eitaa logo
🌷🌷خادم الزهرا (س)🌷🌷
360 دنبال‌کننده
4.9هزار عکس
4.1هزار ویدیو
297 فایل
#گروه_جهادی_فاطمیون #کانال_خادم_الزهرا #متن_مولودی_و_مداحی #لبیک_یا_خامنه_ای #جمهوری_اسلامی_ایران 🤍🤍🤍🤍 @servant18 :آدرس مدیر ⬛ @Hosse113 @Heyda122
مشاهده در ایتا
دانلود
خشکی ام رفت و فصل دریا شد سردی ام رفت و فصل گرما شد فارغم از خودم خدا را شکر آسمانی شدم، خدا را شکر ای حیاتِ مجدد دنیا دومین یا محمد دنیا ای که تنها خدا شناخت تو را مثل بیت الحرام ساخت تو را قافیه های بیت ما تنگ است در مقامت کُمیت ما لنگ است ای نسیم پُر از بهار حسین حسنی زاده‌ی تبار حسین قبله‌ی مردم مدینه تویی حسن دوم مدینه تویی ای ظهور پیمبر اکرم حاصل وصلتِ دعا و کرم مادرت دختر کریم خداست پدرت حضرت کلیم خداست سَر شب فکر نور تو بودم فکر شبهای طور تو بودم خواب سجاده تو را دیدم صبح دیدم کنار خورشیدم ای نماز پُر از قنوت حسن حاصل چله‌ی سکوت حسن تو تولای دفترم هستی قسم نونِ وَ القَلم هستی تکیه بر بال جبرئیل زدی مزرعه داشتی و بیل زدی *قربونت برم .. گفت آقا عرق رو پیشونیت میشینه .. این همه خَدم و هَشم خودش کار می کرد .. همه عالم دور سرت بگرده یا امام باقر ..* بهترین میوه‌ی تو ایمان بود گندم کالِ تو پُر از نان بود بی تو این حوزه ها کمال نداشت میوه ای غیر سیب کال نداشت وقت آن است اجتهاد کنی بی سوادِ مرا سواد کنی وقت آن است منبری بزنی حرف، یک حرفِ بهتری بزنی علم را باز هم شکاف دهی در کلاس‌ ت مرا طواف دهی اگر علم تو را حساب کنند زندگی تو را کتاب کنند علم و اخلاق می شود با هم آدمی می شود بنی آدم پَر جبرئیل زیر پای تو بود گردن آویز بچه های تو بود میوه‌ی بهتر از رطب سیب است باعث التیامِ تب سیب است فاطمه سیبِ جَنتُ الاعلاست پس تبِ تو یا زهراست *شیخ عباس قمی می نویسه؛ هر وقت حضرت بهش عارضه‌ی تب سرایت می کرد و تو تب میسوخت بلند فریاد می زد یا فاطمه! .. بعد شیخ عباس تو بیتُ الاحزان خودش تفسیر کرده گفته شاید یه علت این که آنقدر امام باقر بلند صدا می زد یافاطمه، مادرش رو صدا میزد بلند بلند .. نمی تونستن راحت برا مادرشون گریه کنن .. همون طوری که بدن لطیف و شریف حضرت از تب می سوخت، جگرش برا مادرش بیشتر می سوخت .. همچین که می گفت یا فاطمه آروم میشد .. آتشِ درون رو با این ذکر خاموش می کرد .. اگرچه این آتش هیچ وقت خاموش شدنی نیست .. علامه امینی رفت مدینه برگشت گفتند علامه چه خبر از مدینه؟ زد زیر گریه .. گفت؛ چی بگم، کاشکی نمی رفتم مدینه .. گفتن چرا علامه؟ گفت هنوز صداش بینِ در و دیوار میاد 👇
امسالم الهی که محرم روببینم بوی محرم میاد... 😭😭😭 محمدفصولی عربی،فارسی مشکی می پوشم گرم چاووشم؛ یاد شش گوشم دوستت دارم… ای اصل ایمان ای جان جانان؛ عشق بی پایان دوستت دارم کاری کن؛ تسلای قلب مادرت باشم… امسالم مثل هر سال آقا؛ نوکرت باشم  روز و شب پریشونِ جسم بی سرت باشم! نزدیکه غمت ماه ماتمت؛ امسالم الهی که محرم رو ببینم بی تابم حسین اربابم حسین؛ از حالا به فکر کربلا و اربعینم کاشکی اربعین با دست ساقی؛ مهمونم کنی چای عراقی ───┤ ♩♬♫♪♭ ├─── محمد الجنامی محمد فصولی الكربلایی مشکی میپوشم گرم چاووشم یاد شش گوشم @majmaozakerine
