درددلهایخاکخورده
_
اما
همین که چشمانم را میبندم
از گونهها سرازیر میشوی...
درددلهایخاکخورده
_
دوباره دل هوای...
باتو بودن کرده؛)
نگو این دل دوریه!
عشقتو باور کرده:))💔
درددلهایخاکخورده
_
هر آدمی به یه نفر احتیاج داره
که براش مثلِ بقیه نباشه، وگرنه دنیا پر از بقیههاست!
درددلهایخاکخورده
_
ما هرگز از آن چه نمیدانستیم
و از کسانی که نمیشناختیم تَرسی نداشتیم.
ترس، سوغاتِ آشناییهاست!
هیچ پایانی به راستی پایان نیست.
در هر سرانجام، مفهومِ یک آغاز نهفته است.
چه کسی میتواند بگوید "تمام شد"
و دروغ نگفته باشد؟!