eitaa logo
🌷🌷خادم الزهرا (س)🌷🌷
390 دنبال‌کننده
4.9هزار عکس
4.1هزار ویدیو
297 فایل
#گروه_جهادی_فاطمیون #کانال_خادم_الزهرا #متن_مولودی_و_مداحی #لبیک_یا_خامنه_ای #جمهوری_اسلامی_ایران 🤍🤍🤍🤍 @servant18 :آدرس مدیر ⬛ @Hosse113 @Heyda122
مشاهده در ایتا
دانلود
🏴 🏴 🎤مداح :حاج احمد صفاری ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ گفتا رقیه س با قلب سوزان میمیرم امشب در کنج ویران بابا حسین جان بابا حسین جان 4 بار در کنج ویران عمرم سر آمد شب نیمه گشت و بابم نیامد جان می سپارم از جور عدوان ....................................... امشب اگر بابا را ببینم رویش ببوسم بهرش بمیرم رویش بشویم با اشک سوزان ......................................... آمد سر سلطان شهیدان نزد رقیه س در کنج ویران گفتا رقیه س با قلب سوزان ..............،.. ،.................. با ناله گفتا آن نازدانه خوردم ز دشمن من تازیانه چشمم کبود است از جور عدوان ........................................ لعل پدر را بوسید و جان داد رسم وفا را بر ما نشان داد کاخ ستم شد از گریه ویران بابا حسین جان بابا حسین جان 4بار @majmaozakerine
🔹روضه ای که امام زمان،براش خون گریه کرد جلو چش علی اکبر،جلو چش قاسم جلو چش عباس جلو چش حسین کی جرأت کرد دستای زینبو ببنده؟؟ 😭😭😭😭 🔹ای حسین... آن لبِ لعل، که بوسه ز نبی خوب گرفت حال در طشت طلا،بوسه از او چوب گرفت سر بُبریده و آل علی و بزم شراب صحنه ای بود که صبر از دل ایوب گرفت هر که فریاد کشید،از دو طرف سیلی خورد هرکه افتاد زمین،هدیه سرکوب گرفت چی دارم میگم؟؟ از کی دارم میگم؟؟ ⬅️از یه خانومی دارم میگم وقتی از خونه بیرون میومد دور تا دورشو جوونای بنی هاشم میگرفتن حتی چراغا و شمع هارو خاموش میکردن نکنه سایه زینبو نامحرم ببینه نیمه های دل شب،آروم آروم یجوری میومدن سر قبر پیغمبر ... ⬅️از این خانوم داریم حرف میزنیم خارجی خواندنشان،تهمت عادی شده بود رفع تهمت زلب قاری محبوب گرفت همه شهر تعطیل شده بود هلهله میکردن 🔹اونقده بچه ها میترسیدن اونقده میلرزیدن 🔸ای حسین... با تمسخر وسط آیه قرآن لبش ضربه ها بر دهنش،دشمن مغضوب گرفت لَعِبَتْ هاشِمُ بِالْمُلْکِ فَلاَ را میخواند مست مِی، دور سرش جرعه‌ی مشروب گرفت اهل بیت پسر فاطمه را داد خطاب دیدی آخر که خدا حق مرا خوب گرفت به طعنه رو کرد به زینب، دیدی خدا سزای کارتونو داده؟؟ ای بی حیا... اهل بیت پیغمبرو وارد بزم حرام کردی زینبو وارد بزم شراب کرد ربابُ وارد بزم حرام کرده سکینه رو وارد بزم حرام کرده اهل بیت پسر فاطمه را داد خطاب دیدی آخر که خدا حق مرا خوب گرفت 🔹وقتی زن یزید با اون وضع یهو اومد تو جمعیت، سریع عباشو در آورد انداخت رو زنش... حیا کن زن تو زن منی ناموس منی اومدی با این وضع جلو اینهمه نامحرم! ⬅️گفت خاک تو سرت! برا من غیرتی شدی اهل پیغمبرو با این وضع،وارد برم حرام کردی اینجا همه سرگرم شدن مسیر عوض شد یهو دید رباب الان وقتشه 🔹کربلا... معمولا همسر حیا میکنه زینب،وداع کرد. بچه ها وداع کردن اما رباب نتونست خوب وداع کنه گفت الان وقتشه اومد سریع حسینو بغل گرفت 🔸ای قربون اون لبای ترک خوردت دور تا دور لبش را پر خون دید، رباب بوسه ای گریه کنان از لب مرطوب گرفت سرخ مویی به یتیمی به کنیزی نگریست شعله بر جان و دل دختر محجوب گرفت سریع دامن عمه رو گرفت عمه اون بی حیا داره به من اشاره میکنه جشنشان را به عزا ساخت بدل، دخت حسین ناله ای کرد که مجلس همه آشوب گرفت شروع کرد به صحبت کردن وای بر شما چشاتون خشک نشه خنده رو لباتون نیاد پسر پیغمبرو کشتید، جشن گرفتید دعوتش کردید با لب تشنه بین دو نهر آب سر از بدنش جدا کردین خطبه‌ی نائب الفاطمه غوغا می‌کرد  کار در دست، به این شیوه‌ی مطلوب گرفت ز سخنرانی سجاد ، گره‌ها وا شد بزم شد بزم عزا، ناله‌ی یعقوب گرفت به اَنَا ابنُ الحسنینش،همه را رسوا کرد آن چه را خصم لعین،معرکه با چوب گرفت 😭دید خبراییه دستا بالا میاد/ پایین میاد از یه طرف دستای یزید بی حیا چوب خیزران تو دستشه از یه طرف دستای عمه زینب،رباب ام کلثوم بالا میاد چوب که پایین میاد میبینه همه اهل بیت دارن لطمه میزنن قدش نمیرسه تو این ازدحام یه دختر سه ساله،،، نمیدونه چه خبره! 😭😭 فقط ناله و شیون زینبُ میشنوه فقط ناله ربابُ میشنوه اما نمیدونی چه خبره؟؟ تا کجا؟ تا اون لحظه که تو خرابه،سر بابارو بغل گرفت 😭😭 الان فهمیدم بزم شراب،چه خبر بوده بابا اون چوب خیزران که بالا میومد، به لب و دندون تو میخورد 😭😭 الهی دخترت برات بمیره الهی قربون اون لبای ترک خوردت برم بابا کی دندوناتو شکونده بابا؟!
289.2K
_حضرت_رقیه_س یه ماهه که بابا، نخوندی لالایی شبا نخوابیدم، کجایی بابایی سر. تو رو نیزه، نمیرسه دستم پایین پای این، نیزه ها بنشستم 🔲 امون امون ای دل یا 🔲یا ابتا یا حسین ... نفس به عشق تو، می کشم ای بابا بعد علی اصغر، دیگه شدم تنها عمه سپر میشد، همیشه جای من بعد تو شد غصه، بابا دوای من 🔲 امون امون ای دل... پاهام پر آبله، بس که دویدم من ببین که از داغت، دیگه بریدم من از غصه دق کردم، ببر منو بابا پیش عمو عباس، که اومده زهرا 🔲 امون امون ای دل.... سر تو رو بردن، بزم شراب و می نپرسیدی راه رو ، چطوری کردم طی منو ببر با خود، زجر کشیدم من چقدر مصیبت از، زجر کشیدم من 🔲 امون امون ای دل.... ( آقای روح اله گائینی )
در صحن امام حسین(ع)ساخته شده (سبک سنتی) نوحه حضرت رقیه(س) 🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 😭😭😭😭😭😭😭 بـوی بابا  بـر مشامم میرسد(2) عمه جان امشب امامم میرسد(2) می نشینم تا سحر در راه او بوسه میگیرم ز روی ماه او برجهان امشب پیامم میرسد عمه جان امشب امامم میرسد ------------- ای اسیران بشنوید آوای من میرسد امشب ز ره بابای من امشب آن ماه تمامم میرسد عمه جان امشب امامم میرسد -------------- ای یتیمان ناله وزاری کنید عمه زینب را شما یاری کنید برشما هردم سلامم میرسد عمه جان امشب امامم میرسد یوسف حق پرست اشتهاردی(غریب)
السلام علیک یا اباعبدالله الحسین السلام علیکِ یا رقیه بنتِ الحسین 🏴🏴🏴 😭😭😭 خدایا چنان کن سرانجام کار.. که دیگر رهایم کند نیزه دار شبیه اسیران جنگی شدم رخم سوخته صورتم پرغبار به یک سمت زجر و به یک سمت شمر برایم نمانده ست راه فرار روی صورتم‌ چنگ محکم زدند همین پیرزنهای گوشه کنار دویدند روی تنت ده سوار دویدند دنبال من صد سوار گذر کردن از کوچه های شلوغ.. چه سخت است بر دختر با وقار! سرم روی گردن نمی ایستد تنم روی ناقه نشد استوار اگرچه نخورده لب من به آب.. ولی خورده ام سیلی آبدار فقط چوب خوردی به صبح و غروب فقط فحش خوردیم لیل و نهار عزیزم خداوند صبرت دهد! که دیدی مرا با دوصد می گسار! ملک بود خدمتگزارم ولی به من گفت آن مست خدمتگزار 😭😭😭🏴🏴🏴 سید پوریا هاشمی
از حرم رفتی و آتش زده شد بال و پرم بعد تو ریخته شد خاکِ یتیمی به سرم چه فراقی و چه داغی که ندیده چشمم در همین فاصله از زندگی مختصرم چند روزی است که از حال دلم بی‌خبری چند روزی است که از حالِ سرت بی‌خبرم شانه‌ی سعد شده جای سر دخترِ تو جای آغوش تو ای کوه‌ترین مرد حرم مو ندارد به سر و سوخته گیسویی که می‌رسیده‌است زمانی قدِ آن تا کمرم کاش می‌شد که دوباره به مدینه برویم تا که انگشتری از شهر برایت بخرم کفترِ جلدِسرِ دوشِ عمویم بودم حال با حرمله و شمر و سنان همسفرم سیلی و هلهله کم بود که با زخم زبان هر کسی زد نمک طعنه به زخم جگرم گرچه گیسو و سرم سوخت ولی شکر خدا معجرِ سوخته‌ای هست ببندم به سرم آبرو بود که از کاخ ستم می‌بردم با همین اسلحه این چشمِ ترم دست و پا گیر شدم مرحمتی کن ببرم که در این قافله با تاولِ پا دردسرم ◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
دست خودم نبود یه دفعه پیر شدم از خواب که پاشدم دیدم اسیر شدم دست خودم که نیست، خرابه حالِ من بچه‌هاشون بابا، عمه را می‌زنند دست می‌ندازن منو می‌گن می‌ریم برات گوشواره می‌خریم دست می‌ندازن منو دست می‌زنن بابا همش به روسریم دست می‌ندازن منو میون بازار دست می‌ندازن منو توی خرابه می‌گن آروم بازی کنید تو کوچه بابای این دختر رو نیزه خوابه چشاتو وا کن و دخترت رو ببین تو صورتم بابا مادرت رو ببین دیگه نمی‌شه که مشکل رو حل کنی دستی نداری تو منو بغل کنی دست تو که نبود دستم شکسته از دستِ یهود شده یه جوری ضربه زده که حتی دستای خودش کبود شده دستم نمی‌رسید بابا تا نیزه زد نیزه‌دار رو دست من با نیزه دست کدومشون تو رو کبود کرد دست‌های خیزرون بوده یا نیزه؟ حسین آه آه آه... ◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️