#مناجات_امام_زمان_علیه_السلام
مناجات
دلتنگی غروب همه جمعه های من
یا بن الحسن... آقای من...
دلتنگی غروب همه جمعه های من
کی میرسد به صحن حضورت صدای من
آقا... یعنی ميشه...
یک روزی هم من در مقابل شما بایستم...
دست به سینه بگذارم...
بگم...
السلام علیک یا صاحب الزمان...
کی میرسد به صحن حضورت صدای من
با تو هوای ماه عزا چیز دیگریست
آقا ببین یک محرم ديگه رسیده...
کجایی ای پسر فاطمه...
با تو هوای ماه عزا چیز دیگریست
ای بانی مُحرم و صاحب عزای من
صاحب عزا کجایی...
ببین امسالم خیمه های عزای جد غریبت رو برپا کردیم...
اما بازم شما نیومدید
ای بانی مُحرم و صاحب عزای من
امشب میان سینه زدن ها و اشک ها
ببین آقا امشب برا چی اومدم...
حرف دلم چیه....
امشب میان سینه زدن ها و اشک ها
مُهری بزن به نامه ی کرب و بلای من
(شاعر: محمد بیابانی)
آقا... اومدم کربلام رو امضا کنی
(یا صاحب الزمان...)
4_5834685858703213033.mp3
1.79M
#مناجات_امام_زمان_علیه_السلام
مناجات
😭😭😭😭
دلتنگی غروب همه جمعه های من
شعر ها و دوبیتی به مناسبت ایام سوگواری امام حسین(علیه السلام)
آن روز که آهنگ سفر داشت حسین (ع)
از راز شهادتش خبر داشت حسین (ع)
از بهر سرودن یکی قطعة سرخ
هفتاد و دو واژه در نظر داشت حسین (ع)
::
::
ازبهر ستیز و مرگ، آماده شوید
در محضر عشق دوست، افتاده شوید
از خون حسین بشنوید این پیغام
در طول زمان همیشه آزاده شوید
::
::
اصغر که نسیم عشق مویش بوسید
خورشید ولایت سر و رویش بوسید
می خواست حسین تا ببوسد لب او
تیر آمد و زودتر گلویش بوسید
::
::
چون دید به نوک نی سرش را خورشید
بر خاک، تن مطهرش را خورشید
آرام ، حریر نور خود را گسترد
پوشاند برهنه پیکرش را خورشید…
::
::
الحق که به ما درس وفا داد حسین (ع)
هر چیز که داشت بیریا داد حسین (ع)
یعنی که تأملی کنید ای یاران !
آن هستی خود زکف چرا داد حسین (ع)
::
::
شش ماهه على به دوش بابش دادند
یک جام از آن باده نابش دادند
چون با لب تشنه حاجت آب نمود
با تیر سه شعبه اى جوابش دادند . . .
::
در عزای شه دین کرببلا می لرزد
نه همین کرببلا عرض و سما می لرزد
گوئیا ناله زهرا رسد از دور به گوش
کاین چنین دست و تن شمر دغا می لرزد
::
::
با آب طلا نام حسین قاب کنید
با نام حسین یادی ازآب کنید
خواهید که سر بلندو جاوید شوید
تا آخر عمر تکیه به ارباب کنید
::
::
ای از ازل به مهر تو دل آشنا حسین
وی تا ابد لوای عزایت به پا حسین
هر ماه در عزای تو، ماه محرّم است
هرجا بود به یاد غمت کربلا حسین
::
::
هفتاد و دو سینه سرخ هجرت کردند
با سرورِ آفتاب بیعت کردند
رفتند و به دریای ابد پیوستند
چون رود ، به اصل خویش رجعت کردند . . .
::
::
باز شد ماه محرّم، کربلا را بنگرید
حجّ عاشورای خون، سعی و صفا را بنگرید
وعدهگاه وصل جانان، قبله گاه اهل دل
کوی هفتادودو قربانی، منا را بنگرید
::
::
هر سال برای تو سیه می پوشیم
در دسته ی عاشقان علم بر دوشیم
ما، بعد هزار و چارصد سال هنوز
با یاد لب تو آب را می نوشیم . . .
::
::
عشقی به حسین عشق زینب نشود
این عشق جدا ز شیعه یارب نشود
در روز و شبی که من نگریم ز غمش
آن شام سحر و آن سحرم شب نشود
::
::
لب تشنه ام از سپیده آبم بدهید
جامی ز زلال آفتابم بدهید
من پرسش سوزان حسینم یاران
با حنجره عشق جوابم بدهید . . .
