[• #ازخالق_بہمخلوق☎️ •]
.
.
✨بسم الله الرحمن الرحیم✨
سوره👈آل عمران
آیه👈200
♡ یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اصْبِرُوا وَ
♡ صابِرُوا وَ رابِطُوا وَ اتَّقُوا اللّهَ
♡ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ
ای کسانی که ایمان آورده اید!(در برابر
مشکلات و هوسها)استقامت کنید و(در
برابر دشمنان نیز)پایدار باشید(و دیگران
را به صبر دعوت کنید)و از مرزها مراقبت
کنید و از خداوند پروا داشتها باشید،
شاید که رستگار شوید.
🍃تفسیـــــــر🍃
1⃣در سایه ی ایمان،به کمالات می رسید.
2⃣تا در مشکلات فردی صابر نباشید،
نمی توانید در برابر دشمنان دین مقاومت
کنید.
3⃣از دیگران عقب نمانید،اگر کفّار در کفر
خود مقاومت می کنند،کشته می دهند و
مال خرج می کنند،شما نیز در راه خدا با
جان و مال پایداری کنید.
4⃣مسلمانان باید مشکلات یکدیگر را
تحمل کنند و یکدیگر را به صبر سفارش
کنند.
5⃣اسلام،دین ارتباط است.ارتباط بامردم
و خدا و پیامبران.
.
.
الابِذِڪــرالله تَطمَئِنّ القلـــوب☺️👇
[•💚•] @heiyat_majazi
[• #حرفاے_خودمـونے☺️ •]
😞 به خودم ڪه اومدم دیدم هیشڪے
واسهم نمونده جز یہ نفر .
اونے ڪه جای همہ رو پُر مےکنہ
😔 با اینڪہ می دونم تنهام نمیزاره
و همہ جا باهام هست ولے بےتوجہِ
حضورش گناه مے ڪنم.
😭 اگہ بگہ دیگہ نمی خوامت
چیکار کنم؟؟
خــدا رو احساس ڪن👇
[•🕊•] @Heiyat_Majazi
[• #منبر_مجازے📿 •]
.
.
هر وقت فیلَـ🐘ــت هواےمعصــیتڪـرد
اول به این سه حقیقت فڪرڪن بعداگــر دلــ💚ـت رضــا داد، نوش جانــت سفره معصیت 🔥
1⃣اینڪـه خداونــدبدون شڪ تمام اعمالـ📋ــت را می بینـــد
✨ «إِنَّ اللَّهَ بِما تَعْمَلُونَ بَصِير»✨
📖 بقره/110
2️⃣ اینـڪــه 24 ساعتـــه، فرشتگانی
مجاورت هستند که ثبـ📝ـت و ضبـ📹ــط
می ڪـند ریــز و درشــت خوب و بـدت را؛
✨«رُسُلُنا لَدَيْهِمْ يَكْتُبُون»✨
📖 زخرف/80
3️⃣ واینڪه اصلا از ڪجـا معلــوم؛
شاید بیخ گوشـت نشسته باشـد جناب
عزرائیـــل و صــادرکرده باشند دستور
الرّحیل ت را 🤔
✨«عَسى أَنْ يَكُونَ قَدِ اقْتَرَبَ أَجَلُهُم»✨
📖 اعراف/185
#کل_نفس_ذائقه_الموت،👇🏻
#نزدیکھ✋
.
.
پاتوق نخبگـــان😌👇
[•⏳•] @Heiyat_Majazi
یه کانال آوردم براتون رو دست تمام
کانالا زده👏😳
#طنزهای_سیاسی بدون ساسنور😜
کلی اخبار محرمانه و سری😍 👇
نیازی نیست تو چند کانال عضو شید
با این کانال یکجا همه رو رصد ڪنین
%97 از خبرایی كه ميخونيد
از كانال زیر #كپى ميشه! 😃👇
http://eitaa.com/joinchat/527499284C698ab461f2
اگه تابحال عضو نبودی نصف عمرت به فنا رفته😅☝️
هیئت مجازی 🚩
یه کانال آوردم براتون رو دست تمام کانالا زده👏😳 #طنزهای_سیاسی بدون ساسنور😜 کلی اخبار محرمانه و سری😍
خاکریز یا دکل .mp3
2.31M
🎧🍃
🍃
[• #نوحه_خونے🎤•]
.
