روی گلش را چون بلبل شوریده غزلخوان حسینم آشفته ام و مست می کوثر زهرا دیوانه ترین شاعر دیوان حسینم در بحر گنه غرقم و مدهوش ولیکن با دست تهی شایق احسان حسینم @Hazrate_Abalfazll
گاه نان هم قیمت جان می شود گاه جان قربانی نان‌ می شود گاه نان بالای سر در گردش است گاهی اما دست طوفان می شود در مسیر پر فراز زندگی از پی نان مرد ویلان می شود هر که می خواهد حلال و نان پاک از حرام آن گریزان می شود گاه مردی با کمال همتش در پی نان خانه ویران می شود نان سبب ساز است و از بهر طلب گاه کافر هم مسلمان می شود گاهی اما مردی از بی چاره گی بهر نان تسلیم شیطان می شود نان هر که در دهان اژدهاست می خورد زهر و پریشان می شود هر که نانش می رسد بی قید و شرط قهرمان قهرمانان می شود قدر آب و نان بدان تا زنده ای شکر گر گویی فراوان می شود نان شاعر هم مثال شعر اوست گاه خشک و گه چو باران می شود گر شود شاعر بفکر آب و‌ نان شعر او متروک و ارزان می شود غم ندارد این دل مدهوش ما روزی ما هر دم احسان می شود
به باغ و سنبل و گل طعنه می زند مویت خجل نموده مه و مهر را گل رویت به هر کجا که روم نقشی از تو می بینم نموده مست جهان را لطافت بویت دلم چو قبله نما گر چه لرزشی دارد به هر کجا که رسد میل می کند سویت خدا کند که شود قسمتم دراین ایام نماز شکر گزارم به طاق ابرویت کمال زندگی ام در تمام عمر اینست که خویش را برسانم به کوی نیکویت خزان گرفت چمن را چرا نمی آیی که گشته غنچه و گل هر نفس دعاگویت بیا که جمله جهان لشگر تو خواهد شد خوش آن پیاده که باشد مقیم اردویت نه تک‌منم‌که اسیرم به خط و خال لبت هزار مرغ فتاده به جعد گیسویت به شوق طلعت ماهت مدام مدهوشم به ارزوی رسیدن به باغ مینویت کانال اشعار
زمان: حجم: 2.01M
شاعر:کربلایی محمد هوشمند بانوای:کربلایی منوچهرحسن زاده با یاد روی ماه تو امشب هوا خوش است آری خیال روی تو در هر کجا خوش است هر جا شمیم زلف تو را باد می برد بر آشنا هوای دل آشنا خوش است زیباترین بهار منی ای بهار عشق در باغ و دشت جلوه ات ای مه لقا خوش است عمریست بیقرار وصال توام ولی از وصل و هجر آنچه تو خواهی مرا خوش است چون قطره ای به شوق تو باران حسرتم از چشم روزگار گر افتم به پا خوش است تا آیه های حسن تو نازل شود به دل صد باره دل شود به بلا مبتلا خوش است می نالم از فراق و غمت نیست شکوه ام در نینوای عشق تو نی را نوا خوش است در داستان یوسف و زندان و چاه و قصر غم را مبین که آخر این ماجرا خوش است هر کس که دل به گیسوی یاری گره زده داند که از کمند نباشد رها خوش است مدهوش یاد روی توام دست من بگیر مستانه گر مرا ببری تا خدا خوش است
زمان: حجم: 2.01M
شاعر کربلایی محمد هوشمند بانوای:کربلایی منوچهرحسن زاده با یاد روی ماه تو امشب هوا خوش است آری خیال روی تو در هر کجا خوش است هر جا شمیم زلف تو را باد می برد بر آشنا هوای دل آشنا خوش است زیباترین بهار منی ای بهار عشق در باغ و دشت جلوه ات ای مه لقا خوش است عمریست بیقرار وصال توام ولی از وصل و هجر آنچه تو خواهی مرا خوش است چون قطره ای به شوق تو باران حسرتم از چشم روزگار گر افتم به پا خوش است تا آیه های حسن تو نازل شود به دل صد باره دل شود به بلا مبتلا خوش است می نالم از فراق و غمت نیست شکوه ام در نینوای عشق تو نی را نوا خوش است در داستان یوسف و زندان و چاه و قصر غم را مبین که آخر این ماجرا خوش است هر کس که دل به گیسوی یاری گره زده داند که از کمند نباشد رها خوش است مدهوش یاد روی توام دست من بگیر مستانه گر مرا ببری تا خدا خوش است
