eitaa logo
هیئت مجازی 🚩
4هزار دنبال‌کننده
6.7هزار عکس
2.6هزار ویدیو
415 فایل
ˇ﷽ شبیھ بوی گُـل است این‌جا؛ براے پروانگےهاے تو در مسیرِ او...🦋 💚˹ از ؏ـشق بخوان @ASHEGHANEH_HALAL ˼ ‌ ‌‌🛤˹ پل ارتباطے @Khadem_Daricheh ˼ 💌˹ تبادلات و تبلیغ @Daricheh_Ad ˼ . . شما براے ما نعمتید...😌🌱
مشاهده در ایتا
دانلود
° (ع)☀️📖 [187] ° 🍃🌺🌸🍃🌺🍃🌸🌺🍃 ✨بہ نام خــــــداے علے✨ 😳 یا خدا!!!!! اینجا کجاست؟؟ ☺️ کوفه. 😳 ما اینجا چکار می کنیم؟؟ ☺️ هیچی! سفر در زمان شنیدی؟؟ این همونه. 🙂 اینا کجا میرن؟ ☺️ اینا جایی که باید می رفتن نرفتن. حالا هم امام داره شون می کنه. گوش کن. +: خدا رو شکر می کنم چون گرفتار شمام. 😒 مگه ما چه ایرادی داریم؟ +: هر وقت دادم نکردین. هروقت برای کاری دادم جواب ندادین. +: میشه سست و ناتوانین اگه کسی دور و اطراف تون جمع بشه بهش می زنین . +: شماها ندارین؟؟ ؟؟ اونم ندارین که بتونه شما رو برای آماده کنه؟؟ +: بی خود نیست که رو می کنه بدون بهش جواب مثبت میدن. اما من با و شما رو دعوت می کنم ولی شما اطراف من جمع نمیشین. 😕 اینقدر بدم میاد از مردم که حد و اندازه نداره بیا بریم که اینجا جای ما نیست 😕 نگفتی چطوری میای اینجا؟ ☺️ از این طریق👇 📚|• . خطبه۱۸۰ مطابق با ترجمه 🍃🌺🌸🍃🌺🍃🌸🌺🍃 👇 ⛔️🙏 🍃 باعلے تاخــ💚ـدا؛ پاے حــرفـ مولاتـ بشینــ😍👇 |•✍•| @heiyat_majazi
° (ع)☀️📖 [198] ° 🍃🌺🍃🌸🍃🌸🍃🌺🍃 ✨بہ نام خـــــداے علے✨ [کلاس ] (علل و ملتها) 😎 ارائه امروز با کیه؟؟ 🙂 با من!! 😎 شروع کن جانم. 🙂 اگر دست از یاری برنمی داشتین و در ساختن سستی نمی کردین 😎 چرا جمله رو شرطی می کنی جانم؟؟ 🙂 جمله جواب شرط در ادامه میاد: 🙂هرگز آنانی که هم پایه شما نیستن در شما نمی کردن. و هیچ بر شما نمیشد. 🙂 اما افسوس! چونان امت در و سرگردانی فرو رفتید و سرگردانی شما پس از من بیشتر خواهد شد. 😏 چرا باید سرگردانی شون بیشتر بشه؟؟ 🙂 چون به پشت کردین و از نزدیکان بریده و به ها نزدیک شدید. 🙂 اصلا دقت نکردین!! اگر از خود می کردین شما را به راهی می کرد که رفته بود 🙂 : از اندوه رفتن در بودید و بار سنگین را از دوش خود بر می داشتید. 😎 آفرین جانم آفرین!! فقط منبع رو هم معرفی کن جانم تا خیالت از بابت نمره راحت بشه. 📚|• . خطبه۱۶۶ مطابق با ترجمه 🌺🍃🌸🍃🌸🍃🌺🍃 👇 ⛔️🙏 🍃 باعلے تاخــ💚ـدا؛ پاے حــرفـ مولاتـ بشینــ😍👇 |•✍•| @heiyat_majazi
