eitaa logo
🌷🌷خادم الزهرا (س)🌷🌷
379 دنبال‌کننده
4.9هزار عکس
4.1هزار ویدیو
297 فایل
#گروه_جهادی_فاطمیون #کانال_خادم_الزهرا #متن_مولودی_و_مداحی #لبیک_یا_خامنه_ای #جمهوری_اسلامی_ایران 🤍🤍🤍🤍 @servant18 :آدرس مدیر ⬛ @Hosse113 @Heyda122
مشاهده در ایتا
دانلود
☑️ بند اول سیاهی کتیبه ی عزا دوباره زده رو سر درا یکی سر میده این نوا حیّ علی العزا دوباره موجی از جنون گرفته دلِ پیر و جوون میخونه دوباره روضه خون حیّ علی البکاء دوباره آسمون نگاه من آه من؛غصه داره از گوشه چشای بی طاقتم بازداره؛بارون میباره الحمدالله حسین محرمت رو دیدم حسین به آرزوم رسیدم حسین پیرن سیاه پوشیدم ☑️ بند دوم شمیم عطر روضه ها پیچیده تو کوچه کوچه ها گرفته دوباره شهر ما - بوی محرم به راه افتاده دسته ها دوباره تو محله ها به عشق شاه کربلا میگیرن این دم شاه شهید کربلا السلام السلام؛ ای سر بریده سلام مابه محضرخواهرت زینب؛قامت خمیده الحمدالله حسین محرمت رو دیدم .. ☑️ بند سوم باز میاد دوباره بوی سیب مادری میگه حسین غریب دل میده دم یابن الشبیب-فابک علی الحسین شهید عریان بدن حسین شه بی غسل و کفن حسین قتیل صدپاره تن حسین نور ازل حسین بالبِ تشنه بین دونهر آب؛ازقفا؛ ذبحِ حرام کرد نشست بروی سینه باضربه ی؛دوازدهم؛کار رو تمام کرد الحمدلله حسین به آرزوم رسیدم ...
🏴 🏴 ای جانسوز (دشتی) 🎤مداح :حاج مهدی سلحشور ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️  آرزومه ای خدا،پرواز از این خونه كنم قبل رفتن گیسوی،زینبم و شونه كنم می روم از این دنیا می شود علی تنها من میگم رفتنیم،زینب میگه بازم بمون ای پرستو بمون و ،بازم برای من بخون می روم از این دنیا می شود علی تنها تا پای جون دادنم،من واسه جونت سپرم تار مویی نشه كم،از سر تو تاج سرم بشكند اگر دستم یاور علی هستم بین زهرا و علی،آتش در فاصله شد محسنم اصغر شد و ،دومی هم حرمله شد می كشه منو آخر داغ غربت حیدر دشمن هیزم آورده فاطمه مگه @majmaozakerine
|⇦•آرزوی غبار این باشد ... و توسل ویژۀ ورود خاندان آل الله به سرزمین کربلا اجرا شده شبِ دوم محرم۱۴۰۰به نفس سیدمهدی میرداماد •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ،السَّلامُ عَلى قَتيلِ الأدْعِيَاءِ، السَّلامُ علی شَهیدِ الشُّهداء،السَّلامُ عَلى غَريبِ الغُرَبَاءِ، السَّلامُ عَلى ساکِنِ التُّرْبَهِ الزّاکِیَهِ ،السَّلامُ عَلى صاحِبِ الْقُبَّهِ السّامِیَهِ، السَّلامُ عَلی مَنِ جَعَلَ الاْجابَـهُ تَحْتَ قُـبَّـتِهِ، السَّلامُ عَلى مَنْ جَعَلَ اللهُ الشّـِفآءَ فی تُرْبَتِه" *شب دوم ‌مُحرمِ، شب ورود کاروان حسین به کربلا، فردا ارباب ما میرسه کربلا، فردا کربلا؛ کربلا میشه با حسین، روضه امشبم متفاوت از هرساله، شب دوم میخوام برا خاک کربلا روضه بخونم، این چه خاکیه؟ چرا خاکِ کربلا شد تربت حسین؟ چرا شد شفا؟* آرزوی غبار این باشد روی دامان یار بنشیند در مسیر عبور اوباشد زیر پایش به بار بنشیند قطعه خاکی بلند مرتبه شد ذره ای بود آفتاب شده نسبش می رسد به شاه نجف از ذَراریِّ بوتراب شده *مگه نمیگن: امیرالمؤمنین ‌پدرِخاکِ "ابوترابِ" این چه‌خاکی بودقبل ازعاشورا و قبل از کربلا؟ امیرالمؤمنین رسید به این سرزمین، از صفین برمیگشت،میگن از اسب پیاده شد، خاک کربلا رو برداشت بو کرد شروع کرد با خاک‌کربلاحرف زدن، هنوز حسینی به‌کربلا نرسیده، هنوزعاشورایی اتفاق نیوفتاده، خونی به زمین نریخته، خاک‌کربلا رو برداشت "وَاهاً لَكِ أَيَّتُهَاالتُّرْبَةُ"شگفتا از تو ای خاک!" لَيُحْشَرَنَّ مِنْكِ أَقْوَامٌ يَدْخُلُونَ الْجَنَّةَبِغَيْرِ حِسابٍ." امیرالمؤمنین به خاک کربلا گفت:ای خاک از تو درشگفتم یه روزی میاد یه عده ازتو ‌محشور میشن بی حساب میرن بهشت، یه عده میان همچین که خاک‌کربلا به چهرهاشون میشینه رحمت خدا بر آنها نازل میشه ..بعد شروع کرد گریه کردن، فرمود: "هَا هُنَا مَصَارِعُ العُشَّاق"فرمود: اینجا جایگاه عاشقانه... اینقدر گریه‌کرد روایت میگه: اینقدر علی گریه کرد خاک با گریه عجین شد ،گِل شد...* خاک می خواست نور محض شود تا غبارش چو توتیا باشد سجده می کرد بر قدوم حسین تا شفا بخش و کیمیا باشد خاک کرب و بلا دلش می خواست مثل آیینه ها زلال شود چشمه ای باشد از یم کوثر خوردن تربتش حلال شود . *امام صادق علیه السلام فرمود: پیغمبر نقل کرد: جبرائیل برمن نازل شد، جبرائیل گفت: یا رسول الله! خاکی که حسینت کشته میشه اسمش کربلاست ،از بعد شهادتِ حسینت دیگه اون خاک‌حُرمتش از کعبه میره بالاتر... یا رسول الله! تربت حسینت میشه شفا، میشه بهترین خاک عالم، پاکیزه ترین خاک‌عالم، یا رسول الله! خاکش میشه شفای هر درد ...* خاک بر صورت حسین نشست "أَلسَّلامُ عَلَى الْخَدِّ التَّریب" خاک بر صورت حسین نشست پرده داری آفتاب کند بی سبب نیست سجده برتربت خرق هفتاد تا حجاب کند در دل خاک غصه ای دفن است غزلش واژه واژه تلمیح است مقتلی در سی وسه صفحه ورق آه تربت همیشه تسبیح است *امام صادق علیه السلام فرمود: سجده بر تربت هفتاد حجاب رو‌ کنار میزنه... اگه تسبیحِ تربت دستت باشه حتی ذکر هم نگی برات ثوابِ ذکر رو مینویسند، چرا ؟چون‌خاک‌حسینِ ...* علت خلقت تمام جهان خاک این روضه ی منوره است سندش هست آیه ی تطهیر تربت کربلا مطهره است قبر زهرا بقیع گمشده بود وسط این دیار پیدا شد عرش بر روی خاک خیمه زد و تربت کربلا معلی شد آسمان را به انتظار نشست تربت کربلا مؤدب شد چقدر ذوق می کند وقتی خاکِ پاک قدوم زینب شد حجت الاسلام محسن حنیفی @majmaozakerine
