عزیزای دل امام زمانمون، اینقدر ذووق دارم، اینقدر خوشحاااام، اینقدر پر از شگفتیم، که نمیدونم چطور ابرازش کنم و چی بگم😍😍😍😍😍😍خدایاااا شکرت به خاطر این برکات
قربون آقامون که امشب از خوشحالترین ها هستند😍آخآخ
کی بشه که این جشنمونو با امامزمانمون بگیریم😭😍❤️
برای این پیوند آسمونی اگر نماز شکر بخونیم کمه کمه کمه خیییلیییی کمه پس کمترین کاری که میتونیم بکنیم خوندن این نمازه و ان شاءالله انجامش بدیم😍
عزیزای دلم وقتتونو بیش از این نمیگیرم💚
التماس دعا داریم از همتون عزیزای دل امام زمان جان
ان شاءالله موفق باشید و مطیع امر ولایت عزیزای جان و دل😉❤️
التماس دعااا یاعلے
1_1076031965.mp3
6.63M
فاطمه گوهر؛ مرتضی دریاست ..
پدرم حیدر .. مادرم زهراست ((:
#محمدحسینحدادیان | #مولودی
◗ #ازخالق_بهمخلوق 🦋◖
«خدا شما را به خاطر سوگندهای
لغوتان(که جدی و حقیقی نیست)
بازخواست نمی کند، ولی شما
را به خاطر آنچه دل هایتان
(از سوگند جدی و حقیقی)
مرتکب شده بازخواست می کند؛
و خدا بسیار آمرزنده و بردبار است.»
••{سـوره بـَـقـَـره، آیــه ۲۲۵ }••
--------------------------------------[💙☁️]
- چهکسے ما را شنیـد الا خدا؟'
♾ Eitaa.com/Heiyat_Majazi
⊱•| #طبیب🍏 |•⊰
.
.
سلام علیکم! حال و احوالتون خوبه انشاءالله؟😁
لطفاً به توصیهای که هم اکنون به دست بنده رسیده توجه بفرمایید🤓
توصیهای از مولای مهربانی ها ، امام رضا علیهالسلام😍
بریم سر اصل مطلب ؛ اگه میخواین دندون هاتون فاسد نشه ، حتماً بعد از شیرینی خوردن یه تیکه نون بخورید🥖😌
📚 منبعش رو هم یادم نرفته: طب الرضا - صفحهٔ ۲۹
مراقب خودتون باشید 😌
یاعلے 👋💙
.
#با_طبیب_سالم_باش😌
یڪ قدم تا سلامتے😉👇
🍏⊱••| Eitaa.com/Heiyat_Majazi
‹ #سر_به_مهر 💚' ›
دعوت به حق
اگر به آيات قرآن و روايات و اخبار و
معارف روح پرور اسلامى مراجعه كنيد،
به اين حقيقت اقرار خواهيد كرد كه كارى
در اين عالم بالاتر و برتر و سودمندتر از
دعوت مردم به سوى خدا نيست.🌸
دعوت به سوى حق كار انبيا و ائمّه و
اولياى الهى و عاشقان از جان گذشته
در راه محبوب است. دعوت به سوى حق،
حلّال مشكلات، زداينده ظلمات، علاج درد
قلبها، زمينه ساز عدل و عدالت و بر پا
كننده حق و حقيقت است. دعوت به سوى
حق، افضل اعمال، از بهترين خصال و از
نيكوترين كارهاى انسان است.🌿
ايمان مؤمنان، اخلاق متخلّقان، نيكى
نيكوكاران، عبادت عابدان، عشق عاشقان،
بصيرت بيداران، بينايى بينايان، محصول
دعوت به سوى حق است.🌺
مساجد روى زمين، مراكز تربيتى،
بناهاىخير، دارالأيتام، مدارس علمى
و حوزههاى فكرى، همه و همه نتيجه
دعوت دعوت كنندگان به سوى حقّ است.
#صحیفه_سجادیه
#دعاے_پنجم
#فراز۱۵
.
.
|| سجّاده هم به او دلبستھ بود..
🌾 Eitaa.com/Heiyat_Majazi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#استوریجات 🪁...
.
هرکس پی درمان غمش کاری کرد
من نام تورا بردم و آرام شدم…❤️🩹
.
