eitaa logo
🌷🌷خادم الزهرا (س)🌷🌷
380 دنبال‌کننده
4.9هزار عکس
4.1هزار ویدیو
297 فایل
#گروه_جهادی_فاطمیون #کانال_خادم_الزهرا #متن_مولودی_و_مداحی #لبیک_یا_خامنه_ای #جمهوری_اسلامی_ایران 🤍🤍🤍🤍 @servant18 :آدرس مدیر ⬛ @Hosse113 @Heyda122
مشاهده در ایتا
دانلود
|⇦•همه ي دنیا برای بقیه... روضه و توسل به حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده شب سوم محرم ۱۴۰۰ به نفس سیدمهدی میرداماد•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ همه ي دنیا برای بقیه سَرِ گَرد و خاکیتم برای من بسه دیگه این تنور و اون طبق یکمم بیا بشین رو پایِ من *مگه دختر نداري ميري تويِ تنور؟ مگه رقيه نداري ميري تويِ طشتِ طلا، بيا بشين رو پايِ خودم...* وقتی از بالا می اُفتادی زمین نمی دونی چی می اومد به سرم همه رو شاید ببخشم ولی از نیزه داره سَرِ تو نمیگذرم اون از اينکه بی خبر رفتی سفر حالا هم که اومدی نمی بریم راستی بهت گفته بودم تو کوچه ها بازار برده فروشا...بگذریم راست میگن که یک شبه بزرگ شدم؟ دندونای شیریم و اصلاً دیدی؟ دختری که وصله ی جون تو بود میدونی که چند شبه نبوسیدی *اگه هر شب من رو نمي بوسيدي خوابم نمي بُرد، اگه هر شب صدات رو نميشنيدم خوابم نمي بُرد، الان چند شبِ صدات رو نشنيدم...* من فقط یکم موهام سوخته همین یکمم کبوده رنگم مگه نه؟ لباسام یه ذره نامرتبه ولی من هنوز قشنگم مگه نه؟ *نگاه كن دخترت رو، بچه هاي شام مسخره ام مي كردن، چادرم رو نشون ميدادن، لباسم رو نشون ميدادن، هي گفتم: من دخترِ حسينم، بابام نويِ پيغمبرِ... تا سر رو بغل كرد، دو تا اتفاق افتاد براي رقيه، وقتي سر رو بغل كرد، اول شك داشت كه باباشه، به عمه اش گفت: "ما هذا الرأس" اين سر مالِ كيه؟...{اصلاً رقيه نه، يه بچه ي سه ساله يه سر ببينه نبايد دق كنه؟ اونم تو اون تاريكيِ خرابه...} گفت: "ما هذا الرأس" هيچ كسي جوابش رو نداد، مگه ميشه به بچه ي سه ساله بگي اين سَرِ باباتِ؟ خودش فهميد، آروم آروم طبق رو كشيد جلو، سر رو برداشت، تا سر رو بغل كرد فهميد باباشِ...باباي من قشنگترين بابايِ دنياست، اگه خاكي هم باشه قشنگ ترين بابايِ دنياست، همچين كه سر رو به سينه فشار داد، ديگه دستاش جون نداشت...دو تا اتفاق افتاد، اتقاق اول اينكه زبونش گرفت، به لُكنت افتاد، ديگه نتونست درست حرف بزنه، اتفاق دوم هم همه ي درداش يادش رفت، اصلاً ديگه غصه هاي خودش رو فراموش كرد، دست كشيد رو صورتِ باباش، خرابه تاريك بود، درست صورت رو نمي ديد، همچين كه دست كشيد، دستش خورد به لبايِ باباش، به دندونايِ باباش، ديد لبا پاره پاره است، دندونا شكسته و خورد شده است، ديد سر ديگه ازش چيزي نمونده...امام سجاد فرمود: " إِنَّ رَأْسَ أَبِی مُضَرَّجٌ" عرب به چيزي كه له شده باشه ديگه مثل اولش نشه ميگه:" مُضَرَّج" يه كاري بار سر بريده كردن... اين دختر اين لباش رو گذاشت رويِ صورتِ بابا، چه جوري آروم بشم، چه جوري باهات حرف بزنم، يه كاري كرد، هيچ كي اين كار رو نكرده بود، نه زينب، نه زين العابدين، نه علي اكبر، اين كار مالِ رقيه است، لباش رو گذاشت روِ لبايِ پاره پاره...