eitaa logo
⊰کانال مداحی ترکی باسبک ⊱
31.2هزار دنبال‌کننده
219 عکس
373 ویدیو
212 فایل
#اشعار_ترکی گلچین زیباترین اشعار و نوحه های ترکی https://eitaa.com/joinchat/2348744791Cd1e41b0233 ─┅─⊱✾♡✾⊰─┅─ کانال اشعار عاشقان حضرت ابالفضل(ع) مدیریت کانال:شعبانپور @Haram75 تعرفه وتبلیغات این آیدی👇🏼 @kianatv @Hazrate_Abalfazll ---⊱✾♡✾⊰---
مشاهده در ایتا
دانلود
❣﷽❣ 💐💐 ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈ گل  با لب مشک بو ، فرستد صلوات از عشق ، نشانه جو ، فرستد صلوات پیغام سلام ، داده بر آینه اش آنکس که خدا بر او ، فرستد صلوات () ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈ برما نظری اگر نمایی کافیست ازکارم اگر گره گشایی کافیست عیدی ولادت امام باقر در مجلس ما اگر بیایی کافیست () ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈ در حلم و وفا حسن زبانزد دارد در جود و سخا شکوه بی حد دارد در قامت او صلابت حیدری ست در چهره ي خود نور محمد دارد () ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈ بر آل علی فزون ز انجم صلوات بیش از نفس تمام مردم صلوات تا شاد شود دل امام چارم بفرست تو بر امام پنجم صلوات () ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈ پسر حضرت زهراست؛گل یاسمن است جلوهء نورخدا آینهء پنج تن است مادرش دخت کریم و پدرش پورحسین ای بنازم به امامی که حسین درحسن است () ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈ بگرفت چه مادرانه آن والا زن گهواره ی علم را به روی دامن فرمود امام صادق : آن صدیقه مانند ، دگر نداشت ، در آل حسن () ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈ امشب گل سرخ باغ دین می آید فرزندامیرمومنین می آید تبریک که ماه برج حکمت ،باقر درخانه ی زین العابدین می آید ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈ اسرار علوم حَیِّ سرمد آمد آئینۀ جمع آل احمد آمد جبریل ز عرش این خبر آورده تبریک که دومین محمد آمد 🌸🌺 انوار دوعین است امام باقر سبط الحسنین است امام باقر فرزند حسن ز مادر، اما ز پدر دلبند حسین است امام باقر 🌸🌺 ما ذاکرِ باقریم و هو هو زده ایم در محضر علم و فضل زانو زده ایم تا فاطمه ما را ز کرَم رد نکند بر سبط حسین و حسنش رو زده ایم () ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈ بر اهل ولا مژده ی سرمد آمد بر قلب همه شادی بی حد آمد از عرش صدای عرشیان می آید عالم به همه علم محمد آمد () ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈ نور علی و فاطمه را می‌خواهد حلم حسن و شور حسينی؛ بايد تا جمع شوند آل عبا در يک جان تا آينۀ روی محمّد آيد () ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈ در باغ جهان  نسیم سرمد آمد بر غنچه ی علم فیض بی حد آمد نوری زحسن در اوست ، نوری ز حسین آیینه ی سبطین محمد آمد () ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈ سائل شدم و لحظه نابِ میلاد چشمم به رخِ حضرتِ باقرافتاد عید آمده و ماه رجب رؤیت شد- امروز در آغوش ِ امام سجاد! () ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈ جانم به دلى كه در پناه رجب است دلباخته و چشم به راه رجب است ما اهل ولايتيم و عمرى دلمان مهمان على، صاحبِ ماه رجب است () ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈ از روشنی طلعت رخشنده «باقر» شد نور علوم نبوی بر همه ظاهر در اوّل ماه رجب از مشرق اعجاز گردید عیان ماه تمام از رخ باقر. 