هیئت مجازی 🚩
【• #قصه_دلبرے📚 •】 #فتحخون #قسمتبیستوچهارم موکب عشق بپیوندند و با آن دو ، نامه ای که در آن نوشته
【• #قصه_دلبرے📚 •
#فتحخون
#قسمتبیستوپنجم
رضوان حق . هیچ شنیده ای که کسی در گذرگاه ، رحل اقامت بیفكند ؟... و مرگ نیز در اینجا همان همه با
تو نزدیك است که در کربال ، و کدام انیسی از مرگ شایسته تر ؟ که اگر دهر بخواهد با کسی وفا کند و او را
از مرگ معاف دارد ، حسین که از من و تو شایسته تر است . الرحیل ، الرحیل ! یاران شتاب کنید .
فصل چهارم: قافله عشق درسفرتاریخ
راوی
قافله عشق در سفر تاریخ است و این تفسیری است بر آنچه فرموده اند: کل یوم عاشورا و کل ارضٍ کربال...
این سخنی است که پشت شیطان را می لرزاند و یاران حق را به فیضان دائم رحمت او امیدوار می سازد.
... و تو ، ای آن که در سال شصت و یكم هجری هنوز در ذخایر تقدیر نهفته بوده ای و اکنون ، در این دوران
جاهلیت ثانی و عصر توبه بشریت ، پای به سیاره زمین نهاده ای ، نومید مشو ، که تو را نیز عاشورایی است و
کربالیی که تشنه خون توست و انتظار می کشد تا تو زنجیر خاك از پای اراده ات بگشایی و از خود و
دلبستگی هایش هجرت کنی و به کهف حَصینِ الزمان و المكان والیت ملحق شوی و فراتر از زمان و مكان ،
خود را به قافله سال شصت و یكم هجری برسانی و در رکاب امام عشق به شهادت رسی... یاران! شتاب کنید
، قافله در راه است . می گویند که گناهكاران را نمی پذیرند ؟ آری ، گناهكاران را در این قافله راهی نیست
... اما پشیمانان را می پذیرند . آدم نیز در این قافله مالزم رکاب حسین است ، که او سرسلسله خیل
پشیمانان است ، و اگر نبود باب توبه ای که خداوند با خون حسین میان زمین و آسمان گشوده است ، آدم
نیز دهشت زده و رها شده و سرگردان ، در این برهوت گمگشتگی وا می ماند . » زهیر بن قَین بَجلی « را که
می شناسید ! مردانی از قبیله » بنی فزاره و « » بجیله « گویند : » آنگاه که ما همراه با زهیربن قین بجلی از
مكه بیرون آمدیم... در راه ناگزیر با کاروان حسین بن علی همسفر شدیم .« آنها می گویند که : » ما را
•• بھقلمِدݪنشینِ:سیدمرتضےآوینے ••
#سفربـهمبدأتاریخ،ڪربلا🙃🤚
✅⇜ #ڪپےباذڪرصلوات
#شرعاحـلاݪاست:)
{•🍃🥀•} @heiyat_majazi