•᯽📖᯽• . . •• #قصّه_بشنو •• •ڪتاب: #جنگ با دشمنان خدا •قسمت‌:(پنجم) برای خرید بلیط اتوبوس، وقتی باجه دار مقصدم را پرسید با صلابت گفتم قم یا مشهد، فرقی نداره .هر کدوم جا داره و زودتر حرکت می کنه. ... حدود یک ساعت و نیم بعد، من توی اتوبوس نشسته بودم و در پی سرنوشت نامعلوم به سمت مشهد می آمدم. ... بعد از رسیدن به مشهد، طبق اطلاعات و تحقیقاتی که در مورد بهترین حوزه های مشهد و قم کرده بودم؛ رفتم سراغ شون. ... دو تای اول اصلا حاضر به پذیرشم نشدن ... گفتن :بدون درخواست و تاییدیه پذیرش، اجازه ثبت نام ندارن... راهی سومین حوزه شدم. ... کشور غریب، شهر غریب، دیگه پول هم نداشتم که ماشین بگیرم ... ساکم رو گرفتم دستم و پرسان پرسان راه افتادم ... توی کوچه پس کوچه ها گم شدم ...تا به خودم اومدم دیدم رسیدم به حرم. ... خسته و گرسنه، با یه ساک ... نه راه پس داشتم نه راه پیش ... برای رسیدن به سومین حوزه، یا باید حرم رو دور میزدم یا از وسطش رد می شدم. ... نفرتم از شیعه ها به حدی شده بود که دلم نمی خواست حتی برای کوتاه کردن مسیر، از داخل حرم رد بشم ... چند قدمی که رفتم یهو به خودم اومدم و گفتم :اینجا هم زمین خداست .چرا مسیرم رو دور کنم؟ اگر به موقع نرسم و پذیرش نشم چی؟ توی این شهر و کشور غریب، دستم به جایی میرسه؟. ... دل به دریا زدم و مدارک رو جدا کردم .ساکم رو به امانات دادم و وارد حرمشدم. ... وارد حرم که شدم صدای اذان بلند شد ... صفوف نماز یکی پس از دیگری تشکیل می شد ... یه عده هم بیخیال از کنار صف ها رد می شدند ... بی توجهی به نماز در ایران برام چیز تازه ای نبود. ڪپےبدون‌ذڪرنام‌نویسنده‌ممنوع!📌 . . Eitaa.com/Heiyat_Majazi •᯽📖᯽•

﷽ . #هیئت_اخلاقی شب هشتم ذی‌الحجه 1445 موضوع: عید غدیر .

سلام و رحمت به هیئتی‌هایی که امیرِ جوارحشان، قلب را برای امیرِ مومنین، سوخته تر و عاشق‌تر میکنند..

دلت رو همراه می‌کنه. - هنوز تو سختی، دردمون رو غیر مادر به کسی نگفتیم..

برای آماده‌شدنِ دلت، امشب رو این دقایقت رو نذر امیرالمومنین کن بدونِ شک به هیئتِ باباعلی علیه‌السلام هرکسی وارد نمیشه، و تو دقیقا زیر نظرِ این ابوترابی💚

میخوام برای خرج شدن و خرجی دادن در غدیر، صحبت کنم.. پس مستقیما میرم سر اصلِ مطلب؛ پ.ن: #فور کنید تا بقیه هم شریک شن💚

غدیر نزدیکه، از همین امروز برنامه ریزی کنید، طبق بودجه و توانتون برنامه ریزی کنید. برنامه‌ی کاری رو بچینید و انجام بدید.

خساستت رو، کم بینی‌ت رو ، کم خواهی، کم گذاشتنه، به کم قانع شدنه، همه‌‌شو چشمات رو ببند و بزار کنار. چون پیش اهل بیت و پشت در خونه‌ی اهل بیت، فقط دنیا خواه ها و اهل دنیان که اینطورن..

پیشِ اهل بیت، هرچقدر هم از این حالات در تو وجود داره، بزار کنار. با اهل بیت شراکت کن و اصلا با مال و توانت که بیای جلو، توی تقسیمات روزی و ارتزاق های عالم، سهامدار میشی. رزق و روزی برات فتح‌الباب میشه.

نترس! خیلی خوب بهت برمیگردونن اگر با مالت بیای جلو

ما که دنبال برگردوندنشون نیستیم ولی دوست داریم دستمون تو جیبِ اهل بیت باشه، یه لحظه فکر کن دستت تو جیبِ امام زمانه، تو جیبِ امام علیه. یه لحظه فکر کن روزی ماهم قاطیِ روزی اونهاست. چه نورٌ علی نوریه؟

یک نگاه به عالم میکنن، کل روزی های عالم تقسیم میشه! فکر کن یه نگاه به مال و جیب و زندگی تو بکنن! چی میشه؟

تو توی تقسیمِ مالت، اهل بیت رو درنظر بگیر و برای این خانواده بزار کنار ببین چطور توی راس نگاهشون قرار میگیری و تورو درنظر میگیرن و برات از ارتزاق های عالم سهمی کنار میزارن.

امتحانش که ضرری نداره، داره؟

درحالی که دلخوشیم و ادعا داریم که پشتوانه‌ی ما محبت به اهل بیته. پشتوانه‌ی ما عنایات این خانواده‌ست. پشتوانه‌ی ما توکل به خداست.

چرا واقعا با اعمالت، با ترجیح دهی هات

با گزینش و انتخاب هات

با فکر و دیدگاه هات،

با معامله کردن هات، با حتی آزمون و خطاهات،

نشون نمیدی که واقعا چه پشتوانه ای و چطور پشتوانه ای میخوای؟ نشون نمیدی که اگر میگی پشتوانه‌ی تو، حُبِ اهل بیته، ادعا نیست؟

چرا نشون نمیدی که در هرچیزی مدعی باشی، این یک مورد رو نه، مدعی نیستی؟

جهان واقعا نیاز داره به آدمهایی که جرعت کنن و از مدعی بودن فاصله داشته باشن و بوی ادعا ندن!

آره دیگه، ترجیحت اگه بجای دنیا گریزی، دنیاخواهی و دنیاورزی باشه، دست و جوارحت هم تربیت شده بار نمیان که برای اهل بیت، نلرزن و نلنگن!

ترجیحت اگر اندوخته های دنیاییِ مختصرت باشه، هزار هزار توجیهاتِ دنیایی مانعِ معامله‌ی تو با اهل بیت میشه. گرفتی چی میگم؟