🌸🌺 مه جبینی شده در شهر مدینه ظاهر که سلامش برساند ز پیمبر جابر دختر سبط رسول و پسر پور بتول شادمان اند ز میلاد امام باقر 🌸🌺 کرده طلوع از افق در عالم امکان ماه جمالی که اوست آیت سبحان نام شریفش محمد است همچو پیمبر باقر علی نبی و حجت یزدان 🌸🌺 ای باقر علم مصطفی ادرکنی هم نام به ختم الانبیا ادرکنی میلاد سعادت اثرت می باشد گویند همه اهل ولا ادرکنی () ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈ مگذار که دل‌خسته و دل‌خون باشیم بگذار که برلطف تو مدیون باشیم در ماه رجب آرزوی ما این است ای کاش که ما از رجبیون باشیم ( ) ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈ یا باقر العلوم جهان شد گدای تو شرمنده عنایت و لطف و عطای تو یا باقر العلوم تو دریای رحمتی قطره چگونه مدح بگوید برای تو ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈ از روشني طلعت رخشنده باقر شد نور علوم نبوي بر همه ظاهر در اوّل ماه رجب از مشرق اعجاز گرديد عيان ماه تمام از رخ باقر ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈ 🌹هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)🌹 ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈    
❣﷽❣ 🔘 زیر علم امام کاظم بودن غرق کرم امام کاظم بودن خوب است ولی عجب صفایی دارد یک شب حرم امام کاظم بودن () 🔘🔳🔘🔳🔘🔳 امشب شب عزای امام عالمین است دل را هوای قبر غریب کاظمین است باب الحوائج امشب حاجت روا گردیده مهدی بیاد جدش صاحب عزا گردیده 🔘🔳🔘🔳🔘🔳 امشب رضا ز سوز جگر گریه می کند مانند سیل ز ابر بصر گریه می کند تنها پسر نه، دختر چشم انتظار هم از داغ جانگداز پدر گریه می کند 🔘🔳🔘🔳🔘🔳 چشم گردون در عزای موسی جعفر گریست دیده ی خورشید برآن ماه خوش منظر گریست او که خود مظلوم ودر بند ستمگر بود اسیر بر غریبی شهید کربلا یک سر گریست 🔘🔳🔘🔳🔘🔳 هر گه كه نسیم از ره  بغداد  آید مارا زحدیث عشق وخون‏ یادآید ای گل كه به گردن توغل افكندند از صبر تو زنجیر  به  فریاد  آید  🔘🔳🔘🔳🔘🔳 آنچنان  زهر ستم ز پا  انداخت  مرا كه اجل ره سپرباغ جنان ساخت مرا عجبى نیست اگر وقت عیادت  پسرم دید با این تن كاهیده و نشناخت‌  مرا  🔘🔳🔘🔳🔘🔳 امروز رضا ز سوز جگر گریه میکند مانند سیل ز ابر بصر  گریه  میکند تنها پسر نه، دخترچشم انتظار هم از داغ  جانگداز  پدر  گریه  میكند 🔘🔳🔘🔳🔘🔳 دم مغرب مرا آزار می داد به من دشنام او بسیار می داد الهی صورتش آتش بگیرد که با سیلی به من افطار می داد () 🔘🔳🔘🔳🔘 گریان پسرت ابوالحسن شد آخر معصومه دلش پر از محن شد آخر با آنکه مصیبت شما جانسوز است... اما بدنت غسل و کفن شد آخر () 🔘🔳🔘🔳🔘  گل بوسۀ تازیانه بر تن دارد زنجیر به حالش آه و شیون دارد از روی جنازه‌اش عبا بردارید بینید هنوز غل به گردن دارد () 🔘🔳🔘🔳🔘 نگاهی کن به این چشمانِ مضطر هزار امید آوردم بر این در من و این اشک... یا باب الحوائج من و این آه... یا موسی بن جعفر ( ) 🔘🔳🔘🔳🔘🔳 یک جرعه از آن نگاه لازم داریم درسینه فقط حبِ اعاظم داریم آن‌روز که بندگان همه حیرانند روزی‌ست که ما امامِ کاظم داریم ( ) 🔘 از چه امشب دیده گریان حیدراست زین الم سوزان دل پیغمبراست کشته شد موسی بن جعفر از ستم از غم داغش رضا دیده تر است 🔘 کاظمین امشب ز چه ماتم سراست شور و غوغایی به پا چون کربلاست کشته شد کاظم امام هفتمین زین سبب گریان علی موسی الرضاست 🔘 دوباره در جهان ماتم به پا شد عزادار پدر امشب رضا شد به شهر کاظمین موسی بن جعفر شهید کینه خصم دغا شد 🔘 گل گلزار دین موسی بن جعفر امام هفتمین موسی بن جعفر شدی در گوشه زندان بغداد شهید ظلم و کین موسی بن جعفر 🔘 دلم میسوزد امشب از غم تو که زهر کینه گشته مرهم تو الاای هفتمین نور هدایت کنم گریه به بزم ماتم تو () 🔘🔳🔘🔳🔘🔳 کاش رضایم برسد در برم تا که شود مرحمِ چشمِ ترم پای به غل، عقده و خون در گلو وای الهی نرسد مادرم 🔘🔳🔘🔳🔘🔳 همه عمرم به زندانها سپر شد نگاهم ماند بر ره بی اثر شد مرا زنجیر و غل از پا نینداخت ز دشنام عدو عمرم به سر شد 🔘🔳🔘🔳🔘🔳 بدان معصومه جان بابا غریب است رضا جان بی تو این دل بی شکیب است به بالینم نیایید ای عزیزان که جای من سیه چالی مهیب است 🔘🔳🔘🔳🔘🔳 غمت دانم هزاران دسته بوده تنت موسی بن جعفر خسته بوده تو را باب الحوائج خواندند چون که عمری در به رویت بسته بوده 🔘🔳🔘🔳🔘🔳 🔘 تن تبدار کجا؟ پیکر پامال کجا ؟ یا حسین! یا جدّاه! جسر بغداد کجا و ته گودال کجا؟ یا حسین! یا جدّاه! ()    