|⇦•داداش چی قراره بیاد سرم ... و توسل ویژۀ ورود خاندان آل الله به سرزمین کربلا اجرا شده شبِ دوم محرم۱۴۰۰به نفس سیدمهدی میرداماد •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ داداش چی قراره بیاد سرم ببین خاک نشسته رو معجرم *داداش این پیرمرد ‌گفت:‌کربلا، درست شنیدم؟ این کلمه به ‌گوشم آشناست .. الان یادم افتاد میدونی من این کلمه رو کِی شنیدم؟ اون شبی که مادرم‌ کفن هارو ‌داد.. اون شبی که گفت: این کفن ‌مال منه، میدی بابات علی، این کفن مال بابات علیِ میدی داداشت حسن، اینم مال برادرت مجتباست .. دیدم بقچه رو بست هی میزد رو ‌پاش میگفت: کربلا ...* داداش چی قراره بیاد سرم ببین خاک‌نشسته رو ‌معجرم‌ من این قصه رو‌پیش مادرم شنیده بودم داداش سراپا می لرزم تو اظطراب داداش برای خودم نه برا رباب من این روزها رو حتی توی خواب ندیده بودم گودال میبینم ..ای وای از تنت احساس می کنم از من میگیرنت ای کاش تو دلم آتیش به پا نشه ای کاش پای من گودال وا نشه *نکنه من قراره بیام تو‌ گودال؟ نکنه میخوان‌کاری کنن تو رو‌ نشناسم؟...* بیا خواهر از محملت پایین بیا آخرِ دنیامو ببین منو می‌کُشن تو همین زمین غریب و تنها شده موقع دل بریدنُ منو از تو آخر میگیرنُ تو باید بری بسپری منُ به ریگ صحرا اینجاست کربلا؛ که گفته مادرم هرچی مصیبته؛ اینجا میاد سرم اینجا تو بی کَس و من بی قمر میشم تو بی برادر و من بی پسر میشم *"امام صادق علیه السلام فرمود: از اون ساعتی خاک شد تربت، که این خاک با پوست و گوشت و خون و استخوان جدَّم مخلوط شد" کجا ؟ وقتی اسباشون رو ‌نعل تازه زدن یه کاری با بدن کردن... زینب هی این بدن رو‌ از زیرخاکها در آوُرد، ناله بزن بگو:حسین....* @majmaozakerine
شعر مناجات با امام زمان (عج) در ماه محرم مدیرپایگاه حلما شعر مناجات با امام زمان(عج) در ماه محرم – محمد حسن بیات لو آقا نگاهم مانده بر در تا بیایی از جاده های روشن فردا بیایی دوری تو بغضی نشانده در گلویم ای کاش میشد یا بمیرم یا بیایی دارد توسل میکند چشمان خیسم ای حاجت روز و شب دنیا بیایی پیچیده شد کار تمام شیعیانت باید برای رفع مشکل ها بیایی دیشب دعا کردم برای دیدن تو دیشب غزل گفتم ردیفش با بیایی امشب دخیلم برعموجانت اباالفضل شاید میان روضه ی سقّا بیایی در انتظار تو تمام لحظه ها را آقا نگاهم مانده بر در تا بیایی ******************************* شعر مناجات با امام زمان(عج) در ماه محرم –  قاسم نعمتی خوش بحال عاشقی که با تو مَحرَم می شود روزیِ چشمانِ او فیضی دمادم می شود عاقبت هر کس دلش را شستشو داد از گناه چشمهایش چشمه ی جوشانِ زمزم میشود پلکهایت باز کن درهایِ رحمت را مبند بی نگاهِ تو دل ِ ما خانه ی غم میشود در سر و رویم شده پیدا کمی مویِ سپید فرصت دیدار دارد گوئیا کم میشود دلبرِ احرام بسته،لیلی ِ خیمه نشین چون