#کتاب_آرام_جان
#خاطراتی_از_شهید
#محمد_حسین_حدادیان
#به_روایت_مادر
#نویسنده: محمد علی جعفری
#نشر_شهید_کاظمی
#قسمت_دوازدهم
برادر مهدی با دیدن حال و روزم دلش به رحم آمد .گفت :جمع کنید
برویم برگشتیم تهران رفتم خانهٔ
مادرم .
آنها هم تازه از ورامین رسیده
بودند. هنوز لباسم را بیرون نیاورده
بودم .توی آشپزخانه یک سبد بزرگ
توت دیدم.توتهای سفید درشت و آبدار. انگار یکی بهم گفت: «بنشین یک دل سیر از این توتها رو بخور» یک بشقاب پر کردم. داشت از دوروبرش می ریخت. مثل مسافری که الان اتوبوسش راه میافتد تندتند توتها را قورت دادم به صدای زنگ
خانه توجه نکردم اصلاً نگاه نکردم
ببینم چه کسی رفت در را باز کند آخرین دانه توت را که گذاشتم داخل
دهانم خواهر بزرگ مهدی
فریده خانم جلویم سبز شد. توت افتاد
توی گلویم به سرفه افتادم مادرم سریع یک لیوان آب آورد هرچه میزدند پشتم راه گلویم باز نمیشد. اشک از چشمانم راه افتاد. نمیدانم به خاطر سرفه ها و فشار گلویم بود یا دیدن حال نزار فریده ،فرصت نکرد مقدمه چینی کند خودم زودتر رفتم
سراصل مطلب.
مهدی چی شده؟!
حاضر شو
بریم بیمارستان.
نگاهی به خودم انداختم حاضر بودم .فقط باید چادرم را میانداختم
روی سر.
بیمارستان برای چی؟
پرویز مجروح شده
آرام گرفتم. به پشتی تکیه زدم کجاش؟
پاش
انگار توی دلم قند آب کرده باشند. قبراق از پله های زیرزمین رفتم پایین
به خودم میگفتم فوق فوقش چند
روزی بستری است و بعد مرخص میشود! با خوابی که دیده بودم به کمتر از شهادت فکر نمیکردم هنوز مزه توت زیر زبانم بود کلید لامپ را زدم بق شیشه های لامپ آفتابی جلوی پایم خرد و خاکشیر شد توی مغزم چراغی روشن شد. به یاد چشم های فریده .افتادم چرا چشمانش این قدر قرمز بود؟ چادرم را برنداشتم برگشتم بالا. پله ها را دو تایکی کردم به فریده گفتم
«ببینمت!» رویش را از من برگرداند
راستشو بگو
نگاهم نکرد.
مهدی شهید شده؟
نگاهم نکرد.
به من بگو چرا گریه کردی؟!
نگاهم نکرد. فقط گفت:دارم میگم مجروح شده بپوش بریم سرم را تکان دادم که یعنی باور کردم ولی باورم نشد برگشتم توی زیرزمین کورمال کورمال دنبال چادرم گشتم پاهایم یاری ام نمیکرد از پله ها بالا
بروم.
نشستم روی صندلی عقب ماشین دست راستم توی دست فریده
خشک شده بود میدیدم فشار میدهد ولی حسی نداشتم مدام تکرار میکردم «شما دارید به من دروغ میگید!» فهیمه فقط خیابانها را تماشا می.کرد صورتش را بهم نشان نمیداد مدام میگفت داریم میریم بیمارستان نجمیه» هرچه به بیمارستان نزدیکتر میشدیم قلبم تندتر میزد عرق سرد نشست روی پیشانی ام دستم توان نداشت دستگیره شیشه ماشین را بچرخاند. از جلوی بیمارستان رد شدیم انگار
تمام غمهای عالم را یکجا ریختند
توی دلم.