حسين...* دوتامون لبامون پُر از خونِ موهام مثلِ موهات پريشونِ حالا مثلِ تو من يه دندونه، شكسته دارم دوتامون موهامون پُر از دوده قرارِ جدايي مگه بوده يتيمي برا من هنوز زوده، سِني ندارم امشب بيا خودم، مادر ميشم برات خاكا رو پاك كنم، از صورت و لبات حالا كه اومدي بيشتر پيشم بمون لبات هات رو مي بوسم، قرآن برام بخون *بابا! من چوب ندارم، قرآن بخون، راحت باش، بابا من لبات رو مي بوسم، من لبات رو چوب نميزنم، واسه دخترت قرآن بخون...* @majmaozakerine
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
داره از راه میرسه محرمت... هئیت وپرچمارو آماده کنید ۹ روز تا محرم 🏴 ⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⣴⣶⣤⣤⡆ ⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠈⢉⣽⡿⠋ ⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⢀⣤⠀⢀⣤⣴⣾⠟⠉⢀⡄ ⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⣶⣶⣾⣿⣿⡿⠛⠉⠀⠀⠀⣼⡇ ⠀⢀⡦⠀⢠⣶⡄⠀⠀⣿⠏⠁⠉⠉⠀⠀⠀⠀⠀⠀⣿⠁ ⠀⣾⠁⠀⢿⣿⠇⠀⢠⡿⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⢠⣿⠀⣠ ⢸⣿⠀⠀⠀⠀⠀⣠⣾⠃⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠸⣿⣿⡏ ⢸⣿⣷⣶⣶⣶⣿⡿⠃⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠙⠋ ⠀⠙⠿⠿⠿⠛⠉⠀⠀⠀⣀ ⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⣰⣿⣿⣿⡷⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⣀ ⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠈⠛⠉⠉⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⢰⣿⣿⣿⠇@majmaozakerine ⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀
‍ زنجير زني زیبا_ ویژۀ اول محرم شكرلله پرچم مشكي روضه باز علم شد 2 توي دنيا برمشام نوكرا بوي حرم شد2 روضه ، گريه، ماتم،بهترين عشق عالم شعر شور محرم محتشم،اومده ماه محرم كتيبه هاي آسمون، نوشته يا اهل البكاء فبكو علي الحسين حسين ، حي علي العزا عزا غريب مادر يا حسين4 ‌ ‌ باز ملائك ، دسته دسته رو ميارن سوي هيئت توي هيئت ، بال و پرهاشون ميگيره بوي تربت عزا عزا داره ، بارونم خون مي باره حال جبرئيل زاره ، غصه و غم داره عرش خدا روضه خونه، ارض و سما سينه زنه فرشته ها داد مي زنن، ارباب ما بي كفنه غريب مادر يا حسين4 مادر عشق ، روي ديوار غريبي سر ميذاره مثل بارون ، از چشاي آسمونيش خون مي باره باني روضه حسين ، يه مادر قد كمونه مي گه الهي بميرم كه كشتنت غريبونه غريب مادر يا حسين4 ‌ ‌ باز دوباره ، مي رسه صداي روضه ها به گوشم خدا رو شكر، كه بازم لباس مشكي مو مي پوشم هرجا ذكر حسين،باشه اونجا كربلاست روضه ها هرشب برپاست ، گريه كن حضرت زهراست كاشكي بشيم حاجت روا، از ميون اين هيئتا فاطمه امضاء بكنه ، يه شب جمعه كربلا غريب مادر يا حسين4 اول محرم شكرلله پرچم مشكي روضه باز علم شد 2 توي دنيا برمشام نوكرا بوي حرم شد2 روضه ، گريه، ماتم،بهترين عشق عالم شعر شور محرم محتشم،اومده ماه محرم كتيبه هاي آسمون، نوشته يا اهل البكاء فبكو علي الحسين حسين ، حي علي العزا عزا غريب مادر يا حسين4 ‌ ‌ باز ملائك ، دسته