4_5807509977123783921.mp3
2.35M
🏴#شهادت_حضرت_ام_البنین_س
🏴#واحد_سنگین
🎤مداح :حاج سید مهدی میرداماد
@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
😭آقا نوشته اند که زهرا
(س) میان آن در و دیوار
💔ز سوز سینه دعای
ظهور خوانده برایت
✊ ما منتظر منتقم فاطمه هستیم...
#امام_زمان
#فاطمیه
#ایام_فاطمیه
روایتِ از امیرالمؤمنین، حضرت تو مسجد می نشست… بعد از این وقایا….
می فرمود: “اَوَ تَضرِبُ الزَهراء نَهرا ”
تو روز روشن جلو چشمم فاطمه رو زدند…”اَوَ تضرِبُ الزَهراء نَهرا وَ یَوخَذُ مِنّا حَقُّنا قَهرا وَ جَبرا…”به زور و جبر حق ما رو گرفتن… “وَ لا نَصیرا وَ لا مُجیرا” یه کی نبود کمکمون کنه…
یه نفر نبود کمک کنه، همه همدست
شده بودن… انگار می خواستن تو یه ثوابی شریک بشن… آمار بالاتر از چهل نفره …هر کی میرسید یه ضربه ای میزد…آنقدر این مصیبت بزرگه حضرت می فرماید:”وَ لَیتَ اِبنُ ابیطالب ماتَ قبلَ یومِ …”ای کاش علی قبل این روز می مُرد… نمی دیدم پشتِ در فاطمه ام زمین خورده…
عمق روضه رو اگر بخوای بفهمی ، بین در و دیوار عمق روضه اینِ : در شکست یه عده اومدن تو خونه.. اما وقتی مولا داشت میرفت عباش رو در آورد ..رو فاطمه اش انداخت… من اشاره کردم اهل روضه بگیرن …*
صد نفر همسر من را وسط شهر زدند
*فاطمه همون فاطمه ای است که وقتی مرد نابینا وارد خونه شد حجاب کرد …
پیغمبر فرمودند: زهراجان! او که نمی بینه، فرمود: من که او رو می بینم…
حالا این فاطمه بین در و دیوارِ …*
هُرم آتش به پر و بال کبوتر خورده
چنگ ابلیس به آیینه ی کوثر خورده
خبر از شانه ی سنگیِ هُبَل بی پروا ست
به پر اطلسیِ یاس معطر خورده
ماه در هاله ای از دود گرفتار شده
تیر غم بر دل محبوبۀ داور خورده
بی تعادل شده و کَنده شد از جا افتاد
از سر غیظ لگد بسکه بر در این در خورده
*فاطمه اومد پشت در … پشت در بود در کنده شد… بعد نوشتن که چهل نفر وارد این خونه شدن…*
چهل نفر رد شده باشند اگر از روی در
دَر، چهل مرتبه بر صورت مادر خورده
وآی مادر مادر مادر …..
