❣﷽❣
⚜#سبک_دهه_محرم
💚#شب_اول
⚜#سینه_زنی_حصزت_مسلم_ع
💚سبک : شب های جمعه میگیرم هواتو
مسلم به کوفه نداره پناهی
جز اشک و آهش نداره سپاهی
از کوفه بگذر حسین جان که اینجا
سر می بُرد میزبان میهمان را
آه ، که در سینه ها جز جفا نیست
آه ، در این شهر کسی باوفا نیست
⚜ای حسین جان
همراه خود خواهرت را میاور
شیرین زبان دخترت را میاور
رحمی به حال رباب حزین کن
گهواره ی اصغرت را میاور
آه ، علی اکبر تو جوان است
آه ، یتیم حسن نوجوان است
⚜ای حسین جان
⚜🌴⚜🌴⚜🌴
🌴#شب_دوم
🌴#ورودیه
اینجا بود کربلا ای عزیزان
اینجا بود وعده گاه شهیدان
کرب و بلا پر بلا پر زماتم
اینجا شود قامت زینبم خم
آه ، که منزلگه آخر اینجاست
آه ، که وعده گه ذبح عظماست
🌴ای حسین جان
اینجا که دل ها شود پر شراره
جشم اباالفضل شود پاره پاره
اینجا که خیزد از آن بوی عنبر
جان می دهم بر سر نعش اکبر
آه ، که زینب شدی کربلایی
آه ، وزیده نسیم جدایی
🌴ای حسین جان
🍁🕊🍁🕊🍁🕊
🍁#شب_سوم
🍁#سینه_زنی_حضرت_رقیه_س
تا که فتادم ز ناقه به صحرا
دیدم که هستم در آغوش زهرا
زجر آمد و سیلی ام زد ز کینه
شد تازه زخم مریض مدینه
آه ، سرت روی نِی در نظاره
آه ، ز چشمت روان شد ستاره
🕊ای حسین جان
گفتم صغیرم مرا تازیان زد
گفتم یتیمم مرا بی امان زد
مویم کشید و زدم سیلی امّا
او بد دهان بود و من نزد زهرا
آه ، ز بس ناسزا گفت خمیدم
آه ، ز زهرا خجالت کشیدم
🕊ای حسین جان
💥🍂💥🍂💥🍂
💥#سینه_زنی_حضرت_عبدالله_ع
عبدالهم بی قرار حسینم
شکر خدا جان نثار حسینم
تا صوت هل من معین را شنیدم
از خیمه گه تا به مقتل دویدم
آه ، بیا مادرم کن تماشا
آه ، دهم جان در آغوش مولا
💥ای حسین جان
قاسم چو اکبر به عشقت فدا شد
اصغر سرش با سه شعبه جدا شد
من ماندم و غصه های یتیمی
شد چاره دردم ز بسکه کریمی
آه ، که درد یتیمی دوا شد
آه ، سر من چو اصغر جدا شد
💥ای حسین جان
🏁🌷🏁🌷🏁🌷
🏁#سینه_زنی_حضرت_قاسم_ع
منکه یتیم امام غریبم
شد غصه و غم ز دنیا نصیبم
از خیمه عمه بیا کن حمایت
اذن شهادت بگیر از حبیبم
آه ، که این سینه ام تنگ باباست
آه ، امامم غریب است و تنهاست
🏁ای حسین جان
من قاسمم قاتل قوم کافر
شاگرد عباسم و پور حیدر
هو هوی شمشیر من ذوالفقاری
با خون خود آمدم بهر یاری
آه ، عدو را به زانو در آرم
آه ، به سر شور عشق تو دارم
🏁ای حسین جان
🎋🌷🎋🌷🎋🌷
🎋#سینه_زنی_حضرت_علی_اصغر_ع
شش ماهه ام من ولی شیرِ میدان
در راه دین میکنم هدیه این جان
گو حرمله تا کمانش بیارد
در چلّه ی آن سه شعبه گذارد
آه ، حریفش به میدان منم من
آه ، که رسوا کنم قوم دشمن
🎋ای حسین جان
پیروزم و سرفرازِ جهادم
بر روی دوش پدر سرگذارم
تیر سه شعبه اگر روزی ام شد
لبخند من تیر پیروزی ام شد
آه ، که شش ماهه گشته فدایی
آه ، که اصغر شده کربلایی
🎋ای حسین جان
🥀🌷🥀🌷🥀🌷
🌾#سینه_زنی_حضرت_علی_اکبر_ع
تا جسم صد پاره ات را بدیدم
قدرت ز زانو برفت و خمیدم
ای گل چرا این چنین پرپری تو
صدپاره پیکر مگر اکبری تو
آه که با تو چه کرده عدویت
آه که خون عقده شد در گلویت
🌾ای حسین جان