° (ع)☀️📖 [251] ° 🍃🌺🍃🌸🍃🌺🍃 ✨بہ نام خـــــداے علے✨ 🙂 از اطلاعاتی مون چه خبر؟؟ 😄 قربان خبر دادن که گروهی از مردم برای مراسم به میرن. 🤔 مردم شام؟؟ 😄 بله!!! 🙂 مردمی که گوشهاشون در شنیدن حرف ناشنوا و چشمهاشون نابیناست و رو از راه جستجو می کنن. رو در خدا اطاعت می کنن و خود رو به می فروشن. 😄 پس باید چکار کنیم قربان؟؟ 🙂 کاتب بنویس:: 😉 بفرمایید:: 🙂 مردم شام برای حج به مکه می آیند ، پس در خود و و باش. نصیحت کن و و خودت باش. 🙂 نباید کاری کنی که به باشی. همچنین نباید به خاطر شادمان و در زمان باشی. 🙂 نوشتی؟؟ 😉 بله آماده است. 😄 این نامه شماره چند بود؟؟ 😉 اجازه بده ببینم. 📚|• . نامه۳۳ مطابق با ترجمه 🍃🌺🍃🌸🍃🌺🍃 👇 ⛔️🙏 🍃 باعلے تاخــ💚ـدا؛ پاے حــرفـ مولاتـ بشینــ😍👇 |•✍•| @heiyat_majazi
🌿°• 📖 :| مذهب قبل از پیوستن به ،عثمانی بود ؛ یعنی از طرفداران بود .😳 :| در سال ۶۰ هجری قمری ، همزمان با خروج و قیام بر ضدّ ؛🤔 برای حجّ به میره 😇 وموقع برگشت بین راه به برخورد میکنه ؛و با صحبت های ، از هواداری دست برمیداره و به می پیوندد .😌 :| و با راهی میشه .😍 اسوه هاے مدیریت و فرماندهے☺️👇 |⚖••| @heiyat_majazi
🌿°• 😍 =) همونطور که قبلا گفتم ، زهیر کسی بودش که بین راه امام زیارت کرد و شیفته ی کلام و جمال شد . داستان پیوستن به امام هم عجیب هم آموزنده ؛😉 که یک نفر چطور توی یه زمان کم یکدفعه دگرگون میشه و آن همه رشادت و از خودش نشان میده . =) طوری می نویسند :) ابو مخنف از مردی از بنی مُزاره روایت میکنه که اون گفت : ما با بودیم ، وقتی از حرکت کردیم با [امام] حرکت کردیم .هیچ چیزی در پیش ما ناخوشایندتر از این نبود که با در یک منزل باشیم ، به گونه ای که ،😕 وقتی حرکت میکرد ، می ایستاد و زمانیکه [امام] توقف میکرد ، جلو می افتاد و پیش می رفت تا به منزلی رسیدیم که چاره ای نداشتیم جز اینکه با وی درآنجا توقف کنیم ، پس [امام] حسین یک طرف ،ماهم در سمتی دیگر منزل کردیم ...🙄 هنگامی که ما ،مشغول غذا خوردن بودیم ، فرستاده ی امام نزد ما آمد ،😇 سلام کرد و داخل شد و گفت :) -ای پسر قین ! اباعبدالله ، تورا بسوی خود فرا می خواند .😍 =) ادامه دارد .... . اسوه هاے مدیریت و فرماندهے☺️👇 |⚖••| @heiyat_majazi
