🕯🍃
پیش زینب و رباب اسم عباسرو نمیاورد
همش سرش پایین بود😔
میگفت رباب ببخش عباسمو...💔
دورهاش کرده بودن وگرنه مشکرو میرسوند...😭
امالبنینم وای...🖤
.
🍃🕯
🕯🍃
ای بانی اشک و روضههای سقا
ای فاطمهی دوّم بیت مولا
از دامن تو روح ادب را آموخت
آن تشنهی بیدست کنار دریا ...(:
.
🍃🕯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🕯🍃
امالبنین مادر من🖤
.
🍃🕯
🕯🍃
🔅 مرحوم آقا سید محمود شاهرودی
شاگردِ میرزایِ نائینیِ بزرگ و مرجعیتِ عامِ شیعه بعد از آقا سیدابوالحسنِ اصفهانی، او میگه:
🔆 من در مشكلاتم
صد مرتبه صلوات
برای مادرِ حضرتِ اباالفضلِ العَباس
اُمُّ البَنين سلام الله علیها میفرستم...
.
🍃🕯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🕯🍃
🌱حضرت امّالبنین سلاماللهعلیها جریانی را اولین بار در تاریخ شروع کردند که بازوی مهمِ شیعه در مسیر ظهور امام مهدی علیهالسلام شد.
🖇استاد شجاعی
.
🍃🕯
🕯🍃
قبول باشه از همگی
اگر لایق دونستید در حق خادمان کانال هم دعای عاقبتبخیری کنید🙏🌷
نظری، پشنهادی، نقدی، حرفِ دلی
همشو خریداریم:✋
@Khadem_eshgh
.
🍃🕯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
𐇻💌𐇻
#ازخالق_بهمخلوق
پروردگارتان رحمت را بر خود واجب
کرده! بنابراین هر کس از شما به نادانی
کار زشتی مرتکب شود، سپس بعد ازآن
توبه کند و خود را اصلاح نماید، مشمول
آمرزش و رحمت خدا شود!🤍
زیرا او بسیار آمرزنده و مهربان است.🦋
﴿ سورۀ أنعام ، آیۀ 54 ﴾🕊
#چند_ثانیه_آرامش_باخدا 🎧
.
🪴- Eitaa.com/Heiyat_Majazi
𐇻💌𐇻
𐇻🪞𐇻
#دل_آرا
لا تَجْعَلْ عَوَاقِبَ أَعْمَالِي حَسْرَةً.
«الهی! عاقبتِ اعمالم را
حسرت و ندامت قرار نده...»🤲🏻🌱
🪴- Eitaa.com/Heiyat_Majazi
𐇻🪞𐇻
✍️نماز هدیه به حضرت #ام_البنین علیه السلام.
✨ آیت الله احمد آذری فرمودند: من میخواستم به عراق و نجف اشرف بروم، پدرم حاضر نمی شد، پول هم نمی داد، کتابهای خود را فروختم تا خرج سفر کنم، ولی پدرم حاضر نمی شد.
✨ خانم برادرم گفت: احمد! دورکعت نماز برای امّ البنین بخوان و نذر کن که اگر حاجتم برآورده شد، پنج ریال برای حضرت عبّاس علیه السلام به عنوان صدقه میدهم.
✨ من دو رکعت نماز را خواندم، نماز تمام شد دیدم پدرم آمد گفت: احمد میخواهی بروی برو .
✨و من مکرّر این کار را کردهام و دیدم مجرب و مؤثر است، از جمله: وقتی به نجف اشرف رفتم، سید اسدالله مدنی که معلم و مرشد من بود، مرا از ماندن در نجف اشرف منع کرد و من چون به قصد ماندن در نجف رفته بودم ناراحت شدم، زیرا نمیتوانستم به نهی ایشان ترتیب اثر ندهم.
