•| #عرفات🎐
إِلٰهِی مَا أَلْطَفَكَ بِى مَعَ عَظِيمِ جَهْلِى ! وَمَا أَرْحَمَكَ بِى مَعَ قَبِيحِ فِعْلِى ! إِلٰهِى مَا أَقْرَبَكَ مِنِّى وَأَبْعَدَنِى عَنْكَ ! وَمَا أَرْأَفَكَ بِى ! فَمَا الَّذِى يَحْجُبُنِى عَنْكَ ؟ إِلٰهِى عَلِمْتُ بِاخْتِلافِ الْآثارِ وَتَنَقُّلاتِ الْأَطْوارِ، أَنَّ مُرادَكَ مِنِّى أَنْ تَتَعَرَّفَ إِلَىَّ فِى كُلِّ شَىْءٍ حَتَّىٰ لا أَجْهَلَكَ فِى شَىْءٍ . إِلٰهِى كُلَّما أَخْرَسَنِى لُؤْمِى أَنْطَقَنِى كَرَمُكَ، وَكُلَّما آيَسَتْنِى أَوْصافِى أَطْمَعَتْنِى مِنَنُكَ
معبودم چه اندازه به من لطف داری. با این نادانی فوقالعاده من و چهقدر به من مهربانی، با این عمل زشت من؟ معبودم چقدر به من نزدیکی و من چقدر از تو دورم و چه اندازه به من مهر میورزی پس چیست آنچه مرا از تو در پرده میکند؟ معبودم از اختلاف آثار و تغییرات احوال دانستم که خواستهات از من این است که خود را در هر چیز به من بشناسانی تا در هیچچیز نسبت به تو جاهل نباشم، معبودم هر زمان فرومایگیام از سخن مرا بازداشت، کرم تو گویایم نمود و هروقت اوصافم ناامیدم کرد، نعمتهایت به طمعم انداخت؛
.
.
دانه دانه ذڪر تسبیحم فقط شد حسیـــن
🎐🍃 @heiyat_majazi
•| #عرفات🎐
إِلٰهِى مَنْ کانَتْ مَحاسِنُهُ مَساوِئَ فَکَیْفَ لَاتَکُونُ مَساویِهِ مَساوِئَ؟! وَمَنْ کانَتْ حَقائِقُهُ دَعاوِىَ فَکَیْفَ لَاتَکُونُ دَعاویِهِ دَعاوِىَ؟! إِلٰهِى حُکْمُکَ النَّافِذُ وَمَشِیئَتُکَ الْقاهِرَةُ لَمْ یَتْرُکا لِذِى مَقالٍ مَقالاً، وَلَا لِذِى حالٍ حالاً. إِلٰهِى کَمْ مِنْ طاعَةٍ بَنَیْتُها، وَحالَةٍ شَیَّدْتُها هَدَمَ اعْتِمادِى عَلَیْها عَدْلُکَ، بَلْ أَقالَنِى مِنْها فَضْلُکَ. إِلٰهِى إِنَّکَ تَعْلَمُ أَنِّى وَ إِنْ لَمْ تَدُمِ الطَّاعَةُ مِنِّى فِعْلاً جَزْماً فَقَدْ دامَتْ مَحَبَّةً وَعَزْماً. إِلٰهِى کَیْفَ أَعْزِمُ وَأَنْتَ الْقاهِرُ؟ وَکَیْفَ لَاأَعْزِمُ وَأَنْتَ الْآمِرُ؛
معبودم کسی که زیباییهایش زشتی بوده، پس چگونه زشتیهایش زشتی نباشد و کسی که حقیقتگوییهایش ادعای خالی بوده، چگونه ادعاهایش ادعا نباشد؟ معبودم دستور کاری و ثمربخشت و مشیت چیرهات، برای صاحب سخن سخنی و برای صاحب حال حالی نگذاشته، خدایا چه بسیار طاعتی که بنا کردم و چه بسیار حالتی که استوار نمودم. عدالتت اعتمادم را بر آنها ویران کرد، ولی احسان تو عذر مرا از آنها پذیرفت. معبودم همانا میدانی هرچند طاعت از جانب من، به صورت کار جدّی ادامه نداشته، ولی به صورت محبّت و اراده ادامه داشته. معبودم چگونه تصمیم بگیرم و حال آنکه تو چیرهای و چگونه تصمیم نگیرم درحالیکه تو دستوردهندهای؛
.
