eitaa logo
هیئت مجازی 🚩
4هزار دنبال‌کننده
6.7هزار عکس
2.6هزار ویدیو
415 فایل
ˇ﷽ شبیھ بوی گُـل است این‌جا؛ براے پروانگےهاے تو در مسیرِ او...🦋 💚˹ از ؏ـشق بخوان @ASHEGHANEH_HALAL ˼ ‌ ‌‌🛤˹ پل ارتباطے @Khadem_Daricheh ˼ 💌˹ تبادلات و تبلیغ @Daricheh_Ad ˼ . . شما براے ما نعمتید...😌🌱
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
【• 📜 •】 . . کار فرهنگی میخواۍ بڪنۍ؟ گوش ڪن☺️👂 🌸🍃 😉☝️ . . محبت مولآ؛ دامَن‌گیرِ زندگیٺــ🙃👇 [•💝•] @heiyat_majazi
هیئت مجازی 🚩
【• #قصه_دلبرے📚 •】 #فتح‌خون #قسمت‌شصتم خویش است و اغواشدگان شیطان ، فراموشیانِ دیار وهمند که اعمال
【• 📚 •】 سربریده قاتل حسین بن علی است که بر فراز نیزه افراشته اند تا طفالن کوفی آن را با سنگ نشانه گیرند... ب و بعد از این ،آیا هنوز هم کسی در این انگار مانده است که با خدا مكر ورزد و دنیا و آخرت را با هم گردآورد؟ راوی آری، این انگاره ای است که شیطان دینداران را به آن می فریبد. روزها و شب ها می گذرند و او می پندارد که فراموشش کرده اند... اما در زیر آسمان مگر جایی هم هست که از چشم مرگ پنهان باشد؟ هذا رأس قاتل الحسین ؛ هذا رأس قاتل الحسین . آنگاه حسین بن علی فرمود: )ع( » قوموا یا ایها الكرام... ـ برخیزید ای کرامت مندان به سوی مرگی که از آن ی نیست. وگریز این تیرها پیك های مرگ است که ازجانب این قوم می آیند .اما واهلل ، بین شما و بهشت رضوان و جهنم فاصله ای نیست مگر همین مرگ، که شما را به بهشتتان می رساند و اینان را به دوزخشان ... رسول اهلل مرا فرموده است: پسرم ، روزی بر تو خواهد رسید که الجرم به سوی عراق کشیده خواهی شد، به سرزمینی که بسیاری از پیامبران واوصیای آنها را به خود دیده است، به سرزمینی که آن را عمورا» « می خوانند و درآنجا به شهادت خواهی رسید ، با همراهیِ جمعی از اصحابت که درخود از سوزش مَس آهن نشانی نمی یابند... و این مبارکه را تالوت فرمود که: قلنا یا نارکونی برداً و سالماً علی ابراهیم ـ گفتیم ای آتش، بر ابراهیم سرد و سالمت باش . بشارت باد شما را جنگی که سرد و سالمت خواهد شد بر شما، آنچنان که آتش بر ابراهیم . واهلل که چون ما را بكشند بر پیامبرمان وارد خواهیم شد.« •• بھ‌قلمِ‌دݪنشینِ:سیدمرتضےآوینے •• ،ڪربلا🙃🤚 ✅⇜ :) {•🍃🥀•} @heiyat_majazi
هیئت مجازی 🚩
【• #قصه_دلبرے📚 •】 #فتح‌خون #قسمت‌شصت‌و‌یکم سربریده قاتل حسین بن علی است که بر فراز نیزه افراشته ا
【• 📚 •】 از آن روز ،دیگر آتش بر یاران حسین سرد و سالمت است و تیرها پیك های بشارتی هستند به بهشت. تیرها می بارند... تا بین ما و حیات دنیا را، هر چه هست، ببُ رند و رشته توکل ما را محكم کنند و ما را به یقین برسانند و سرُّ آنكه آتش بر ابراهیم گلستان می شود نیز یقین است. اگر تو نیز یقین کنی که آتش بی اذن خالق آتش نمی سوزاند ، بر تو نیز سرد و سالمت خواهد شد. فصل هشتم: غربال دهر گفته اندآنگاه که حُر بن یزید ریاحی از لشكریان عمرسعد کناره می گرفت تا به سپاه حق الحاق یابد ، » مهاجر بن اوس« به او گفت : » چه می کنی؟ مگر می خواهی حمله کنی ؟ « ... و حُر پاسخی نگفت ، اما لرزشی سخت سراپایش را گرفت. مهاجر حیرت زده پرسید : »واهلل در هیچ جنگی تو را اینچنین ندیده بودم و اگر از من می پرسیدند که شجاع ترین اهل کوفه کیست، تو را نام می بردم. اما اکنون این رعشه ای که در تو می بینم از چیست؟« راوی تن چهره ای است که جان را ظاهرمی کند ، اما میان این ظاهر و آن باطن چه نسبتی است؟ آنان که روح را مرکبی می گیرند در خدمت اهوای تن ، چه می دانند که چرا اهل باطن از قفس تن می نالند؟ تن چهره جان است، اما از آن اقیانوس بی کرانه نَمی بیش ندارد، و اگر داشت که آن دلباختگان صنم ظاهر ، حسین را می شناختند. محتضران را دیده ای که هنگام مرگ چه رعشه ای بر جانشان می افتد؟ آن جذبه عظیم را که از درون ذرات تن، جان را به آسمان الیتناهای خلد می کشاند که نمی توان دید... اما تن را از آن همه ، جز رعشه ای •• بھ‌قلمِ‌دݪنشینِ:سیدمرتضےآوینے •• ،ڪربلا🙃🤚 ✅⇜ :) {•🍃🥀•} @heiyat_majazi
(17) 99/6/31 موضوع: شب دوم هفته‌ے دفاع مقدس.. (حــر انقلابـ🥀)
دومین شب از آخرین " یک هفته‌ی دفاع مقدسِ" قَرنـ
و این آخرین تابستان قرن بود دیگر هیچ شهریوری با پیشوند هزار و سیصد نمیاد :)
صد سال دیگر در پایان آخرین تابستان و آخرین شهریور قرن هیچکدام از ما نخواهیم بود، همه رفته اند، و آنچنان فراموش شده اند که گویی هرگز نبوده اند!! :)
و یڪ شخص یڪ بنده چطور میتواند باشد که در آن زمان نامش را با سلام و صلوات ببرند :)
چطور مےتواند باشد که از او یاد شود :) ؟
‌ -به رسم اباعبدالله در تاریخ، شهادت است ‌:))))
به توکل نام اعظمت بسم الله الرحمن الرحیم...
هیئت مجازی 🚩
به توکل نام اعظمت بسم الله الرحمن الرحیم...
هعے... باز جوری گرم آخرین ها شدیم ڪه اولین ها یادمون رفت :) 💔
میخوام براتون دو شب از بگم :)💔
یه مجیدایی هستن هروقت اسمشون میاد میگیم مثل حُر❤️💔
مثل شاهرخ ضرغام حُر هشت سال جنگ :)❤️
آقا شاهرخ غصه ما یه پسر لات و چاقوکش و دعوایی بود
که پرونده سیاهی داشت :)😔
اما معرفت داشتنا یعنی به طوری که اگر حرف ناموس وسط بود غیرتی میشدن و همیشه به فقرا کمک میکردن
ایشون از ۱۲سالگی یتیم بودن و خب بی پدر بزرگ شدن💔 کسی نبود دستشونو بگیره و نزاره به خیلی راه ها برن🖤
پرونده سیاهی که اصلا روی دیدن نداشت هرکی اسمشو میشنید تن و بدنش از دعوا و درگیریاش میلرزید
مادر آقاشاهرخ وقتی اوضاع بده پسرشونو میبینن خیلی دعا میکنن و گریه میکنن😔 میگن خدایا من جز تو کسیو ندارم پسرمو به تو سپردم😔💔
مادره دیگه دلش نمیاد جگرگوشش بد باشه اصلا مادر افتخارش بچشه با تربیتش میخواد ثابت کنه من مادرخوبیم اصلا مادر دنیاش فرق داره💔🖤
اینک میگن جایی توی زندگی گیرافتادی برو به مادرت بگو دعات کنه همینه :)💔❤️ اصلا معجزه زمینی مادره..
و آقا شاهرخ ما وقتی رفتن جبهه گفتن من حُر نهضت امامم و حر روز عاشورا جزءاولین نفرها بودن که برای امام حسین(ع) و راهشون به شهادت رسیدن منم میخوام از اولین ها باشم
میگفتن دوست ندارم پروندم سیاه باشه😔💔🖤 من دوست ندارم اثری از اسمم و خودم و جسمم باشه میخوام پاک بشم از همه چیز💔😔