eitaa logo
🌷🌷خادم الزهرا (س)🌷🌷
380 دنبال‌کننده
4.9هزار عکس
4.1هزار ویدیو
297 فایل
#گروه_جهادی_فاطمیون #کانال_خادم_الزهرا #متن_مولودی_و_مداحی #لبیک_یا_خامنه_ای #جمهوری_اسلامی_ایران 🤍🤍🤍🤍 @servant18 :آدرس مدیر ⬛ @Hosse113 @Heyda122
مشاهده در ایتا
دانلود
Panahi-Fatemieh11395[03].mp3
6.46M
میرزاوند 🍂🍁🍂 😭😭😭 علی جان دل شب کفن کن مرا کفن با دو دستت به تن کن مرا الا محرم من تو و ماتم من غریبم غریب علی جان علی جان 🍂🍁🍂 امام غریبم بیا یا علی طبیب و حبیبم بیا یا علی دم ارتحالم تو بنما حلالم غریبم غریب علی جان علی جان **** دم اخر از تو به لب زمزمه خداحافظی میکنم با همه تو و نور عینم به جان حسینم غریبم غریبم علی جان علی جان **** الا مدینه شکسته پرم شکایت به سوی پدر می برم امام از سقیفه ز دست خلیفه غریبم غریب علی جان علی جان **** بیا زینبم ای به غم مبتلا قرار من و تو بود کربلا من و خون مقتل تو به روی ان تل غریبم غریب حسین جان حسین جان 🍂🍁🍂 @majmaozakerine
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
😭آقا نوشته اند که زهرا (س) میان آن در و دیوار 💔ز سوز سینه دعای ظهور خوانده برایت ✊ ما منتظر منتقم فاطمه هستیم...
روایتِ از امیرالمؤمنین، حضرت تو مسجد می نشست… بعد از این وقایا…. می فرمود: “اَوَ تَضرِبُ الزَهراء نَهرا ” تو روز روشن جلو چشمم فاطمه رو زدند…”اَوَ تضرِبُ الزَهراء نَهرا وَ یَوخَذُ مِنّا حَقُّنا قَهرا وَ جَبرا…”به زور و جبر حق ما رو گرفتن… “وَ لا نَصیرا وَ لا مُجیرا” یه کی نبود کمکمون کنه… یه نفر نبود کمک کنه، همه همدست شده بودن… انگار می خواستن تو یه ثوابی شریک بشن… آمار بالاتر از چهل نفره …هر کی میرسید یه ضربه ای میزد…آنقدر این مصیبت بزرگه حضرت می فرماید:”وَ لَیتَ اِبنُ ابیطالب ماتَ قبلَ یومِ …”ای کاش علی قبل این روز می مُرد… نمی دیدم پشتِ در فاطمه ام زمین خورده… عمق روضه رو اگر بخوای بفهمی ، بین در و دیوار عمق روضه اینِ : در شکست یه عده اومدن تو خونه.. اما وقتی مولا داشت میرفت عباش رو در آورد ..رو فاطمه اش انداخت… من اشاره کردم اهل روضه بگیرن …* صد نفر همسر من را وسط شهر زدند *فاطمه همون فاطمه ای است که وقتی مرد نابینا وارد خونه شد حجاب کرد … پیغمبر فرمودند: زهراجان! او که نمی بینه، فرمود: من که او رو می بینم… حالا این فاطمه بین در و دیوارِ …* هُرم آتش به پر و بال کبوتر خورده چنگ ابلیس به آیینه ی کوثر خورده خبر از شانه ی سنگیِ هُبَل بی پروا ست به پر اطلسیِ یاس معطر خورده ماه در هاله ای از دود گرفتار شده تیر غم بر دل محبوبۀ داور خورده بی تعادل شده و کَنده شد از جا افتاد از سر غیظ لگد بسکه بر در این در خورده *فاطمه اومد پشت در … پشت در بود در کنده شد… بعد نوشتن که چهل نفر وارد این خونه شدن…* چهل نفر رد شده باشند اگر از روی در دَر، چهل مرتبه بر صورت مادر خورده وآی مادر مادر مادر ….. هر کجا بیشترین زخم و ورم را برداشت بیشتر بوسۀ لبهای پیمبر خورده من بمیرم مُهر شلاق مغیره است که پای سند چشمِ از خون ترِ صدیقۀ اطهر خورده *این یک بیت رو هم فقط برا امام حسن می خونم…* با غلافش وسط معرکه قُنفذ لج کرد دید خیلی به غرور پسرش بَر خورده *یابن الحسن! دارم از این روزای مادرت میگم … * نفسِ دیر به دیرش که می آمد انگار از بدِ حادثه زخمِ سَرِ خنجر خورده قفس سینه به گودال یکی شد با پا از چهل مرد ز بس ضربه به پیکر خورده ◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