جهان بی تو برای اهل دل غمخانه خواهد شد صفا و مهر بی تو با دلم بیگانه خواهد شد تویی آن لیلی عشق افرین در عالم هستی که از عشق تو هر فرزانه ای دیوانه خواهد شد کسی جای ترا کی پر کند در دفتر عشقم که این حسن و جلال و نقش تو افسانه خواهد شد هزاران بار دادی وعده دیدار و می دانم که تا من زنده ام این وعده جز رویا نه خواهد شد نصیب من فقط از عشق درد و حسرت وغم بود گمانم روزی من باز این پیمانه خواهد شد چو کوهی استوارم در غمت هرگز نخواهم ریخت مگر اشکی که با خون دلم مستانه خواهد شد ز داغ هجر تو می سوزم و خاکسترم را گر بیفشانند هر جا لاله و پروانه خواهد شد ترا می جویم اما گاه در خود گاه در رویا دل با این گنج ها ویرانه خواهد شد بیست وهفت ابانماه99
دلتنگم ای عزیز به روی نگاری ات رو کرده ام به پنجره انتظاری ات عاشق ترین گدای تو باشم عجیب نیست در گیر دار غربت و بی غمگساری ات من بیقرارم از غم هجران عنایتی مجنون و دلفکارم از این بیقراریت هر صبح و شام یاد ترا ندبه می کنم با نقد جان به دست و به سودای یاریت کی می کنی ظهور به شرق نگاه ما جانم فدای گستره ی شهریاری ات رنگ خزان گرفته بهارم نفس بده بر باغ زندگی به هوای بهاریت جانم فدای تو که غریبی هنوز هم محروم مانده جان و دل از همجواری ات ای اختیار عالم امکان به دست تو شرمنده ام ز مرحمت و بردباری ات دستم بگیر تا به دمی زنده ام کنی جانم بده به معجزه ی اختیاری ات از جام لعلفام تو مدهوش می شوم مُردم قسم به عشق ز درد خماری ات
زمان: حجم: 762.6K
(مداح مطلبی) نگارا گل جمالون گل کیمی بی مثل وهمتادی منی دنیاده دیوانه ایدن اول ماه سیمادی سنه گر گل دیدیم عفو ایله جانا اشتباه اولدی سنین گل حُسنوه گللر اوزی غرق تماشادی قیامت ایلیوب الله سنی خلق ایلین وقته گوزوم وار گوزلرینده، گوزلرین از بسکه شهلادی سنه بیر یول نظر سالسیدی مجنون طول عمرینده آتاردی لیلینین فکرین جمالین بسکه زیبادی شکارین رسمیدی صیادیلر زنجیره باغلالار من اما تار زلفنده اسیرم گور نه غوغادی سویر آزاد اولا بو رسمیدی هر کیم اسیر اولسا اسیرم من سنه اما نیه لازمدی آزادی سالوب گوزدن لب لعلون جهاندا شهد و شیرینی نجه شیرین عسل اولسا دوداقین اوندان اعلادی نصیب اولسا منِ کام آلسام وصالیندان دوشر دنیا گوزومدن چون منه او لحظه دنیادی
زمان: حجم: 762.6K
(مداح مطلبی) نگارا گل جمالون گل کیمی بی مثل وهمتادی منی دنیاده دیوانه ایدن اول ماه سیمادی سنه گر گل دیدیم عفو ایله جانا اشتباه اولدی سنین گل حُسنوه گللر اوزی غرق تماشادی قیامت ایلیوب الله سنی خلق ایلین وقته گوزوم وار گوزلرینده، گوزلرین از بسکه شهلادی سنه بیر یول نظر سالسیدی مجنون طول عمرینده آتاردی لیلینین فکرین جمالین بسکه زیبادی @yyahoosein شکارین رسمیدی صیادیلر زنجیره باغلالار من اما تار زلفنده اسیرم گور نه غوغادی سویر آزاد اولا بو رسمیدی هر کیم اسیر اولسا اسیرم من سنه اما نیه لازمدی آزادی سالوب گوزدن لب لعلون جهاندا شهد و شیرینی نجه شیرین عسل اولسا دوداقین اوندان اعلادی @yyahoosein نصیب اولسا منِ کام آلسام وصالیندان دوشر دنیا گوزومدن چون منه او لحظه دنیادی @yyahoosein