🌿°• (2) - راوی می گوید :) پس هرکس هرچه در دست داشت بر زمین انداخت و همه خشک و حیرت زده شدند . در این هنگام "دَلهم" دختر عمر و همسر ، به زهیر گفت :) آیا فرزند رسول خدا به سوی تو پیام می فرستد و تورا می خواند امّا تو نمیروی ؟! سبحان الله !!! چه می شود اگر بروی و سخن وی را بشنوی و باز آیی ؟! 😒 - اونوقت پیش میره و خیلی زود با خوشحالی و خندان برمیگرده .😍 بعد دستور داد ،تا خیمه و لوازم و اثاث اش را بیارند و به سمت برند .😌 اونوقت به زنش گفت : 《انت طالق》یعنی تورو طلاق دادم ،🙄 پیش ‌بستگانت برو که نمی خواهم به سبب من آسیبی به تو برسد .😊 - بعد روبه یاران خود کرد و گفت :) هرکس از شما که مایل است ، بامن بیاید وگرنه این آخرین دیدار ماست ... سپس افزود :) حال قضیّه ای برای شما تعریف کنم ... زمانی که به "بَلَنجر" حمله بردیم و خدا پیروزمان کرد و غنیمتها گرفتیم ؛ سلمان باهلی به ما گفت : از پیروزی که خدا نصیبتان کرد و غنایمی که گرفتید خرسند شدید ؟! گفتیم : آری. گفت : هرگاه جوانان خاندان را درک کنید خرسندی و لذت جنگیدن در رکاب آنان برایتان از غنایم بدست آمده بیشتر خواهد بود و من نیز شمارا به می سپارم .😇 گفت :) به خدا قسم ! پس از آن پیوسته پیشاپیش قوم جنگید تاکشته شد . . . اسوه هاے مدیریت و فرماندهے☺️👇 |⚖••| @heiyat_majazi
🌿°• 😊 - وقتی امام حسین و یارانش درحال حرکت به بودند ، با عده ای از لشکریانش مامورشد تا جلوی حرکت امام را بگیره و آنهارو وادار کند که در یک بیابان خشک و بدون آب وآبادی خیمه بزنند . حرّ خودش رابه امام رسوند و ماموریتش رو گفت .😇 در این موقع به امام پیشنهاد کرد که با لشکر حرّ بجنگند ،چون نیروهاش کم اند و ما میتوانیم پیروز بشیم وگرنه ،✌️ لشکری میرسد که جنگیدن باهاشون سخت میشه ولی گفت :) ما جنگ را شروع نمیکنیم . - این پیشنهاد نشان دهنده ی و نترسیدنش از جنگیدن با دشمن و نشانه ی اطاعتش از امام هست .😍 چون وقتی پیشنهادش را قبول نمیکند ، هیچ عکس العملی از خودش نشان نمیده و تا آخرین نفس ، به امام باقی ماند . . . اسوه هاے مدیریت و فرماندهے☺️👇 |⚖••| @heiyat_majazi
【• ☺️ •】 🕊 💚شهید سید مرتضی آوینی: امام «ره» به ما آموخت که «انتظار در مبارزه است» و این بزرگ‌ترین پیام او بود. خمــینی خــرداد یـه حبـه مـوعــظـه‌ِ شیریـن😉👇 [•📿🍃•] @Heiyat_Majazi
🕊🍃 [• 🌙 •] . . ‌ •• حاج همت میفرماد : میزانِ رفاقت ما با افراد ↓ بستگۍ به میزان ارادت آنها به دارد . . . •• منم میگم : میزانِ رفاقت ما با افراد ↓ بستگۍ به میزان و افراد در مسیـر امـام زمـان دارد . . . . 🕊❣| . . 🌷سربازِ آقا نمےمـــونھ‌ تــــــــا ظهور رو ببینھ‌! بلڪھ‌|شهید| مے‌شھ‌ تـ⇜ـا ظهور نزدیڪ شھ‌ @heiyat_majazi 🍃🕊