خمِ مویِ تو قامت هایمان خم میشود این پیامِ ملت ما بود بر آل سعود پاسخِ ما بر شما سیلیِ محکم می شود تاقیامت مثلِ آن پیراهن غارت شده حوله ی خونینِ این حُجاج پرچم می شود بر مشامم میرسد هر لحظه بویِ کربلا مادری آماده ی ماهِ مُحرم می شود مجلسِ روضه بهشت ماست بر زهرا قسم زندگی بی گریه مانند جهنم می شود سفره دارِ گریه بر ارباب شخصِ فاطمه است مادرت صاحب عزایِ ذبحِ اعظم می شود تاسحر مسلم میانِ کوچه ها آواره بود اینچنین غربت گریبان گیر آدم می شود زیر لب میگفت : جان مادرت کوفه میا روزیِ زینب در اینجا درد وماتم می شود دخترِ زهرا که جایش کوچه و بازار نیست دارد اسباب پذیرایی فراهم می شود ماجرایِ کوچه اینجا بر سرم تکرار شد گیر کردن زیرِ پا سهم شما هم می شود گوشه ی گودال،جایِ تنگ،زیرِ دست وپا دنده ها اینگونه شکلش نا منظم می شود **************************     شعر مناجات با امام زمان(عج) در ماه محرم –  وحید محمدی شبی میان همین روضه ها قبولم کن به حرمت غم آل عبا قبولم کن درون سینه ی من حبّ مرتضی جاریست به حق فاطمه و مرتضی قبولم کن برای اینکه به وصل تو دلربا برسم گذاشتم همه را زیر پا، قبولم کن ز لطف بی حدت آقا که کم نمی آید بیا کرم کن و این دفعه را قبولم کن گناه کرده ام آقا، ببخش، شرمنده قبول، من بدم امّا شما قبولم کن سلام منتقم کشته های دشت منا به غربت شهدای منا، قبولم کن به حق آن شهدایی که تشنه جان دادند شبیه تشنه لب کربلا، قبولم کن به ناله های جگر سوز حضرت باقر به روضه خوان غم نینوا قبولم کن به لحظه های پر از ماجرای کوفه و شام به رأس رفته روی نیزه ها قبولم کن *********************** شعر مناجات با امام زمان(عج) در ماه محرم –  محمد جواد شیرازی کسی که از امام عصر خود خواهد وصالش را کسی که آرزو دارد نظاره بر جمالش را ندارد چاره ای جز این که بشناسد در این دنیا صراط مستقیمش را، حرامش را، حلالش را خیالِ معصیت، معصیت است و منتظر باید نگه دارد از اوهام خطا فکر و خیالش را تعجب می کنم از عاشقی که بهر یک لذت به آتش می کشد سرمایه ی هفتاد سالش را چگونه ادعای بنده بودن می کند، آن که نمی پردازد از مازاد مالش، خمس مالش را چه حیف است اشک آقا خرج رسوایی ما گردد روان می سازد این اعمال ما اشک زلالش را محب آل حیدر لحظه هایش مملو از ذکر است همیشه مغتنم می داند از دنیا مجالش را شهید از کل دنیایش برید و در ازای آن از این ترک تعلق یافته راه کمالش را بسوز ای دل برای غصه های عمه ی سادات که روی نیزه ای کامل شده بیند هلالش را امان از چوبه ی محمل، بگو یک زن در این محفل ببندد بر سر خونی زینب تکه شالش را *************************** شعر مناجات با امام زمان(عج) در ماه محرم –  نوید طاهری گرفته قلبم  و آه ، هم ، مدد مرا ندهد برای