هر کجا بیشترین زخم و ورم را برداشت
بیشتر بوسۀ لبهای پیمبر خورده
من بمیرم مُهر شلاق مغیره است که پای سند
چشمِ از خون ترِ صدیقۀ اطهر خورده
*این یک بیت رو هم فقط برا امام حسن می خونم…*
با غلافش وسط معرکه قُنفذ لج کرد
دید خیلی به غرور پسرش بَر خورده
*یابن الحسن! دارم از این روزای مادرت میگم … *
نفسِ دیر به دیرش که می آمد انگار
از بدِ حادثه زخمِ سَرِ خنجر خورده
قفس سینه به گودال یکی شد با پا
از چهل مرد ز بس ضربه به پیکر خورده
#فاطمیه
#روضه
#آیین_مستان
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
روضه و توسل به حضرت زهرا (س)
“صلی الله علیک یا فاطمةُ الزَّهرَاءُ یا بنتَ محمدٍ یا قرَّةَ عینِ الرَّسول یا سیدتنا و موْلاتنا إنا توَجهنا وَ استشفعنا وَ توَسلنا بکِ إلى اللَّه و قدَّمناک بین یدیْ حاجاتنا یا وَجیهةً عندَ اللَّه اشفعی لنا عندالله”
آمدم تا كه عزادار تو مادر باشم
بين روضه ز مصيبات غمت تر باشم
*باید بلند ترازمحرم گریه کنی، برای خانمی که کسی براش گریه نکرد، اگر کسی هم گریه کرد میومدن گلایه میکردن*
آمدم پشت در خانه ی تو منتظرم
تا كه اذنم بدهی سائل اين در باشم
*خوبه آدم اگه میخواد دستش و دراز کنه دَرِ این خونه دراز کنه، خوبه آدم اگه میخواد گردنش رو کج کنه اینجا کج کنه خوبه آدم اگه میخواد التماس کنه اینجا التماس کنه، آره گدایی اگه بلد باشیم این خونه خونه ای نیست جواب رَد بده، عروس و داماد سیده زنان عالم سوار بر مرکب شب ازدواج…
عروس و داماد دارن میان خونه، یه زنِ سائلی اومد جلو به حضرت صدیقه گفت: به من کمک کنید، من نیازمندم… چی نیاز داری؟ من لباس مناسب ندارم، گفت :بیا دَرِ خونه بهت میدم، اومد دَرِخونه لباس عروسیش رو بهش داد، سائل رفت، شبِ بعد پیغمبر اومد دید فاطمه لباس قدیمیِ تنشه، دخترم چرا لباس نو عروسی تنت نیست؟ روز اول زندگیته…
گفت: بابا شما درتفسیر آل عمران فرمودین: اگه میخوای انفاق کنید همون چیزی که دوست دارید انفاق کنید،منم این لباس رو دوست داشتم…*
خادم و بانی مداح چه فرقی دارد
من فقط حاجتم این است که نوکر باشم
آبرويی كه نه حتی بخدا، رويی نيست
با نگاه تو مگر آدم ديگر باشم
*غیر از اینکه خودت عوضم کنی من عوض نمیشم، مادر برام دعا کن،مادر…*
مگر اين نيست كه مصداق گل ياس تويی
دوستدارم كه ازاين عطر معطّر باشم
طی اين سال اگر روضه ای از تو خواندم
خواستم فاطميّه فاطمه ای تر باشم
*قربون اون گُلی که گلابش روگرفتن، برو بپرس از بزرگترات ببین چه جوری گلاب میگیرن… هیزم آوردن درخونه…*
به دستای آتیش، دری گُر گرفته
پایِ نحس شعله، به چادر گرفته
علی مات و مبهوت، نگاهش به در بود
در از جا شکست و هنوز شعله ور بود
غرور علی، پهلوی فاطمه
درِ خونه و بار شیشه شکست
دل و حُرمت و قامت و هیبتِ
یه مردی برای همیشه شکست
نه بی رحمیِ میخ، نه آتیش و دود