.
دانه دانه ذڪر تسبیحم فقط شد حسیـــن
🎐🍃 @heiyat_majazi
•| #عرفات🎐
إِلٰهِى تَرَدُّدِى فِى الْآثارِ یُوجِبُ بُعْدَ الْمَزارِ فَاجْمَعْنِى عَلَیْکَ بِخِدْمَةٍ تُوصِلُنِى إِلَیْکَ، کَیْفَ یُسْتَدَلُّ عَلَیْکَ بِما هُوَ فِى وُجُودِهِ مُفْتَقِرٌ إِلَیْکَ؟ أَیَکُونُ لِغَیْرِکَ مِنَ الظُّهُورِ مَا لَیْسَ لَکَ حَتَّىٰ یَکُونَ هُوَ الْمُظْهِرَ لَکَ؟ مَتىٰ غِبْتَ حَتَّىٰ تَحْتاجَ إِلىٰ دَلِیلٍ یَدُلُّ عَلَیْکَ؟ وَمَتىٰ بَعُدْتَ حَتَّىٰ تَکُونَ الْآثارُ هِىَ الَّتِى تُوصِلُ إِلَیْکَ؟ عَمِیَتْ عَیْنٌ لَاتَراکَ عَلَیْها رَقِیباً، وَخَسِرَتْ صَفْقَةُ عَبْدٍ لَمْ تَجْعَلْ لَهُ مِنْ حُبِّکَ نَصِیباً؛
معبودم، دودل بودن من در آثار سبب دوری دیدار است، پس مرا با وجودت گرد آور، به وسیله عبادتی که مرا به تو رساند، چگونه بر وجود تو استدلال شود، به موجودی که در وجودش نیازمند به توست؟ آیا برای غیر تو ظهوری هست که برای تو نیست تا آن غیر وسیله ظهور تو باشد؟! کی پنهان بودهای تا نیازمند به دلیلی باشی که بر تو دلالت کند و کی دور بودهای تا آثار، واصل کننده به تو باشند؟ کور باد دیدهای که تو را بر آن دیدهبان نبیند و زیانکار باد تجارت بندهای که از محبّتت برای او سهمی قرار ندادهای؛
.
.
دانه دانه ذڪر تسبیحم فقط شد حسیـــن
🎐🍃 @heiyat_majazi
•| #عرفات🎐
إِلٰهِى أَمَرْتَ بِالرُّجُوعِ إِلَى الْآثارِ فَأَرْجِعْنِى إِلَیْکَ بِکِسْوَةِ الْأَنْوارِ وَهِدایَةِ الاسْتِبْصارِ حَتَّىٰ أَرْجِعَ إِلَیْکَ مِنْها کَما دَخَلْتُ إِلَیْکَ مِنْها مَصُونَ السِّرِّ عَنِ النَّظَرِ إِلَیْها، وَمَرْفُوعَ الْهِمَّةِ عَنِ الاعْتِمادِ عَلَیْها، إِنَّکَ عَلَىٰ کُلِّ شَىْءٍ قَدِیرٌ.
معبودم مرا به رجوع به آثار فرمان دادی، پس مرا به پوششی از انوار و هدایتی بصیرتجو بهسوی خود بازگردان تا از آنها بهسویت بازگردم همانطور که از آنها به بارگاهت بار یافتم، با نگاهداری نهادم از نگاه به آنها و برگرفتن همّتم از اعتماد بر آنها، همانا تو بر هر کاری توانایی.