پهلوی تو چاک و من دلشکسته
زهرای اطهر کنارت نشسته
خواهم تنت را به خیمه رسانم
امّا چه سازم که قامت کمانم
آه ، بنی هاشمی ها بیایید
آه ، علی را به خیمه رسانید
🌾ای حسین جان
🌴🌾🌴🌾🌴🌾
🖤#سینه_زنی_حضرت_عباس_ع
فرقت دو نیم و دو دستت جدا شد
ذکر تو ادرک اخا یا اخا شد
دیدم که تیری به چشمت نشسته
مشک تو بی آب و قلبت شکسته
آه ، تویی تو تمام امیدم
آه ، تو را تا که دیدم خمیدم
🖤ای حسین جان
بی تو غریبم ندارم سپاهی
بر خیز و بر غربتم کن نگاهی
سقای طفلان علمدار لشگر
برخیز و رو کن به خیمه برادر
آه ، ز داغت قدم شد کمانی
آه ، عدو می کند شادمانی
🖤ای حسین جان
🖤⚜🖤⚜🖤⚜
🎧#سینه_زنی_شب_عاشورا
امشب حرم در پناهت اباالفضل
آرامش دل نگاهت اباالفضل
فردا شود علقمه قتلگاهت
مشک تهی می شود سد راهت
آه ، تو پشت و پناهی اباالفضل
آه ، تو خود یک سپاهی اباالفضل
🎧ای حسین جان
امشب به کرب و بلا شور و غوغاست
فردای مِنای عزیزان زهراست
امشب به گهواره ای شیرخواریست
فردا سرش روی نِی در سواریست
آه ، که دل شوره ای در رباب است
آه ، که دلها ز داغش کباب است
🎧ای حسین جان
🎧🎧🎤🎧🎧🎤
🥀#سینه_زنی_شام_غریبان
شد شمع شام عزا خیمه هایت
سوزد دل خیمه هم در عزایت
شد خیمه ها غارت و دشمنانند
اندر پِیِ غارت بچه هایت
آه ، پناه حرم شد بیابان
آه ، که زینب از این غم دهد جان
🥀ای حسین جان
سرها جدا شد ز بغض و ز عدوان
وز کینه ها خیمه ها گشته سوزان
تنها نه خیمه که جسم شهیدان
شد شمع بزم عزایت حسین جان
آه ، عزا در عزا در عزا شد
آه ، سر اصغرت هم جدا شد
🥀ای حسین جان
🥀🍂🥀🍂🥀🍂
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
#یا_حسین
شورشی افتاده بر پا عرش را ماتم گرفت
فتح شد با لشکر غم آسمان هم دم گرفت
شد سیه پوش از غم و اندوه، سکان سما
حق تعالی مجلسی بر اشرف آدم گرفت
تا که آوردند یک پیراهنی را ناگهان
آسمانها را زمین را کبریا را غم گرفت
آسمان غمخانه شد تا عرش رب العالمین
از لباسی پاره پاره بیرق و پرچم گرفت
روضه خوان شد فاطمه (س) می گفت دشمن تشنه لب
از حسینم سر جدا کرد و از او خاتم گرفت
اشک مادر گشت جاری، تشنگی آمد به یاد
کام دنیا تلخ گشت و غصه در عالم گرفت
بر حسینش سوخت دلها، اشک ها جاری شدند
چشمها شد چشمه ساران رونق از زمزم گرفت
خون حق جوشید و زخم نیزه و شمشیرها
باز سر وا کرد و باز از اشکها مرهم گرفت
مردها مانند مادرهای کودک مْرده اند
روضه ها گرمی از این اصوات زیر و بم گرفت
سنگ می نالید، مرغان هوا گریان شدند
چشم هر جنبنده ای از این مصیبت نم گرفت
از قضا در ناحیه خواندم که ختم الاوصیاء
این بلا از چشمهایش اشک و خون، توام گرفت
زینب و نقل اسارت نیست کار شعر من
قلب شعرم از غم زنجیرِ نامحرم گرفت
#جواد_محمودآبادی
#شب_اول_محرم 1446
323.4K
🏴#شب_اول_محرم
🏴#حضرت_مسلم_ابن_عقیل
🏴#زمزمه
🏴#مناجات
🎤مداح :کربلایی مصطفی کامران
✍شاعر:محمود اسدی شائق
نام مداح حذف نشود ❌❌
🏴#شب_اول_محرم
🏴#حضرت_مسلم_ابن_عقیل
🏴#زمزمه
🏴#مناجات
🎤مداح :کربلایی مصطفی کامران