دسته رو ميارن سوي هيئت توي هيئت ، بال و پرهاشون ميگيره بوي تربت عزا عزا داره ، بارونم خون مي باره حال جبرئيل زاره ، غصه و غم داره عرش خدا روضه خونه، ارض و سما سينه زنه فرشته ها داد مي زنن، ارباب ما بي كفنه غريب مادر يا حسين4 مادر عشق ، روي ديوار غريبي سر ميذاره مثل بارون ، از چشاي آسمونيش خون مي باره باني روضه حسين ، يه مادر قد كمونه مي گه الهي بميرم كه كشتنت غريبونه غريب مادر يا حسين4 ‌ باز دوباره ، مي رسه صداي روضه ها به گوشم خدا رو شكر، كه بازم لباس مشكي مو مي پوشم هرجا ذكر حسين،باشه اونجا كربلاست روضه ها هرشب برپاست ، گريه كن حضرت زهراست كاشكي بشيم حاجت روا، از ميون اين هيئتا فاطمه امضاء بكنه ، يه شب جمعه كربلا غريب مادر يا حسین ☑️ @majmaozakerine
🏴 🎤مداح :کربلایی جواد مقدم ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ قافله سالار داره میاد خدا کنه برگرده قافله‌ سالار داره میاد خدا کنه برگرده میگن علمدار داره میاد خدا کنه برگرده میگن علمدار داره میاد خدا کنه برگرده عمه سادات داره میاد خدا کنه برگرده قبله حاجات داره میاد خدا کنه برگرده قافله سالار داره میاد خدا کنه برگرده میگن علمدار داره میاد خدا کنه برگرده عمه سادات داره میاد خدا کنه برگرده قبله حاجات داره میاد خدا کنه برگرده خدا کنه که رقیه اش نباشه خدا کنه کسی تشنش نباشه خدا کنه که رقیه اش نباشه خدا کنه کسی تشنش نباشه خدا کنه که برگرده رباب کاشکی باشه مشکا پُر آب کاشکی باشه مشکا پُر آب حسین وای حسین وای حسین وای حسین وای حسین وای حسین وای حسین وای دانلود مداحی قافله سالار داره میاد خدا کنه برگرده جواد مقدم صدای شمشیر داره میاد خدا کنه برگردن بوی غل و زنجیر داره میاد خدا کنه برگردن صدای شمشیر داره میاد خدا کنه برگردن بوی غل و زنجیر داره میاد خدا کنه برگردن حرمله با تیر داره میاد خدا کنه برگردن خولی با شمشیر داره میاد خدا کنه برگردن خدا کنه با خودش زن نیاره خدا کنه با خودش زن نیاره خدا کنه چند تا پیرهن بیاره خدا کنه چند تا پیرهن بیاره خدا کنه چند تا معجر بیارن خدا کنه چادر بیشتر بیارن خدا کنه چادر بیشتر بیارن حسین وای حسین وای حسین وای حسین وای سنان بدمست داره میاد خدا کنه برگردن سنان بدمست داره میاد خدا کنه برگردن با نیزه تو دست داره میاد خدا کنه برگردن با نیزه تو دست داره میاد خدا کنه برگردن از همه بدتر داره میاد خدا کنه برگردن شمر با خنجر داره میاد خدا کنه برگردن خدا کنه آخرش جنگ نباشه خدا کنه رو زمین سنگ نباشه خدا کنه آسمون یاری کنه خدا کنه که عمو کاری کنه خدا کنه که عمو کاری کنه حسین وای حسین وای حسین وای حسین وای @majmaozakerine