درد فراقت کسی دوا ندهد براه مانده نگاهم بیا گل نرگس کسی به جز تو پناهی به بینوا ندهد مریض عشق تو گشتم که دلبری بکنم "صبا" بگو به طبیبم مگر شفا ندهد دوباره جمعه رسید و ، دوباره دلتنگم دلم بجز "تو کجایی" دگر نوا ندهد گذشت عمر و همه زائر حرم شده اند مگر که صاحب ما کربلا به ما  ندهد *************************** شعر مناجات با امام زمان(عج) در ماه محرم –  سید پوریا هاشمی آنکه از هجر صحبتش کم شد خواه و ناخواه عزتش کم شد میخورد برزمین هرآنکس که با کریمان رفاقتش کم شد سفره ما به نام مهدی نیست بی سبب نیست برکتش کم شد ما نه کاری برای او کردیم و نه از طول غیبتش کم شد نه گره باز شد ز کار فرج نه که اصلا ز غریتش کم شد بشنو باور نکن اگر گفتند به گدایان عنایتش کم شد آبرویش به  باد خواهد رفت دل که شوق زیارتش کم شد همه لطف حسین بوده اگر نوکرش بار زحمتش کم شد آفتاب هدایت است حسین معنی مهدویت است حسین *************************** شعر مناجات با امام زمان(عج) در ماه
محرم –  سید پوریا هاشمی اشک غریب عاقبتش شرم آشناست بدبخت آن کسی ست که از صاحبش جداست یک عمر از دعای فرج رزق خورده ایم باید وبال گفت به دستی که بی دعاست پایی که نیست در پی تو لنگ میزند دنبال تو دویدن ما ابروی ماست از دیگران دوا برسد درد مطلق است دردی اگر زتو برسد مرهم و دواست هرجور هست پیش تو یکروز میرسیم آقا بگو که خیمه زهراییت کجاست حق میدهیم دل به دل ما نمیدهی ما سالهاست عادتمان لاف و ادعاست سجده بغیر تربت اعلی نمیکنیم مهر قبول سجده ما مهر کربلاست هرچه زدند باز زجایش تکان نخورد زینب کنار نیزه ی آقای سرجداست ********************** شعر مناجات با امام زمان(عج) در ماه محرم –  محسن کاویانی ای دلِ خسته ی من همدمِ ویرانی ها غرق شو غرقِ خودت غرقِ پریشانی ها زَرق و برق بدلیجات اسیرت نکند ماه را گم نکنی بینِ چراغانی ها…! جان به لب آمد و جانانِ جهان بازنگشت جان گرفتند ز بی جانی ما جانی ها خسته ام خسته از این بی عملی ها خسته خسته از حرف زدن ها و سخنرانی ها پینه دوزی به بَرَش رفت ولی ما عمریست غَرّه هستیم به این پینه ی پیشانی ها ماهمه غمزده و غمزه ی چَشمَش کافیست تا زشادی بشود پُر دلِ زندانی ها غم مخور یوسف گمگشته میاید ای دل این خبر را برسانید به کنعانی ها…! *************** شعر مناجات با امام زمان(عج) در ماه محرم –  محمد جواد شیرازی زمان لطف، صحبت از حقارتم نمی کنی کریمی و نظاره بر لیاقتم نمی کنی تو را ز یاد می برم زمان معصیت ولی مرا مؤاخذه برای غفلتم نمی کنی دلم شکسته و کسی به داد من نمی رسد میان راه مانده ام، حمایتم نمی کنی؟! چه نذرها نکرده ام که زیر و رو شود دلم به هر دری که می زنم اجابتم نمی کنی اسیر ظلمت دلم شدم عزیز فاطمه به یک دعا مرا غریق رحمتم