نه سنگینی در، به مویی که سوخت
به خونِ رو دیوار میسوزه هنوز
دل فضه از آرزویی که سوخت
*برخلاف تصور خیلی ها، ما تو روضه ی هجوم، حرفی از بازو و پهلو نمیرنیم چرا؟ چون بی بی هم حرفی از بازو و پهلو نزد، تاچشماش رو باز کرد، صدا زد: فضه! علی روکجا بردن؟…
گفتم: به جای بازو و پهلو بی بی دو تا درد دیگه داشت، اول غربت امامش، صدازد یافضه! ،فضه بچم رو کشتن
#فاطمیه
#روضه
#آیین_مستان
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
پَرِت سوخت
به آتيش كشيدن دَرِ خونه رو، پيكرت سوخت
بميرم جلو چشمايِ زينبت معجرت سوخت
پَرِت سوخت
بميرم، تويِ كوچه ها ميكِشن دشمنا حيدرت رو
با يه ضربه از تو گرفتن گُلِ پرپرت رو، واويلا
گناهِ تو مادر چي بوده، وا اُمّاه
كه رويِ تو اينجور كبوده، وا اُمّاه
علي ديگه طاقت نداره، واويلا
كه زهرا تو آتيش و دوده، واويلا
بميرم، چي بايد بگم از غمِ سيلي و تازيونه
نزن بي حيا مادرم فاطمه نيمه جونه
واويلا، بميرم كه زخمِ دلِ حيدرت، بي حسابِ
سلامِ علي ديگه تو كوچه ها، بي جوابِ، واويلا
چرا رنگِ زينب پريده، وا اُمّاه
چرا قَدِّ مادر خميده، وا اُمّاه
الهي كه بارون بگيره پشتِ در
الهي كه بچه ام نميره، پشتِ در، وا اُمّاه
تو كوچه يه جوري زدن اون غلافُ به بازويِ مادر
كه دستش جدا شد ديگه از تو دستاي حيدر، واي مادر
بميرم، دوباره علي مونده و خنده ي تلخِ مردم
زمين خورده مادر تو كوچه برا بارِ چندم
چهل مردِ جنگي رسيدن، وا اُمّاه
كه دستِ علي رو ببندن، وا اُمّاه
بميرم كه يك عده نامرد تو كوچه
به اشكايِ حيدر ميخندن، وا اُمّاه
*واي…مادرم، مادرم، مادرم، مادرم…اين دستت رو بالا بيار بگو: واي…مادرم، مادرم، مادرم، مادرم…اين دستت رو كه بالا مياري برات سخت نيست، اما پهلو كه بشكنه، دست آسيب ببينه، بالا آوُردنش سخته… واي…مادرم، مادرم، مادرم، مادرم…
بي بي دست گذاشت رو زانويِ مولا، فرمود: علي جان! من ميرم پشت در، اينارو ردشون ميكنم، اول اينكه بابام زياد سفارشِ من رو كرد، دوم اينا زنهاشون خبر دارن كه من بارِ شيشه دارم، پشت در اومد، يه حرامي صدا زد: علي زن فرستاده پشتِ در، حالا از اين به بعد رو خودش نوشته، نوشته: معاويه! صداي نفس زدنهاي زهرا رو از پشت در مي شنيدم، يادِ سفارشات پيامبر افتادم، چند قدم عقب رفتم، اما كينه ي از علي مقابل چشمم آمد، چنان با لگد به در زدم…*
چند تایی زدند با پا در
تا که افتاد رویِ زهرا، در
گیرم از دست سنگ ها نشکست
چه کند بار شیشه اش با، در
همه کج رفته اند… حتی میخ
همه لج کرده اند… حتی در
*يه وقت صدايِ بي بي بلند شد:” يا اَبتا!” ناله ي دوم صدا زد: “يا اميرالمؤمنين!” سكوت همه جا رو فرا گرفت، يه وقت ديدن يه صدايِ بي رمقي بلند شد: “یا فِضّةُ خُذینی” سر بسته ميگم خواهرا بيشتر گريه كنن…*
بعدِ يك عمر مُراعاتِ كنيزانِ حرم
فضه ي خادمه آخر به چه كاري افتاد.