چرا رد شدیم؟
فهیمه باز بیرون را نگاه میکرد شانه اش را تکان دادم دارم میگم چرا رد شدیم؟!» پیشانی اش را چسباند به شیشه بغضش ترکید
«آره شهید شده!»
⬅️ ادامه دارد....
🚩#حسینیه_مجازی
👇👇
〰💠〰🌸〰💠
@Heiat1400_p_zeinaby
〰💠〰🌸〰💠
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✂️༻ خیاطی༺✂️
آموزش
《 دوخت چادر سه کاره😉》
(قجری / اِحرام / نماز)
🚩#حسینیه_مجازی
👇👇
〰💠〰🌸〰💠
@Heiat1400_p_zeinaby
〰💠〰🌸〰💠
پشت کمر رزمندهها نوشته بود میروم تا انتقام سیلی حضرت زهرا"س" بگیرم. یک گناه توی دانشگاه، توی دانشکده، توی خوابگاه یعنی یک سیلی به گوش حضرت زهرا"س". حالا آیا گوشهی دل ما هم نوشته میروم تا دست یکی از بچهها رو بگیرم و نذارم توی دانشگاه، خیابان و .... گناه کنه؟!
🚩#حسینیه_مجازی
👇👇
〰💠〰🌸〰💠
@Heiat1400_p_zeinaby
〰💠〰🌸〰💠
آیت اللّه فاطمی نیا
🔹خدا گناه «آبرو بردن»
را سخت، می بخشد.
امام باقر«ع» فرمودند:
«کسی که آبروی مردم را نریزد،
خداوند از گناهان او صرفنظر خواهد كرد.»
اغلب جهنمیها، جهنمی زبان هستند! فکرنکنید همه از دیوار مردم بالا
می روند.
یک مشت مقدس را میآورند جهنم، به سبب اينكه آبرو می بردند!
اسلام، خواهان حفظ آبروی افراد است.
#آبرو_داری
🚩#حسینیه_مجازی
👇👇
〰💠〰🌸〰💠
@Heiat1400_p_zeinaby
〰💠〰🌸〰💠
🔴جبهه جهانی شباب المقاومة برگزار میکند:
🔹همایش بین المللی لشکر فاطمیون
به مناسبت سالگرد تاسیس این لشکر پر افتخار
🔸با موضوع: فاطمیون و نظم نوین جهانی
🔹با حضور خانواده شهدای شاخص فاطمیون، رهبران، فرماندهان و جوانان جبهه مقاومت از هفتاد ملیت جهان
🔹سخنرانان: سید هاشم الحیدری
دبیرکل جنبش عهدالله عراق
🔸سید الیاس
فرمانده ارشد لشکر فاطمیون
🔹مداحی: حاج مهدی رسولی
🔸چهارشنبه، ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۲، بعد از نماز مغرب
🔻قم المقدسة، سالن همایشهای امام موسی کاظم(ع)
ا ❀✿🌺❀✿🌺❀✿
ا 🌺❀✿🌺❀✿
ا ❀✿🌺❀✿
ا 🌺❀✿
ا ❀✿
ا 🌺
🌸زیارت روز جمعه🌸
🌸 زیارت امام زمان علیه السلام درروز جمعه 🌸
بسم الله الرحمن الرحیم
السَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا حُجَّةَ اللَّهِ فِي أَرْضِهِ السَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا عَيْنَ اللَّهِ فِي خَلْقِهِ السَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا نُورَ اللَّهِ الَّذِي يَهْتَدِي بِهِ الْمُهْتَدُونَ وَ يُفَرَّجُ بِهِ عَنِ الْمُؤْمِنِينَ السَّلاَمُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الْمُهَذَّبُ الْخَائِفُ السَّلاَمُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الْوَلِيُّ النَّاصِحُ السَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا سَفِينَةَ النَّجَاةِ السَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا عَيْنَ الْحَيَاةِ السَّلاَمُ عَلَيْكَ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْكَ وَ عَلَى آلِ بَيْتِكَ الطَّيِّبِينَ الطَّاهِرِينَ السَّلاَمُ عَلَيْكَ عَجَّلَ اللَّهُ لَكَ مَا وَعَدَكَ مِنَ النَّصْرِ وَ ظُهُورِ الْأَمْرِ السَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا مَوْلاَيَ أَنَا مَوْلاَكَ عَارِفٌ بِأُولاَكَ وَ أُخْرَاكَ أَتَقَرَّبُ إِلَى اللَّهِ تَعَالَى بِكَ وَ بِآلِ بَيْتِكَ وَ أَنْتَظِرُ ظُهُورَكَ وَ ظُهُورَ الْحَقِّ عَلَى يَدَيْكَ وَ أَسْأَلُ اللَّهَ أَنْ يُصَلِّيَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَنْ يَجْعَلَنِي مِنَ الْمُنْتَظِرِينَ لَكَ وَ التَّابِعِينَ وَ النَّاصِرِينَ لَكَ عَلَى أَعْدَائِكَ وَ الْمُسْتَشْهَدِينَ بَيْنَ يَدَيْكَ فِي جُمْلَةِ أَوْلِيَائِكَ يَا مَوْلاَيَ يَا صَاحِبَ الزَّمَانِ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْكَ وَ عَلَى آلِ بَيْتِكَ هَذَا يَوْمُ الْجُمُعَةِ وَ هُوَ يَوْمُكَ الْمُتَوَقَّعُ فِيهِ ظُهُورُكَ وَ الْفَرَجُ فِيهِ لِلْمُؤْمِنِينَ عَلَى يَدَيْكَ وَ قَتْلُ الْكَافِرِينَ بِسَيْفِكَ وَ أَنَا يَا مَوْلاَيَ فِيهِ ضَيْفُكَ وَ جَارُكَ وَ أَنْتَ يَا مَوْلاَيَ كَرِيمٌ مِنْ أَوْلاَدِ الْكِرَامِ وَ مَأْمُورٌ بِالضِّيَافَةِ وَ الْإِجَارَةِ فَأَضِفْنِي وَ أَجِرْنِي صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْكَ وَ عَلَى أَهْلِ بَيْتِكَ الطَّاهِرِينَ.
🌺
❀✿
🌺❀✿
❀✿🌺❀✿
🌺❀✿🌺❀✿
❀✿🌺❀✿🌺❀✿
💌وقتی گره های بزرگ به کارتون افتاد
از خانم «فاطمه زهرا سلام الله علیها»
کمک بخواید ،
گره های کوچیک رو هم از
«شهدا» بخواید ،براتون باز کنند ..
سلام✋
#جمعه_تون_معطر_به_عطر_شهداء
🚩#حسینیه_مجازی
👇👇
〰💠〰🌸〰💠
@Heiat1400_p_zeinaby
〰💠〰🌸〰💠
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 تا نصف شب پیگیر مشکلات مردم بود، چون مسئول بود!
🌹 سالروز شهادت آیتالله مهدی شاهآبادی در جزیره مجنون
🤲 صلوات
🔸🌺🔸----
🚩#حسینیه_مجازی
👇👇
〰💠〰🌸〰💠
@Heiat1400_p_zeinaby
〰💠〰🌸〰💠
هر جمعه با یک؛
#تحلیل_فیلم
این هفته؛
#لژیون
لژیون هالیوود در تقابل با ملائکه الهی
نام فیلم: لژیون (Legion)
کارگردان: اسکات استوارت
کشور: آمریکا
انتشار: ۲۰۱۰
ژانر: ترسناک فراطبیعی
◀️ قسمت اول؛
✳️ مقدمه؛
🔶🔸تقابل موجود میان تفکر خدامحور و تفکر بَشرمحور صنعت سینما را بر آن میدارد که تلاش نماید تا بخشی از صورت وضعیت حضور فرشتگان و ملائکه در عالم هستی را بهگونهای وحشتزا نشان داده؛
و با ارائهی تصویری جعلی، این موجودات لطیف و با کرامت را بهگونهای مُضر و وحشتآفرین معرفی کند و از همین جهت است که بخش قابل توجهی از ساختههای هالیوود با این موضوع، در ژانر وحشت (Horror genre) دستهبندی میشوند.
🔹همین رویکرد است که سبب میشود تا در تصورات غربی، عموماً فرشتگان بهعنوان بردگان گوش بهفرمان خدای خشن و بیرحم تصویرسازی شده و عموماً بهعنوان عَملهی خالق بَشر، برای سختیگرفتن به انسان ظهور مییابند؛
عُمالی که تمرکز اصلی خود را معطوف پیشبرد اهداف جاهطلبانه و ایجاد اتوریته (Authority) خالق بَشر ساخته و در راستای قدرتطلبی خداوند، سعی و همت اصلی خود را متمرکز بر سرگردانی هرچه بیشتر بَشر مینمایند!
🔗 ادامه دارد ...
🔸🌺🔸--------------
🚩#حسینیه_مجازی
👇👇
〰💠〰🌸〰💠
@Heiat1400_p_zeinaby
〰💠〰🌸〰💠
هر جمعه با یک؛
#تحلیل_فیلم
این هفته؛
#لژیون
لژیون هالیوود در تقابل با ملائکه الهی
نام فیلم: لژیون (Legion)
کارگردان: اسکات استوارت
کشور: آمریکا
انتشار: ۲۰۱۰
ژانر: ترسناک فراطبیعی
◀️ قسمت دوم؛
✳️ داستان فیلم؛
🔶🔸فیلم در مورد خشم خدای ادیان ابراهیمی از آدمیان است و اینکه او دیگر امیدی برای بهبودی نسل بشر ندارد، و پشیمان از آفریدن انسان، مانند بار گذشته که توفان نوح را برای قتلعام انسانها به راه انداخت اینبار با فرستادن حشرات و قبض روح انسانها برای قتل همدیگر به این کار دست میزند.
🔹خدا فرمان تمام شدن زندگی بشر و رستاخیز را میدهد اما در این بین فرشتهای به نام میکائیل که هنوز به بشر امید دارد و عشق به نوع بشر هنوز در وجود او نمرده از فرمان خدا سرپیچی میکند و برای نجات نسل بشر از انقراض به کمک نسل آدم میآید.
🔹هدف او نجات کودکی است که ادامهٔ نسل بشر از او خواهد بود و قرار است که به دنیا بیاید که به نظر میرسد یک بچه نامشروع است.
ماجراهای فیلم در مورد حواشی نجات آن کودک از دست انسانهای قبض روح شده و فرشتهٔ دیگری به نام جبرئیل است که خواهان اجرای دستور خدا است.
🔹سرانجام میکائیل با تلاشهای خود این نوزاد را به سوی نجات میفرستد و خدا نیز در آخر متقاعد میشود که امید میکائیل به انسان واهی نیست و روند ماجرا به خدا نیز نشان میدهد که هنوز نوری از خوبی در دل برخی از آدمیان وجود دارد
به این خاطر با وجود اینکه میکائیل بر روی زمین در نبرد با جبرئیل کشته شدهبود او را دوباره زنده کرده و بار دیگر به مقام فرشتگی میرساند.
🔗 ادامه دارد ...
🔸🌺🔸--------------
🚩#حسینیه_مجازی
👇👇
〰💠〰🌸〰💠
@Heiat1400_p_zeinaby
〰💠〰🌸〰💠
هر جمعه با یک؛
#تحلیل_فیلم
این هفته؛
#لژیون
لژیون هالیوود در تقابل با ملائکه الهی
نام فیلم: لژیون (Legion)
کارگردان: اسکات استوارت
کشور: آمریکا
انتشار: ۲۰۱۰
ژانر: ترسناک فراطبیعی
◀️ قسمت سوم؛
✳️ تحلیل فیلم؛
🔶🔸«لژیون» (Legion) عنوانِ فیلمی هالیوودی است که توسط «اسکات استوارت» (Scott Stewart) در سال ۲۰۱۰ میلادی تولید گردید؛
فیلمی که بهصراحت، پس از معرفی فرشتگان و ملائکه بهعنوان بردگان گوش بهفرمان خدای خشن و بیرحم، به طرح موضوع «پایان تاریخ» پرداخته و اعلام میدارد که قدرتطلبی خداوند! سبب شده تا او دیگر امیدی برای بهبودی نسل بَشر نداشته باشد؛
🔹خداوندی که اکنون پشیمان از آفریدن انسان است!
و سعی مینماید تا خشم خود از آدمیان را همانند بار گذشته که با طوفان نوح محقق گردید و به قتلعام تمامی انسانها منجر گردید؛ اینبار با فرستادن حشرات و قبض روح انسانها برای قتل یکدیگر مدیریت نماید.
🔹«لژیون» سعی میکند تا از آموزههای انحرافی برخی تفکرات بهظاهر خدامحور بهره گرفته و به ترسیم دوگانهای از فرشتگان و ملائکهی خوب و بَد (آپولون [Apollo] و دیونیزوس [Dionysus]) مبادرت ورزد؛
🔹دوگانهای که از آموزههای انحرافی «یهودیت» وام گرفته و تفکر مجعول و موضع تحریفی ایشان در باب دوستی با حضرت میکائیل (بهعنوان فرشتهای که دوست و همراه بَشر است و همیشه دستورهای ساده و راحت را میآورد) و دشمنی با حضرت جبرئیل (بهعنوان فرشتهای که همواره دشمن نسل بَشر بوده و دستورهای مشکلی دربارهی جهاد و جنگ میآورد) را به عرصهی سینما میکشاند
و ضمن تلفیق آن با آموزههای اومانیستی، سعی میکند تا برای مخاطب ذهنیتی ضدبَشری از فرشتگان و ملائکه ترسیم نماید!
🔹«لژیون» ضمن تصویرسازی از فرمانبرداری مطلق فرشتگان و ملائکه در راستای اهداف جاهطلبانهی خالق بَشر! به ترسیم فرشتهای لیبرال با نام میکائیل (Michael) مبادرت میورزد که از قدرتطلبی خداوند منزجر است و هنوز به بشر امید داشته و عشق به نوع بشر هنوز در وجود او نمرده است!
🔹فرشتهای با باورهای اومانیستی که تمام تلاش خود را به کار میگیرد تا در برابر خداوند ایستادگی نموده و هدف خود را معطوف نجات کودکی میسازد که ادامهدهندهی نَسل بَشر خواهد بود؛
کودکی که تمرکز اثر حول حواشی نجات او از دست فرشتهی دیگری است که همواره دشمن نسل بَشر است؛
فرشتهای بهنام جبرئیل (Gabriel) که خواهان اجرای دستور خدا و نابودیِ این آخرین انسان است.
🔹«لژیون» در سیر روایت خود، اقدام به ترسیم نجات نسل بشر از انقراض پرداخته و میکائیل را بهعنوان فرشتهای معرفی میکند که ضمن سرپیچی از فرمان خداوند در اعلان رستاخیز و پذیرش پایان زندگی بَشر؛ به مقابله با پیشبرد اهداف جاهطلبانه خدواند! همت میگمارد
و در این مسیر با تلاش ویژهی خود، سرانجام این نوزاد را بهسوی نجات میفرستد
و خداوند را نیز متقاعد میسازد که همچنان خوبی در نَسل بَشر وجود دارد و امید به انسان، امری واهی نیست!
🔹البته «لژیون» در فرجام سینمایی خود، ضمن ترسیم اقناع خداوند بر اثر تلاشهای میکائیل، بر ندامت و پشیمانی خداوند از ناامیدی نسبت به بَشر تأکید میورزد
و این تحول خداوند را با بخشیدهشدن میکائیل و دوباره زنده شدن او محقق میسازد!
🔹میکائیلِ شکستخورده و مقتول در مصاف با جبرئیل، حیاتی مجدد مییابد و به فرمان خداوندی که دیگر از اقدامات ضد بَشری خود توبه نموده! بار دیگر به مقام و منزلت قبلی خود بازمیگردد!!
نویسنده: محمدرضا شاهحسینی
🔸🌺🔸--------------
🚩#حسینیه_مجازی
👇👇
〰💠〰🌸〰💠
@Heiat1400_p_zeinaby
〰💠〰🌸〰💠
#کتاب_آرام_جان
#خاطراتی_از_شهید
#محمد_حسین_حدادیان
#به_روایت_مادر
#نویسنده: محمد علی جعفری
#نشر_شهید_کاظمی
#قسمت_سیزدهم
از شدت بیتابی بیهوش شدم وقتی چشمم را باز کردم دیدم توی خانه دایی مهدی هستم. پشت دستم میسوخت دیدم بهم سرم وصل کرده اند قرار گذاشته بودند مراسم را بگذارند خانه دایی مهدی خانه
حیاط دار و بزرگی بود.
تازه بیست و یک سالم شده بود. اسمش بود با مهدی چهار سال زیر
یک سقف زندگی کردیم. اگر جمع میزدی خانه پرش چهار ماه کنار هم
بودیم.
تا شب دوست و فامیل آمدند برای
تبریک و تسلیت. گوشم به حرف
دیگران بود میخواستم بفهمم مهدی چه شکلی شهید شده و الان کجاست جای اینکه جوابم را بدهند
مدام آب و غذا میآوردند. فکر میکردند این طوری میتوانند آرامم کنند. هیچ چیز از گلویم پایین نمیرفت هنوز ته مزه شیرین توت
توی دهانم بود
. از داخل اتاق جسته و گریخته متوجه
حرفها میشدم وقتی کسی وارد
می شد و پرس و جو
میکرد
.برادر شوهرم جواب میداد
شقیقه هایم زُقزق میکرد سعی
میکردم خودم را کنترل کنم تا
حرفها به گوشم برسد کم کم
دستگیرم شد مهدی فردای همان
روزی که خواب دیدم پرنده شد، به شهادت رسیده. دقیقاً روز عید فطر سال ۶۶ . منتها چون از طرف بسیج رفته بود کسی خبر نداشته که کارمندرسمی سپاه است از طرفی
فامیلش را به جای طریقی به
اشتباهی نوشته بودند ظریفی اینها
باعث شده بود پانزده روز در
سردخانه ناشناس بماند
یکی از دوستانش که لحظه شهادت کنارش بوده وقتی برمیگردد ،تهران می آید دم خانه ما برای تسلیت میبیند در خانه بسته است و کسی نیست. پرس وجو میکند، میگویند که خودش جبهه است و خانمش رفته خانه مادرش ایشان پیگیری می.کند آدرس پدر شوهرم را گیر می آورد میبیند ایشان هم روحش از این ماجرا خبر ندارد از آنجا حدس میزند که شاید شهید
شناسایی نشده است.
هنوز پیکر شهید نرسیده بود تهران برادرم رفت و رامین پدرم را بیاورد برای مراسم تشییع هیچ خبری هم از
خانواده ام .نشد از بس بیتابی میکردم اصلاً حواسم بهشان نبود. صبح ۲۳ خرداد اتوبوسی آمد جلوی خانه پدرشوهرم همه سوار شدیم که
برویم سمت بهشت زهرا متوجه شدم پدرم و برادرم دیشب تصادف
کرده اند همه خانواده ام درگیر آنها بودند. دیگر برایم مهم نبود چه کسی زنده است چه کسی مرده فقط در فکر مهدی بودم که الان میخواهد
تشییع شود.
از خانواده ام کسی در مراسم تشییع مهدی نبود در بهشت زهرا (س) اصرار داشتم شهید را ببینم قبول نکردند گفتند: «اول باید غسل بدیم
بعد.
تا آن زمان جنازه ندیده بودم وقتی صورت مهدی را دیدم فکر کردم
خوابیده است سالم سالم بود؛ سر و
صورت و بدن دست کشیدم روی صورتش نوازشش کردم. بدنش سرد بود؛ خیلی سرد فقط یک کم بالای صورتش آثار خراشیدگی دیده میشد کفن را کنار زدم گفتم این که چیزیش نیست سالمه!» گفتند از پشت ترکش خورده میگفتند که اگر زنده میماند قطع نخاع میشد از گردن به پایین ترکش بدنش را سوراخ سوراخ کرده از مسئول معراج پرسیدم پس چرا
صورتش خراشیده؟» اشک از گوشه چشمش جاری شد: «با صورت به زمین خورده گریه ام بیشتر شد. میخواستم ترکش های پشت کمرش
را ببینم تا شهادتش را باور کنم
نگذاشتند.
بهش گفتم: تو گفتی میرم یک ماهه ،میام به قولت وفا ،کردی سر موعد ،اومدی من الان جواب مجتبی رو چی بدم، منو به کی سپردی، مجتبی رو به کی سپردی، مهدی برام دعا کن
.یک دفعه دیدم از پشتش خون جریان پیدا کرد گفتم: «چرا» از بدنش خون تازه میاد؟ مگه نمیگید شهید
شده؟ :گفتند پانزده روز توی سردخونه بوده؛ الان شستیمش یخ باز شده صورت به صورتش گذاشتم اصرار میکردند بلند شوم
.میخواستند در تابوت را ببندند نمیتوانستم دل بکنم هول هولکی
ازش خداحافظی کردم
.از مراسم خاکسپاری برگشتیم منزل دایی مهدی مجتبی ساکت نمیشد.
بچه های زیادی بازی میکردند مجتبی نمیرفت قاتی شان یک بند اشک میریخت گریه پشت گریه جیغ می کشید .چرا بابامو گذاشتید توی اون چاله؟ چرا روی صورت بابام خاک ریختن؟ چرا توی گوش و بینی
بابام پنبه بود؟ تازه فهمیدم این بچه موبه موی مراسم را دیده...
⬅️ ادامه دارد....
🚩#حسینیه_مجازی
👇👇
〰💠〰🌸〰💠
@Heiat1400_p_zeinaby
〰💠〰🌸〰💠
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✂️༻ جمعه و خیاطی༺✂️
😍✂️ آموزش یه تیشرت سه سوته بدون الگو
✔پارچه کشی مثل تریکو
✅خیلی بصرفه تر از بازاری درمیاد
🚩#حسینیه_مجازی
👇👇
〰💠〰🌸〰💠
@Heiat1400_p_zeinaby
〰💠〰🌸〰💠
http://sahba.ir/download/tarhekoli/24%20-%20%D8%B7%D8%B1%D8%AD%20%DA%A9%D9%84%DB%8C%20%D8%A7%D9%86%D8%AF%DB%8C%D8%B4%DB%80%20%D8%A7%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85%DB%8C%20%D8%AF%D8%B1%20%D9%82%D8%B1%D8%A2%D9%86%20-%20%D9%BE%DB%8C%D9%88%D9%86%D8%AF%D9%87%D8%A7%DB%8C%20%D8%A7%D9%85%D8%AA%20%D8%A7%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85%DB%8C.mp3
جلسه 24
24-#طرح کلی اندیشۀ اسلامی در قرآن - پیوندهای امت اسلامی
حضرت ایت العظمی خامنه ای
20 مهر 1353
25رمضان 1394
🌹🌹🌹