✨ بالاخره نماز را برای امّ البنین خواندم، فردای آن روز دیدم ایشان آمد و گفت: فلانی! من به فکرم آمد که فعلاً شش ماه در این جا بمانی و ما با خیال راحت در آنجا ماندیم.
📕روزنه هایی از عالم غیب؛ ص 113
#ام_البنین
#وفات_حضرت_ام_البنین
꩜ 🚩خیمهگاهمجازے
╰─ @Heiyat_Majazi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بعد زهرا
تــو شــدی
مـادرِ ما نوکرها..
.#وفات_حضرت_ام_البنین
꩜ 🚩خیمهگاهمجازے
╰─ @Heiyat_Majazi
𐇻🩺𐇻
#خانواده_درمانے
💑 اگه باهم دعواتون شد اشکالی نداره ولی هرگز توی دعوا این خط⛔️ قرمزا رو رد نکنید 🥲👇
✖️ در جمع دعــوا نکنید😤
✖️ فقط روی مشکل تمرکز کنید🤔
✖️ به گذشته باز نگردید😵💫
✖️ کنایه نزنید🤬
✖️ توهین نکنید😳
✖️ خوب بشنوید🧐
#سبک_زندگی_درست
#خانواده_خوشبخت
🪴- Eitaa.com/Heiyat_Majazi
𐇻🩺𐇻
𐇻🕯𐇻
#دو_خط_روضه
√ در محضر «علی»
چه بگوید دو صد چو من❔
«امالبنین» بخواند👇🏻
اگر خویش را کنیز..🦋
‹ 🖤 ›↝ #وفات_حضرت_ام_البنین
‹ 🚩 ›↝ #ام_البنین
꩜ 🚩خیمهگاهمجازے
╰─ @Heiyat_Majazi
𐇻🕯𐇻
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
𐇻🎐𐇻
#طواف_دل
امیرالمؤمنین(؏) فرمود:
«اَلصَّبْرُ أَوَّلُ لَوَازِمِ اَلْإِيقَانِ
شكيبائى بر گرفتاريہا
نخستين لازمہ يقين بخدا است.»
#یکشنبههاےعلوے
#صلےاللهعلیکیاامیرالمومنین💚✨
🪴- Eitaa.com/Heiyat_Majazi
𐇻🎐𐇻
𐇻🕯𐇻
#دو_خط_روضه
دستخالے
زِ دَر خانهےلطفشنروم
دادنِحاجتِمن
عادت،امُالقَمَراســت
‹ 🖤 ›↝ #وفات_حضرت_ام_البنین
‹ 🚩 ›↝ #ام_البنین
꩜ 🚩خیمهگاهمجازے
╰─ @Heiyat_Majazi
𐇻🕯𐇻
اباالفضلیم ام البنین مادرمه.mp3
5.45M
𐇻🎧𐇻
#نغمه_بهشتی
هرکهگرهبهکارشافتادهخبرکنید...!
روضه به نام مادر سقای کربلاست...
🪴- Eitaa.com/Heiyat_Majazi
𐇻🎧𐇻
𐇻🪖𐇻
#شـبهاے_بلھبرون
صلح و مذاکره در کار نیست
یا پیروز میشویم
یا کربلا رخ میدهد..!
🪴- Eitaa.com/Heiyat_Majazi
𐇻🪖𐇻
𐇻🌱𐇻
#شکرانه
خدایا، شکرت بهخاطر وقتایی که از
نونوایی برمیگردیم و بوی نون تازه
توی خونه میپیچه💚
شکرت بهخاطر خوشمزگی نون گرم
و دلچسب بودن مزهی لقمههایی که
با اون نونها گرفته میشن...🌻
#شکرانههاتون رو میشنویم...
📬- @Khadem_Daricheh
🪴- Eitaa.com/Heiyat_Majazi
𐇻🌱𐇻
𐇻📚𐇻
#قصّه_بشنو
⊹قسمت :33
برگشتم سمت در ...
- هيچ چيز مشخص نيست خانم تادئو ...