#دوبیتی
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
لالایی میخونه ، یه مادرِ دل خون
لالایی بخونید مادرا لالاییِ بارون
لالایی گلِ بی ابم ، لالایی گلِ بی خوابم بارون میباره
یذره ببند چشماتُ ، انقدِ نکش پاهاتو بارون میباره
لالایی جونِ من ، یذره تاب بیار
به عمو گفت بابا ، اگه میشه اب بیار
بند دوم
از دستِ من ای وای ، دیگه داری میری
کاش که بدن ابت لااقل تشنه نمیری
مشکشُ عمو پر کرده ، دیگه داره برمیگرده ابُ میاره
عمو که بیاد رو لبهات ، رویِ کبودیِ چشمات بارون میباره
بابایی اومده ، با قدِ خم ولی
مثل اینکه عمو ، دیگه نمیادِش علی
بند سوم
لالایی عزیزم ، لالایی بهارم
داری میری میدون ای وای طاقت ندارم
حرمله کمون اورده ، دلِ بی امون اورده ، میترسم اصغر
با یه شعبشم این حنجر ، که نمیاره تاب مادر ، میترسم اصغر
گره میشه سرت ، به سینه یِ بابا
لالایی اصغرم ، نری رویِ نیزه ها
#خادم_زینب
#شب_هفتم_محرم_زمینه_روضه_ای
با عرض معذرت از ساحت مقدس صاحب الزمان عج الله تعالی فرجه الشریف (زمزمه جانسوز شهادت #حضرت_رقیه سلام الله علیها
درسته رو نیزه نشستی اما
این که میگن یتیم شدم دروغه
سایت هنوزم بالای سرم هست
شاید سرِ رو نیزه هم دروغه
شاید دارم خوابای بد میبینم
سنگی که خورده به سرت دروغه
خونی که داره میچکه رو نیزه
از تو رگای حنجرت دروغه
بگو دروغه که
شب و سپر کردی توی تنور
بگو دروغه که
داری میری بی من یجای دور
روزم رو شب کنم بیتو چه جور
بند دوم
میخوام که درد دل کنم بابایی
مونده تو قلبم حرفای نگفته
اما میون زنها پنهون میشم
تا که چشات به صورتم نیافته
آخه دیگه چیزی نمونده از من
نگام کنی بال و پرم میریزه
یجوری سوختم توی شعله ها که
نازم کنی موی سرم میریزه
فقط اگه میشه
از اون بالا بخند توو روی من
مثه تو میسوزه
از تشنگی هنوز گلوی من
رو نیزه ها نشستی روبروی من
بند سوم
حالا که اومدی بیا بشینیم
خستگی در کن روی دامن من
پاک کنم این غبارو از رو چشمات
اگرچه خاکیه پیراهن من
لباس من خاکی تر از زمینه
اما تو خاکی تری از لباسم
چقد عوض شدی ولی هنوزم
همون بابای مهربونی واسم
منم عوض شدم
چقد بابا شبیه دختره
تو بی انگشتری
دخترتم بدون معجره
ولی هنوز چشات نازمو میخره
#زمزمه_شب_سوم_محرم
#زمزمه_جانسوز
#پیشنهاد_دانلود
#شب_سوم_محرم
آسمونِ شام و کوفه بی ستارست ای خدا
چی شده که راهم افتاده به شهرِ شامیا
من کجا و این خرابه این همه مَردایِ بد
بیا دنبال سه سالت خیلی دیر کردی بابا
میبینی حالِ منُ
خستم از این راه سخت
هردفعه خواستم بیام
یه نیزه دار رامُ بست
خستم از این زندگی
ای نشسته رویِ نی
من تحمل میکنم
فقط بگو تا به کِی
حسین حسین حسین ای جانم...
بند دوم
بابا مردم توی کوچه خیلی دارن همهمه
تا میبینن مارو راه میافته شور و هلهله
مارو برگردون مدینه طاقتم سر اومده
یا تو دیر کردی بابا یا من شدم کم حوصله
معجرم آتیش گرفت
فدا یه موی سرت
دیدم روی نیزه ها
که خون میاد از لبت
نیس از سرِ دلخوری
بهونه گیریِ من
خیلی دلم تنگ شده
بابا بهم سر بزن
بند سوم
نمیدونم که هنوزم تشنه ای یا دیگه نه
به هرکی میگم تشنمه اب بده بِم میگه نه
جایِ این که اب بدن با کعبِ نیزه میزنن
چرا به اینجا رسیده بی تو بابا راه من
بدتر از زخمایِ من
حال و روزِ عمه هاست
بدتر از تازیونه
طعنه های شامیاست
با طعنه میگن بما
که دیگه تنها شدین
زخم زبون میزنن
میگن بیبابا شدین
#خادم_زینب
#شب_سوم_محرم_زمینه_روضه_ای