.
نابترین استورےها؛
اینجـا دانلود ڪن🤓👇
.•🎥"http://Eitaa.com/Heiyat_Majazi
. ⃟ٜٖ👶🏻 •| #نسل_مهدوے🍃|•
💠 امام خمینی(ره):
🔸تربیت فرزند🤱🏻 از همهےشغلها بالاتر است.
اگر شما بانوان یڪ فرزند خوب به جامعه
تحویل دهید، براے شما بهتر است از همه عالم.
🔹تأثیر مادر در تربیت بچهها، 😍
بالاتر از پدر، معلم، استاد و جامعه است؛
زیرا علاقهاے ڪه بچه به مادر دارد به
هیچ ڪس ندارد. از این جهت بچههایتان را در
دامنتان تربیت اسلامے، تربیت انسانے بڪنید.
📚 صحیفه امام(ره)، ج۸، ص۹۰
bano_sadeghy
.
.
ایرانـم، جـوانـ بمـان😍✌️
°•👶🏻🍼•°Eitaa.com/Heiyat_Majazi
{ #دل_آرا ⛱' }
.
ایـنرامنبهجـوانهامیگـویم؛
دنـبالتعلقـاتپَستنبـاشیم،همـهٔما
راهیـهبهیکسمـتهستـیم!
.
- اۍ آرامِ دل هـر غریبِ وحشتزدهـ '🌱
➺ Eitaa.com/Heiyat_Majazi
⟮ #شـبهاے_بلھبرون⚘️ ⟯
حجاب شأنیته
رفیق شأنِ چشمای شهدا خیلی زیاد بودا..
شأن جسمشون هم..
چه حقیقی چه مجازی توی هر شرایطی، چه جدی چه شوخی..
اونطوری که خدا خواسته🌿
حواسمون باشه ها
.
.
ـــ ـ🪽شھـادت سنگـ را بوسیدنے ڪرد ــ
➺ Eitaa.com/Heiyat_Majazi
هیئت مجازی 🚩
#قصّه_بشنو☺️✌️➻ ◽️رمان #نسل_سوخته بهقلم شھید طاها ایمانے ‹ پارت بیستونهم! › اوایل به حس ها و چی
#قصّه_بشنو☺️✌️➻
◽️رمان #نسل_سوخته
بهقلم شھید طاها ایمانے
‹ پارت سیام! ›
دیگه همه بی حس و حالی بی بی رو فهمیده بودن ... دایی... مادرم رو کشید کنار ...
- بردیمش دکتر ... آزمایش داد ... جواب آزمایش ها اصال خوب نیست ... نمونه برداری
هم کردن ... منتظر جوابیم...
من، توی اتاق بودم ... اونها پشت در ... نمی دونستن کسی توی اتاقه ...
همون جا موندم ... حالم خیلی گرفته و خراب بود ... توی تاریکی ... یه گوشه نشسته
بودم و گریه می کردم ...
نتیجه نمونه برداری هم اومد ... دکتر گفته بود ... بهتره بهش دست نزنن ... سرعت
رشدش زیاده و بدخیم ... در واقع کار زیادی نمی شد انجام داد ... فقط به درد و ناراحتی
هاش اضافه می شد ...
مادرم توی حال خودش نبود ... همه بچه ها رو بردن خونه خاله ... تا اونجا ساکت باشه
و بزرگ ترها دور هم جمع بشن... تصمیم گیری کنن ...
برای اولین بار محکم ایستادم و گفتم نمیرم ... همیشه مسئولیت نگهداری و مراقب از
بچه ها با من بود ...
- تو دقیقی ... مسئولیت پذیری ... حواست پی بازیگوشی و ... نیست ...
اما این بار ... هیچ کدوم از این حرف ها ... من رو به رفتن راضی نمی کرد ... تیرماه تموم
شده بود ... و بحث خونه مادربزرگ ... خیلی داغ تر از هوا بود ...
خاله معصومه پرستار بود با چند تا بچه ... دایی محسن هم یه جور دیگه درگیر بود و
همسرش هفت ماهه باردار ... و بقیه هم عین ما ... هر کدوم یه شهر دیگه بودن ... و
مادربزرگ به مراقبت ویژه نیاز داشت ...