.
خاڪریز
یا
دڪل
#حاجحسینیڪتا🎤
#ازبالاےدڪلنہپشتخاڪریز👌
.
.
بفرماییــد انرژے😌👇
@Heiyat_Majazi
🍃
🎧🍃
#ترکش_خنده
بهانه های بنی اسرائیلی😂😂 این شکلی حتما زیاد دیدید... منطق شون همین سیکل و طنز بامزه و خنده داره 👆😄
راست میگه بخدا #عرفه و #روز_عرفه هم تموم شد شما ها ادم نشدید دیگه ما چیکار کنیم بخدا 😂😂
میگن یه بار یه روغنفکر از دین بهانه نگرفت، لال شد مُرد 😐😂
اینم از روغنفکران در #عید #قربان که در رابطه با #عید_قربان بزرگواران نظر میدن😂
😅🔊 @heiyat_majazi
[• #حرفاے_خودمـونے☺️ •]
.
.
+خداجانم -💗-
گوشِت با منه؟! -🗣-
خیلےخستم... -😓-
#خستگےوقتےازبینمیره
#ڪہباتوحرفبزنم...🙏
.
.
خــدا رو احساس ڪن👇
[•🕊•] @Heiyat_Majazi
[• #منبر_مجازے📿 •]
🕯|• آیتاللهبهاءالدینی:
•|🍁|•حقالناس اوج حماقت است
نہ زرنگے
🍃| زرنگے بندگے خداسـت |🍃
•|🌸|•در روز قیامت نیڪےهایمان را
بہ محبوبترین فرد زندگیمان نمیدهیم؛
اما مجبور میشویم آن ها را بہ ڪسے
بدهیم ڪہ غیبتش را ڪردیم!!
.
پاتوق نخبگـــان😌👇
[•⏳•] @Heiyat_Majazi
[• #نھج_علے(ع)☀️ •]
✨بہ نام خـــــــداے علے✨
🤓 اوستا!!! این خونه چرا یه
ستون داره؟؟
🙂 اگه همین یه ستون باشه
همه چی درسته .
🤓 ولی اوستا این ستونه خودش
که روی سه تا پایه دیگه است!!!!!
🙂 خب اون سه تا پایه چیه؟؟
🤓 شناخت با قلب .اقرار با زبان
عمل با اعضا و جوارح .
🙂 پس نگران نباش پایه هاش
درسته.
📚|• #نهج_البلاغه. حکمت ۲۲۷
مطابق با ترجمه #محمد_دشتی.
#ڪپے⛔️
#بازنشر ≈ #صدقهجاریه
پاے حــرفـ مولاتـ بشینــ😌👇
[•✍•] @heiyat_majazi
هیئت مجازی 🚩
🍃🌸🍃 🌸🍃 🍃 [• #قصه_دلبرے📚•] #مستند_سیاسی_امنیتی_عاکف #قسمت_سوم +گزینه بعدیم که تاکید دارم بشه و ه
🍃🌸🍃
🌸🍃
🍃
[• #قصه_دلبرے📚•]
#مستند_سیاسی_امنیتی_عاکف
#قسمت_چهارم
به حاجی گفتم:
+حاج کاظم من این یه کارو ازت میخوام. من کسی رو غیر عاصف درون ذهنم ندارم، حقیقتش هم اینه اصلا به غیر اون به کسی فکر نکردم. من با عاصف هماهنگم. ضمنا جدای این مسائل ، ما سال ها در پرونده های مختلف داخلی و بین المللی باهم دیگه کار کردیم. روحیاتمون به هم نزدیکه. فکرامون و هوشمون باهم نزدیکه. داشتم امروز پروندش و میدیدم، نوشته بود از هفت سال گذشته تاکنون حدود سیصد و شصت و چهارتا عملیات و ماموریت های موفق داشته. این کم چیزی نیست. خیلی ها از عاصف ده سال بزرگتر هستن و بشتر از اون داخل این سیستم بودن، وَ هنوز هم هستن، اما نصف عاصف موفقیت ندارن. پس کمک کن بیاد برای من بشه. حضورش برای من دلگرمیه، اونم در این واحد حساس.
_باشه. بزار ببینم چی میشه. الان دارم میرم دفتر حاج آقا. حتما این مسئله رو خدمتشون مطرح میکنم. چندساعت قبل که بودم دفترشون چنددقیقه ای صحبت تو شد و پیگیرت بود. اما بازم تاکید میکنم عاکف جان، بهت قول نمیدم در این شرایط کنونی. ولی مثل همیشه از پیشنهاداتت تمام و کمال حمایت میکنم، وَ همچنین در جلسه ی با ریاست که تا چنددقیقه دیگه برگزار میشه این موضوع رو جهت اقدامات لازم عنوان میکنم.
+به نظرت قبول میکنه؟
_ باز گیر دادیا. میگم نمیدونم.. فعلا نمیتونم نظری بدم.. اما بعید میدونم قبول نکنه. با روحیاتی که ازش سراغ دارم ،وَ اینکه پروندت و مطالعه کرده کامل، فکر میکنم 70 درصد این قضیه رو میپذیره. هادی هم که با منف ردیفش میکنم. از طرفی چون که عاصف هم رزومه پر و پیمونی داره دستم باز هست که بتونم روی این موضوع مانور بدم. اینطور دست من برای گفتگو بازتره. اما خب همین پر و پیمون بودن ممکنه کار و به جایی برسونه که رییس بگه عاصف نمیتونه بره ضدجاسوسی، باید بمونه همون جایی که هست تا جای عاکف و پر کنه. اینم ممکنه.
+امیدوارم شیش بیارم، اونم در حد تیم ملی..خب! آقا اجازه میدید من برم؟ البته اگر کاری ندارید بامن.
_نه پسرم.. کاری ندارم، برو خدا به همرات.
حاجی بلند شد اثر انگشت زد در باز شد رفتم بیرون از دفترش، بعدشم مستقیم رفتم سمت دفتر خودم. بلافاصله با تیم های عملیاتی واحد ضدجاسوسی هماهنگ کردم و یه جلسه تشکیل دادم. اون عصری که پس از معارفه برگشتم اداره، تا ساعت 9 شب در جلسه بودم. چیزی حدود 5 ساعت. فقط موقع نماز مغرب رفتیم حسینیه ی اداره به امامت یکی از روحانیون محترم نماز جماعت خوندیم بعدش فوری برگشتیم بالای داخل اتاقم برای ادامه کار. در اون جلسه خیلی از مسائل و طرح ها بررسی شد. از اینکه چیکار باید کنیم و چیکار نباید کنیم و از بایدها و نبایدها و...
پنج روز اول معارفه به طور مستمر با قسمت های مختلفی که زیرمجموعه ضدجاسوسی و ضد تروریسم میشدن جلسه میگذاشتم و کارها رو پیگیری میکردم.
یه روز صبح که خاطرم هست سه شنبه بود رفتم اداره، بعد از اینکه وارد ساختمون شدم دیدم حاج کاظم داره سوار آسانسور میشه. فوری صداش زدم و از حفاظتم جدا شدم رفتم به سمتش. سوار آسانسور شدیم که بریم بالا، باهاش درمورد مراحل جابجایی عاصف و بهزاد صحبت کردم که گفت:
« امروز معرفی میشن به واحد ضدجاسوسی و میتونی ازشون استفاده کنی، ان شاءالله تا ساعت 10 میان اونجا بهت دست میدن. »
درب آسانسور باز شد، از حاجی جدا شدم. خوشحال بودم بابت اون خبر، چون وقتی میتونستم یه تیم قوی تشکیل بدم، پیروی خودمم در پرونده ها بیشتر میشد و درصد شکست و اشتباه هم کمتر! رفتم سمت دفترم اثرانگشت زدم درب اتاق باز شد وارد شدم مستقیم رفتم پشت میزم تا شروع به کار کنم. همون اول کار چندتا کار مهم داشتم که انجامشون دادم. زنگ زدم به موبایل عاصف اما جواب نداد. زنگ زدم اتاقش که تلفن رو برداشت.
بہ قلــم🖊: #عاکف_سلیمانی
#ڪپےبدونذڪرنامنویسندهومنبع
#شرعاحــــراماست...
🌐 @kheymegahevelayat_ir1
[•🌹•] @Heiyat_Majazi
🍃
🌸🍃
🍃🌸🍃