eitaa logo
حس خوب زندگی 🍀کاشانه مهر
6.4هزار دنبال‌کننده
11.2هزار عکس
4.5هزار ویدیو
18 فایل
𖧧••♥️بسم‌اللّھ‌الرحمـٰنِ‌الـࢪحیم⋆. مطالب #همسرداری هرآنچه برای یک #زندگی_سالم نیاز است ✌ هَر چی عاشقانه ے قشنگه اینجا جَمعِه...😍🙃 🍃🌸🍃
مشاهده در ایتا
دانلود
🌱🌷🌱🌷🌱🏴🚩 🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂 * فـاطمـه ام‌البنیـن کیست؟؟* نامش فاطمه بود. از آن دخترهایی که شمشیرزنی و نیزه داری را به خوبی می دانست و در جنگآوری، هم پای پسران قبیله بود. اولین مربی شمشیر زنی و تیراندازی پسرش ابالفضل عباس (علیه السلام) و برادرانش هم خود او بود! نه اینکه تنها او اینچنین باشد، تمام قبیله‌اش در شجاعت و دلیری زبانزد بودند؛ اما چیزی که او را متمایز می کرد، حجب و حیای مثال زدنی و زیبایی و ملاحت خاص زنانه بود که در کنار جنگآوری، او را به یک دختر کم نظیر تبدیل کرده بود. کمتر مردی جرأت خواستگاری از او را داشت و آنهایی هم که پا پیش می‌گذاشتند، همگی از بزرگان و اشخاص مطرح بودند؛ اما جز جواب رد چیزی حاصلشان نمی‌شد. وقتی از او می‌پرسیدند که چرا ازدواج نمی‌کنی، می گفت: «مردی نمی‌بینم، اگر مردی به خواستگاری‌ام بیاید، ازدواج میکنم!» معاویه از خواستگاران پر و پا قرصش بود، ولی هربار دست خالی باز می‌گشت. تا اینکه یک شب خوابی دید. صبح فردا، وقتی «عقیل»، برادر و فرستاده‌ی علی بن ابیطالب (علیه السلام)، که مردی نسب شناس بود، برای خواستگاری آمد، فاطمه لبخند معنا داری زد؛ فهمید که رویایش صادقه بوده است. از فرط شادمانی و رضایت، گریست و گفت: «خدا را سپاس! من به «مرد» راضی بودم ولی او «مرد مردان» را نصیب من کرد.»  و بی درنگ، پس از موافقت پدر و مادرش، موافقت خود را اعلام کرد و شد همسر علی بن ابیطالب (علیه السلام)، جانشین رسول خدا (صلی الله علیه و آله). بارزترین ویژگی اش، ادب بود. به جا و به موقع حرف می زد. حد خودش را می‌دانست و رفتارش، هرگز نشانی از خطا نداشت. روزی که پا در خانه‌ی امیرالمومنین(علیه السلام) گذاشت، اولین جمله‌اش به فرزندان ایشان این بود: نیامده ام جای مادرتان را بگیرم، من کجا و فرزندان زهرا(سلام الله علیها) کجا؟ من آمده‌ام تا کنیزتان باشم. و به حق نشان داد که راست می‌گفت؛ همان روز اول، حسن و حسین (علیهما السلام) بیمار بودند. فاطمه، بلافاصله به بالین آنها رفت و با محبت تمام، به آنها رسیدگی کرد و چند روز اول زندگی مشترکش، به پرستاری از فرزندان زهرا (سلام الله علیها) گذشت؛ کاری که آن را افتخاری برای خود می‌دانست. می گویند تا وقتی که فرزندان امام علی(علیه السلام ) خردسال بودند، بچه دار نشد تا مبادا به خاطر مادر شدن، در حق آنها کوتاهی کند. از امام(علیه السلام) هم خواسته بود تا او را «فاطمه» خطاب نکند تا مبادا دل بچه‌ها از شنیدن نام مادرشان در خانه، بشکند. وقتی عباس(علیه السلام)، نوزاد شیرین ام البنین به دنیا آمد، بچه های زهرا(سلام الله علیها) را جمع کرد، آنها را نزدیک به هم نشاند و نوزاد یک روزه اش را در آغوش گرفت؛ بلند شد و عباسش را دور سر فرزندان فاطمه(سلام الله علیها) چرخاند تا به همه بگوید که فرزندان ام‌البنین، بلاگردان فرزندان فاطمه(سلام الله علیها) اند. همیشه و همه جا به فرزندانش یادآوری می‌کرد که: «مبادا حسن و حسین (علیهما السلام) را برادر و همتای خود بدانید، آنها تافته‌ی جدا بافته‌اند، آسمانی‌اند، نوادگان پیامبر(صلی الله علیه) اند.» و همین تربیت بود که نتیجه‌اش را در کربلا نشان داد... او همان مادری است که وقتی کاروان کربلا را راهی می کرد، با وجود اینکه چهار جوان خودش همراه کاروان بودند، به تمام کاروان اینطور سفارش می‌کرد: چشم و دل مولایم امام حسین (علیه السلام) و فرمان بردار او باشید.  ام البنین، از حضرت علی (علیه السلام)، صاحب چهار ستاره ی نورانی به نامهای عباس، عبدالله، جعفر و عثمان شد که همگی در کربلا به شهادت رسیدند. 🌷درود ورحمت خداوند بر آنها🌷 🚩 التماس دعا 🌸 🌷 اَللّهُــمَّ عَجـِّـل لِوَلیِّــکَ الفَــــرج
6.77M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
هر سال می گیرند اجر نوکری را گریه کنان فاطمیه در عزایش🥺✨ 🤍
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
「‌‌‌‌ 𝓗𝓮𝓼 𝓐𝓻𝓪𝓶𝓮𝓼𝓱 」 «‏وجهك صبَاح، وضحكتك خير...» صورتت صبح و خنده ات خیر است.🌱 🤍
حس خوب زندگی 🍀کاشانه مهر
فصل دوم ...... پارت ۴۱۵ ...... دو تا ماشین رد شدن ولی یه ماشین که دوبل بود بغل خیابون اهسته اهسته
فصل دوم ...... پارت ۴۱۶ ....... یک ساعتی همونجا نشستم و دستام رو هی بهم پیچ دادم ..... یه پرستار گوشی و وسایل اقا امیر رو اورد دستم ..... نیلوفر یکسره زنگ میزد ..... معلوم بود نگران همسرش شده . همون لحظه یه پزشک اومد سمت ایستگاه پرستاری و رو کرد سمت پرستارا که دورش جمع بودن : زنگ بزنید اتاق عمل رو اماده کنند ..... خون ریزی شدیده .... بند نیاد مریض از دست میره ..... تکنسین بیهوشی و رزیدنت های شب رو هم خبر دار کنید سریع بخش عمل . پاهام سست شده بود ..... زبونم کار نمی کرد از چیزی که می شنیدم ..... حالا باید چیکار می کردم .... چه خاکی تو سرم می ریختم ..... به کی خبر می دادم ..... از حالت فشار پایینی که داشتم حالم بد شد و لرزه افتاد تو تنم .... خواستم از جام بلند شم و برم سمت پرستاری تا ازش کمک بخوام که چشمم تار شد و اون پرستار اومد سمتم و نفهمیدم دیگه چی شد . چشم که باز کردم تو یه اتاق بودم و دو تا سرم بهم وصل بود ..... یه اقایی که صداش بی نهایت واسم اشنا بود با یه اسکراب پزشکی مشکی رنگ داشت به یه پرستار می گفت دو تا تقویتی بریزه توی سرم من . تازه یادم افتاد اقا امیر رو بردن اتاق عمل که یکدفعه از جام پریدم : اقا ببخشید ..... اون اقایی که امروز تصادف کرده بود اوردنش این بیمارستان ..... قرار بود عملش کنن ..... حالش چطوره ؟ .... عملش چطور بود . اون با شنیدن صدام برگشت سمتم ..... بهروز کیایی بود ..... اقا امیر در مورد شغلش گفته بود .... سریع اومد سمتم : اروم باش .... حال خودت خوب نیست .... امیر حالش خوبه .... عملش موفقیت امیز بوده .... بردنش بخش مراقب های ویژه .... باید ببینیم کی بهوش میاد ..... الان فقط اروم باش . با استرس لب زدم : اقا بهروز ..... من به خانواده اش خبر ندادم .... زنش یکسره داره زنگ میزنه بهش .... تو رو خدا واقعا بگید حالشون خوب میشه . همونجا کنار تخت ایستاد : کیانا خانوم .... دارم میگم عملش خوب بوده ..... خودم به خانواده اش خبر دادم .... خانومش هم اومده بیمارستان .... فرهاد و خانومش هم از اصفهان تازه رسیدن ..... الان همه نگران حال شما هم هستن .... چون شبه بخش اجازه نمیده کسی بیاد پیشتون ..... اروم باشید من زنگ بزنم مریم خانوم بیاد بالا . از چیزایی که می شنیدم یک دفعه ساکت شدم ..... روی تخت ولو شدم که اقا بهروز به حرف اومد : افرین .... حالا شد .... همین طور اروم بمون تا زنگ بزنم بیاد بالا .