فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
°| #مغزبانے🏴💪 |°
🎥 پاسخ عجیب نوبخت
در جواب به سوال مجری
درباره اطلاع داشتن از قیمت
ڪالاهاےاساسے
#هشتڪ_و_محتوا_تولیدےاست👇
#ڪپے⛔️🙏
#بازنشر ≈ #صدقهجاریه🍃
.
.
.
••┈••••┈••❅😉❅••┈••••┈••
تحلیلهاے نابے ڪه هیچجا نخواندید
با مغــزبـــانے، بصیـــــــرت دهیـــد👇
~° 📡 °~ @Heiyat_Majazi
【• #حرفاے_درگوشے🗣 •】
حاجے میگفت :
هرچے بچهها بیشتر توی اسارت
شکنجه میشدن، عاشق تر میشدن
آخه دشمن بخاطر نداشتنِ ایمان
از بچههای ما میترسید ..
- امانامان! 💔
از اینجآ صاف بـرو ٺو بغـل خـدا😍👇
[•❣🍃•] @Heiyat_Majazi
•{🏴}•
•{ #خانواده_درمانی 👨👩👧👦}•
.
.
تمرین کنید😎}•
و خیلی خوب یاد بگیرید
کہ اولین و مهمترین فرد زندگیتون
•{ همسرتونہ💞}• و نہ خانوادتون!
.
.
•{🏴}• @heyiat_majazi
.🖤
.
به غروب شب سوم محرم
به اذان مغربش نزدیک میشیم
شب گرفتن حاجات از دست سه ساله است🙏
امشبه رو دریاب رفیق!
#امشب_نیای_دیگه_فردادیره
#امشب_نیای_دخترت_میمیره💔
#امشب_نیای_کی_دیگه_ازخولی
#گوشواره_های_منو_پس_میگیره😭
شب راس ساعت ۲ بامداد به وقت نماز شب منتظرتونیم اینجا
التماس دعا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
{• #تولدے_دوباره🌱 •}
.
.
🎶When I Hear Your Name (Remix)
رمیکس ترانهٔ انگلیسے
«وقتی نام تو را میشنوم»😇
|تـ🎧ـرانھحرارت محبت امام حسین؏|
نام تو زیباست!
هم براۍ زمزمھ کردن و
آرامش یافتن و هم براۍ فریاد
زدن و در ؏شق و شور غرق شدن:)💔
#یاحسین
.
.
•⏱• اولِ راهیآ؛
اینجا تپشے از نو 👇
[°•💓•°] @heiyat_majazi
هیئت مجازی 🚩
【• #قصه_دلبرے📚 •】 #فتحخون #قسمتچهارم آیا آنان نمی دانستند که لفت امتیازی موروثی نیست
【• #قصه_دلبرے📚 •】
#فتحخون
#قسمتپنجم
یك سال پیش از آنكه معاویه بمیرد، حضرت حسین بی علی در ایام حج بنی هاشم را از مردان و ، موالیان آنها، پسر خواندگان و هم پیمانانشان و نیز آشنایان انصار
و اهل بیت خویش را گرد آوردند و آنگاه
رسولی اعزام داشتند که
«: یك نفر از اصحاب رسول خدا را که معروف به زهد و و عبادت است فرومگذارید، مگر آنكه همه آنها را در سرزمین مِنی نزد من گرد آورید ».
در سرزمین مِنی ، در خیمه بزرگ وافراشته آن حضرت ، دویست نفر از اصحاب رسول خدا که هنوز حیات داشتند و پانصد نفر از تابعین گرد آمدند . پس حسین بن علی در میان آنان به پا خاست و پس از حمد و ثنای خدا فرمود «: این طاغی با ما و شیعیان ما آن کرد که شما دیده اید ودانسته اید و شاهدید ... اینك من با شما سخنی دارم که اگر بر صد ق آن باور دارید مرا تصدیق کنید واگر نه ، تكذیب ؛ واز شما به حقی که خدا را و رسول خدا را بر شماست و به قرابتی که با رسول شما دارم ، می خواهم که این مقام و مجلس را و آنچه از من شنیده اید ،
به شهرهای خویش بازبرید ودر میان قبایل و عشایر وامانتداران و موثقین خویش بازگو کنید و آنان را به حقی که برای ما اهل بیت می شناسید دعوت کنید که من می ترسم این امر فراموش شود وحق از میان برود و باطل غلبه یابد... و هلل متم ، نوره و لو کره الكافرون ـ اگر چه خداوند تحقق نور خویش را هر چند کافران نخواهند به اتمام می رساند ».
آنگاه همه آیاتی را که در شأن اهل بیت نازل شده است فرا خواند و تفسیرکرد و از گفتار ، رسول خدا نیز آنچه را که در شأن ایشان بود سخنی فرو مگذاشت مگر آنكه روایت کرد و بر این همه
: سخنی نبود مگر آنكه صحابه رسول خدا می گفتند «اللهم نعم ، آری خدایا ما این همه را شنی ده ایم و بر آن شهادت می دهیم ».
