eitaa logo
🌷🌷خادم الزهرا (س)🌷🌷
379 دنبال‌کننده
4.9هزار عکس
4.1هزار ویدیو
297 فایل
#گروه_جهادی_فاطمیون #کانال_خادم_الزهرا #متن_مولودی_و_مداحی #لبیک_یا_خامنه_ای #جمهوری_اسلامی_ایران 🤍🤍🤍🤍 @servant18 :آدرس مدیر ⬛ @Hosse113 @Heyda122
مشاهده در ایتا
دانلود
✔️مبلغ باشيم
به‌مناسبت روز (٢۴ ذی‌الحجه) ناگهان صومعه لرزید از آن دقّ‌ الباب اهل آبادی تثلیث پریدند از خواب رجز مأذنه‌ها لرزه به ناقوس انداخت راهبان را همه در ورطۀ کابوس انداخت قصۀ فتنه و نیرنگ و دغل پیوسته‌ست نان یک عده به گمراهی مردم بسته‌ست ننوشتند که باران نمی از این دریاست یکی از خیل مریدان محمد، عیساست لاجرم چاره‌ای انگار به جز جنگ نماند قل تعالَوا... به رخ هیچ کسی رنگ نماند به رجز نیست در این عرصه یقین شمشیر است بر حذر باش که زنّار، گریبان‌گیر است کارزارش تهی از نیزه و تیر و سپر است بهراسید که این معرکه خون‌‌ریزتر است بانگ طوفانیِ القارعه طوفان آورد آنچه در چنتۀ خود داشت به میدان آورد با خود آورد به هنگامه عزیزانش را بر سر دست گرفته‌ست نبی جانش را عرش تا عرش ملائک همه زنجیره شدند به صف‌آرایی آن پنج نفر خیره شدند پنج تن، پنج تن از نور خدا آکنده آفتابان ازل تا به ابد تابنده دفترم غرق نفس‌های مسیحایی شد گوش کن، گوش کن این قصه تماشایی شد با طمانیۀ خود راه می‌آمد آرام دست در دست یدالله می‌آمد آرام دست در دست یدالله چه در سر دارد حرفی انگار از این جنگ فراتر دارد ایها الناس من از پارۀ تن می‌گویم دارم از خویشتن خویش سخن می‌گویم آن‌که هر دم نفسم با نفسش مأنوس است آن‌که با ذات خدا «عزّوجل» ممسوس است من علی هستم و احمد من و او خویشتنیم او علی هست و محمد من و او خویشتنیم نه فقط جسم، علی روح محمد باشد یک‌تنه لشکر انبوهِ محمد باشد دیگر اصلا چه نیازی‌ست به طوفان، به عذاب زهرۀ معرکه را اخم علی می‌کند آب الغرض مهر رسولانۀ او طوفان کرد راهبان را به سر سفرۀ خود مهمان کرد مست از رایحۀ زلف رهایش گشتند بادها گوش به فرمان عبایش گشتند می‌رود قصۀ ما سوی سرانجام آرام دفتر قصه ورق می‌خورد آرام آرام ✍
✨💫✨💫✨💫 💫✨💫✨💫 ✨💫✨💫 💫✨💫 ✨💫 💫 برای: سبک: متن: به قلم: (منتظر) مشهد 💫✨💫✨💫✨💫 بند 1 دختر شیرم و شیرم اثر شیر میده" ذكر لالایی من جرأت شمشیر میده" هر دو تا شیرِ منو با ماتمت نوشیدن" از شب پیش برای تو کفن پوشیدن" ای داداش... بذار تا واسه تو بشن قربونی ای داداش... سخته برام ببینمت، حیرونی ای داداش...اصلا تو خیمه میمونم زندونی این دو تا گلم، قربون گلهاتون ابا عبد الله سر میدن برات، آماده ان دوتاشون ابا عبد الله /// یا حسین حسین ثارالله /// 💫✨💫✨💫✨💫 بند 2 واسه چی فاطمه یا فاطمه رو لب داری؟" یادت نیست که خواهری به اسم زینب داری؟" دو تا گل واسه تو با چشـــم ترم آوردم" دو جگر گوشه از جنس جگرم آوردم" ای داداش ... نمی تونم ببینم، می کشنت ای داداش ... رحمی ندارن حتی بعد مردنت ای داداش ... نمی ذارن سری به روی بدنت چهارمین شبه اشک و گریه شده کار، ما هر شب ما عزا داریم، امشب واسه گل های بی بی زینب /// یا حسین حسین ثارالله /// 💫✨💫✨💫✨💫 ✦•━━━━━━✦❖✦━━━━━‌‌‎‎‎‎‌•✦
✨💫✨💫✨💫 💫✨💫✨💫 ✨💫✨💫 💫✨💫 ✨💫 💫 برای: سبک: متن: به قلم: (منتظر) مشهد 💫✨💫✨💫✨💫 بند ۱ چه مقامی خدا داده به این آقا زاده" از کجا اومد و راهش به کجا افتاده" دامن پاک عمو بوده از اول وطنش" واژه ای نیست به مداحی این آزاده" انگار که ... یه قاب کوچیکی از عکس مجتبی ست انگار که ... سردار یازده ساله ی کرب و بلا ست انگار که ... پاسبون حریم حجت خدا ست جونشو سپر کرده واسه جون عموش تنهایی ای بنازمت حقا که نوه ی بی بی زهرایی ///وای از این غمت ، عبدالله/// 💫✨💫✨💫✨💫 بند ۲ گرچه «ابنُ‌الحسنم»؛ پُر شدم از ثارالله" بنویسید منو «یا بنَ‌ ابا عبدالله» " بذار از شونه هاتون یه باری من بر دارم گناه کردم مگه من که سن کمتر دارم مولامی... نمیشه دستامو روی هم بذارم مولامی ...نمیشه تو راه شما کم بذارم مولامی ...سنگ تموم، میخوام با مرگم بذارم ای عمو تا نالۀ هَل مِن مُعین تو شنیدم" با چه شوقی از حرم تا قتلگاه تو دویدم ///وای از این غمت ، عبدالله/// 💫✨💫✨💫✨💫 ✦•━━━━━━✦❖✦━━━━━‌‌‎‎‎‎‌•✦
✨💫✨💫✨💫 💫✨💫✨💫 ✨💫✨💫 💫✨💫 ✨💫 💫 برای: سبک: متن: به قلم: (منتظر) مشهد 💫✨💫✨💫✨💫 بند۱  سینه زن ها رو کنید امشب که آقا، قاسمه" کربلای سینه زن های حسن با قاسمه" یادمون باشه اگه روزی بقیع رو ساختیم" ذکر کاشی های باب المجتبی یا قاسمه" میخونم ... ای حُسن خونه ی حسن یا قاسم" میخونم ... تویی مشکل گشای من یا قاسم" میخونم ... ابنِ اِبنِ ابو الحسن یا قاسم" ششمین شبه ماه محرم اومده محزونیم امشب و از غم های قاسم بن حسن میخونیم ///وای از این غمت، یا قاسم/// 💫✨💫✨💫✨💫 بند ۲ اذن جنگم بده تا جلب رضای تو کنم" خودمو لایق دیدار خدای تو کنم" پدرم وقتی که بود بهم وصیت کرده جون ناقابلمو من به فدای تو گنم" میدونم ... ملاحظه میکنی تو واسه ی من میدونم ... امانتم دست تو از بابام حسن میدونم ... عاقبت کار و تو جنگ تن به تن مرگ شیرین تره از عسل تو نگاه من، باور کن این وصیت بابامه، داداشت حسن، باور کن ///وای از این غمت، یا قاسم/// 💫✨💫✨💫✨💫 ✦•━━━━━━✦❖✦━━━━━‌‌‎‎‎‎‌•✦
✨💫✨💫✨💫 💫✨💫✨💫 ✨💫✨💫 💫✨💫 ✨💫 💫 برای: سبک: متن: به قلم: (منتظر) مشهد 💫✨💫✨💫✨💫 بند ۱ خیمه به خیمه همه جارو برا آب گشتم آبی پیدا نشده گل پسرم گریه نکن حتی یک قطره ی آب برای تو کافیه ببین حال و روزمو من پدرم، گریه نکن لالایی ... لالایی بخواب باباجون گل پسرم لالایی ... آبی نمونده علی قربونت برم لالایی ... گریه نکن دیگه علی اصغرم روزدم، رومو زمین زدن ببین عدو میخنده دست و پانزن بیشتر از این نکن منو شرمنده /// ای گلم علی،لالایی/// 💫✨💫✨💫✨💫 بند۲ میخواستم اکبر بشی این آرزو از بین رفت" رو زدم آب بگیرم این آبرو از بین رفت دیگه کار از کار گذشت شکوفه سر وا کرده اصغرم با یه دونه تیر تو گلو از بین رفت لالایی ... لالایی لالایی لالایی لالایی لالایی ... لالایی لالایی لالایی لالایی لالایی ... چه زود خوابیدی روی دست بابایی رفتی به سوال های یک حرم اضطراب چی بگم؟ رو به رو شدم وقتی با مادرت رباب چی بگم؟ /// ای گلم علی،لالایی/// 💫✨💫✨💫✨💫 ✦•━━━━━━✦❖✦━━━━━‌‌‎‎‎‎‌•✦