🔸مفاخرۀ مهر و ماه🔸 در روايات ناب معصومين در احادیث نغز اهل ولا شرح نورانی مفاخره‌ای‌ست آیه آیه تمام نور هدی روزی از روزها که در صحرا فاطمه با علی سخن می‌گفت از کرامات خالق یکتا از عنایات ذوالمنن می‌گفت ناگهان حین خوردن خرما چید مولا رطب ز باغ جنان نور حق جاری از لبانش شد با گل خنده گفت: فاطمه جان! هیچ دانی مرا نبی خدا دوست دارد چو جان شیرینش بی‌گمان او نمی‌دهد ترجیح هیچ‌کس را به یار دیرینش گفت زهرا: نمی‌شود هرگز که تو باشی عزیزتر از من میوۀ قلب او منم زهرا کی به جز فاطمه‌ست پارۀ تن؟ هر دو رفتند با لبی خندان نزد خورشید عشق، پیغمبر گفت زهرا: پدر بگو امروز من گرامی‌ترم و یا حیدر؟ گفت پیغمبر امین با او: تو و حیدر که روح و جان منید همۀ هستی‌ام شما هستید که شما نور دیدگان منید دوست دارم تو را حبیبۀ حق بیشتر از همه در این دنیا نزدم اما علی عزیزتر است از تمام جهان و ما فیها گفت مولا به فاطمه: بنگر که گذشته شکوه من از حد مادرم کیست؟ سورۀ تقوا مادرم فاطمه‌ست، ‌بنت اسد گفت زهرا به همسرش حیدر: مادر من خدیجۀ کبراست آن‌که در جانفشانی و ایثار بی‌بدل، بی‌نظیر، بی‌همتاست گفت مولا علی: انا بن صفا حیدرم! افتخار پرچم دین خانۀ کعبه زادگاه من است خادمم کیست؟ جبرئیل امین گفت زهرا: منم ملیکۀ عرش سورۀ رحمت خدای کریم دختر خَاتَمُ النَّبِیینَم آن‌که دارد همیشه خلق عظیم گفت مولا: که بوده پرچم دین دم به دم روی شانه‌های علی «وَ أنَا الضَّارِبُ عَلَى التَّنزِیل» چه کسی می‌رسد به پای علی؟... شیرمرد جدال باطل و حق قهرمان شجاع مکه منم تیغ من تیغ عدل و انصاف است سرور اوصیا، ابالحسنم گفت زهرا: که در شب معراج پدرم رفت سوی عرش خدا نسبت قرب او و حضرت حق «قابَ قَوسین» بود «اَو اَدنی» منم آن بانویی که بسته شده عقد من در حضور رب جلیل خادمانم ملائک جنت هم‌کلامم فرشتۀ راحیل... گفت مولا: منم همان حیدر که به اصحاب کهف گفته سخن بهترین بندۀ خدا علی‌ام از نبی‌ام من و نبی‌ست ز من روز محشر ولایتم، میزان مرتضایم، قسیم جنت و نار بر مدار دو چشم من گردد آسمان و زمین و لیل و نهار... نامم از نام حق گرفته شده ربّ من «عالی» است و من «علی»‌ام سرّ آیات حاء و میم کتاب آیه آیه حقیقت جلی‌ام گفت زهرا: منم که روز ازل سورۀ رحمت آفریده شدم بانوی بهترین زنان جهان من همانم که برگزیده شدم هل أتی، کوثر و مباهله‌ام طاء‌ و سین کتاب ربّ ودود آیه در آیه حسن و روشنی‌ام آفتاب بهشت صبح وجود ربّ من «فاطر السماوات» است نامم از نام اوست «فاطمه»‌ام من پناه تمام اهل جهان در صف حشر و روز واهمه‌ام... مرتضی گفت: بر روی آدم باب توبه به لطف من وا شد فاطمه گفت: از تفضل من زیر برگ نجاتش امضا شد گفت مولا: منم سفینۀ نوح کشتی‌ام کشتی نجات بشر گفت زهرا: منم صراط نجات رهروان من‌اند اهل نظر گفت مولا: که سورۀ طورم گفت زهرا: کتاب مسطورم مرتضی گفت: مصحف نورم فاطمه گفت: بیت معمورم... گفت حیدر: منم چو جان نبی گفت کوثر: منم چو روح رسول گفت مولا: منم صحیفۀ حق گفت زهرا: منم حبیبه، بتول مرتضی گفت: رستگاری خلق بسته بر رشتۀ ولای من است فاطمه گفت: روشنای بهشت جلوۀ نور ربنای من است گفت پیغمبر خدا: زهرا! بوسه زن بر سر علی و ببین که هزاران ملک به یاری او آمدند از بهشت و عرش برین فاطمه رو به سوی حیدر کرد گفت: عشقت همه وجود من است همۀ هستی‌ام فدای تو باد که ولای تو تار و پود من است ولی‌الله رو به فاطمه گفت: عشق تو در گل و سرشت من است تویی امید و آرزوی دلم با تو این زندگی بهشت من است با حدیث مفاخره دل ما شد پر از نور ایزد ازلی متبرک به نام فاطمه شد لحظه لحظه به یُمن نام علی... ✍ 📜 مطالعه متن کامل حدیث مفاخره