✍شاعر:محمود اسدی شائق
نام مداح حذف نشود ❌❌
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
میا به کوفه ای گل زهرا
بیای میشه علی اکبر ارباً اربا
میا یه کوفه سبط پیمبر
اگه بیای میشه دو قسمت علی اصغر
برگرد آقا
داغتو بر دل حرم میذارن
تو سرشون نقشهی بازار دارن
سربسته میگم بعضیشون مِیخوارن
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
اینجا نیا دل لبریز آهه
اگه بیای تنت میون قتلگاهه
برا سر تو دل نگرونم
جای سرت کاش من توی تنور بمونم
یا که برگرد
رحمی به حال دخترا کن آقا
یا گوشوار از گوشا جدا کن آقا
معجر بیشتر دست و پا کن آقا
****
351.1K
🏴#شب_دوم_محرم
🏴#ورود_به_کاروان
🏴#زمزمه
🏴#مناجات
🎤مداح :کربلایی مصطفی کامران
✍شاعر:محمود اسدی شائق
نام مداح حذف نشود ❌❌
🏴#شب_دوم_محرم
🏴#ورود_به_کاروان
🏴#زمزمه
🏴#مناجات
🎤مداح :کربلایی مصطفی کامران
✍شاعر:محمود اسدی شائق
نام مداح حذف نشود ❌❌
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
ماه دل آرا عزیز زهرا
تورو خدا داداش بیا بریم از اینجا
دارو ندارم چه بی قرارم
من که به غیر از تو کس و کاری ندارم
ای وای این دشت
حرمله و سنان و خولی داره
رقیه روی خارا پا میذاره
خدا کنه که نشه گوشش پاره
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
ببین ربابو که بی قراره
برا علی اصغرش دلشوره داره
ای دلبر من دلم شکسته
خیمه زدی غبار روی موهات نشسته
قرآن من
اگه بیفتی زیر پای شمر چی
بشی پر از برو بیای شمر چی
بالا بره برام صدای شمر چی
****
۴۰
(حضرت رقیه س)
امشب پدر خوش آمدی،ممنونم ای بابا
واویلا واویلا
از شوق دیدار رخت،اشکم شده دریا
واویلا واویلا
تنها و سرگردان منم،در کنج این ویران
دنیا شده زندان
تا آمدی خرابه ام،گردیده روح افزا
واویلا واویلا
غریب مادر بعد تو،غم شد نصیب من
غم شد شکیب من
ای روشنی خانه ام،با تو کنم نجوا
واویلا واویلا
تا رأس تو دیدم به نی،رنگم پرید بابا
قدم خمید بابا
چون عمه ی مظلومه ام،دیگر شدم تنها
واویلا واویلا
هر جا که نامت برده ام،با ضربه ی سیلی
رویم شده نیلی
سیرم دگر از زندگی،بعد از تو ای بابا
واویلا واویلا
خوابم نمی برد پدر،از درد پاهایم
خرابه شد جایم
خون شد دلم از این همه،بیداری شب ها
واویلا واویلا
طفلم ولی بابای من،از داغ تو پیرم
از زندگی سیرم
مرا به همراهت ببر،ای کعبه ی دل ها
واویلا واویلا
سرت به روی دامنم،زد شررم بابا
خونجگرم بابا
رقیه ی دلخسته را،همره ببر بابا
واویلا واویلا
در کنج این ویرانسرا،سرت به دامانم
آرامش جانم
راحت شوم از درد و غم،روم سوی زهرا
واویلا واویلا
ای نور چشم فاطمه،جانم بود بر لب
با گریه ی زینب
گریان برای عمه ام،از این مصیبت ها
واویلا واویلا
چون مادرت در نیمه شب،گردم کفن بابا
دور از وطن بابا
با گریه ی اهل حرم،گردد عزا برپا
واویلا واویلا
(سبک: ای ساقی لب تشنگان)
#رضا_یعقوبیان
#سبک_ای_ساقی_لب_تشنگان
#حضرت_رقیه_س
#زنجیرزنی
#سه_ضرب_یزدی
#رباعی_حضرت_رقیه_س
#حضرت_رقیه_س
🌹🏴🌹🏴🌹🏴🌹🏴