نمی کنی؟! اگر بناست سهم من همیشه دوری ات شود چرا مرا نمی کشی و راحتم نمی کنی؟! کسی من خراب را به سوریه نمی برد در این بساط عاشقی ضمانتم نمی کنی؟! فدای عمه ای که با دل شکسته ناله زد برادرم چرا نظر به غربتم نمی کنی؟! بزرگ این قبیله ام… مرا نزن عقیله ام کمی حیا و شرم از شرافتم نمی کنی؟! ***************** شعر مناجات با امام زمان(عج) در ماه محرم –  جعفر ابوالفتحی نکرده ام عملی تا ز تو ثواب بخواهم منی که تشنه نبودم چگونه آب بخواهم شبی که بی تو شود صبح بهتر آنکه نیاید تورا بخواب ندیدم چگونه خواب بخواهم هزار و سیصد و اندی سوال در دل من ماند ادب اجازه نداده ز تو جواب بخواهم رضا نده دهمت من قسم به چادر زهرا رضا نده فرجت را از آن جناب بخواهم رضا نده دهمت من قسم به دست اباالفضل رضا نده که ز عباس فتح باب بخواهم ******************* شعر مناجات با امام زمان(عج) در ماه محرم –  علی اکبر لطیفیان در اصل هجران تشنگی و وصل باران است حسی که من دارم همان حس بیابان است نزدیکی و دوری ملاک وصل و هجران نیست "راضی "ست او وصل است ؛ " ناراضی " ست هجران است بازار ما گرم است از سنگ سر کوچه دیوانه محتاج اذیتهای طفلان است پروانه گر چه سوخته اما پشیمان نیست روزی پشیمان میشود هر که پشیمان است گاهی به جای حرف باید گریه را آورد بهتر به حاجت میرسد طفلی که گریان است فردا گریبان گناهش را نمیگیرند هر که سر هجران تو پاره گریبان است با قصد قربت آمدیم و قرب مان دادید مهمان تو انگار نه انگار مهمان است قصر است زندانی که یوسف را بغل کرده قصری که یوسف را به زندان برده زندان است باید برای تو که منت بر سرم داری این آبرو را داد ، جان دادن که آسان است مردم که میخندند ما یک گوشه می گرییم آدم که عاشق میشود حالش پریشان است تکلیف این دل را که آواره است روشن کن دل که بلاتکلیف شد آنقدر حیران است تنبیه کردم این لبی را که نبوسیدت بنگر که از حسرت چگونه زیر دندان است سینه زنان مویه کنان دامن کشان آمد زینب گلش را دید اما دید عریان است بر روی کشته لااقل چیزی میاندازند گیرم که این افتاده اصلا نامسلمان است @majma ************** شعر مناجات با امام زمان(عج) در ماه محرم –  حسین رحمانی در محضرت همیشه گرفتار میرسم با دست خالی و دلِ بیمار میرسم  آقا بدونِ  لطفِ تو  افسرده می شوم درشعرِ خود دوباره به تکرار میرسم بال و پری نمانده ولی در خیالِ خود… پَر میزنم به خیمه ی دلدار میرسم! ای یوسفِ زمانه برای خریدنت… مسکین تر از بقیّه به بازار میرسم! جامانده ام من از شهدای مدافعان… پس کی به قافله‌ ، من ِ بی عار  میرسم؟! هستم الی الابد که بدهکارِ مادرت… اما  چرا همیشه طلبکار میرسم؟! بنویس بهرِ من  سفر کربلا _نجف بنویس  تا حرم صد وده بار میرسم!! با سر به خانه ی پدری میزنم سری وقتی به صحنِ  حیدر کرار میرسم!  آهم  به قلبِ شعله ورم زخم میزند وقتی به واژه در و دیوار میرسم … ********************** شعر مناجات با امام زمان(عج) در ماه محرم –  امیر حسین اسدی جمعه ها را همه از بس که شمردم بی تو بغض خود را وسط سینه فشردم بی تو بسکه هر جمعه غروب آمد و دلگیرم کر @majmaozakerine