.
.
دانه دانه ذڪر تسبیحم فقط شد حسیـــن
🎐🍃 @heiyat_majazi
•| #عرفات🎐
إِلٰهِى هٰذَا ذُلِّى ظاهِرٌ بَیْنَ یَدَیْکَ، وَهٰذَا حالِى لَایَخْفىٰ عَلَیْکَ، مِنْکَ أَطْلُبُ الْوُصُولَ إِلَیْکَ، وَبِکَ أَسْتَدِلُّ عَلَیْکَ، فَاهْدِنِى بِنُورِکَ إِلَیْکَ، وَأَقِمْنِى بِصِدْقِ الْعُبُودِیَّةِ بَیْنَ یَدَیْکَ. إِلٰهِى عَلِّمْنِى مِنْ عِلْمِکَ الْمَخْزُونِ، وَصُنِّى بِسِتْرِکَ الْمَصُونِ؛
معبودم این خواری من است که در برابرت عیان است و این حال من است که بر تو پوشیده نیست، از تو رسیدن به تو را میخواهم و بر تو استدلال میکنم، پس به نورت مرا به وجودت راهنمایی کن و در برابرت به صدق بندگی بر پا دار. معبودا از علم انباشتهات به من بیاموز و به پرده نگاهداریات حفظم کن؛
.
.
.
دانه دانه ذڪر تسبیحم فقط شد حسیـــن
🎐🍃 @heiyat_majazi
•| #عرفات🎐
إِلٰهِى حَقِّقْنِى بِحَقائِقِ أَهْلِ الْقُرْبِ، وَاسْلُکْ بِى مَسْلَکَ أَهْلِ الْجَذْبِ. إِلٰهِى أَغْنِنِى بِتَدْبِیرِکَ لِى عَنْ تَدْبِیرِى، وَبِاخْتِیارِکَ عَن اخْتِیارِى، وَأَوْقِفْنِى عَلَىٰ مَراکِزِ اضْطِرارِى.
معبودم مرا به حقایق اهل قرب محقق کن و به راه و روش اهل جذب ببر، معبودم به تدبیرت نسبت به من مرا از تدبیرم و به اختیارت از اختیارم بینیاز گردان و مرا به جایگاههای بیچارگیام آگاه کن؛
.
.
.
دانه دانه ذڪر تسبیحم فقط شد حسیـــن
🎐🍃 @heiyat_majazi
•| #عرفات🎐
إِلٰهِى أَخْرِجْنِى مِنْ ذُلِّ نَفْسِى، وَ طَهِّرْنِى مِنْ شَکِّى وَشِرْکِى قَبْلَ حُلُولِ رَمْسِى، بِکَ أَنْتَصِرُ فَانْصُرْنِى، وَعَلَیْکَ أَتَوَکَّلُ فَلا تَکِلْنِى، وَ إِیَّاکَ أَسْأَلُ فَلا تُخَیِّبْنِى، وَفِى فَضْلِکَ أَرْغَبُ فَلا تَحْرِمْنِى، وَبِجَنابِکَ أَنْتَسِبُ فَلا تُبْعِدْنِى، وَبِبابِکَ أَقِفُ فَلا تَطْرُدْنِى؛
معبودم مرا از خواری نفسم نجات ده و از شک و شرکم پاک کن و پیش از آنکه وارد قبر شوم، از تو یاری میجویم، پس مرا یاری ده و بر تو توّکل میکنم، پس مرا وامگذار و از تو درخواست میکنم، پس ناامیدم مکن و در احسان تو مشتاقم، پس محرومم مگردان و خود را به تو منسوب میکنم، پس دورم مکن و در آستانه تو میایستم پس مرانم؛
.
.
.
