💠 دخترم فاطمه !
دیدم #تجارت بکنم ؟
عاقبت آن عبارت است از مقداری سکه براق شده
و چند خانه و چند ماشین.
اما آنها هیچ تأثیری بر سرنوشت من در این مسیر ندارد.
فکر کردم برای #شما زندگی کنم ؟
دیدم برایم خیلی مهماید و ارزشمندید ،
به طوری که اگر به شما درد برسد همهی
وجودم را درد فرا میگیرد.
اگر بر شما مشکلی وارد شود
من خودم را در میان شعلههای آتش میبینم.
اگر شما روزی ترکم کنید بند بند وجودم فرو
میریزد. اما دیدم چگونه میتوانم حلّال این خوف و نگرانیهایم باشم. ؟
دیدم من باید به کسی متصل شوم که این مهم مرا علاج کند و او جز #خدا نیست.
این ارزش و گنجی که شما گلهای وجودم هستید با ثروت و قدرت قابل حفظ کردن نیست.
وگرنه باید ثروتمندان و قدرتمندان از مردن خود جلوگیری کنند
و یا ثروت و قدرتشان مانع مرضهای صعب العلاجشان شود و از در بسترافتادگی جلوگیری نماید.
من #خدا را انتخاب کردهام و راه او را...
بخشی از نامه #حاجقاسم سلیمانی به دخترش فاطمه
سلام خدا بر روح فرمانده شهدای ایران:
#جان_فدا
#حاج_قاسم
#کانون_فرهنگی_شهید_بهشتی
🟢#داستان
🔸این وقتها حاج قاسم قید کشتن داعشیها را میزد
سردار حاج بهرام دریکوند همرزم حاج قاسم : در جنوب حلب شهرک صنعتی وجود داشت که نیروگاه برق نیز در آن منطقه بود، داعش هم در این مکان مستقر شده بود.
در یکی از روزها وقتی با دوربین منطقه را رصد میکردم، دیدم که حدود ۹۰ داعشی در یک نقطه جمع شدهاند، فهمیدم که در حال نماز خواندن هستند، اما به حاج قاسم نگفتم که وقت نماز است، فقط گفتم که چند ده نیروی داعشی در یک نقطه متمرکز شدند که در صورت حمله میتوانیم تلفات سنگینی را از دشمن بگیریم.
همین که با حاج قاسم مطرح کردم، ساعت را پرسید و گفت الان وقت نماز است، ما برای نماز میجنگیم و اگر به داعشیها در حال نماز خواندن شلیک کنیم که دیگر آرمان برای ما معنی ندارد.
#حاج_قاسم
#جان_فدا
#جانفدا
🆔@HeWillComeo313