د دل به دریای غم و غصه سپردم بی تو تا به اینجا که به درد تو نخوردم آقا هیچ وقت از ته دل غصه نخوردم بی تو چاره ای کن، گره افتاده به کار دل من راهی از کار دلم پیش نبردم بی تو سالها می شود از خویش سؤالی دارم من اگر منتظرم از چه نمردم بی تو با حساب دل خود هرچه نوشتم دیدم من از این زندگیم سود نبردم بی تو گذری کن به مزارم به خدا محتاجم من اگر سر به دل خاک سپردم بی تو ************************ @majmaozakerine شعر مناجات با امام زمان(عج) در ماه محرم –  محسن صرامی تشنگان عشق را باران نمی آید به کار عاشقان تشنه را هم نان نمی آید به کار درد وقتی میکند ما را به تو نزدیک تر پس نمیخواهم دوا،درمان نمی آید به کار پس فراق از آتش سخت جهنم بدتر است بی تو ما را روضه ی رضوان نمی آید به کار نوکرت را نوکری زنده نگه دارد فقط بی مدال نوکری هم جان نمی آید به کار رتبه ی عاشق کجا و رتبه ی زاهد کجا زهد در دلداگی چندان نمی آید به کار با تو کار خلق سمت رو به راهی میرود تا نیائی پس سر و سامان نمی آید به کار افضل اعمال امروز انتظار واقعی ست پس زبانی خواندنت یک آن نمی آید به کار ************************* @majmaozakerine * شعر مناجات با امام زمان(عج) در ماه محرم –  محمد جواد حیدری بازم سلام نوکرتــــان بی جواب شد ده پاسخی قسم به خــدا دل کباب شد تا کی فراق و ندبه و اندوه و انتظار؟ رویی نشان بده، دل نوکر که آب شد آقا چه خواب ها که بـــرای ظهور تو هرجمعه بی ظهور تــو نقش برآب شد رویم سیــــاه، پای قـــرارم نبوده ام این هفته باز نامه ی نوکر خراب شد این هفتـه بــاز مثل همیشه گناه من باسوز ناله های شما بی حساب شد من را به چشم نوکریت نیک بنگرند خوبی ندارم ، آنچه تو دادی ثواب شد درندبه ها به یاد شما گریه می کنم شاید دعای گریه کنت مستجاب شده @majmaozakerine
📖 تقویم شیعه ☀️ امروز: شمسی: جمعه - ۳۱ تیر ۱۴۰۱ میلادی: Friday - 22 July 2022 قمری: الجمعة، 22 ذو الحجة 1443 🌹 امروز متعلق است به: 🔸صاحب العصر و الزمان حضرت حجة بن الحسن العسكري عليهما السّلام ❇️ وقایع مهم شیعه: 🔹شهادت میثم تمار رحمة الله علیه، 60ه-ق 🔹حرکت ابراهیم بن مالک اشتر برای جنگ با ابن زیاد، 67ه-ق 📆 روزشمار: ▪️8 روز تا آغاز ماه محرم الحرام ▪️17 روز تا عاشورای حسینی ▪️32 روز تا شهادت امام سجاد علیه السلام ▪️41 روز تا شهادت حضرت رقیه خاتون سلام الله علیها ▪️56 روز تا اربعین
|⇦•یک به یک آمدند کرب و بلا... اصحاب حضرت اباعبدالله سلام الله علیه اجرا شده شب چهارم محرم۱۴۰۰ به نفس سیدمهدی میرداماد •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ یک به یک آمدند کرب و بلا دور اربابِ عشق جمع شدند مثل هفتاد و دو گل عاشق همه پروانه های شمع شدند زینب آرام میشد آن وقتی یار سوی غریب می آمد آن طرف سی هزار میرفتند این طرف یک حبیب می آمد *لشگر دشمن وقتی نیرو اضافه میکرد، تاریخ مینویسه: دَمّام میزدن، طبل میزدن، جشن میگرفتن برا اضافه شدن نیروهای دشمن، فاصله ای نبود از خیمه دشمن تا خیمه گاه اهل بیت، وقتی دَمّام میزدن زمین میلرزید، میفهمیدن نیرو اضافه شده، بچه ها میومدن‌ دور عمه میگفتن، عمه! چرا به این لشگر نیرو اضافه نمیشه؟ چرا همش نیروی دشمن اضافه میشه؟ خانوم‌میگفت: صبر کنید نیرویِ لشگرِ حسینم تو راهه داره میاد، حبیب وقتی رسید خبردادن لشگر حسین اومده، نیروی کمکی اومده، همه از خیمه ریختن بیرون دیدن یه پیرمرد محاسن سفید، دلِ زینب رو آروم‌کرد، بی بی فرمود: سلام‌من رو به حبیب برسونید، بگید: ممنونم اومدی حسینِ منو یاری کنی... * زن و فرزند را رها کرد و رفت با عشق آشنا بشود عشق یعنی زُهَیرِ عثمانی خواست صد مرتبه فدا بشود بیست سالِ تمام هر شب و روز از اجل خواست تا امان بدهد آرزوی بُرِیر این بوده در رکاب حسین جان بدهد تیرباران شروع شد بعدش شد فدایی حجِیر با پدرش دست در دست هم شهید شدند ای به قربان جُندَب و پسرش در میان سواره های یزید این دلاور پیاده می جنگید بوی صفین داشت شمشیرش مثل حیدر ،جُناده می جنگید رفت عابِس برهنه در میدان مستِ مست از مِیِ سبوی حسین ما همه عاشقیم اما او شاهِ دیوانگانِ کوی حسین آن زمانی که عشق می آید هیچ چیزی مقابلش سَد نیست رو سفیدی جُون ثابت کرد رو سیاهی همیشه هم بد نیست *اومدبالاسرش ،سرش رو بغل کرد، سرش رو گذاشت روی زانوی خودش، هی غلام سیاه سرش رو ‌می انداخت رو خاک، ابی عبدالله گفت :چرا سرت رو از پام‌جدا میکنی؟ گفت: آقا! سَرِ من کجا؟ ابی عبدالله کجا؟ ابی عبدالله دعا کرد:"اللَّهُمَّ بَيِّضْ وَجْهَهُ" خدایا رو سفیدش کن* کَم کَمک ظهر شد اذان گفتند شد فدای نماز خواندنِ او تیرها را به جان خرید سعید تا نباشد گزند بر تن او *سعید بن عبدالله پیک بود، نامه میبرد و می آوُرد، چهار بار تو تاریخ هست رفت و برگشت، اول نامه از طرف مردم ‌کوفه برد مکه، سیصد فرسخ رفت نامه رو داد، سیصد فرسخ با مُسلم برگشت، دوباره مسلم نامه نوشت دوباره سیصد فرسخ رفت، دوباره با ابی عبدالله سیصد فرسخ برگشت، یعنی نزدیک شش هزار کیلومتر تو بیابونا رفت و برگشت... لذا ظهر عاشورا وقتی اصحاب مشورت کردن کی وایسته جلویِ ‌حسین سپر بشه بلند شد، گفت: کی از من بهتر؟ گفتن چرا؟ گفت: من هزار وچهارصد فرسخ در به در شدم تا این لحظه بیام برا حسین فدا بشم... ایستاد جلو نمازحسین، دوازده تیر به بدنش اصابت کرد، تیر داره میخوره، بعضی از تیرها مسمومه، بعضی از تیرها خیلی عمیق فرو رفته، اما حواسش به حسینه هی پشت سر ش رو نگاه میکرد، آقا سالمِ یا نه؟ خدارو شکر حسین داره نمازش رو‌ تموم میکنه، من شرمنده فاطمه نشم، حسین داشت سلام میداد، مقتل میگه: تیر سیزدهم پرتاب شد، سعید دیگه بدنش جا نداشت همه تیرها به بدن... دید تیر به سمت ابی عبدالله میاد چیکار کنه؟ میدونی چیکار کرد؟ صورتش رو أورد جلوی تیر، تیر تو صورتش خورد با صورت خورد زمین، ابی عبدالله سلام رو داد دوید اومد بالا سر سعید تیر رو از صورتش بیرون کشید، صورتش رو پاک کرد،خونهارو‌ پاک‌ کرد، میخواست یه جمله بگه گفت چی میخوای بگی؟ داشت نفس آخر رو‌ میکشید، گفت: آقا راضی شدی یا نه؟ وفا کردم یانه؟ ابی عبدالله یه جمله ای فرمود: "أَنْتَ أَمامِي فِي الْجَنَّةِ" .. یعنی سعید همین‌جور که الان جلوی من وایستادی بهشتم مقابل حسینی... راحت شد خیالش... اینجا یه تیر به صورت اصابت کرد یه جا دیگه ام سراغ دارم یه تیر به صورت اصابت کرد اون ساعتی که عباس دوتا دستاش قلم شده بود، تیر به چشم مبارکش زدن اینجا ابی عبدالله اومد تیر رو از صورت سعید کشید اما علقمه، هرکاری کرد عباس تیر از چشمش نیومد بیرون، سرش رو‌ خم‌کرد یه جوری با عمود آهن زدن با صورت افتاد رو زمین.....حسین * @majmaozakerine
بزرگم کرده نام تو شگفتا نام زیبایت گرفته در دل و جانم بنازم داغ گیرایت اگر هر دم بمیرم در میان روضه های تو دمادم زنده خواهم شد به امداد مسیحایت یه چیز اول مجلس بگم، اگر گهواره را پس داده بودن، دلش خوش بود با طفل خیالی، علی لای لای….. اگر هر دم بمیرم در میان روضه های تو دمادم زنده خواهم شد به امداد مسیحایت چه رازی هست در دیدار تو ای یوسف زهرا که بینا می‌کند یعقوب را ذوق تماشایت بخوان قرآنِ بی شیرازه آیات عجیبت را أعوذ بالله من الشیطان الرجیم، اَم حَسِبت‌َ اَن‌َّ اَصحـَب‌َ الکَهف‌ِ والرَّقیم‌ِ کانوا مِن ءایـَتِنا عَجَبـا، هر جایی اگه قاری فرآن بخونه، لارک الله میگن، احسنت میگن، تشویقش میکنن، برا پدر و مادرش دعا می کنن، کسی تا به حال ندیده به قاری قرآن سنگ بزنن، به دهنش بزنن، حسین….. بخوان قرآنِ بی شیرازه آیات عجیبت را هنوز از نیزه می‌آید به گوش آوای زیبایت چه از سُم ستوران رفته بر آن جان روحانی چه حالی رفته بر زینب، فدای قد و بالایت مگر قدری بگیرد تشنگی را از لب اصغر دمادم می چکد آب حیات از مشک سقایت چه اکسیری به عرش تشنه پاشیدی؟ چه خونی را؟ که تا صبح قیامت حل نخواهد شد معمایت دست برد زیر گلوی علی، خون تو دست گرفت، به آسمان پاشید، امام باقر فرمود: بخدا قسم یک قطره از اون خون به زمین برنگشت، علی لای لای…. ببینید، ببینید، گلم رنگ ندارد ابی عبدالله اومد مقابل لشکر بچه رو رو دست گرفته، صدای زهرایش بلند شد… ببینید، ببینید، گلم رنگ ندارد اگر آمده میدان سر جنگ ندارد متن روضه برای مجلس شیرخوارگان حسینی
لالا لالا، یکم دیگه دووم بیار یه کم دیگه دندون روی جگر بذار اگه همهمه باشه بچه میترسه،اگه لشکر کف بزنن بچه میترسه لالا لالا یکم دیگه دووم بیار یه کم دیگه دندون روی جگر بذار مشکو یکی بُرده که بر می گرده زود وقتی می رفت فقط به فکر خیمه بود مده با اشک، زندگی مو به باد آب می رسه، اگه خدا بخواد مادر دَووم بیار… بچه کوچیک گلوش نازکه، نمی تونه گردن بگیره، میاُفته. عمو رسید، کنار علقمه صدای تکبیرش میاد لالائی، عموش رفته آب بیاره لا لا لا لا، منو نکن خونه خراب چیزی نمونده عمو جون بیاره آب بابات رفته به یاری آب آورش داره میاد! چرا خمیده کمرش؟ فَرَجَعَ الحُسین اِلی الْمُخَیَّم،مُنکَسِراً حَزیناً باکیــّــا. می دونی یاد چی میاُ فتم؟   اگر گهواره را پس داده بودند دلش خوش بود با طفل خیالی ای حسین……   علیم داره، میزنه دست و پا بچم داره، میمیره ای خدا ببین هنوز به سمت علقمه ست نگاه مضطر بابا لالائی، الهی بارون بباره الان بین خانم ها چه خبره؟ اونها بیشتر می فهمند حس مادری یعنی چی، اصلاً فقط مادرها می فهمند یعنی چی. خدایا الان میخوام یه دعا کنم. به اضطرار حضرت رباب، به اون پریشونیه این مادر،خیلی هستند بچه دار نمیشن، خدایا به بی بچه ها بچه بده،اولاد سالم و صالح بهشون بده لالا لالا، مادر ِ تو بشه فدات خون می بارن فرشته ها با گریه هات سوخته دلم رو نفسای داغ تو آهی بکش شاید که بارون بگیره خدا تو رو، نمی بره ز یاد خونده برات، بابا “و إن یکاد” الهی که، سپیدی گلوت به چشم حرمله نیاد لالایی الهی بارون بباره لالائی، عموش رفته آب بیاره ***********************