دکتر نهایتا ... 6 ماه رو پیش بینی کرده بود ... هم می خواستن کنار مادربزرگ بمونن
و ازش مراقبت کنن ... هم شرایط به هیچ کدوم اجازه نمی داد ...
حرف هاشون که تموم شد ... هر کدوم با ناراحتی و غصه رفت یه طرف ... زودتر از همه
دایی محسن ... که همسرش توی خونه تنها بود ... و خدا بعد از 9 سال ... داشت بهشون
بچه می داد ...
مادرم رو کشیدم کنار ...
- مامان ... من می مونم ... من این 6 ماه رو کنار بی بی می مونم ...
قسمت سی و نهم: حرف های عاقالنه
مادرم با اون چشم های گرفته و غمگین بهم نگاه کرد ...
- مهران ... می فهمی چی میگی؟ ... تو 14 سالته ... یکی هنوز باید مراقب خودت باشه
... بی بی هم به مراقبت دائم نیاز داره ... دو ماه دیگه مدارس شروع میشه ... یه چی بگو
عاقالنه باشه ...
خسته تر از این بود که بتونم باهاش صحبت کنم ... اما حرف من کامال جدی بود ... و
دلم قرص و محکم ... مطمئن بودم تصمیمم درسته ...
پدرم، اون چند روز ... مدام از بیرون غذا گرفته بود ... این جزء خصلت های خوبش بود
... توی این جور شرایط، پشت اطرافیانش رو خالی نمی کرد ... و دست از غر زدن هم
برمی داشت ..
بهم پول داد برم از بیرون غذا بخرم ... الهام و سعید ... و بچه های دایی ابراهیم و دایی
مجید ... هر کدوم یه نظر دادن ... اما توی خیابون ... اون حس ... الهام ... یا خدا ... با هر
اسمی که خطابش کنی ... چیز دیگه ای گفت ... وقتی برگشتم خونه ... همه جا خوردن
... و پدرم کلی دعوام کرد ... و خودش رفت بیرون غذا بخره ...
بی توجه به همه رفتم توی آشپزخونه ... و ایستادم به غذا درست کردن ... دایی ابراهیم
دنبالم اومد ...
- اون قدیم بود که دخترها 14 سالگی از هر انگشت شون شصت تا هنر می ریخت ...
آشپزی و خونه داری هم بلد بودن ... تو که دیگه پسر هم هستی ... تا یه بالیی سر
خودت نیاوردی بیا بیرون ...
- بچه که نیستم خودم رو آتیش بزنم ... می تونید از مامان بپرسید ... من یه پای کمک
خونه ام ... حتی توی آشپزی ...
- کمک ... نه آشپز ... فرقش از زمین تا آسمونه ...
ولی من مصمم تر از این حرف ها بودن که عقب نشینی کنم... باالخره دایی رفت ... اما
رفت دنبال مادرم ...
ڪپےبدونذڪرنامنویسندهممنوع!.📌
.
.
.
🌤 •• Eitaa.com/Heiyat_Majazi
ــ #وقت_بندگی 🌻•
امام صادق ' ع :
شرافت انسان با ایمان به نماز شب اوست و عزت و بزرگواری او خودداری از اذیت مردم است !
‹ بحار الانوار – 87 – ص 141 ›
.
.
✨تو را بایـد خواند؛
شبیھ تمنّای هاجـر در صفـا و مروه..
❋Eitaa.com/Heiyat_Majazi
┋ #ازخالق_بهمخلوق 💜┋
«بگو: فرشتـهٔ مرگ ڪه بـࢪ شما مأمور
شده، روح شما را مـے گیرد؛ سپس
شما را بسویـے پروردگارتان
باز مـے گردانند.»
••ســوره سـجـده،آیـه ۱۱••
--------------------•💜☂•------------------
- پ ن:بنده ی خوب، سرپیچی از
دستورات خدای بزرگتر از کهکشان
ذره ذره روحِ خدایی ما رو کدر و
تیره میکنه، حواسمون باشه
به خاطر گناه هایی که باعث
سیاه شدن روح سفیدمون
میشه ، اون زمان که نزدِ خدا
حاضر میشیم خجالت زده نشیم !
- "چهکسے ما را شنیـد الا خدا؟"
♾ Eitaa.com/Heiyat_Majazi