وگرنه آن رازِ سر به مُهر که در هر سحربه او می گفت؛ مادرم به تضرع بیا، تویی بی بی منتظرِ امام زمانِ .. همه آل الله هم برا مادرشون گریه می کنند .. گریه کنای امام باقر به خودتون ببالید .. هم مجلس کم گرفته میشه برا امام باقر، هم الان کنار قبرش دیگه زائر نیست .. تا همین دو سه شب پیش مدینه زائر داشت .. شده از پشت پنجره ها این قبرا رو نگاه می کردن .. اما الان مدینه دیگه هیچ کس نیست .. چه کسی گفته بی مزاری تو؟ یا چراغِ حرم نداری تو قبرِ تو بارگاه توحید است شمعِ بالا سَر تو خورشید است چه کسی گفته سایه بان تو نیست؟ صحن در صحنِ آسمانت نیست فرش که آسمان نمی خواهد نور که سایه بان نمی خواهد تو خودت سایه بان دنیایی بهترین آسمان دنیایی ◾️◾️◾️◾️◾️◾️
متن روضه سعادت امام محمد باقر ذکر من سلام من کیست حضرت باقر  خیلی امام باقر غریبه، غربت از این بالاتر این همه زائر می ره مدینه، ولی شب و روز شهادت امام باقر كه میشه، مدینه یه زائر نداره؛همه رفتند مكه، یه نفر نیست پشت بقیع براش گریه كنه، بیایید امشب غریب نوازی كنیم، خیلی غریبه امام باقر حج من قیام من کیست حضرت باقر اسوه ی تمام من کیست حضرت باقر     زمزم و مقام من کیست حضرت باقر پنجمین امام من کیست حضرت باقر  می کند ز آیینم مهر او نگهبانی ای به بندگی یکتا ذات حق تعالی را    تو یگانه فرزندی دو علی اعلا را باقر العلوم هستی ذات پاک یکتا را     نی عجب اگر بخشد سائلت دو دنیا را جان مادرت زهرا از درت مران ما را   بی تو در جنان عاشق بنده ای است زندانی امروز روز شهادت یه آقایی بوده آی مردم كه دو سه سال بیشتر نداشت، یكی از شاهدهای كربلا بوده، هم سن و سال رقیه خانم بوده، امام باقر، همه ماجرای كربلا رو دیده تو ز کودکی دائم محنت و بلا دیدی      با دو چشم معصومت ظلم بر ملا دیدی راه شام طی کردی دشت کربلا دیدی   اهلبیت عصمت را زار و مبتلا دیدی هر که این قصه شنیده است ولی من دیدم   خون دل خوردم و شب تا به سحر نالیدم هستی ما همه در کرببلا رفت به باد        چه به روز دل زینب که نیامد گریز روضه رو بزنم، امشب تحویل بگیری، امشب بریم كربلا، اینقده، آقا رو این سم اذیت كرد، اما به هر سختی بود، حضرت رو اسبش تا جلوی منزل رسوند، خود حضرت به هر سختی بود پیاده شد، بچه ها ریختند دور بابا، بابا رو پیاده كردند، وارد خونه شد، آی مردم، ایجا اسب آقا صاحبش رو صحیح و سالم رسوند تا كنار خونه، دلت رفت آره، قربون این دل ها برم كه با یه اشاره جلوجلو میرن، ولی من یه اسب دیگه سراغ دارم روایت است که چون تنگ شد بر او میدان فتاد از حرکت ذوالجناح از جولان نه ذوالجناح دگر تاب استقامت داشت    نه سید الشهدا بر جدال طا قت داشت هوا ز باد مخالف چو قیر گون گردید     عزیز فاطمه از اسب سرنگون گردید بلند مرتبه شاهی ز صدر زین افتاد    غلط نکنم عرش بر زمین افتاد حسین......