دانه دانه ذڪر تسبیحم فقط شد حسیـــن
🎐🍃 @heiyat_majazi
•| #عرفات🎐
إِلٰهِى تَقَدَّسَ رِضاکَ أَنْ یَکُونَ لَهُ عِلَّةٌ مِنْکَ فَکَیْفَ تَکُونُ لَهُ عِلَّةٌ مِنِّى؟ إِلٰهِى أَنْتَ الْغَنِىُّ بِذاتِکَ أَنْ یَصِلَ إِلَیْکَ النَّفْعُ مِنْکَ فَکَیْفَ لَا تَکُونُ غَنِیّاً عَنِّى؟ إِلٰهِى إِنَّ الْقَضاءَ وَالْقَدَرَ یُمَنِّینِى، وَ إِنَّ الْهَوىٰ بِوَثائِقِ الشَّهْوَةِ أَسَرَنِى، فَکُنْ أَنْتَ النَّصِیرَ لِى حَتَّىٰ تَنْصُرَنِى وَتُبَصِّرَنِى، وَأَغْنِنِى بِفَضْلِکَ حَتَّىٰ أَسْتَغْنِىَ بِکَ عَنْ طَلَبِى، أَنْتَ الَّذِى أَشْرَقْتَ الْأَنْوارَ فِى قُلُوبِ أَوْلِیائِکَ حَتَّىٰ عَرَفُوکَ وَوَحَّدُوکَ، وَأَنْتَ الَّذِى أَزَلْتَ الْأَغْیارَ عَنْ قُلُوبِ أَحِبَّائِکَ حَتَّىٰ لَمْ یُحِبُّوا سِواکَ وَلَمْ یَلْجَأُوا إِلىٰ غَیْرِکَ، أَنْتَ الْمُؤْنِسُ لَهُمْ حَیْثُ أَوْحَشَتْهُمُ الْعَوالِمُ، وَأَنْتَ الَّذِى هَدَیْتَهُمْ حَیْثُ اسْتَبانَتْ لَهُمُ الْمَعالِمُ، مَاذا وَجَدَ مَنْ فَقَدَکَ وَمَا الَّذِى فَقَدَ مَنْ وَجَدَکَ؟
معبودم خشنودی تو منزّه است از اینکه سببی از جانب تو داشته باشد، پس چگونه ممکن است برای آن سببی از ناحیه من بوده باشد؟ معبودم تو بینیازی از اینکه نفعی از سوی تو به حضرتت رسد، پس چگونه بینیاز از من نباشی؟ معبودم قضا و قدر مرا به آرزو انداخت و هوای نفس مرا در بندهای شهوت اسیر کرد، پس تو یاور من باش تا پیروزم نمایی و بینایم کنی و به احسان خود بینیازم فرما تا به وسیله تو از خواستهام بینیاز گردم، تویی که انوار را در قلوب دوستانت تاباندی تا تو را شناختند و یگانهات دانستند و تویی که بیگانگان را از قلوب عاشقانت راندی تا اینکه غیر تو را دوست نداشتند و به غیر تو پناه نبردند، تو مونس آنانی آنجا که جهانها آنان را به وحشت اندازد، تویی که آنان را هدایت کردی، هرجا که نشانههایی برای آنان آشکار شد، کسی که تو را گم کرده چه یافته؟ و چه گم کرده، کسی که تو را یافته؟
.
.