نگاه ي ام دوارش ي ما وس شد ...
- فكر مي كنم اونها رو از آقاي ساندرز گرفته باشه ... دقيق چيزي يادم نمياد ولي شايد جواب سوال تون
رو پيش اون پيدا كنيد ...
چشم هاش مصمم تر از آدمي بود كه از روي حدس و گمان... اون حرف رو بزنه ... شايد نمي دونست اون
فايل چيه ... اما شك نداشتم كه مطمئن بود جواب سوالم پيش دنيل ساندرزه ...
در ماشين رو بستم اما قبل از اينكه فرصت استارت زدن پيدا كنم ... يه نفر چند ضربه به شيشه زد ... آقاي
تادئو بود ... يش شه رو كه كشيدن پايين، موبايلش رو از جيبش در آورد ...
- كارآگاه ... ميشه اون فايل ها رو براي منم بريزيد؟ ... مي خوام چيزهايي كه پسرم بهشون گوش مي
كرده رو، منم داشته باشم ...
دستش رو گذاشت روي در ماشين ... حس كردم پاهاش به سختي نگهش داشته ...
- سوار شيد آقاي تادئو ... هوا يكم سرد شده ...
نشست توي ماشين ... كمي هم از پسرش حرف زد ... وقتي از تغييراتش مي گفت ... چشم هاش برق
مي زد ... چقدر اميد و آرزو توي چهره خسته اون بود.
هنوز ديروقت نبود ... هنوز براي اينكه برم سراغ ساندرز و زنگ خونه اش رو به صدا در بيارم دير نشده
بود ... اما حالم خيلي بد بود ... وقتي به پدر و مادرش فكر مي كردم و چهره و حالت اونها جلوي چشمم
مي اومد ... با همه وجود دلم مي خواست جوابي پيدا كنم ... جوابي كه توي اون مجبور نباشم به اونها، چيز
دردناك تر و وحشتاك تري رو بگم ... جوابي كه درد اونها رو چند برابر نكنه ...
به اوبران قول داده بودم ... فردا مجبور نباشه من رو از كنار خيابون جمع كنه ... به جاي بار ... جلوي يه
سوپرماركت ايستادم ...
توي خونه خوردن شايد حس تنهايي رو چند برابر مي كرد اما حداقل مطمئن بودم ... صبح چشمم رو توي
جوب يا كنار سطل هاي آشغال باز نمي كنم ...يه بطري برداشتم ... گذاشتم روي پيشخوان مغازه ...
دستم رو بردم سمت كيفم تا كارتم رو در بيارم ...
سنگين شده بود ... انگشت هام قدرت بيرون كشيدن اون كارت سبك رو نداشت ... چند لحظه به كارت و
بطري اسكاچ خيره شدم ...
- حالتون خوبه آقا؟ ...
نگاهم ناخودآگاه برگشت بالا ...
- بله خوبم ... از خريد منصرف شدم ...
و از در مغازه زدم بيرون ...
كنار ماشين ايستادم و به انگشت هام خيره شدم ...
- چه بلايي سر شماها اومده؟
⊹کتاب :مردی درآئینه
⊹نویسنده :طاها ایمانی
🪴- Eitaa.com/Heiyat_Majazi
𐇻📚𐇻
𐇻⏰𐇻
#وقت_بندگی
من قدرت زهــــرا را،
محبت مــادرے او را،
در هور دیدم....
در غرب کانال ماهی دیدم...
در وسط میدان مین دیدم....
🪴- Eitaa.com/Heiyat_Majazi
𐇻⏰𐇻
هر وقت گناه کردی
و توبه شکستی
این رو یادت باشه:
شما از گناهان خودت خسته میشی
اما خدا از بخشیدن شما خسته نمیشه
پس از رحمت خدا نا امید نشو...🍃
آیت الله مرتضی تهرانی
꩜ 🚩خیمهگاهمجازے
╰─ @Heiyat_Majazi