*ميگه: به حال اومد، نگفت: بچه ام رو كشتن، نگفت: دستم رو شكستن، نگفت: سينه ام رو شكستن، صدا زد:” فضه! اَينَ علي؟”فضه! علي رو كجا بردن؟ گفتم: خانوم جان! ريسمان به گردنش بستن به طرفِ مسجد بردنش، خودش رو رسوند به مسجد هر طوري بود، يه وقت صدا زد ” يا اَهل المدينه!” اگه يه مويي از سَرِ علي كم بشه، ميرم كنارِ مزارِ پيامبر، پيراهنش رو به سر مي اندازم، موهام رو پريشون ميكنم، نفرينتون ميكنم، سلمان ميگه: هنوز حرف بي بي تمام نشده بود، ديدم ستون هاي مسجد ميلرزه، آقا اميرالمؤمنين از زيرِ شمشير صدام زد: سلمان! برو به فاطمه بگو: علي ميگه نفرين نكن… فرمود: امر، امرِ علي است، اما تا رهاش نكنن نميرم، اينقدر ايستاد تا ريسمان از گلويِ مولا باز كردن، بي بي يه دست به پهلو گرفته بود، هي دورِ مولا مي گشت، هي صدا ميزد: جانم فدات يا ابالحسن!…
“صَلَّ الله عليكَ يا اباعبدالله…” بي بي جان! يه شمشيرِ برهنه ديدي دلت تاب نياوُرد، واي از اون ساعتي كه نيزه دار، شمشيردار، يه عده با سنگ، پيرمردا با عصا، يه كاري كردن با بدن، وقتي خواهرش رسيد ميانِ گودال، هي صدا ميزد:” أ أنتَ اَخي؟” آيا تويي برادرِ من؟ صدا از رگ هاي بريده بلند شد”اُخَيَّ اِليَّ”…حسين…*
پس با زبان پُر گِله آن بَضْعَةُ رَّسول
رُو در مدینه كرد كه یا اَیُهَّا الرَّسوُل
این کشته فتاده به هامون حسین توست
وین صیدِ دست و پا زده در خون حسین توست
*دستامون رو بالا بياريم، پدرا، مادرا، گذشتگانمون همه فيض ببرن، همه اونايي كه روضه ي بي بي رو نفس به نفس، زبان به زبان به ما رسوندن، همه فيض ببرن، صدا بزنيم: اي حسين
#فاطمیه
#روضه
#آیین_مستان
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
روضه و توسل به حضرت زهرا (س)
این منم قبر میکَنَم زهرا؛
از برایِ یگانه دلدارم؟!
نکند این که خواب میبینم
کاش میشد کنی تو بیدارم
این منم تیشه میزنم زهرا؛
تا مهیا کنم مزارِ تو را
با دو دستِ خودم به خاک نهم
گل پژمردۀ نزارِ تو را
آه زهرا قسم به جان شما
پاره شد قلبِ مرتضی از غم
همچنان شمعِ صبح میسوزم
بینِ مرگ و حیات حیرانم
فاطمه؛ من نمازِ صبرم را
در کنارت نشسته میخوانم
ذکرها را شکسته با یادِ
دندههای شکسته میخوانم
منم علی که خیلی خستهم
چشمای خستهمو که بستم
با خاطراتِ با تو بودن
میونِ سیلِ غم نشستم
فاطمه در خودم شکستم
کاش میشد زهرا ..
دوباره زندگی کنم با تو
رو قلبِ من نوشته تنها تو، محبوبم
کاش میشد زهرا ..
صدای تو، تو خونه می پیچید
لبِ حسن دوباره میخندید، ای خوبم
ای یاسِ پرپر ..
بدونِ تو چیکار کنه حیدر ، یازهرا ..
مدتی هست رنگش پریده
تموم موهاشم سفیده
چی شده ابنجوری شکسته
به من بگو حسن چی دیده!
تو کوچیکی قدش خمیده
میگه زیرِ لب ..
مادرمُ آزار نده برگرد
برو عقب جلو نیا نامرد، ای نامرد
شرمنده مادر ..
تا زندهام غمت با من باشه
نشد مدافعت حسن باشه، ای مادر
ای یاسِ پرپر ..
خدا نگهدارت باشه مادر ..
فاطمه جان؛
گیرم که زینبین تو خوابیدن
آرام کردنِ حسن آسان نیست ..
یک روز زینب سلام الله علیه جلو آمد صدا زد داداشم، حسن جانم .. چرا همش یه گوشه کز کردی و زانویِ غم بغل گرفتی .. داغ مادر دیدی، ما هم دیدیم .. تو داداش بزرگِ مایی .. قفل لبهاش باز شد .. صدا زد زینبم دست از دلم بردار .. هرچی دیدیم با هم دیدیم اما تو کوچه من بودم، شما نبودید .. هرچی تلاش کردم جلوش رو بگیرم نشد..
دستش زِ سر گذشت ..
یا زهرا ..