دانه دانه ذڪر تسبیحم فقط شد حسیـــن
🎐🍃 @heiyat_majazi
•| #عرفات🎐
لَقَدْ خابَ مَنْ رَضِىَ دُونَكَ بَدَلاً، وَلَقَدْ خَسِرَ مَنْ بَغىٰ عَنْكَ مُتَحَوِّلاً، كَيْفَ يُرْجىٰ سِواكَ وَأَنْتَ مَا قَطَعْتَ الْإِحْسانَ ؟ وَكَيْفَ يُطْلَبُ مِنْ غَيْرِكَ وَأَنْتَ مَا بَدَّلْتَ عادَةَ الامْتِنانِ ؟ يَا مَنْ أَذاقَ أَحِبَّاءَهُ حَلاوَةَ الْمُؤانَسَةِ فَقامُوا بَيْنَ يَدَيْهِ مُتَمَلِّقِينَ، وَيَا مَنْ أَلْبَسَ أَوْلِياءَهُ مَلابِسَ هَيْبَتِهِ فَقامُوا بَيْنَ يَدَيْهِ مُسْتَغْفِرِينَ، أَنْتَ الذَّاكِرُ قَبْلَ الذَّاكِرِينَ، وَأَنْتَ الْبادِئُ بِالإِحْسانِ قَبْلَ تَوَجُّهِ الْعابِدِينَ، وَأَنْتَ الْجَوادُ بِالْعَطاءِ قَبْلَ طَلَبِ الطَّالِبِينَ، وَأَنْتَ الْوَهَّابُ ثُمَّ لِما وَهَبْتَ لَنا مِنَ الْمُسْتَقْرِضِينَ؛
همانا محروم شد کسی که به جای تو به دیگری راضی گشت و زیانکار شد کسی که از تو به دیگری روی آورد، چگونه به غیر تو امید ببندند و حال آنکه احسانت را بریده نساختی و چگونه از غیر تو خواسته شود در صورتی که تو شیوه نعمتبخشیات را تغییر ندادهای، ای که به عاشقانش شیرینی همدمی خود را چشاند، در نتیجه تملّق گویانه در برابرش ایستادند، ای که اولیایش را جامههای حرمت و ارجمندی پوشاند، پس آمرزشجویانه در برابرش قرار گرفتند، تویی یاد کننده پیش از یادکنندگان و تویی شروع کننده به احسان، پیش از توجّه بندگان و تویی جودکننده به عطا، پیش از خواستن خواهندگان و تویی بخشنده و سپس برای آنچه که به ما بخشیدی از ما به قرض میخواهی؟!
.
.
دانه دانه ذڪر تسبیحم فقط شد حسیـــن
🎐🍃 @heiyat_majazi
•| #عرفات🎐
إِلٰهِى اطْلُبْنِى بِرَحْمَتِكَ حَتَّىٰ أَصِلَ إِلَيْكَ، وَاجْذِبْنِى بِمَنِّكَ حَتَّىٰ أُقْبِلَ عَلَيْكَ . إِلٰهِى إِنَّ رَجائِى لَايَنْقَطِعُ عَنْكَ وَ إِنْ عَصَيْتُكَ، كَما أَنَّ خَوفِى لَايُزايِلُنِى وَ إِنْ أَطَعْتُكَ، فَقَدْ دَفَعَتْنِى الْعَوالِمُ إِلَيْكَ، وَقَدْ أَوْقَعَنِى عِلْمِى بِكَرَمِكَ عَلَيْكَ.
معبودم مرا به رحمتت بخواه تا آنکه به تو برسم و مرا به مهرورزیات جذب کن تا به سوی تو رو کنم. معبودم امیدم از تو قطع نشود، گرچه نافرمانیات کردم، چنانکه ترسم از حضرتت نابود نشود، گرچه اطاعتت نمودم، همانا جهانیان مرا به جانب تو راندهاند و آگاهیام به بزرگواریات مرا به آستانه تو انداخته.
.
.
دانه دانه ذڪر تسبیحم فقط شد حسیـــن
🎐🍃 @heiyat_majazi
•| #عرفات🎐
إِلٰهِى کَیْفَ أَخِیبُ وَأَنْتَ أَمَلِى؟ أَمْ کَیْفَ أُهانُ وَعَلَیْکَ مُتَّکَلِى؟ إِلٰهِى کَیْفَ أَسْتَعِزُّ وَفِى الذِّلَّةِ أَرْکَزْتَنِى؟ أَمْ کَیْفَ لَا أَسْتَعِزُّ وَ إِلَیْکَ نَسَبْتَنِى؛
خدایا من چگونه ناامید شوم و حال آنکه تو آرزوی منی، یا چگونه خوار گردم درصورتیکه اعتمادم بر توست. معبودم چگونه عزّت خواهم، درحالی که در خواری ثابتم کردهای و چگونه عزّت نخواهم با آنکه به خود نسبتم دادهای؟
.
.
دانه دانه ذڪر تسبیحم فقط شد حسیـــن
🎐🍃 @heiyat_majazi
•| #عرفات🎐
إِلٰهِى کَیْفَ لَاأَفْتَقِرُ وَأَنْتَ الَّذِى فِى الْفُقَراءِ أَقَمْتَنِى؟ أَمْ کَیْفَ أَفْتَقِرُ وَأَنْتَ الَّذِى بِجُودِکَ أَغْنَیْتَنِى؟ وَأَنْتَ الَّذِى لَاإِلٰهَ غَیْرُکَ تَعَرَّفْتَ لِکُلِّ شَىْءٍ فَما جَهِلَکَ شَىْءٌ، وَأَنْتَ الَّذِى تَعَرَّفْتَ إِلَىَّ فِى کُلِّ شَىْءٍ فَرَأَیْتُکَ ظاهِراً فِى کُلِّ شَىْءٍ، وَأَنْتَ الظَّاهِرُ لِکُلِّ شَىْءٍ، یَا مَنِ اسْتَوىٰ بِرَحْمانِیَّتِهِ فَصارَ الْعَرْشُ غَیْباً فِى ذاتِهِ، مَحَقْتَ الْآثارَ بِالْآثارِ، وَمَحَوْتَ الْأَغْیارَ بِمُحِیطاتِ أَفْلاکِ الْأَنْوارِ، یَا مَنِ احْتَجَبَ فِى سُرادِقاتِ عَرْشِهِ عَنْ أَنْ تُدْرِکَهُ الْأَبْصارُ، یَا مَنْ تَجَلَّىٰ بِکَمالِ بَهائِهِ فَتَحَقَّقَتْ عَظَمَتُهُ مِنَ الاسْتِواءَ، کَیْفَ تَخْفىٰ وَأَنْتَ الظَّاهِرُ؟ أَمْ کَیْفَ تَغِیبُ وَأَنْتَ الرَّقِیبُ الْحاضِرُ؟ إِنَّکَ عَلَىٰ کُلِّ شَىْءٍ قَدِیرٌ، وَالْحَمْدُ لِلّٰهِ وَحْدَهُ.
معبودم چگونه نیازمند نباشم و حال آنکه مرا در نیازمندان نشاندی، یا چگونه نیازمند باشم در صورتی که تو به جودت بینیازم کردهای و تویی که معبودی جز تو نیست، خود را به هر چیز شناساندی، پس چیزی جاهل به تو نیست و تویی که خود را در هر چیز به من شناساندی، پس تو را در هر چیز نمایان دیدم و تویی نمایان برای هر چیز،ای که به رحمانیتش چیره شد، در نتیجه عرش در ذاتش پنهان گشته، آثار را با آثار نابود کردی و اغیار را به احاطهکنندگان افلاک انوار برانداختی،ای که در سراپردههای عرشش پردهنشین از این شد که دیدهها او را دریابد،ای آنکه به کمال زیباییاش تجلّی کرد، پس تحقق یافت عظمتش از روی استیلا و برتری، چگونه پنهان شوی و حال آنکه نمایانی، یا چگونه غایب شوی و حال آنکه دیدهبانی و حاضری، همانا تو بر هر کاری توانایی و ستایش ویژۀ خدای یگانه است
#التماسدعاازهمگی💚✨
.
.
دانه دانه ذڪر تسبیحم فقط شد حسیـــن
🎐🍃 @heiyat_majazi