روضه و توسل به حضرت زهرا (س) “صلی الله علیک یا فاطمةُ الزَّهرَاءُ یا بنتَ محمدٍ یا قرَّةَ عینِ الرَّسول یا سیدتنا و موْلاتنا إنا توَجهنا وَ استشفعنا وَ توَسلنا بکِ إلى اللَّه و قدَّمناک بین یدیْ حاجاتنا یا وَجیهةً عندَ اللَّه اشفعی لنا عندالله” آمدم‌ تا كه عزادار تو مادر باشم بين روضه ز مصيبات غمت تر باشم *باید بلند ترازمحرم گریه کنی، برای خانمی که کسی براش گریه نکرد، اگر کسی هم گریه کرد میومدن گلایه میکردن* آمدم‌ پشت در خانه ی تو منتظرم تا كه اذنم بدهی سائل اين در باشم *خوبه آدم اگه میخواد دستش و دراز کنه دَرِ این خونه دراز کنه، خوبه آدم اگه میخواد گردنش رو کج کنه اینجا کج کنه خوبه آدم اگه میخواد التماس کنه اینجا التماس کنه، آره گدایی اگه بلد باشیم این خونه خونه ای نیست جواب رَد بده، عروس و داماد سیده زنان عالم سوار بر مرکب شب ازدواج… عروس و داماد دارن میان خونه، یه زنِ سائلی اومد جلو به حضرت صدیقه گفت: به من کمک کنید، من نیازمندم… چی نیاز داری؟ من لباس مناسب ندارم، گفت :بیا دَرِ خونه بهت میدم، اومد دَرِخونه لباس عروسیش رو بهش داد، سائل رفت، شبِ بعد پیغمبر اومد دید فاطمه لباس قدیمیِ تنشه، دخترم چرا لباس نو عروسی تنت نیست؟ روز اول زندگیته… گفت: بابا شما درتفسیر آل عمران فرمودین: اگه میخوای انفاق کنید همون چیزی که دوست دارید انفاق کنید،منم این لباس رو دوست داشتم…* خادم و بانی مداح چه فرقی دارد من فقط حاجتم این است که نوکر باشم آبرويی كه نه حتی بخدا، رويی نيست با نگاه تو مگر آدم ديگر باشم *غیر از اینکه خودت عوضم کنی من عوض نمیشم، مادر برام دعا کن،مادر…* مگر اين نيست كه مصداق گل ياس تويی دوستدارم كه ازاين عطر معطّر باشم طی اين سال اگر روضه ای از تو خواندم خواستم فاطميّه فاطمه ای تر باشم *قربون اون گُلی که گلابش روگرفتن، برو بپرس از بزرگترات ببین چه جوری گلاب میگیرن… هیزم آوردن درخونه…* به دستای آتیش، دری گُر گرفته پایِ نحس شعله، به چادر گرفته علی مات و مبهوت، نگاهش به در بود در از جا شکست و هنوز شعله ور بود غرور علی، پهلوی فاطمه درِ خونه و بار شیشه شکست دل و حُرمت و قامت و هیبتِ یه مردی برای همیشه شکست نه بی رحمیِ میخ، نه آتیش و دود نه سنگینی در، به مویی که سوخت به خونِ رو دیوار میسوزه هنوز دل فضه از آرزویی که سوخت *برخلاف تصور خیلی ها، ما تو روضه ی هجوم، حرفی از بازو و پهلو نمیرنیم چرا؟ چون بی بی هم حرفی از بازو و پهلو نزد، تاچشماش رو باز کرد، صدا زد: فضه! علی روکجا بردن؟… گفتم: به جای بازو و پهلو بی بی دو تا درد دیگه داشت، اول غربت امامش، صدازد یافضه! ،فضه بچم رو کشتن ◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
پَرِت سوخت به آتيش كشيدن دَرِ خونه رو، پيكرت سوخت بميرم جلو چشمايِ زينبت معجرت سوخت پَرِت سوخت بميرم، تويِ كوچه ها ميكِشن دشمنا حيدرت رو با يه ضربه از تو گرفتن گُلِ پرپرت رو، واويلا گناهِ تو مادر چي بوده، وا اُمّاه كه رويِ تو اينجور كبوده، وا اُمّاه علي ديگه طاقت نداره، واويلا كه زهرا تو آتيش و دوده، واويلا بميرم، چي بايد بگم از غمِ سيلي و تازيونه نزن بي حيا مادرم فاطمه نيمه جونه واويلا، بميرم كه زخمِ دلِ حيدرت، بي حسابِ سلامِ علي ديگه تو كوچه ها، بي جوابِ، واويلا چرا رنگِ زينب پريده، وا اُمّاه چرا قَدِّ مادر