░•. 👳🏻 .•░ . . سؤال: اگر زمانی که در باشد کند و امام سر از رکوع بردارد، چه وظیفه ای دارد🤔؟ جواب: اگر پيش از آنكه به اندازه ركوع خم شود، امام سر از ركوع بردارد، در اين صورت مى ‏تواند كند.☺️😌 🍃 . . ‌🧐.•░ درمیانِ‌شڪ‌وشبہ‌بارهاگم‌گشتھ‌ام یڪ‌نشانےازخودت؛درجیبِ‌ایمانمـ‌گذار👇 📖.•░ Eitaa.com/Heiyat_majazi
A739A63A-B7D0-4E02-865F-119A8ABFC514.wav
479.3K
📲♥️ 】 سربلندیم اگر زیر پرچم ایم . . . چون شهیدان همه عاشق امت ایم . . . 📳🎧 🌱همــراه اول ⬅️ ارسال ڪد 90446 به شماره ۸۹۸۹ 🌱ایراݩــسل⬅️ ارسال ڪد 44116827 بہ شماره۷۵۷۵ 🌱رایتــل⬅️ ارسال کد on4009878 بہ شماره ۲۰۳۰ . . پـیشــ🎶ــوازِتو خــ💞ـدایـے ڪن👇 ๑|😃🍃|๑ @heiyat_majazi
[✍🏼] 🌱⃢♥️ • • 🌺 ﭼﻨﺪ ﻧﻔﺮ ﺍﺯ ﭘﻠﯽ ﻋﺒﻮﺭ ﻣﯽ ﮐﺮﺩﻧﺪ ﮐﻪ ﻧﺎﮔﻬﺎﻥ ﺩﻭ ﻧﻔﺮ ﺑﻪ ﺩﺍﺧﻞ ﺭﻭﺩﺧﺎﻧﻪ ﺧﺮﻭﺷﺎﻥ ﺍﻓﺘﺎﺩﻧﺪ …ﻫﻤﻪ ﺩﺭ ﮐﻨﺎﺭ ﺭﻭﺩﺧﺎﻧﻪ ﺟﻤﻊ ﺷﺪﻧﺪ ﺗﺎ ﺷﺎﯾﺪ ﺑﺘﻮﺍﻧﻨﺪ ﺑﻬﺸﻮﻥ ﮐﻤﮏ ﺭﺳﺎﻧﻨﺪ …ﻭﻟﯽ ﻭﻗﺘﯽ ﺩﯾﺪﻧﺪ ﺷﺪﺕ ﺁﺏ ﺁﻧﻘﺪﺭ ﺯﻳﺎﺩ ﺍﺳﺖ، ﮐﻪ ﻧﻤﯽ ﺷﻪ ﺑﺮﺍﺷﻮﻥ ﮐﺎﺭﯼ ﮐﺮﺩ … 🌺 ﺑﻪ ﺁﻥ ﺩﻭ ﻧﻔﺮ ﮔﻔﺘﻨﺪ ﮐﻪ ﺍﻣﮑﺎﻥ ﻧﺠﺎﺗﺘﻮﻥ ﻭﺟﻮﺩ ﻧﺪﺍﺭﻩ ! ﻭ ﺷﻤﺎ ﺑﻪ ﺯﻭﺩﯼ ﺧﻮﺍﻫﯿﺪ ﻣﺮﺩ !!!ﺩﺭ ﺍﺑﺘﺪﺍ ﺁﻥ ﺩﻭ ﻣﺮﺩ ﺍﯾﻦ ﺣﺮﻑ ﻫﺎ ﺭﺍ ﻧﺎﺩﯾﺪﻩ ﮔﺮﻓﺘﻨﺪ ﻭ ﮐﻮﺷﯿﺪﻧﺪ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺁﺏ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﺑﻴﺎﻳﻨﺪﺍﻣﺎ ﻫﻤﻪ ﺩﺍﺋﻤﺎ ﺑﻪ ﺁﻧﻬﺎ ﻣﯽ ﮔﻔﺘﻨﺪ ﮐﻪ ﺗﻼﺵ ﺗﻮﻥ ﺑﯽ ﻓﺎﯾﺪﻩ ﻫﺴﺖ ﻭ ﺷﻤﺎ ﺧﻮﺍﻫﯿﺪ ﻣﺮﺩ !!!ﭘﺲ ﺍﺯ ﻣﺪﺗﯽ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺩﻭ ﻧﻔﺮ ﺩﺳﺖ ﺍﺯ ﺗﻼﺵ ﺑﺮﺩﺍﺷﺖ ﻭ ﺟﺮﻳﺎﻥ ﺁﺏ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﺎ ﺧﻮﺩ ﺑﺮﺩ . 🌺 ﺍﻣﺎ ﺷﺨﺺ ﺩﯾﮕﺮ ﻫﻤﭽﻨﺎﻥ ﺑﺎ ﺣﺪﺍﮐﺜﺮ ﺗﻮﺍﻧﺶ ﺑﺮﺍﯼ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﺁﻣﺪﻥ ﺍﺯ ﺁﺏ ﺗﻼﺵ ﻣﯽ ﮐﺮﺩ .…ﺑﻴﺮﻭﻧﯽ ﻫﺎ ﻫﻤﭽﻨﺎﻥ ﻓﺮﯾﺎﺩ ﻣﯽ ﺯﺩﻧﺪ ﮐﻪ ﺗﻼﺷﺖ ﺑﯽ ﻓﺎﯾﺪﻩ ﻫﺴﺖ …ﺍﻣﺎ ﺍﻭ ﺑﺎ ﺗﻮﺍﻥ ﺑﯿﺸﺘﺮﯼ ﺗﻼﺵ ﻣﯽ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺑﺎﻻ ﺧﺮﻩ ﺍﺯ ﺭﻭﺩﺧﺎﻧﻪ ﺧﺮﻭﺷﺎﻥ ﺧﺎﺭﺝ ﺷﺪ . ﻭﻗﺘﯽ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺁﺏ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﺁﻣﺪ، ﻣﻌﻠﻮﻡ ﺷﺪ ﮐﻪ ﻣﺮﺩ ﻧﺎ ﺷﻨﻮﺍﺳﺖ . 🌺 دﺭ ﻭﺍﻗﻊ ﺍﻭ ﺗﻤﺎﻡ ﺍﯾﻦ ﻣﺪﺕ ﻓﮑﺮ ﻣﯽ ﮐﺮﺩﻩ ﮐﻪ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺗﺸﻮﯾﻖ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ ! ﻧﺎﺷﻨﻮﺍ ﺑﺎﺵ ﻭﻗﺘﻰ ﻫﻤﻪ ﺍﺯ ﻣﺤﺎﻝ ﺑﻮﺩﻥ ﺁﺭﺯﻭﻫﺎﻳﺖ ﻣﻴﮕﻮﻳﻨﺪ ❤️ علی علیه السلام فرمود: ☘ ناامیدی، صاحب خود را می کشد. 📚غرر الحکم، ح 6731 اَللّهُــــمَّ_عَجـِّــل_لِوَلیِّــــکَ_الفَـــــرَج🎋 • • - خدایا‌نَـزارازدَستِـت‌بِـدَمـ👇 ‌@Heiyat_majazi 🌱⃢♥️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🦋🌻 📽 . . زمان🌺 عهد میبندم🌺😭 ببینید و نشر دهید🌺 . . •|👉|• @Heiyat_majazi 🌻🦋