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
متن روضه کوتاه امام محمد باقر د ل دیوانه من گشته گریزان امشب شده در وادی غم بی سر و سامان امشب به امیدی که برد ره به بیابان بقیع سر نهاده است به هر کوی و بیابان امشب می رود تا که ببیند به کجا دردل خاک پیکر حضرت باقر شده پنهان امشب بشتابید در آن مدفن بی شمع و چراغ کند از آتش دل شمع فروزان امشب سبط سبطین نبی با تن مجروح ز کین   شده بر جده خود فاطمه مهمان امشب اثر زهر به زین تعبیه بر پیکر او  داده بر زندگی اش یکسره پایان امشب  امشب دلت را راهی مدینه کن ، با چشم دل نگاه کن ببین بقیع زائر ندارد . امام باقر عزاداری ندارد ، قربان قبر بی شمع و چراغ تو ، امشب دل شیعیان مدینه است ، امشب هم ناله شوید باامام صادق ، امشب امام صادق کنار بستر بابا اشک می ریزد امام باقر (ع) فرمود : من امشب از دنیا می روم چون پدرم زین العابدین شربت آبی آورد و مرا به لقای حق تعالی بشارت داد۱ آی دلهای کربلائی ، امام باقر در لحظات آخر بدست حجت خدا آب می آشامد اما فدای جد مظلومش حسین ، با لب تشنه میان گودی قتلگاه ، همه با هم صدا بزنیم حسین  @majmaozakerine
. علیه‌السلام لحظه آخر است می‌سوزم از غم بیشمار کرببلا گوش کن روضۀ مرا که منم آخرین یادگار کرببلا من ز آغاز کودکی تا حال غربت و غصّه و جفا دیدم همره کاروان خون خدا دشت خونین نینوا دیدم دم به دم در فراتِ چشمانم ماتم کربلا مجسّم بود چشم من لحظه‌ای نیاسوده همۀ عمر من محرم بود کودکی چهارساله بودم که داغ جانسوز کربلا دیدم راس جدم حسین را هر دم وای من روی نیزه‌ها دیدم چه کشیدم در آن غروبی که نیزه‌ها ازدحام می‌کردند سنگ‌ها بر لبی ترک خورده دسته دسته سلام می‌کردند از همان کودکی به همراه مادرم روی ناقه‌ها بودم گاه مثل سه ساله‌های حسین نیمه شب زیر دست و‌ پا بودم همرهِ عمۀ سه سالۀ خود بار غم را به شانه می‌بردم همۀ عمر آرزو کردم کاش کنج خرابه می‌مردم کربلا تا به کوفه شام بلا زجرهایی کشیده‌ام که مپرس بر روی ناقه‌های بی محمل صحنه‌ها دیده دیده‌ام که مپرس مادرم روی ناقه با یک‌دست بغلم کرده بود واویلا با یکی دست دیگرش چادر روی سر برده بود واویلا هر کجا کودکی زمین می‌خورد زجرها بی‌حساب می‌دادند هر که می‌کرد خواهش بابا تازیانه جواب می‌دادند دست‌ها بسته بود و نامردان می‌کشیدند دست قافله را وای از سوز گریه‌های رباب تا که می‌دید روی حرمله را «اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّک‌َالفَرَج» «اللهم العَن الجِبت والطّاغوت والنّعثل» .......................................................................... @majmaozakerine
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
متن روضه سعادت امام محمد باقر ذکر من سلام من کیست حضرت باقر  خیلی امام باقر غریبه، غربت از این بالاتر این همه زائر می ره مدینه، ولی شب و روز شهادت امام باقر كه میشه، مدینه یه زائر نداره؛همه رفتند مكه، یه نفر نیست پشت بقیع براش گریه كنه، بیایید امشب غریب نوازی كنیم، خیلی غریبه امام باقر حج من قیام من کیست حضرت باقر اسوه ی تمام من کیست حضرت باقر     زمزم و مقام من کیست حضرت باقر پنجمین امام من کیست حضرت باقر  می کند ز آیینم مهر او نگهبانی ای به بندگی یکتا ذات حق تعالی را    تو یگانه فرزندی دو علی اعلا را باقر العلوم هستی ذات پاک یکتا را     نی عجب اگر بخشد سائلت دو دنیا را جان مادرت زهرا از درت مران ما را   بی تو در جنان عاشق بنده ای است زندانی امروز روز شهادت یه آقایی بوده آی مردم كه دو سه سال بیشتر نداشت، یكی از شاهدهای كربلا بوده، هم سن و سال رقیه خانم بوده، امام باقر، همه ماجرای كربلا رو دیده تو ز کودکی دائم محنت و بلا دیدی      با دو چشم معصومت ظلم بر ملا دیدی راه شام طی کردی دشت کربلا دیدی   اهلبیت عصمت را زار و مبتلا دیدی هر که این قصه شنیده است ولی من دیدم   خون دل خوردم و شب تا به سحر نالیدم هستی ما همه در کرببلا رفت به باد        چه به روز دل زینب که نیامد گریز روضه رو بزنم، امشب تحویل بگیری، امشب بریم كربلا، اینقده، آقا رو این سم اذیت كرد، اما به هر سختی بود، حضرت رو اسبش تا جلوی منزل رسوند، خود حضرت به هر سختی بود پیاده شد، بچه ها ریختند دور بابا، بابا رو پیاده كردند، وارد خونه شد، آی مردم، ایجا اسب آقا صاحبش رو صحیح و سالم رسوند تا كنار خونه، دلت رفت آره، قربون این دل ها برم كه با یه اشاره جلوجلو میرن، ولی من یه اسب دیگه سراغ دارم روایت است که چون تنگ شد بر او میدان فتاد از حرکت ذوالجناح از جولان نه ذوالجناح دگر تاب استقامت داشت    نه سید الشهدا بر جدال طا قت داشت هوا ز باد مخالف چو قیر گون گردید     عزیز فاطمه از اسب سرنگون گردید بلند مرتبه شاهی ز صدر زین افتاد    غلط نکنم عرش بر زمین افتاد حسین......