بابا، برلب رسید ازغصه جونم
کجـا بـودی بـابـای مهـربونم
تمـام دختـران شـامی امروز
همه بابا شونو دادن نشونم
بیـا بـابـا یتیـم خـویش دریـاب
شدم از طعنه های شام بیتاب
یکی ازدختران باطعنه می گفت
رقیـه، مـن پـدر دارم،دلـت آب
پدر داران مرا تحقیر کردند
دگر از زنده ماندن سیر کردند
همه بر گریه ام خندیده بودند
سه ساله دخترت را پیرکردند
اگر دردمندی بگو با رقیه
اسیری به بندی بگو یا رقیه
بکارت گره گر فتاده بگو
ز کارت گره وا کند تا رقیه
میان خاک ها دادند جایش
پر از تیغ مغیلان بود پایش
برای دخترک جای عروسک
سر ببریده آوردند برایش
دهان من ز مشت زجر کج شد
تمام دنده هایم رج به رج شد
دگـر پاها و دستم حس ندارند
رقیـه جـان تـو دیگـر فلج شـد
سه ساله بـار غم بـردم بدوشم
دگر افتادم از آن جنب وجوشم
شکسته پهلـویم بـابـا ، بمـانـد
اَمــانـم را بــریـده درد گــوشم
به شام و کوفه دلم رامحک زدند
ز طعنه زخـم درونـم نمـک زدنـد
عـدو بـه خنده مـن و عمه ی مرا
چوشکل فاطمه بودیم کتک زدند
🌹🏴🌹🏴🌹🏴🌹🏴
#علی_اکبر_اسفندیار_مداح
247.7K
نوحه شهادت حضرت رقیه
کنج خرابه، غوغا شد، بابا آمد۲
ماه شب من، پیدا شد، بابا آمد۲
واویلتا واویلا آه و واویلا ۳
____________________
سرزده با سر، بابا، بر یتیمانش
عمه گرفته، این سر ، روی دامانش
درد دلم را گویم، با، بابا حالا
بوسه زنم بر، چشم، باز وگریانش
واویلتا..
_____________________
بی تو پدر، آتش بر، خیمه هاافتاد
اهل حرم ، دویدند، در حال فریاد
گوشم شده پاره در، غارت دشمن
بوده فغان کارم در، صحنه ی بیداد
واویلتا....
_____________________
افتاده ام از ناقه برخاک صحرا
رویم شده نیلی از سیلی اعدا
بابا ببین زخمی ام از تازیانه
حالا شدم مانند مادرت زهرا
واویلتا...
___________________
کرده عدو بر آل حیدر جسارت
وای ازکوفه وشام و وای از اسارت
شعر:اسماعیل تقوایی
141.2K
شور شب سوم(حضرت رقیه)
دختری کنج خرابه غریبونه توی خوابه
تو خوابش بابارو دیده، شده بیدار وبیتابه
بابا بابا بابا بابا حسین، بابا بابا بابا بابا حسین، بابا بابا بابا بابا حسین ۲
___________________
اومده عمه کنارش، بغلش کرده رقیه
میگه عمه جون بابام کو. دل من براش کبابه
می کنه گریه رقیه، دورشم حلقه ی ماتم
با رقیه اشک می ریزه، هر کی هست توی خرابه
بابابابا....
____________________
سربابا رو آوردن هدیه ای برای دختر
هرچی حرف میزنه دختر،اما بابا بی جوابه
دوست داره بشوره سررو، با گلاب اما نداره
می شوره با اشک چشماش اینجا اشک جای گلابه
بابا بابا....
_______________
درد دل میکنه دختر با سر بابای خوبش
میگه خوب شد اومدی تو، دیدن یتیم ثوابه
نبودی بابا ببینی که با دخترت چی کردن تاکه اسمت رو میارم تازیونه ام جوابه
بابا بابا....
___________________
هنوزم به خاطرم هست بغل عمو ابوالفضل
همیشه به یاداکبر، دوتا چشم من پر آبه
حالاکه سرت رو دیدم دلم آروم شده بابا
اگه مرگ بیاد سراغم این برام راه صوابه
بابا بابا...
شاعر : اسماعیل تقوایی