[✍🏼] 🌱⃢♥️ • • ❤️ رضا علیه السلام می‌فرماید: 🍀 رَحِمَ اللّه ُ عَبْدا اَحیا اَمْرَنا … یَتَعَلَّمُ عُلومَنا وَ یُعَلِّمُهَا النّاسَ، فَاِنَّ النّاسَلَوْ عَلِموا مَحاسِنَ کَلامِنا لاَتَّبَعونا 🍃 رحمت خدا بر بنده‌اى که امر ما را زنده کند، دانش هاى ما را فرا گیرد و به مردم بیاموزد. اگر مردم زیبایى‌هاى سخنان ما را مى‌دانستند از ما پیروى مى‌کردند. 📖 معانى الأخبار، ص ۱۸۰، ح ۱ • • - خدایا‌نَـزارازدَستِـت‌بِـدَمـ👇 ‌@Heiyat_majazi 🌱⃢♥️
🍭⃢💌 • ‌‌‎‌‌• وقتی که دلتون گرفت ، جای فرار کردن به اهنگ و ... به زمان پناه ببرید حرفاتون رو بهشون بگید هم انسانه ، هم از دلا خبر داره هم بیشتر از همه داره و هم از همه بیشتر دوسمون داره و هم اینکه با اینکه ما ایشونو نمی بینیم ولی ایشون مارو میبینن اگه هم شید و پاک شید احتمال داره شما ایشونو هم ببینید . • • جرعھ اے آرامش از جنس خدا..😍↯ 🍭⃢💌 @Heiyat_majazi
بهش گفتم : چطوری نگاهتو کنترل میکنی آخه ؟😅 گفت : مثل خوندنِ 🙂 گفتم : 😐؟ گفت : ببين، من بیرون که میرم تو دلم میگم... نیت میکنم محض اطاعت از دستور و شادی زمانم به نامحرم نگاه نکنم... اقتدا میکنم به یوسف نبی {علیه‌السّلام} قربه الی الله 🙃💛
🌱⃟❥➺• •• •• . . 🌿°• 📖 :| مذهب قبل از پیوستن به ،عثمانی بود ؛ یعنی از طرفداران بود .😳 :| در سال ۶۰ هجری قمری ، همزمان با خروج و قیام بر ضدّ ؛🤔 برای حجّ به میره 😇 وموقع برگشت بین راه به برخورد میکنه ؛و با صحبت های ، از هواداری دست برمیداره و به می پیوندد .😌 :| و با راهی میشه .😍 . . ‌◞ لیلی و مجنــــــون فقط افسانه‌انـد عشق در دست حسین‌بن‌علـــــی‌ست . . .◟‌ http://Eitaa.com/Heiyat_Majazi ‌•🌱⃟❥➺•
🌱⃟❥➺• •• •• . . 🌿°• 📖 مذهب قبل از پیوستن به ،عثمانی بود ؛ یعنی از طرفداران بود .😳 :| در سال ۶۰ هجری قمری ، همزمان با خروج و قیام بر ضدّ ؛🤔 برای حجّ به میره 😇 وموقع برگشت بین راه به برخورد میکنه ؛و با صحبت های ، از هواداری دست برمیداره و به می پیوندد .😌 :| و با راهی میشه .😍 . . ‌◞ لیلی و مجنــــــون فقط افسانه‌انـد عشق در دست حسین‌بن‌علـــــی‌ست . . .◟‌ http://Eitaa.com/Heiyat_Majazi ‌•🌱⃟❥➺•
🌱⃟❥➺• •• •• . . 🌿°• 😍 =) همونطور که قبلا گفتم ، زهیر کسی بودش که بین راه امام زیارت کرد و شیفته ی کلام و جمال شد . داستان پیوستن به امام هم عجیب هم آموزنده ؛😉 که یک نفر چطور توی یه زمان کم یکدفعه دگرگون میشه و آن همه رشادت و از خودش نشان میده . =) طوری می نویسند :) ابو مخنف از مردی از بنی مُزاره روایت میکنه که اون گفت : ما با بودیم ، وقتی از حرکت کردیم با [امام] حرکت کردیم .هیچ چیزی در پیش ما ناخوشایندتر از این نبود که با در یک منزل باشیم ، به گونه ای که ،😕 وقتی حرکت میکرد ، می ایستاد و زمانیکه [امام] توقف میکرد ، جلو می افتاد و پیش می رفت تا به منزلی رسیدیم که چاره ای نداشتیم جز اینکه با وی درآنجا توقف کنیم ، پس [امام] حسین یک طرف ،ماهم در سمتی دیگر منزل کردیم ...🙄 هنگامی که ما ،مشغول غذا خوردن بودیم ، فرستاده ی امام نزد ما آمد ،😇 سلام کرد و داخل شد و گفت :) -ای پسر قین ! اباعبدالله ، تورا بسوی خود فرا می خواند .😍 =) ادامه دارد .... . . . ‌◞ لیلی و مجنــــــون فقط افسانه‌انـد عشق در دست حسین‌بن‌علـــــی‌ست . . .◟‌ http://Eitaa.com/Heiyat_Majazi ‌•🌱⃟❥➺•
🌱⃟❥➺• •• •• . . 🌿°• (2) - راوی می گوید :) پس هرکس هرچه در دست داشت بر زمین انداخت و همه خشک و حیرت زده شدند . در این هنگام "دَلهم" دختر عمر و همسر ، به زهیر گفت :) آیا فرزند رسول خدا به سوی تو پیام می فرستد و تورا می خواند امّا تو نمیروی ؟! سبحان الله !!! چه می شود اگر بروی و سخن وی را بشنوی و باز آیی ؟! 😒 - اونوقت پیش میره و خیلی زود با خوشحالی و خندان برمیگرده .😍 بعد دستور داد ،تا خیمه و لوازم و اثاث اش را بیارند و به سمت برند .😌 اونوقت به زنش گفت : 《انت طالق》یعنی تورو طلاق دادم ،🙄 پیش ‌بستگانت برو که نمی خواهم به سبب من آسیبی به تو برسد .😊 - بعد روبه یاران خود کرد و گفت :) هرکس از شما که مایل است ، بامن بیاید وگرنه این آخرین دیدار ماست ... سپس افزود :) حال قضیّه ای برای شما تعریف کنم ... زمانی که به "بَلَنجر" حمله بردیم و خدا پیروزمان کرد و غنیمتها گرفتیم ؛ سلمان باهلی به ما گفت : از پیروزی که خدا نصیبتان کرد و غنایمی که گرفتید خرسند شدید ؟! گفتیم : آری. گفت : هرگاه جوانان خاندان را درک کنید خرسندی و لذت جنگیدن در رکاب آنان برایتان از غنایم بدست آمده بیشتر خواهد بود و من نیز شمارا به می سپارم .😇 گفت :) به خدا قسم ! پس از آن پیوسته پیشاپیش قوم جنگید تاکشته شد. . . ‌◞ لیلی و مجنــــــون فقط افسانه‌انـد عشق در دست حسین‌بن‌علـــــی‌ست . . .◟‌ http://Eitaa.com/Heiyat_Majazi ‌•🌱⃟❥➺•