یا رب نصیب هیچ غریب دگر نکن
دردی که گیسوان حسن را سفید کرد
با صد امید حامی مادر شدم ولی
دستش زِ سر گذشتُ مرا ناامید کرد
#فاطمیه
#روضه
#آیین_مستان
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
السلام علیکم یا اهل بیت النبوه”
“اللّهُمَّ صَلِّ عَلَی صدیقة الطاهره فَاطِمَةَ و اَبِیهَا وَ بَعلِهَا وَ بَنِیهَا وَ السِّرِّ المُستَودَعِ فِیهَا بِعَدَدِ مَا اَحاطَ بِهِ عِلمُک”
* اصلاً گریۀ مُحرم با گریه فاطمیه فرق داره، علتش اینه که فاطمیه، همه برای هم روضه میخونند، الان تو خونه ی حضرت زهرا باشی، بچه هاش دارن برای هم روضه میخونند، امام حسن برا امام حسین روضه میخونه، دوتاشون برای حضرت زینب روضه میخونند، این تفاوتش با کربلاست*
صورت توحید دارد سجده های فاطمه
سجده باید کرد پس تنها به پای فاطمه
خلقت زهرا ولایت داشت دنبال خودش
مصطفی ختم رسل شد در حرای فاطمه
یا علی گفتیم و یا زهرا در آوردند از آب
در غدیر خم که ثابت شد ولای فاطمه
بارها از رَبیَّ الاَعلای خود فهمیده ام
می خَرد ما را خدا با ربنای فاطمه
*دیدم درقنوتش صدا میزنه، خدایا! شیعیانم، دوستانم، گریه کنانم، همه رو مادر یاد کرد…*
رشته ای از چادرش هم دست ما باشد بس است
چون نمیارزد دو عالم در ازای فاطمه
میرسد خیر قنوتش بر در و همسایه اش
*بي بی جان به حسین ات قسم ما از همسایه های شما بهتریم، چون ما هیچ وقت نگفتیم از گریه های تو خسته شدیم، اما اونا آمدن به علی شکایت کردن، هرچی خوبی این خانواده به اهل این شهر کردن برعکس جواب گرفتند…*
می رسد خیر قنوتش بر در و همسایه اش
پس چه می صرفد شدم عمری گدای فاطمه
خوش به حال فاطمه کهف حصینش حیدر است
خوش به حال مرتضی دارد هوای فاطمه
قبر پنهانی او گیریم که پیدا نشد
اصلاً از اول نبود این خاک، جای فاطمه
او اگر می خواست آتش را گلستان کرده بود
معجزه کاری ندارد که برای فاطمه
قامتش آیینه ی صبر علی بود و شکست
شانه ی دیوار شد روزی عصای فاطمه
ضربه ی دیوار نه، آتش نه، حتی میخ نه
در نیامد از پسِ حُجب و حیای فاطمه
صحبت محسن وسط آمد و گرنه هیچ وقت
در نمی آمد در این دنیا صدای فاطمه
داد از این درد که اُفتاده به جانم ای داد
“من زمین خورده ترین مردِ جهانم ” ای داد
من جوانم تو جوان، پیر شدی پیر شدم
زود میاُفتد از این غم ضربانم ای داد
نوزده سالگیات قسمت ما حیف نشد
چشم خوردیم من و تازه جوانم ای داد
من که لب دوختم اما جگرم را چه کنم
میشود تا دو سه خط روضه بخوانم : ای داد
همهی شهر به اُفتادنمان خندیدند
همه دیدند که پاشیده تَوانم ای داد
هفت جای بدنت تا دَرِ مسجد بشکست
و نمیشد به تو خود را برسانم ای داد
*همه میگن: فقط بازوت شکسته، اما علی میگه: خون از همه ی بدنت جاری شد، نگاه کردم، دیدم دستت شکسته، سرت شکسته، گونه ات شکسته، صورتت ترک خورده، پهلوت شکسته…
خدایا گریه های مارو برای حضرت زهرا به اوج برسان، به گوش امام زمان برسان، بالاتر از این هم داره روضه، گوش بده…*
هفت جای بدنت تا دَرِ مسجد بشکست
ونمیشد به تو خود را برسانم ای داد