****با۶۰ تومن یه شبه همه ی قسمت های رمان رو تا اخر بخون 😍 به ازاده جون پیام بدید @AdminAzadeh لینک قسمت اول https://eitaa.com/Hesszendegi/61558 ❤️❤️❤️ عشق در همین نزدیکی / فصل دوم 🌿 به قلم : (میم . ر) 🌿 ادامه دارد... دوست عزیز : نشر و کپی برداری به هر دلیلی پیگرد قانونی و الهی دارد .**** 🌿 🌼 🍃🌼 🌼🍃🌼🍃 🍃🌼🍃🌼🍃🌼 🌼🍃🌼🍃🌼🍃🌼🍃🌼🍃
♥️🍃 گاهی سر همسرتان را ببوسید چون این بوسه به رابطه زناشویی منجر نمیشه و میدونه شما ازروی عشق و علاقه این کار را میکنید این بوسه زیباترین بوسه از نظر اوست👌 ‌‌‌ ‌ ‌‌‌ ☕️ 🔥 ✿💞ڪانال‌گـرم‌ِ حس خوب زندگے‌💞✿ @Hesszendegi
♥️🍃 💎"شریک هم باشید!" 🍃 ازدواج یعنی شریک شدن یک زندگی با هم. 👈 یعنی به دوش کشیدن دشواری‌های زندگی همدیگر... 🍃یعنی گریه کردن با هم، خندیدن با هم. 👈یعنی حمایت کردن از همدیگر در مواقع سختی. 🍃 ازدواج یعنی دوست، پشتیبان و عاشق هم بودن. ✅ شما فقط دو انسان که با هم زندگی می‌کنند نیستید، 👈شما یک اتحاد زیبا از دو انسانی هستید که می‌خواهند تا آخر عمر همدیگر را دوست داشته باشن... ‌‌‌‍‌ ‌‌‌‌ ☕️ 🔥 ✿💞ڪانال‌گـرم‌ِ حس خوب زندگے‌💞✿ @Hesszendegi
♥️🍃 💕خانم خانه، محور اتفاقات خوب آن خانه است. 🌹اگر کسل باشد یا شاد و پر از شور و شوق، هر دو تاثیر خود را روی خانواده خواهد گذاشت. 👨‍👩‍👧‍👦اتفاقات کوچک و بزرگ زندگی را می‌توان با کارهای ساده برای عزیزان‌مان شیرین و خاطره انگیز کنیم. حالا که زندگی بر مدار شما می‌چرخد، زندگی بخش بتابید... ‌‌‌‌ ☕️ 🔥 ✿💞ڪانال‌گـرم‌ِ حس خوب زندگے‌💞✿ @Hesszendegi
♥️🍃 🔹بعد از ازدواج رفته رفته انواع درگیری ها و مشغله ها زندگی شما را پر می کند و باعث می شود شما رابطه را در انتهای لیست برنامه های خود قرار دهید. 👈بهتر است شما برای انجام روابط با همسرتان برنامه ریزی روزانه و یا هفتگی کنید و زمان و شرایط مناسب برای رابطه و معاشقه را مهیا کنید ‌‌‌ ‌ ‌‌‌ ☕️ 🔥 ✿💞ڪانال‌گـرم‌ِ حس خوب زندگے‌💞✿ @Hesszendegi
♥️🍃 💠 راه رسیدن به پایدار در زندگی مشترک این نیست که دنبال یک همسر بی‌عیب باشیم. 💠 زندگی بیش از هرچیز به نحوه رفتار خوب خود آدم بستگی دارد، اگرچه پاسخ دریافت نکند. 💠 دنبال همسر بی‌عیب گشتن خودش یک بزرگ است. استاد_پناهیان ‌‌‌ ‌‌‌ ‌‌‌ ☕️ 🔥 ✿💞ڪانال‌گـرم‌ِ حس خوب زندگے‌💞✿ @Hesszendegi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♥️🍃 🟣سه روش در زندگی داریم: 1⃣توافق و تفاهم 2⃣تحمل 3⃣طلاق ‌ ‌‌‌ ☕️ 🔥 ✿💞ڪانال‌گـرم‌ِ حس خوب زندگے‌💞✿ @Hesszendegi
♥️🍃 ⭕️ فرق رابطه موفق و ناموفق اینه ✅ کسایی که رابطه موفق دارن وقتی یه اتفاقی میوفته درموردش با همدیگه صحبت میکنن تا حل بشه ، ❌ ولی رابطه ناموفق با بقیه صحبت میکنن ! + مشکلات زن و شوهری از در خونه بره بیرون دیگه حل شدنی نیست! بزرگترین اشتباه در جریان گذاشتن بقیه است!‌‌‌ ‌ ‌‌‌ ☕️ 🔥 ✿💞ڪانال‌گـرم‌ِ حس خوب زندگے‌💞✿ @Hesszendegi
♥️🍃 🌸 امام رضا (علیه السلام) : مردی که با کار و زحمت، به دنبال کسب درآمدی از فضل خداوند است تا نیازمندی‌ های همسر و خانواده‌اش را تهیه کند، پاداشی برتر از مجاهد راه خدا به او داده می‌شود. 📚 الکافی، ج۵، ص۸۸‌‌‌ ‌ ‌‌‌ ☕️ 🔥 ✿💞ڪانال‌گـرم‌ِ حس خوب زندگے‌💞✿ @Hesszendegi