باز این چه شورش است که دارد قلم نوا چاووش از چه می زند این قوم را صلا حتما محرم است که تب کرده آسمان جام زمین برای همین است پر بلا حتی غزل به مرثیه خوانی رسیده است رخت عزاست بر تن قاموس واژه ها بگذار شکل روضه ی خود را عوض کنم ترسم شود به نوحه ی من، قریه مبتلا * بیمار عشقم از نفس من حذر کنید امشب تمام سینه زنان را خبر کنید * نوبت رسیده باز خودم را خجل کنم خود را اگر نشد به شما متصل کنم آقا سلام، حضرت مولا اجازه هست ؟ تا با شما دو باره کمی درد دل کنم می خواستم که سینه زنان را بیاورم کاری برای رزق شب و آب و گل کنم زنجیرها شبیه دلم زار می زدند حتی نشد که دیده ی خود را بحل کنم * ویروس اگر به دست و به پایم گذاشت بند آقا، به جان مادرت این تکیه را نبند * دیدی تو لغزشم ولی از در مرا مران اصلا، گدای آمده را پیش خود بخوان با هیآت امدم که نیافتم ز چشم تو همپای اشک می شوم این بار نوحه خوان خط و خطوط و فاصله هر چند لازم است بی بعد منزلیم در این عرشی آستان بر سینه مان به شیوه ی دیرینه می زنیم ما را به فاصله به بر دست خود نشان * دلبر تویی ز خیمه ی تو پا نمی کشیم باشد "کووید" دست ز دریا نمی کشیم * نوری از آفتاب به فانوسمان بده ویروس را ببر، پر طاووسمان بده صبح سپید را به شب قریه مان ببخش پایان، شبی به غصه ی محسوسمان بده ما با اذان اکبر تو ساز می شویم روح اذان به لهجه ی ناقوسمان بده از چاه غم خلاص نما ایل عاشقت خط امان به یوسف محبوسمان بده * در سایه ی شما به امان فکر می کنیم این جا به جان سینه زنان فکر می کنیم * بیماری آمده که زمینگیرمان کند در قاب مرگ خوانده که تصویرمان کند با نقشه های دم به دمش زجرمان دهد نقش بر آب جمله ی تدبیرمان کند از باغ هایمان ببرد هر چه میوه است سرو جوانمان شکند، پیرمان کند صیاد آهوان خوش آهنگمان شود ساز بلا نوازد و دلگیرمان کند * باید شما ضمانت آهوی ما کنی ما را ز بیم گرگ، به صحرا رها کنی * از کربلا به ما برسان رزق خوشگوار ما را به جز محبتتان نیست انتظار پیچیده بوی یاس بهار غم آمده تاعلقمه دویدنمان باشد افتخار گل های ما به اصغر تو دل سپره اند طفلی که هست اکبر مردان روزگار امن یجیبمان به شما ختم می شود این جا دعا به لطف شما دارد اعتبار * با یا حسین مادرمان شیر خورده ایم عشق تو از گذشته امان ارث برده ایم * .............................................................