*بالاترین روضه اینه…*
همه گفتند علی بود و زنش را کُشتند
من جگر سوخته از زخمِ زبانم ای داد
#فاطمیه
#روضه
#آیین_مستان
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
خدا داند دلم خون گریه می کرد
به حالم دشت و هامون گریه می کرد
*خدا ان شاءالله هیچ مردی به چه کنم چه کنمنندازه
صدا زد اسما توآب بریز میخوامبدن محبوبم و غسل بدم..اون روز امیرالمومنین فرمود به بچه ها گریه نکن به توکه نمیگم هرجور دوست داری گریه کن*
ندیدم زخم پهلو را در آن شب
ولی دیدم کفن خون گریه می کند
شب آمد بر سرت تنها نشستم
زپا افتاده و در خود شکستم
برای مرگ من پس باشد این داغ
که من با دست خود چشم تو بستم
*امروز برا مادری گریه کن که وقتی گریه کرد اومدن گفتن علی به زهرا بگو یاشب گریه کنه یا روز.. بابا آدم مادرش مریض میشه تا یه ناله میزنه همسایه ها درمیزنن، میگن کمک نمیخوای مادرم ما نیمه شب میگفت: آخ پهلوم آخ بازوم
مردم گله گی کردن امروز تو دادبزن آخ مادر...*
*اجازه میدی یاامام رضا یه جمله بگم ان شاءالله بخونن وگریه کنیم همیشه یه پدر میخواد کاری کنه خونواده رو به پسر بزرگش میسپره.صدازد: حسن جان توبایدحسین آروم کنی توباید زینب آروم کنی.وقتی مادرمیخوایم دفن کنیم نباید بلند گریه کنی.وسطای کوچه علی همچین که زهرا رو بغل گرفته یه وقت شنید پشت سرش آقازاده داره داد میزنه برگشت دید حسن داره گریه میکنه گفت :پسرم چرا داد میزنی توباید خواهرت آروم کنی گفت آخه بابا همین جا بود نامرد یه کاری کرد بگمیانه؟
یه کاری کرد مادرم دور خودش میگشت*
#ملتمس_دعا
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
🏴#شهادت_حضرت_فاطمه_س
🏴#سبک_شور
✍شاعر:امیر حسین سلطانی
🎤مداح : کربلایی مهدی فخرالدین
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
بهشت،زیر پای تو
منم،جون فدای تو
بذار،تا ابد بمونم (گدای تو)۲
عشق تو بی بی
توی رگ و ریشم لونه کرده
عشق تو بی بی
عاقلارو هم دیوونه کرده
بی بیِ بی حرم،نورِ چشم ترم
بده رخصت صداتون کنم مادرم
مادرم مادرم...
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
دلم،بی قراره تو
سرم،پای داره تو
یه عمر،روزی میخورم در (جواره تو)۲
مثل همیشه
روی سر من تو دست کشیدی
ممنونتم که
یه بار دیگه من رو خریدی
بی بیِ بی حرم،تاج روی سرم
بده رخصت صداتون کنم مادرم
مادرم مادرم...
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
مدد،شاهه بی مثل
حسن،ای شیر جمل
دلم،مست تو شده از (روز ازل)۲
ماهه مدینه
کی میشه شبیهت خیلی زیبا
ماهه مدینه
دم درِ خونت شده غوغا
تویی شاهه کرم،تویی صاحب علم
روزی میشه توام،داری صحن و حرم
یا حسن یا حسن...
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
مدد،شاهه کربلا
حسین،ای عشق خدا
سلام،میدم از راه دور (به تو آقا)۲
عمریه ارباب
به برکتت روزی میگیرم
بکن نصبیم
تو حرمت آقا جون بمیرم
السلام علیک،شور شیرین حسین
جان عالم حسین،عشق دیرین حسین
یا حسین یا حسین...
@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین