eitaa logo
هیئت مجازی 🚩
3.9هزار دنبال‌کننده
7هزار عکس
2.8هزار ویدیو
420 فایل
ˇ﷽ شبیھ بوی گُـل است این‌جا؛ براے پروانگےهاے تو در مسیرِ او...🦋 💚˹ از ؏ـشق بخوان @ASHEGHANEH_HALAL ˼ ‌ ‌‌🛤˹ پل ارتباطے @Khadem_Daricheh ˼ 💌˹ تبادلات و تبلیغ @Daricheh_Ad ˼ . . شما براے ما نعمتید...😌🌱
مشاهده در ایتا
دانلود
/🤝💚‌\ اگر میخواهۍ علم آدم را،فهم نوح را، زُهد زکریا را و هیبت موسے را ببینۍ،نظرکن‌بھ‌علےابے‌طالب:) 🎈 @heiyat_majazi \💚🤝/
【• 👳🏻 •】 . . شـ👣ـستِ پایت را بپّا!🙈😅 پرسش:⁉️ آیا در سجده نوك انگشتِ شست باید روۍ زمین باشد؟!🤔 پاسخ:✅ براۍ سجده لازم است نوك شست پا حتما روۍ زمین باشد ولے نسبت بھ بقیه انگشتان وظیفه خاصے ندارد. ☝️ . . اینجآ هیچ شبهـه‌اےبے پاسخ نمونده😉👇 [•📖•] @Heiyat_Majazi
[• 💚 •] بعضے از ما خصلتے داریم و اسمش را می‌گذاریم و می‌گوییم ما مرد هستیم و در خانه مرد،باز است! همیشه یک مهمان می‌آید و دیگرۍ می‌رود. برای ناهار و شام مهمان دارد و مهمان شب‌خواب هم به خانه‌اش دعوت می‌کند. این ذاتا خوب است ولی از طرف دیگر یک ملاحظه‌ای را نمی‌کنیم!😒 چه بسا که به زنی که در خانه ما هست (که ما شرعا حق نداریم به او فرمان بدهیم و او آزاد و مختار است که اگر میلش باشد در خانه ما کار کند) فشار و زحمتی را تحمیل می‌کنیم! و می‌گوییم ما مهمان‌نوازیم! مهمان‌نوازی‌اۍ که مستلزم ظلم به یک انسان باشد مهمان‌نوازی نیست! 📚|• برگرفته‌ازکتاب‌انسان‌کامل نڪات تربیتے خانوادگے😌👇 [•👨‍👩‍👧‍👦•] @heiyat_majazi
【• 🗣 •】 . • یه عبارت تو یکے از نامه‌های شهید عباس دانشگر به نامزدشون هست که خیلے با دل آدم بازی میکنه: -"میروم ڪه وابسته نشوم.." :) +امان‌امان . . !💔 از اینجآ صاف بـرو ٺو بغـل خـدا😍👇 [•❣🍃•] @Heiyat_Majazi
【• ☺️ •】 🌸آیت‌ الله‌ قرھی: من این کد را به شما بدهم ، که هر کس بخواهد به آقا نزدیک شود ، اولین راهش کنترل‌چشم است. چشمِ گناه‌ بین ، امام زمان بین نمی شود. یـه حبـه مـوعــظـه‌ِ شیریـن😉 👇🏻 [•📿🍃•] @Heiyat_Majazi
9.41M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
| 💚غدیـر ‌|؏ش‌ق| است و ... |؏ش‌ق| درمان همه درداست:) ❤️ Would you tell me of a memory Would you show me all that you have seen Would you give me a new way to breath Come, tell me of Ghadeer When side by side two leaders stand And one holds up the others hand In that moment love was complete When Ali became Amir (the leader) I am of Ghadeer You are of Ghadeer it's love Love will heal all 😍🍃🍃 @heiyat_majazi
هیئت مجازی 🚩
【• #قصه_دلبرے📚 •】 #پسرک_فلافل_فروش #قسمت_نود_چهارم در يكي از روزهاي درگيري، يكي ازنيروهاي داعش خو
【• 📚 •】 براي قبر هم كه قبال با يك شيخ نجفي صحبت كرده بود و يك قبر در ابتداي وادي السلام از او گرفته بود. برخي دوستان هادي را بارها در كنار مزار خودش ديده بودند كه مشغول عبادت و دعا بود هادي تكليف همه ي امور دنيايي خودش را مشخص كرد و آماده ي سفر وقتي به جاي مهمي مي رفت، بهترين لباس هايش را مي پوشيد. معمولابراي سفر آخر هم بهترين لباس ها را پوشيد و حركت كرد... برادر حمزه عسگري از دوستان هادي و از طالب ايراني نجف مي گفت:صورت هادي خيلي جوش مي زد. ازدوران جواني دنبال دوا درمان بود. پيش يكي دو تا دكتر در ايران رفته بود و دارو استفاده كرد، اما تغييري در جوش هاي صورتش ايجاد نشد. شب آخر ديدم كه با آن پيرمرد نابينا خداحافظي مي كرد. پيرمرد باصفايي كه هر شب منتظر بود تا هادي به دنبال او بيايد و به مسجد بروند.آخر شب بود كه با هم صحبت كرديم. هادي حرف از رفتن و شهادت زد. بعد گفتم: راستي ديگه براي جوشهاي صورتت كاري نكردي؟هادي لبخند تلخي زد و گفت: يه انفجار احتياجه كه اين جوشهاي صورت ما رو نابود كنه! دوباره حرف از شهادت را ادامه داد. من هم به شوخي گفتم: هادي تو شهيد شو، ما برات يه مراسم سنگين برگزار مي كنيم. بعد ادامه دادم: يه شعر زيبا هست كه مداحها مي خونن، ميخوام توي تشييع جنازه تو اين شعر رو بخونم.هادي منتظر شعر بود كه گفتم: جنازه ام رو بيارين، بگيد فقط به زير لب حسين ... هادي خيلي خوشش آمد. عجيب بود كه چند روز بعد درست در زمان تشييع، به ياد اين مطلب افتادم. يكباره مداح مراسم تشييع شروع به خواندن اين شعر زيبا كرد. ******************** شكستهاي پي درپي باعث شده بودكه توان نظامي داعش كم شود. آنها در چنين مواقعي به سراغ نيروهاي انتحاري رفته و يا اينكه خود را در ميان زنان و كودكان مخفي مي كنند. آن روز هم نيروهاي مردمي بلافاصله با خودروهاي مختلف به سوي مناطق درگيري اعزام شده و با پشتيباني سلاحهاي سنگين مشغول پيشروي و پاكسازي مناطق مختلف بودند. نزديك ظهر روز يكشنبه ۲۶ بهمن۱۳۹۳بود كه هادي به همراه ديگر دوستان و فرماندهان عملياتي، پس از ساعتي جنگ و گريز، به روستاي مکيشفيه در بيست كيلومتري سامراوارد شدند. ساختمان كوچكي وجود داشته كه بيست نفر از نيروهاي عراقي به همراه هادي به داخل آن رفته تا هم استراحت كنند و هم براي ادامه كار تصميم بگيرند. بقيه ي نيروها نيز در اطراف روستا حالت تدافعي داشته و شرايط دشمن را تحت نظر داشتند. درگيريها نيز به طور پراكنده ادامه داشت. هنوز چند دقيقه اي نگذشت كه يك بولدوزر از سمت بيرون روستا به سمت سنگرهاي نيروهاي مردمي حركت كرد. بدنه ي اين بولدوزر با ورقهاي آهن پوشيده شده و حالت ضد گلوله پيدا كرده بود. 📚برگرفته از کتاب شهید هادی ذوالفقاری ✍ ادامه دارد ... ✍🏻شهـید محمد هادی ذوالفقاری 😍✋ 🌹 🌿 🍃 @heiyat_majazi 💐🍃🌿🌹🍃🌼
هیئت مجازی 🚩
【• #قصه_دلبرے📚 •】 #پسرک_فلافل_فروش #قسمت_نود_پنجم براي قبر هم كه قبال با يك شيخ نجفي صحبت كرده ب
【• 📚 •】 به محض اينكه از اولين سنگر عبوركرد نيروها فرياد زدند: انتحاري، انتحاري، مواظب باشيد...درست حدس زده بودند. اين خودرو براي عمليات انتحاري آماده شده بود. چند نفر از نيروهاي مردمي با شليك آرپيجي قصد انفجار بولدوزر را داشتند. برخي مي خواستند راننده را بزننداما هيچ كدام ممكن نشد! حتي گلوله ي آرپيجي روي بدنه ي آن اثر نداشت.يكي از رزمندگان که مجروح شده و در مسير بولدوزر قرار داشت مي گويد: اين خودرو به سمت ما آمد و ما از مسيرش فاصله گرفتيم، بلافاصله فهميديم كه اين بولدوزر انتحاري است! هر چه تيراندازي كرديم بي فايده بود. فاصله ي ما با هادي ذوالفقاري و ديگر دوستان زياد بود. يكباره حدس زديم كه خودرو به سمت آنها مي رود. هر چه که داد و فرياد کرديم، صدايمان به گوش آنها نرسيد. صداي بولدوزر و گلوله ها مانع از رسيدن صداي مامي شد. هادي و دوستان رزمنده اي كه درآنجا جمع شده بودند، متوجه صداي ما نشدند.لحظاتي بعد صداي انفجاري آمد كه زمين و زمان را لرزاند! صدهاكيلو مواد منفجره، براي لحظاتي آسمان را سياه كرد. وقتي به سراغ آن ساختمان رفتيم، با يك مخروبه ي كوچك مواجه شديم! انفجار به قدري عظيم بود كه پيكرهاي شهدا نيز قادر به شناسايي نبود.خبر شهادت بهترين دوستانمان را شنيديم. جنگ است ديگر، روزي شهادت دارد و روزي پيروزي، البته براي انسان مؤمن، شهادت هم پيروزي است.روز بعد خبر رسيد كه هادي ذوالفقاري مفقود شده و پيكري از او به جانمانده! همه ناراحت بودند. نمي دانستيم چه كنيم. لذا به دوستان ايراني هادي هم خبر رسيد كه هادي مفقودالجسد شده. خبر به ايران رسيد. برخي ازدوستان گفتند: از نمونه ي خون مادرهادي براي آزمايش DNA استفاده شود تا بلكه قسمتي از پيكر هادي مشخص گردد. نيروهاي عراقي بسيار ناراحت بودند. لب خندان و چهره ي دوست داشتني اين طلبه ي رزمنده هيچ گاه از ذهن ما پاك نميشد.پس از مدتي اعلام شد كه با شناسايي برخي پيكرها فقط شش نفر از جمله هادي مفقود شده اند. از هادي هم فقط الشهي دوربين عكاسياش باقي مانده بود. تا اينكه خبر دادند پيكر شهيدي با چنين مشخصات از اطراف روستا كشف و به بغداد منتقل شده.هادي است سيد کاظم که مشخصات را شنيد بلافاصله گفت احتمالاخودش به بغداد رفت و او را شناسايي كرد. در اصل پيکر هادي ذوالفقاري بر اثرانفجار پرت شده بود. يک نفر در حال عبور از معرکه پيکر او را مي بيند و پلاک را براي اطلاع خبر شهادت برمي دارد. بدن شهيد بي پالک آنجا مي ماند. تا اينکه او را به بغداد انتقال مي دهند. 📚برگرفته از کتاب شهید هادی ذوالفقاری ✍ ادامه دارد ... ✍🏻شهـیدمحمد هادی ذوالفقاری 😍✋ 🌹 🌿 🍃 @heiyat_majazi 💐🍃🌿🌹🍃🌼
Ali Fani - Doaa Faraj.mp3
2.75M
{• 💚 •} . . کاش‌می‌شد‌بھ‌‌هنگام‌دلتنگی‌ترکید(: درست‌مثل‌انار‌هایِ‌سرخ!💔 نـذر ظهـور مولآ هـرشب دعاے فـرج بخـوان!👌🙂 ♡‌• اللهم عجـل لولیڪ الفرج •♡ . . یڪ قدم مآنده؛ زمـ🌍ـین شوقِ تڪآمل دارد☺️👇 |🎧| @HEIYAT_MAJAZI
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
【• 📞 •】 . . سوره 👈 مریم إیه 👈 44 بی‌شک شیطان دشمن آشکار است :) . . الابِذِڪــرالله تَطمَئِنّ القلـــوب🤩👇 [•♥🍃•] @heiyat_majazi
【• 🗣 •】 😍🍃 پایان آدمیزاد... نه ازدست دادن رفیق است... نه رفتن یار... نه تنهایی...!! هیچکدام پایان آدمی نیست آدمی آن هنگام تمام میشود که خـــدا فراموشش کند.!😔😔 از اینجآ صآف بـرو ٺو بغـل خـدا😍👇 [•❣🍃•] @Heiyat_Majazi