خميده، وا اُمّاه الهي كه بارون بگيره پشتِ در الهي كه بچه ام نميره، پشتِ در، وا اُمّاه تو كوچه يه جوري زدن اون غلافُ به بازويِ مادر كه دستش جدا شد ديگه از تو دستاي حيدر، واي مادر بميرم، دوباره علي مونده و خنده ي تلخِ مردم زمين خورده مادر تو كوچه برا بارِ چندم چهل مردِ جنگي رسيدن، وا اُمّاه كه دستِ علي رو ببندن، وا اُمّاه بميرم كه يك عده نامرد تو كوچه به اشكايِ حيدر ميخندن، وا اُمّاه *واي…مادرم، مادرم، مادرم، مادرم…اين دستت رو بالا بيار بگو: واي…مادرم، مادرم، مادرم، مادرم…اين دستت رو كه بالا مياري برات سخت نيست، اما پهلو كه بشكنه، دست آسيب ببينه، بالا آوُردنش سخته… واي…مادرم، مادرم، مادرم، مادرم… بي بي دست گذاشت رو زانويِ مولا، فرمود: علي جان! من ميرم پشت در، اينارو ردشون ميكنم، اول اينكه بابام زياد سفارشِ من رو كرد، دوم اينا زنهاشون خبر دارن كه من بارِ شيشه دارم، پشت در اومد، يه حرامي صدا زد: علي زن فرستاده پشتِ در، حالا از اين به بعد رو خودش نوشته، نوشته: معاويه! صداي نفس زدنهاي زهرا رو از پشت در مي شنيدم، يادِ سفارشات پيامبر افتادم، چند قدم عقب رفتم، اما كينه ي از علي مقابل چشمم آمد، چنان با لگد به در زدم…* چند تایی زدند با پا در تا که افتاد رویِ زهرا، در گیرم از دست سنگ ها نشکست چه کند بار شیشه اش با، در همه کج رفته اند… حتی میخ همه لج کرده اند… حتی در *يه وقت صدايِ بي بي بلند شد:” يا اَبتا!” ناله ي دوم صدا زد: “يا اميرالمؤمنين!” سكوت همه جا رو فرا گرفت، يه وقت ديدن يه صدايِ بي رمقي بلند شد: “یا فِضّةُ خُذینی” سر بسته ميگم خواهرا بيشتر گريه كنن…* بعدِ يك عمر مُراعاتِ كنيزانِ حرم فضه ي خادمه آخر به چه كاري افتاد. *ميگه: به حال اومد، نگفت: بچه ام رو كشتن، نگفت: دستم رو شكستن، نگفت: سينه ام رو شكستن، صدا زد:” فضه! اَينَ علي؟”فضه! علي رو كجا بردن؟ گفتم: خانوم جان! ريسمان به گردنش بستن به طرفِ مسجد بردنش، خودش رو رسوند به مسجد هر طوري بود، يه وقت صدا زد ” يا اَهل المدينه!” اگه يه مويي از سَرِ علي كم بشه، ميرم كنارِ مزارِ پيامبر، پيراهنش رو به سر مي اندازم، موهام رو پريشون ميكنم، نفرينتون ميكنم، سلمان ميگه: هنوز حرف بي بي تمام نشده بود، ديدم ستون هاي مسجد ميلرزه، آقا اميرالمؤمنين از زيرِ شمشير صدام زد: سلمان! برو به فاطمه بگو: علي ميگه نفرين نكن… فرمود: امر، امرِ علي است، اما تا رهاش نكنن نميرم، اينقدر ايستاد تا ريسمان از گلويِ مولا باز كردن، بي بي يه دست به پهلو گرفته بود، هي دورِ مولا مي گشت، هي صدا ميزد: جانم فدات يا ابالحسن!… “صَلَّ الله عليكَ يا اباعبدالله…” بي بي جان! يه شمشيرِ برهنه ديدي دلت تاب نياوُرد، واي از اون ساعتي كه نيزه دار، شمشيردار، يه عده با سنگ، پيرمردا با عصا، يه كاري كردن با بدن، وقتي خواهرش رسيد ميانِ گودال، هي صدا ميزد:” أ أنتَ اَخي؟” آيا تويي برادرِ من؟ صدا از رگ هاي بريده بلند شد”اُخَيَّ اِليَّ”…حسين…* پس با زبان پُر گِله آن بَضْعَةُ رَّسول رُو در مدینه كرد كه یا اَیُهَّا الرَّسوُل این کشته فتاده به هامون حسین توست وین صیدِ دست و پا زده در خون حسین توست *دستامون رو بالا بياريم، پدرا، مادرا، گذشتگانمون همه فيض ببرن، همه اونايي كه روضه ي بي بي رو نفس به نفس، زبان به زبان به ما رسوندن، همه فيض ببرن، صدا بزنيم: اي حسين ◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️