و تابعین نیز می گفتند
« آفریدگارا ، ما نیز این سخنان را از صحابه ای که مورد وثوق و مؤتمن ما بوده اند شنیده ایم ».
« سلیم بن قیس للی کوفی »
می گوید « واز جمله آن مناشدات این بود که پرسید : خدا را ، مگر نه اینكه علی بن ا، بی طالب برادر رسول خدا بود و آنگاه که او بین اصحابش عقد اخوت می بست او را برادر خویش قرار داد و
گفت : انت اخی و انا اخوك فی الدنیا و لخرةـ تو برادر من هستی و من نیز برادر تو در دنیا و آخرت .
آنان حسین بن علی را تصدیق کردند
و گفتند اللهم نعم ... ».
•• بھقلمِدݪنشینِ:سیدمرتضےآوینے ••
#سفربـهمبدأتاریخ،ڪربلا🙃🤚
✅⇜ #ڪپےباذڪرصلوات
#شرعاحـلاݪاست:)
{•🍃🥀•} @heiyat_majazi
هیئت مجازی 🚩
【• #قصه_دلبرے📚 •】 #فتحخون #قسمتپنجم یك سال پیش از آنكه معاویه بمیرد، حضرت حسین بی علی
【• #قصه_دلبرے📚 •】
#فتحخون
#قسمتششم
« خدا را ، مگر نه اینكه رسول خدا او را در روز غدیر خم نصب فرمود و بر لیت امر ندا این سخن ،
مرا شاهدین برای غایبین بازگو کنند؟
گفتند : اللهم نعم . آفریدگارا.آری »
« و باز حسین بن علی پرسید :
خدا را ، مگر نه اینكه رسول خدا می گفت هر که می پندارد که مرا دوست می دارد وعلی را مبغوض ،
بداند که دروغ می گوید ؟
و از میان جمع کسی پرسید یا رسول هلل و کیف ذلك
ـ چگونه این لزم وجود دارد ؟ـ
و رسول خدا جواب گفت :
زیرا که علی از من است و من از او هستم ؛ هر آنكه حب او را در دل دارد به حقیقت من را دوست می دارد و آن که مرا دوست می دارد ، به حقیقت حب ،
خدا در دل اوست و آنكه با علی بغض می ورزد،
به حقیقت مرا مبغوض داشته است و آنكه بامن بغض ورزد به حقیقت بغض خدا راست که در دل دارد
: و آنها گفتند آری آفریدگارا، شنیده ایم و بر آن شهادت می ، دهیم .
و بر همین پیمان پیمانی که با حسین بن علی بسته بودند پراکنده شدند تا این همه را در میان قبایل و عشایر و امانتداران وموثقین خویش بازگوکنند ».
یك سال بعد معاویه مرد و یزید سلطنت خویش را از. مردم بیعت گرفت راوی ، کجا رفتند آن تابعین و صحابه ای که با حسین بن علی در مِنی بر ادای امانت پیمان تبلیغ بستند ؟ آیا این هفتصد تن حق این مناشدات را آنگونه که با حسین عهد بسته بودند ، در شهرها و در میان قبایل ، خویش ادا کرده اند ؟ اگر اینچنین بوده پس آ ن احرار حق پرست کجا رفته اند ؟ آیا در میان آن فراموشیان عالم اموات جز آن هفتاد و چند تن ، زنده ای نمانده است که امام را پاسخ دهد ؟ آیا جز آن هفتاد وچند تن ، در آن دیارمردی که مردانه بر حق پای فشرد باقی نمانده است ؟ معاویه در شب نیمه رجب سال شصتم هجری مرد و لفت مسلمین همچون میراثی قبیله ای به فرزند ارشدش یزید بن معاویه انتقال یافت .
او « ولید بن عتبه بن ابی سفیان » را که از جانب معاویه حاکم مدینه بود مأمور داشت
تا برای او از حسین بن علی « عبدا هلل بن عمر » و «عبد هلل بن زبیر » . بیعت بگیرد
•• بھقلمِدݪنشینِ:سیدمرتضےآوینے ••
#سفربـهمبدأتاریخ،ڪربلا🙃🤚
✅⇜ #ڪپےباذڪرصلوات
#شرعاحـلاݪاست:)
{•🍃🥀•} @heiyat_majazi
رفقای محب اهلبیت
گوشت با منه یه چیزی بگم؟
یلحظه این کانال اون کانال نکن
اینور اونور تب و کلیک نکن
چرخ تو شبکه های مجازیت نزن
بیا بشین دو کلوم حرف بزنیم
هیئت مجازی 🚩
.🖤 . به غروب شب سوم محرم به اذان مغربش نزدیک میشیم شب گرفتن حاجات از دست سه ساله است🙏 امشبه رو دریاب
از وقتی اینو گذاشتم خیلیا اومدنو سفره دل باز کردن
خدا حاجت همشونو بده.
خیلیا اومدن التماس دعا گفتن خدا حاجات اونارو هم بده
اما من مدنظرم اونایی اند که از شرم گناه نه میتونن با کسی حرف بزن
نه میتونن خودشونو خالی کنن
نه حیا و شرمشون میذاره نفس راحت در محضر خدا بکشن
مصطفی دیوونه به سن شماها قد نمیده
یه گنده لات تهران بود
از همین فرحزاد تهران یهو ازین رو به اون رو شد
تو فرحزاد وقتی مشغول کارای خودش بوده
یکی از نوچه هاش میاد میگه صدای اون باند رو کم کنید که آسید مهدی قوام(یکی از روحانیون برجسته اون زمان مثل حضرات الان دکتر رفیعی حاج آقا انصاریان و...)اونطرف باغ در حال عبورن
مصطفی دیوونه هرکاره ای بوده
خودشو نوکر امام حسین و بچه هاش میدونسته
برای عرض ادب میره اونور باغ دیدن آسید مهدی قوام
آسید مهدی بهش میگن مصطفی حالا که تا اینجا اومدی من میخوام از امشب درس لوطیگری بهم یاد بدی
اولین چیز چیه تو مرام لات ها
مصطفی دیوونه بهش میگه :نمک خوردی نمکدون نشکونی
همین یه جمله یه سوال باعث میشه مصطفی دیوونه حالش منقلب بشه
کل زندگیشو میکنه پول و میریزه تو چمدون میبره قم خدمت آقای بروجردی
میره میشینه جلوی آقای بروجردی میگه
خوبی حاج عمو؟
من کل زندگیمو بار کردم تو این چمدون
کلا نجسه
پول قماره پول کاباره است پول زورگیریه وهزار جور کار غیرشرعی دیگه حتی کت شلوار تنمم نجسه
چیکار کنم پاک بشم
چیکار کنم که بتونم اون دنیا تو روی امام حسین نگاه کنم
آقای بروجردی میگن مگه نمیگی همه اینا نجسه
پس بذار و برو
حتی کت شلوارتم بذار برو
مصطفی دیوونه کت شلوارشو درمیاره میذاره کنار چمدون و با لباس زیر راه میفته بره
دم درب میرسه آقای بروجردی میگن برگرد
با چشم گریان بهش میگن تو از الان دیگه پاکی التائب حبیب الله حالا شدی رفیق خدا
حاج آقا پنج هزار که اون زمان پول زیادی بوده درمیارن میدن به مصطفی دیوونه میگن برو زندگیتو ازین به بعد با این بساز
مصطفی دیوونه شد یه بچه هییتی تو تهران
شد یه بنده پاک و مومن خدا
تا اینکه سال ۶۱ یروز حالش خیلی وخیم بوده
به عالمی که همسایه شون بوده زنگ میزنن و میگن اگر میخوایید مصطفی رو بببینید تشریف بیارید که دمای اخرشه
اون شب عالمی که همسایشون بود جایی مجلس داشتند و فرداش که جمعه بود رفت خونه مصطفی دیوونه
همسر مصطفی نقل میکنن که
مصطفی خیلی پاک زندگی کرد
جوری که نماز و روزه های گذشتش رو تاجایی که میتونست قضاش رو بجا آورد
از کسایی که ظلمی بهشون کرده بود حلالیت گرفت
حقشون رو خورده بود بهشون برگردوند
این اواخر هم پنج میلیون سرمایه داشت گذاشت صندوق محل برای ازدواج جوونا
همسر مصطفی میگه دیشب شب جمعه بود(شب زیارتی ارباب بوده حواست هست؟؟؟ ما الان ماه زیارت اربابیم ماه محرم)
تمام شب با ما صحبت کرد تا ساعت به یازده شب رسید شروع کرد صحبت با اباعبدالله
گفت: یا ابا عبدالله! از آن زمانی که من با شما آشتی کردم صاف و صادق آمدم خدمت شما.دیگه دنبال کار خلاف نرفتم.لحظات آخر عمر من هست و کار من بدست شماست این صحبت ها ادامه داشت تا سرش رو روی زمین گذاشت.دقایقی بعد سرش رو بلند کرد شروع کرد به سلام دادن به ابا عبدالله و دوباره سرش رو روی زمین گذاشت و از دنیا رفت.(ظاهراً امام حسین(ع) را دید ،سلام کرد واز دنیا رفت)
من از شب اول دارم تو گوشتون میخونن آهای رفقا این ماه محرمه ها
شنیدی میگن السلام علی الغریب الغربا؟؟؟
سلام امام غریبم؟حالا ماه محرمشم غریب شده خودتون که میبینید
اینجاس نقطه عطف
اینجاس نقطه ای که قراره به خودت بیای
باور کنید جور دیگه این ماه امام حسین خدا پیعمبر حضرت مادر حتی دردانه اباعبدالله که شب مخصوص ایشونه امشب بهتون نگاه میکنن