یوسف زهرا در این کنعان کسی بیدار نیست خوابمان برده ست…در اینجا کسی هشیار نیست تو دعامان می کنی,ما بی محلی می کنیم هیچ کس انگار مشتاق تو ای دلدار نیست بی قراری از غم هجر تو کار عاشق است من که عاشق نیستم,وقتی که حالم زار نیست آخرش می میرم و رویت ندیده می روم ظاهرا این نوکر تو لایق دیدار نیست زحمتت دادم,برایت درد سر بودم ببخش در میان نوکرانت مثل من سربار نیست باز هم بار گناهانم مرا زد بر زمین توبه و بد قولی من که همین یکبار نیست من فقیر و رو سیاهم,بی نوایم…بی کسم هم نشینی کریمان با فقیران عار نیست این دل ویرانه را آباد کن یابن الحسن بهر این ویرانه دل غیر از شما معمار نیست دست من در محضرت خالیست می دانم ولی مطمئنم با کریمان کارها دشوار نیست من که سر تا پا گناهم….غیر گریه بر حسین مرهمی بر زخم های این دل بیمار نیست زینب و دروازه ی ساعات و یک شهر شلوغ یک مسلمان در میان این همه اغیار نیست بین بازار از روی ناقه صدا زد یا أخا جای خواهرهای تو در بین این بازار نیست مثل اینکه باز از زوار او جا مانده ام قسمتم کرب و بلا در اربعین انگار نیست علی سپهری
بخواب شش ماهه ی شیرین زبونم می خوام برات آرام جونم، یه کمی لالایی بخونم، بابا بخواب خودت دیدی یاس سپیدم به خاطر تو ای امیدم ، از اینا منت می کشیدم، بابا کاش بشکنه دل ابر یه کم بارون بگیره لبای کویری تا یه خورده جون بگیره منتظر یه قطرست، چشمای نیمه جونت از بس که آب نخورده ، تاول زده زبونت بابا نکن تلذی روی دستام اینقدر زبون نزن به اشکام جونمو آوردی به لبهام،بابایی بابا نشد دومادیتو ببینم تیری که خوردی نازنینم خونتو پاشیده رو سینه ام، بابا خندیدی و دلم ریخت غصه قدم قدم ریخت وقتی تیرو کشیدم حنجرتو بهم ریخت با اون سه شعبه ای که عموتو کرد زمین گیر حرمله ای عزیزم تورو گرفته از شیر لالای علی علی جان وقتی حرمله رو آوردن پیش مختار، مختار صدا زد ملعون سه تا تیر زدی سه جای قلب زهرا را پاره کردی، یه تیر زدی به چشمای عباس، یه تیر زدی به گلوی نازنین علی، یه تیر زدی، اون لحظه ای که ارباب نازنین من سنگ به پیشونیش زدن پیراهنش بلند کرد هون پیشونی پاک کنه، سپیدی قلب حسین پیدا شد چنا زه کشیدی  چنان تیر به قلب حسین نشست، راوی میگه تیر از پشت بیرون آورد…..مختار گفت: ملعون شد یه جا دلت برا حسین بسوزه، شد یه جا دلت بلرزه، گفت: یه جا اینقده دلم براش سوخت، نشستم زمین شروع کردم براش گریه کردن، گفتن: کجا، گفت: اگه بگم از خونم می گذری، مختار گفت: بگی میکشم، نگی هم میکشم، گفت: حالا که ابنجور میگم تو تاریخ بمونه، خودشو که سوزوندم، جگر مادرشو که آتیش زدم، همین که تیر زدم نشست به گلوی علی دیدم آروم عباش کشید رو بچه اش، یه دو قدم میاد سمت لشکر، بر می گرده میره سمت خیمه، برمی گرده، دیدم حسین بیچاره شده گاهی میشینه، گاهی پا میشه، حسین………. *********** متن روضه علی اصغر برای مجلس شیر خواراه گان