‍ مرثیه_شهادت_امام_صادق_ع نوحه مداح:کربلایی_محمود_سلطانی👌😭 سبک:سنتی دودمه •-----🖤═✾🌺✾═🖤-----• صادق ای آیینه ی صدق و صفا، واغربتا ای غریب ای کشته ی زهرِ جفا، واغربتا روضه های جانگدازت بر دلم آتش زده ای که دردت بر دل و جان آشنا، واغربتا حضرتِ موسی به بالینِ پدر با اشک و آه می زند با گریه بابا را صدا، واغربتا زهرِ منصور آتشی بر خرمنِ جانش زده وه چه شوری گشته در عالم به پا واغربتا سینه ی عرشِ خدا از این غمِ عظمی کباب بر زمین نازل شده تیرِ بلا، واغربتا چشم در خون می نشیند سینه مالامالِ غم سیلِ غم می بارد از ارض و سما واغربتا با سر و پای برهنه از سرِ سجاده اش می بَرندَش بی عمامه بی عبا واغربتا شهرِ یثرب از غمش در تاب و تب افتاده است در ملال و ماتم آمد سینه ها واغربتا خاک تا افلاک امشب غرقِ اشک و ماتم است عرشیان یکسر همه سر در عزا واغربتا چار سوی این جهان تحتِ لوای عزتش لیک او در هاله ی غم مبتلا واغربتا هم مجوسی هم مسیحی می رسد در محضرش می درخشد چون مَهِ بَدرالدجی، واغربتا می فشارد بغضِ سنگینی گلوی خسته را در عزا و ماتمِ شاهِ ولا واغربتا ساغرِ جانش شده امشب پُر از زهرِ جفا بر سرِ سجاده اش سر در ثنا واغربتا جانِ پاکش در شرر از کینه ی عباسیان ناله ی شیخ الائمه تا خدا واغربتا ظالمی خود روی مرکب لیک او را می کشید رحم بر حالش ندارد بی حیا، واغربتا تا زمین افتاد یادِ گودیِ گودال کرد با سنان افتاد جدش بی هوا واغربتا پشتِ مرکب یادِ آن ده نعلِ اسب افتاده بود پیکرِ جدش شد آنجا جابجا واغربتا هر چه شد آقا تو را شب بینِ کوچه برده اند روز بردند عمه را در کوچه ها واغربتا! •-----🖤═✾🌺✾═🖤-----• 👇
زمان: حجم: 1.82M
بانوای: @Hazrate_Abalfazll بی تو ای مهر وفا عالم مکدر می شود روز و شب در پیش چشمانم برابر می شود گر نباشد جلوه رخسار ماهت لحظه ای حال و روزم خوب می دانی که بدتر می شود در کنار چشمه مهر تو ، باغ آرزو حیف باشد کز عطش اینگونه پرپر می شود بس که دادی وعده فردا و فردایی دگر صفحه تقویم عمرم غرق اذر می شود تیغ ابرویت نوازش گر کند یکدم مرا رفته رفته زخم هایم نیز بهتر می شود هر زمان خواهم کنم اندیشه بیم و امید بین عقل و عشق جنگ نابرابر می شود با هوای وصل تو عمریست می خوانم غزل کی جهان با بوی زلف تو معطر می شود یاد تو وقتی جهان را غرق حیرت کرده است تا بیایی من یقین دارم که محشر می شود @Hazrate_Abalfazll
وقتی که دست دوست مرا در اشاره است دلدادگی ورود به رنجی دوباره است لبخند میزند که بیا و غزل بخوان اویی که خود به گرده ی شعرم سواره است موسی منم ز حیلت فرعون فراری ام گیجم کدام رود مرا گاهواره است!... غرقاب خون به طبل جنون میدمم کنون تنها ستیز،عشق مرا راه چاره است تنها شدن چکیده ی هر عشق و عاشقی ست عاشق قرین حاشیه ی هر کناره است... خورشید و ماه را ز خودم دور میکنم تنها به این امید که نامش ستاره است