eitaa logo
نبض فرهنگی شهر
93 دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
995 ویدیو
16 فایل
کانون فرهنگی شهید بهشتی مسجد جامع زازران تأسیس ۱۳۸۸
مشاهده در ایتا
دانلود
یک طرف دست دعا و یک طرف بار گناه😔 این تناقض‌ها ، نمک پاشیده روی زخمتان 🥀 علیه السلام یادمان باشد برای ظهورش دعا کنیم🤲 🌴اللهم عجل لولیک الفرج🌴
⁉️⁉️⁉️⁉️⁉️ 🌼 پرسش: معني و منظور از اضطرار و مضطر و مصلحت و مصلحت الهي چيست؟ 🌼 پاسخ: واژه اضطرار از باب افتعال به معنای بی‌اختیار‌، مجبور، ناگریز و نیاز به‌کار می‌رود. حالت اضطراری حالت غیرطبیعی و بحرانی است که شخص بدان گرفتار می‌شود. به عنوان نمونه کمبودهای غذایی موجب اضطراری است که شخص ممکن است هنگام گرفتارشدن در مخمصه نیاز، اقداماتی را انجام دهد که در حالت عادی مجاز به انجام آن نیست، مانند خوردن مردار در حالت اضطراری که احتمال مرگ است. البته حالت اضطراری به عنوان حالت فوق‌العاده احکام ثانوی را اقتضا می‌کند که غیر از احکام اولی است؛ این‌گونه است که حرام، مباح نه حلال می‌شود؛ یعنی شخص به میزان نیاز در یک محدوده معین و محدود، مجاز به انجام حرامی چون مردارخوری می‌شود؛ زیرا «الضرورات تبیح بقدرها؛ ضرورت به اندازه ضرورت چیزی را مباح و مجاز می‌سازد.» مضطر کسی است که به اضطرار افتاده است. اما مصلحت: مصلحت واژه گرفته شده از صلح است. صلح ضد فساد (لسان العرب، ج 7، ص 384) به معنای فاقد نقص و خلل است. به این معنا که چیزی با چیزی چنان تناسب و سازگار است که خلل و نقصی را موجب نمی‌شود. اینکه گفته می‌شود صلح برقرار شد به معنای از میان رفتن فسادی است که موجب نفرت و بیزاری دو طرف شده و تناسب و سازگاری را از میان برده است. از همین رو در تعریف صلح نیز گفته اند: صلح، از بين بردن نفرت بين مردم است.(مفردات الفاظ قرآن کریم، ص 489، «صلح») امر نیک و خیر را از همین رو عمل صالح گفته‌اند چون دارای تناسب و سازگاری با خلق و خوی انسان و موافق طبیعت و نیز حکمت آفرینش است و انسان نسبت به آن بیزار نیست و نفرتی ندارد. پس مصالح انسانی هر آن چیزی است که برای انسان مفید و سازنده و با او و هدفش سازگار است وانسان از آن نفرتی ندارد و نقص و فسادی را موجب نمی‌شود. از همین رو همواره مصلحت با مفسده به کار می‌رود و مثلا گفته می‌شود که احکام در اسلام بر اساس مصالح و مفاسدی است که در متعلقات حکم وجود دارد. خداوند بر اساس این عنصر است که مصالح انسانی را تعیین و مشخص می‌کند. از آیات قرآنی به دست می‌آید که انسان گاه چیزی را مصلحت می‌داند که مفسده است و چیزی را مفسده می‌شمارد که برای او مصلحت است؛ چنانکه می‌فرماید: وَعَسَى أَن تَكْرَهُواْ شَيْئًا وَهُوَ خَيْرٌ لَّكُمْ وَعَسَى أَن تُحِبُّواْ شَيْئًا وَهُوَ شَرٌّ لَّكُمْ وَاللّهُ يَعْلَمُ وَأَنتُمْ لاَ تَعْلَمُونَ؛ و بسا چیزی را خوش نمی‌دارید و آن برای شما خوب است، و بسا چیزی را دوست می‌دارید و آن برای شما بد است، و خدا می‌داند و شما نمی‌دانید.(بقره، آیه 216) علت این گرایش اشتباه و خطا در انسان در جهل او نسبت به لوازم قریب و بعید هر چیزی است. از آنجایی که انسان لوازم همه امور را نمی‌شناسد یا نمی‌داند یا غافل است و نیز به خاطر آنکه عواقب هر چیزی را نمی‌شناسد، به امور و چیزهایی گرایش می‌یابد که برای او مفسده است و تنها به گمان و خیال مصلحت، خواهان آن می‌شود و هنگامی که به دست آورد در آن زمان است که تازه در می‌یابد که اشتباه و خطا کرده و آن چیز جز مفسده برای او ثمری ندارد. بر اساس دیدگاه شیعه همه احکام الهی بر اساس مصالح و مفاسد واقعی نهفته در متعلق آنها وضع شده اند. البته در مواردی مصالح و مفاسد با یکدیگر تزاحم می کنند. مثلا خوردن گوشت خوک به خاطر مفسده ای که دارد حرام است و حفظ جان نیز مصلحتی است که باید رعایت شود. اکنون اگر برای حفظ جان به خوردن گوشت خوک حاجت شد قواعدی در دین وجود دارد که بر اساس اهمیت ملاک ها تکلیف را روشن می سازد. مثلا چون از نظر شارع مصلحت حفظ جان اهم از رعایت مصلحت ترک خوردن گوشت خوک است، در چنین شرایطی اجازه خوردن آن را می دهد، زیرا عدم تجویز آن مفسده بزرگتری دارد و آن از بین رفتن نفس محترمه است. بنابراین مصلحت آنگونه که در شریعت تبیین شده عین حقیقت است و برای رفع تزاحم بین مصالح و مفاسد واقعیه در شریعت اسلامی قواعدی قرار داده شده که نقش حاکم و کنترل کننده دیگر قوانین را دارند، از طرف دیگر در مواردی که تشخیص اهم و مهم و رفع تزاحم بین مصالح و مفاسد نیازمند دقت های کارشناختی است امام معصوم و در غیبت او ولی فقیه چنین رسالتی را بر عهده دارد بنابراین می توان گفت خود دین مرز مصلحت را مشخص کرده است گاهی به صورت قواعد کلی مانند قاعده «لاضرر و لا ضرار فی الاسلام» در اسلام ضرربینی و ضرر رسانی وجود ندارد. و یا قاعده «حرج» که هر آنچه موجب سختی خارج از طاقت انسان باشد در اسلام نیست. و یا مصلحتی باید باشد که توسط امام معصوم و یا فقیه جامع الشرایط تشخیص داده شود که رعایت آن به مصلحت مسلمانان و جامعه اسلامی است.