|⇦•صد شکر غبارِ ... روضه و توسل به حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده شب سوم محرم ۱۴۰۰ به نفس سیدمهدی میرداماد•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ صد شکر غبارِ حَرَمَت تاج سَرِ ماست نامت همه شب ذکر قنوت سَحَرِ ماست گفتند بسوزید..."سَمِعنا و اَطَعنا" *آقاجان! ما از اون موقعي كه تو رو شناختيم داريم تويِ روضه هاي شما ميسوزيم، از موقعي كه تو رو شناختيم پدر و مادرمون يادمون دادن مُحرم لباسِ عزا تنمون كنيم، از وقتي دستمون رو گرفتن تو روضه ها آوُردنمون، نگاه كرديم ديديم مادرمون وقتي نامِ حسين مياد اشك ميريزه، بابا رويِ پاش ميزنه، ما از همون بچگي سوختيم و بزرگ شديم...* گفتند بسوزید..."سَمِعنا و اَطَعنا" عمری ست که سرمایه ی ما چشمِ تَرِ ماست *همه ي داراييِ ما همين چشمِ خيسِ ماست، هر چي ميخواي ازم بگيري بگير، گريه رو نگير، روضه رو نگير، يكي دو سالِ الان كربلا نرفتيم، كربلا رو كه از ما گرفتن، روضه رو نگير، ديگه باورم نميشه برم كربلا، مگه اينكه امشب دخترت امضاء كنه...* از نوکری توست به هر جا که رسیدیم یعنی که غلامیِّ تو تنها هُنَرِ ماست *يكي وزيرِ، يكي دكترِ، يكي وكيلِ، يكي استادِ، يكي مهندسِ، اما بذار همه ي اين عناوين كنار بره، من غلامِ تو هستم، من نوكرِ تو هستم...* هر جا عَلَمی هست، همان جا حَرَمِ توست پس کرب و بلایت همه جا در نظرِ ماست از دار جهان هیچ نداریم به جز اشک اشکی که خودش روز قیامت سَپرِ ماست *اين اشك روزِ قيامت سپر ميشه در مقابلِ آتش، بوسيله ي اين اشك، ان شاءالله من و تو نجات پيدا مي كنيم...* ای کشته ی بی غسل و کفن، تشنگیِ تو داغی ست که تا روز ابد بر جِگرِ ماست احسان نرگسی *شب، شبِ گريه است، شبِ اشكِ، سلام خدا بر اون دختري كه تنها سلاحش گريه بود، تنها وسيله دفاعيش گريه بود، گريه برا دختر بچه ها يه وسيله دفاعي است، بلا ببينه، اذيت بشه گريه ميكنه، اما معمولا يه دختر گريه كنه همه ميدَوَن سمتش كمكش كنن، ياريش كنن، سئوال ميكنن: عزيزم چي شده؟ چرا گريه ميكني؟ چيزي ميخواي؟ اما رقيه هر وقت گريه ميكرد بيشتر كتك ميخورد، اما با گريه اش پدرِ شام رو در آوُرد، گريه اش گريه ي معمولي نبود، جنس گريه اش از جنسِ گريه ي مادرش زهرا بود، گريه اش گريه ي قيام بود، گريه اش زير و رو كرد شهرِ شام رو...* من به پای سرت سر آوردم حاجتِ عمه را برآوردم آنقدر که پدر پدر کردم پدرِ شام را درآوردم *گريه اش شهرِ شام رو بهم ريخت،شهر شام رو زير و رو كرد، مگه نميگن: گريه ي يتيم عرشِ خدارو به لرزه ميندازه، بعد از قصه ي رقيه، مَردم شام قيام كردن، ميخواستن بريزن تويِ كاخِ يزيد، ميخواستن كاخ رو رويِ سرش خراب كنن، كار به جايي رسيد كه مروانِ ملعون به يزيد گفت: دو تا كار ميتوني بكني: يا پاشي از اينجا بري، يا اينكه اين زن و بچه رو برگردوني مدينه، مردم دارن شورش ميكنن... فدايِ گريه هات بشم خانوم، اندازه ي همه ي قافله گريه كرد، اندازه ي همه ي كاروان گريه كرد، گفت: بابا!...* آه! وقت اذان زدند مرا زخم ها با زبان زدند مرا یک تنه کاروانِ گریه شدم قدر یک کاروان زدند مرا @majmaozakerine
01 - Seyed Mehdi Mirdamad - Shabe 2 Moharram 1400.mp3
5.71M
|⇦•آرزوی غبار این باشد ... و توسل ویژۀ ورود خاندان آل الله به سرزمین کربلا اجرا شده شبِ دوم محرم۱۴۰۰به نفس سیدمهدی میرداماد •✾• ●━━━━ @majmaozakerine